مارتين گرگوری بيش از يک دهه پيش در مجله «نيچر» نوشت: «دو نوع نوشتار علمی وجود دارد. يک نوع برای جلب خواننده و نوع ديگر فقط برای اينکه مورد ارجاع قرار گيرد و اين نوع دوم مانند يک بيماری عفونی به سرعت در حال گسترش است.»
به نظر میرسد در اين مقطع زمانی نيز تغييرات بسيار محدودی ايجاد شده است. هنوز هم حجم زيادی از مقالات علمیمنتشره فقط توسط دانشمندان و محققانی که به موضوع مقاله علاقهمند هستند، مورد مطالعه قرار میگيرد و افرادی که به مطالعه گذرای مقالات علمی میپردازند، بيشتر به صفحات علمی روزنامهها و مجلات علمی عام مراجعه میکنند.
با وجود مقالات فراوانی که در مورد نحوه نگارش صحيح و قابل فهم برای جلب توجه خوانندهها وجود دارد، دانشمندان نبايد از فقدان راهنماهای مناسب برای نحوه نگارش مقالات گلايه داشته باشند. بسياری از ژورناليستها و نويسندگان حرفهای اين دو کتاب استاندارد در مورد نحوه نگارش مقاله خوب و علمی را مورد توجه قرار میدهند: اجزای سبکهای نگارشی (استانک، وايت 1959) و درباره خوب نوشتن (زينسر 1976) حال آنکه اين کتابها و کتابهای مشابهشان برای بسياری از دانشمندان ناشناختهاند. با وجود اينکه اين کتابها نحوه نگارش صريح مقالات علمی را به طور دقيق بيان نمیکنند ولی از جهت بيان نحوه صحيح سازماندهی مطالب و نگارش مقالات شيوا و حاوی اطلاعات مفيد، بسيار با ارزشند.
مهمتر اينکه اين قبيل کتابها حامل يک پيام مهم هستند که نويسندگان بايد مطالب را برای خوانندگان بنويسند نه برای خودشان.
البته هنوز هم بسياری از مقالات علمی و پزشکی، حاوی مطالب طولانی و مبهمی هستند که بيشتر خوانندگان و حتی آنهايی را که آگاهی مناسبی به موضوع دارند نيز گمراه میکنند.
مسلماً محدوديتهايی در شکل و ساختار مقالات علمی وجود دارد. در يک مقاله علمی علاوه بر در نظر گرفتن نکاتی که مورد نظر مجلات علمی مختلف است بايد مقدمه، مواد و روشها، نتايج و بحث در مورد نتايج در ارتباط با تئوری اوليه آورده شود. ماهيت مقالات علمی بيان نتايج و بحث بدون خطا (bias)، محدوديتهايی را در نحوه نگارش مقاله ايجاد میکند: بيان نتايج در جملات با فعل مجهول (passive) به آن شکل غير شخصی میدهد و لزوم به کار بردن مراجع مختلف نيز مانع میشود که متن مقاله به خوبی دنبال شود. با اين وجود، اين قوانين به قدری انعطافپذير هستند که بتوان مقالهای نوشت که حاوی مطالب مفيد و جالب توجه باشد.
10 فرمان برای نگارش علمی و جذاب
1- يک تفکر قديمی در معماری وجود دارد که میگويد شکل اشيا از عملکردشان پيروی میکند. اين تفکر در نگارش هم وجود دارد. بسياری از دانشمندان عقيده دارند هيچ چيزی مهمتر از نتايج مقالاتشان نيست.
اما واقعيت اين است که اولين عملکرد مقاله انتقال پيام به خواننده و متقاعد کردن وی به ارزشمند بودن تحقيق انجام شده است بنابراين بهتر است قبل از شروع به نوشتن، در مورد پيام موضوع تأمل شود. حتی بهتر است پيش از نوشتن عنوان مقاله، راجع به نتايج مقاله نيز انديشيده شود. دانشمندان امروزی کمتر به بيان نتايج خام میپردازند و هدفشان تفسير و بحث بهتر نتايج است (Horton,1995).
يک نويسنده ممکن است موضوعی را در ذهن خود روشن و واضح تصور کند و نيازی به توصيف و تفسير حس نکند در صورتی که خواننده ممکن است اصلاً چنين تفکری نداشته باشد. تمام ترديدها توسط خوانندگان مختلف از اين تفکر نويسنده ناشی میشود که مطلبی که در اثر بحث و گفتگوی زياد برای وی مسجل و بديهی شده است برای خواننده نيز واضح و روشن است. گاهی اوقات، نتايجی که مربوط به موضوع اصلی نيستند هر قدر هم که جالب باشند، بهتر است حذف شوند و اگر اين نتايج حذف شده مفيد و اساسی باشند بهتر است در يک مقاله ديگر مطرح شوند.
يک نوشتار بايد يک پرسش اصلی را پاسخ دهد و بیتوجهی به اين موضوع از دلايل شايع بیميلی خوانندگان نسبت به مطالب است.(Lambert et al 2003) اين پرسش بايد مشخص، جديد، مورد علاقه و استقبال جامعه علمی باشد (Perneger & Hudelson, 2004).
خوانندگان مجلات فوق تخصصی به توضيحات اضافه و طولانی درباره موضوع مورد بحث علاقهای ندارند، در حالی که در مجلات عمومی، براي ايجاد پس زمينه علمی مناسب برای خوانندگان نياز به توضيحات تکميلی احساس میشود. به طور کلی دانشمندان بايد خود را جای خوانندگان گذاشته و عمق و جزئيات لازم مطلب را از ديدگاه خوانندگان بررسی کنند.
2- مورد ديگر استفاده از شيوايی و فن بيان مناسب در حين پيروی از اسلوب مقالهنويسی است. David Reese چنين عنوان میکند که در يک مقاله پزشکی، علمی يا هر نوع ديگر، نويسنده بايد با استفاده از لغات متداول سعی کند که خواننده را نسبت مطلب نوشتهشده متقاعد سازد. در عين حال، علیرغم تلاش برای فصاحت مطالب، هرگز مشاهدات و حقايق ارايهشده در مقالات نبايد تحت تأثير فن خطابه قرار گيرند.
به عنوان مثال در يک مقاله ضرورتی برای استفاده از صفات و قيدهای پيچيده وجود ندارد و در صورتی که بيان نتايج و بحث منطقی و روان باشند، خواننده نيازی به لغات نامفهوم و غير ضروری جهت درک بهتر مطلب احساس نمیکند.
کلمات غير ضروری بهتر است حذف شود. يک نگارش پرتوان، معمولاً مختصر و فشرده است. اين موضوع در مورد نوشتههای عمومی نيز مصداق دارد. هر قدر در يک نوشته ترکيبات طولانی و پيچيده و توضيحات اضافی در پرانتز بيشتر باشد، خوانندگان و حتی علاقهمندان به موضوع را از ادامه مطالعه باز میدارد. بهترين و مطمئنترين کار برای جلب توجه خوانندهها بيان مطالب به صورت صريح، قطعی و مشخص است.
3- خوانندگان انتظار دارند هر نوع اطلاعات خاص موجود در يک مقاله را در محل مخصوص آن پيدا کنند. در صورتی که جابجايیهای زيادی در محلهای ارايه اطلاعات ايجاد شود، مثلاً برخی نتايج بدون آنکه در قسمت يافتههای مقاله ذکر شده باشند در بحث مورد ارزيابی و تفسير قرار گيرند، خواننده را سردرگم میکنند. مطالبی که قرار نيست در قسمت بحث مطرح شود بهتر است از قسمت نتايج حذف شود.
4- عنوان مهمترين عبارت يک مقاله است. اگر خوانندهای اهميت نوشتهای را از عنوان آن برداشت نکند به خواندن آن ادامه نمیدهد. عنوانهای طولانی حامل اطلاعات بيشتری هستند ولی توجه کمتری جلب میکنند، بهخصوص در افرادی که با نگاه سريع و گذرا از روی عناوين موجود در فهرست مجلات، مقاله مورد نظرشان را انتخاب میکنند. عنوانهای کوتاه جذابتر هستند ولی ممکن است مفهوم کامل را نرسانند. عناوينی که از لغات ايهامدار استفاده میکنند، جذابيت بيشتری برای خوانندگان دارند، ولی نبايد به تبيين محتوای اطلاعاتی مطلب بپردازند. در نهايت در هنگام انتخاب عنوان مناسب، باز هم بهتر است نويسنده خود را در جايگاه خواننده قرار دهد.
5- خلاصه مقاله نيز دارای اهميتی تقريباً مساوی با عنوان است، گاهی تنها بر اساس خلاصه مقاله يک خواننده تصميم میگيرد مقاله را بخواند يا آن را کنار بگذارد. هر قدر هم يک مطلب حاوی اطلاعات قيمتی و مهم باشد، در صورتی که در خلاصه مطرح نشده باشد، خواننده علاقهای به ادامه دادن مطالعه پيدا نمیکند. خلاصه مقاله به دو شکل نوشته میشود؛ نوع آزاد که شامل يک پاراگراف است و بيشتر در مقالات مولکولی و بيولوژی سلولی استفاده میشود و نوع ساختاری که هر چهار قسمت مقاله در آن رعايت میشود و بيشتر در مقالات کلينيکال استفاده میشود. در مورد اينکه بهتر است خلاصه پيش از نوشتن مقاله تهيه شود يا پس از اتمام آن، بهتر است که هر دو روش يکبار مورد ارزيابی و آزمايش قرارگيرد و سپس روش مناسبتر را انتخاب کنيم.
6- بين بررسی متون و مقدمه مقاله اختلاف زيادی وجود دارد، مقدمه نبايد تا جايی که امکان دارد به مرور متون بپردازد هدف اصلی آن طراحی يک نقشه است که نويسنده ابتدا به طور عام لزوم بررسی موضوع را عنوان میکند و سپس با نشان دادن روشها به يک سؤال اصلی که همان هدف مقاله است، میرسد. يک تاريخچه کوتاه که اهميت مطالعه را عنوان میکند و اطلاعات قبلی موجود در اين زمينه را بيان کرده و نقايص موجود را نمايان میسازد، عموماً در مقدمه آورده میشود.
7- قسمت مواد و روشها در مقاله بايد به طور تخصصی و با جزئيات کامل مطرح شود. به نحوی که محققان ديگر نيز بتوانند آن را انجام دهند. يک اشتباه شايع در اين قسمت، بيان نشدن برخی جزئيات ضروری است که خواننده را از درک صحيح روش انجام مطالعه باز میدارد، بنابراين قرار دادن خود به جای خواننده در اين قسمت نيز بسيار مفيد خواهد بود. شرکتهايی که محصولات آنها مورد استفاده قرار گرفته به طور خلاصه بايد ليست شوند.
8- نتايج بايد با يک نظم و توالی منظم ارايه شوند، بيان نتايج بايد از توالی منطقی پيروی کند و نه از ترتيب زمانی. در غير اين صورت درک آنها مانند چيدن قطعات پازل در کنار هم است که میتواند بسيار گيجکننده باشد. از ارايه نتايج غير ضروری که تأثير چندانی در بحث ندارند بايد پرهيز شود تا خواننده سردرگم نشود و پيام اصلی نيز کمرنگتر نشود. هدف از نوشتن يک مقاله تحقيقاتی، ارايه يک فرضيه و بحث و تفصيل و تفسير در مورد آن است. بنابراين بحث يک مقاله بايد کاملاً روان و مرتبط با نتايج و با تفسيرهای کامل و ذکر منابع مختلف باشد. تفکرات و انديشههای تحقيقاتی بايد با دلايل مستدل و مستند حمايت شوند و به طور کاملاً واضح و روشن مورد ارزيابی قرار گيرند تا خواننده بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
9- در نهايت، افزايش تعداد مقالات تحقيقاتی و مقالات مروری نشاندهنده افزايش فشار بر محققان است تا در زمينههای مورد علاقه خود همگام با مقالات روز باشند. اگرچه روزانه بر تعداد الگوها و راهنماها برای نوشتن يک مقاله گويا و قابل درک افزوده میشود، دانشمندان از ميان حجم زيادی از مقالات از همين الگوها جهت انتخاب مقاله مورد نظرشان استفاده میکنند. دانشمندان کماکان مقالات را، در صورتی که به عنوان آنها علاقهمند باشند يا پرسش و پاسخهای مهمی را در برداشته باشند، مطالعه میکنند و هر قدر يک مطلب بهتر و منطقیتر نوشته شود خوانندگان بيشتری را جذب میکند و بيشتر مورد ارجاع ساير مقالات واقع میشود.
10- و بالاخره اين که در نظر گرفتن دو نکته هنگام مقالهنويسی بسيار مهم است: پيام اصلی و خواننده مقاله، چرا که تمام هدف نويسنده متقاعد کردن خواننده به ارزش و اهميت تحقيق انجام شده است و اگر او به خوانندهها بیتوجهی کند، خوانندهها نيز به نوشتههای او بیتوجهی میکنند.
منبع: سايت سازمان نظام پزشکی
نوشته: فرانسيس فان روی، امين اس بريدان
ترجمه: دکتر وحيد حقپناه, دکتر خديجه ادبی
برگرفته: پایگاه جامع اطلاع رسانی مدیران ایران
Hits: 0