cuban-revolution-and-economyفیدل کاسترو تنها در همین دو- سه سال اخیر بود که جایش را به رائول کاسترو، برادر خود سپرد و از صحنه قدرت سیاسی در کوبا کنار رفت، اما داستان انقلاب کودتا با یاد فیدل همچنان جذاب است. پرسش مهم این است که چرا ایالات متحده آمریکا هرگز با انقلاب کوبا آشتی نکرد. شاید پاسخ آن در رفتار انقلابی کاسترو یا دانش در بخش اقتصاد باشد. آنچه می‌خوانید بخش کوچکی از نوشته دکتر منوچهر کمالی طه در کتاب «مسائل نیمکره غربی، کوبا، کاسترو و انقلاب» است که در سال 1357 منتشر شده است.

مصادره مزارع و کارخانه‌های آمریکایی‌ها- شدت واکنش‌های داخلی نسبت به قوانین جدید کوبا و پروازهای مداوم هواپیماهایی‌ که از ایالات‌ متحده آمریکا برمی‌خاستند و بر فراز کوبا می‌چرخیدند، مسائلی بود که برای آینده دولت انقلابی اشکال ایجاد می‌کرد. پرواز «دیازلانیز» آتش پاسخ کوبا را که به تدریج بیشتر می‌شد، برافروخت. اکنون به نظر کاسترو زمان آن فرارسیده بود که برای حفظ انقلاب دست به اقدامات نظامی بزنند. کاسترو در اجتماع عظیمی در هاوانا تصمیم دولتی انقلابی را دایر بر مسلح کردن مردم و تشکیل نیروی مقاومت ملی تاکید کرد و دادگاه‌های انقلابی تشکیل داد و در این اوضاع پر از هوشیاری و سوءظن، انقلاب کوبا وارد سومین مرحله خود شد.

دولت انقلابی در آغاز متوجه اموال آمریکاییان شد و این امر در اواخر اکتبر و اوایل نوامبر 1959 صورت گرفت. دو قطعه از بزرگ‌ترین مراتع کوبا که متعلق به آمریکاییان بود، ‌مصادره شد و این دو یکی «پین‌گری رانچ» در ایالت اورینته، به وسعت 56000 اکر و دیگری «ال‌ایندیورانچ» در کاماگوی به وسعت 21000 اکر بود. ضمنا دولت کوبا تاسیسات و کارخانجات الیاف زرد طناب‌سازی «اینترنشنال هاروستر کامپانی» را که 5000 اکر وسعت داشت و در 90 میلی شرق هاوانا واقع بود در اختیار خود گرفت، البته این کارخانه را دولت مصادره نکرد، ولی در اداره آن مداخله کرد تا تصمیم بعدی در مورد تولید محصول آن اخذ شود. علاوه بر اینها 75000 اکر زمین دیگر که شرکت‌های آمریکایی در آن امتیازاتی داشتند و در ایالت اورینته واقع بود، از جمله 10000 اکر زمین متعلق به «بت‌الحلم استیل کامپانی» و 30000 اکر زمین متعلق به «کوبان دولاپمنت کامپانی» از طرف دولت انقلابی ضبط شد.

با تمام این‌ها در مقام مقایسه با رویه‌ای که دولت انقلابی در مصادره زمین‌های متعلق به زمین‌داران کوبایی به کار می‌برد، روش مصادره زمین‌های آمریکاییان ناچیز به نظر رسید.

مقررات جدید نفتی- دولت انقلابی ضمنا پیش از تهیه یک قانون جدید برای فعالیت‌های نفتی در کوبا پرونده‌های قریب چهل شرکت آمریکایی و کانادایی و انگلیسی را مهروموم کرد. این پرونده‌ها شامل اسنادی بود که با دقت فراوان محافظت می‌شد و محتوی اسرار با ارزش شرکت‌های مختلف بود. به کسانی‌ که ادعای امتیازی داشتند چهار ماه وقت داده شد که با پرداخت یک صد دلار برای هر ادعا دارایی خود را به ثبت برسانند. مدعیان امتیاز را مجبور کردند به موجب قانون جدید نفت سالیانه برای هر 5/2 اکر زمینی که طبق امتیاز در آن فعالیت می‌کردند 10 دلار بپردازند و 20 لار سالیانه برای 5/2 اکری که در امتیاز دارند، ولی در آن فعالیتی نمی‌کنند تادیه کنند. همچنین به شرکت‌ها اخطار شد در ظرف 60 روز از تاریخ تصویب قانون جدید نفت (که در جلسه 28 اکتبر 1959 کابینه کوبا به تصویب رسید) کار توسعه فعالیت خویش را آغاز کنند وگرنه امتیاز خود را از دست خواهند داد. ضمنا بیست‌و‌پنج درصد مالیات نیز روی درآمد غیرخالص از مواد تصفیه‌شده‌ای که توسط شرکت‌ها به خارج حمل می‌شد، بستند. شرکت‌های معدنی این قانون را به قانونی که مانع کار می‌شود تعبیر کردند.

اقدامات اجتماعی- طبق اعلام «آی.ان.آر.ا» 452 مزرعه کوبایی که شامل ناحیه‌ای قریب به 2.176.501 اکر زمین می‌شد – از جمله زمین‌هایی که از طرفداران باتیستا گرفته بودند- قبل از ضبط زمین‌های آمریکاییان توسط دولت کوبا ضبط شده بود. در این زمین‌ها 452 «تی‌انداس‌دل پوئبلو»؛ یعنی فروشگاه عمومی که کالاها را به قیمتی نزدیک قیمت تمام شده می‌فروختند در سال اول تاسیس شد. ضمنا «آی. ان. آر. ا» یک ناوگان کوچک ماهیگیری که در ایالت لاس‌ویلاس ضبط کرد و این ناوگان در اختیار یک شرکت تعاونی که توسط خود ماهیگیران اداره می‌شد قرار داده شد. دولت انقلابی نرخ‌هایی جدید براساس امنیت اجتماعی وضع کرد که قرار شد از اول ژانویه 1960 رعایت شود. در این قانون 40 پزو به‌عنوان حقوق ماهیانه بازنشستگی به‌طور اعم تعیین شد و علاوه بر این مقرر شد که کارفرمایان و کارمندان هریک مبلغ ثابتی معادل 5 درصد حقوق به بانک امنیت اجتماعی بپردازند. طبق قانون دستور داده شد به کارگران صنایع شکر برای هر 44 ساعت کار هفتگی 48 ساعت دستمزد پرداخت شود و حداقل مزدی برای دوره برداشت نیشکر نیز مقرر شد که 8 درصد بیش از میزان تعیین شده قبلی بود. در همین دوره اصلاحات دیگری هم به عمل آمد.

پاسخ کنگره آمریکا به مصادره اراضی

فیدل کاسترو برای اثبات مقاومت انقلاب کوبا در برابر خواسته‌های آمریکایی‌ها و نشان دادن نوعی استقلال و کسب حمایت کمونیست‌های جهان در شروع کارش مصادره را در دستور کار قرار داد. مصادره زودهنگام اراضی آمریکایی‌هایی که مزارع شکر داشتند، کنگره آمریکا را وادار کرد که سهمیه واردات شکر از کوبا را کاهش دهد.آنچه می‌خوانید بخش‌هایی از کتاب «مسائل نیمکره غربی، کوبا،‌کاسترو، انقلاب» نوشته دکتر منوچهر کمالی‌طه است.

«سهمیه شکر را کم کنید»- انتظار می‌رفت مصادره زمین‌های آمریکاییان تا بهار سال 1960 به‌طول انجامد. ولی تحقق آن قبل از موعدی که انتظار می‌رفت با سیاست‌های اقتصادی دیگر دولت انقلابی که روی کار شرکت‌های آمریکایی اثر گذارد، همراه شد و بهانه‌های کافی به دست آمد تا به هنگام افتتاح کنگره ایالات متحده آمریکا در ژانویه سال 1960 طرح‌هایی قانونی به منظور کاهش سهمیه شکر کوبا تقدیم کنگره شود. نتیجه این لوایح توسط یک کارشناس قانونگذاری آمریکایی به نام «ویلیام‌اچ‌دوهرتی» در شماره ژانویه 1960 نشریه موثق صنایع شکر به نام «شوگر وای آزوکار» تشریح شد:

«تمایلات و درخواست‌های تقریبا یک نواحی تولید شکر برای به دست آوردن سهمیه بیشتری از بازار شکر ایالات متحده آمریکا با روی کار آمدن حکومت کاسترو در کوبا تا حد یک تب داغ بالا رفت. این متقاضیان که سال پیش بر اثر امتناع کنگره از به عمل آوردن اقدامی در این مورد مایوس شده بودند فعالیت‌های خود را دوبرابر کردند… توسعه طلبان اقتصادی ضمنا از منابعی که قبلا هرگز در موضوع قانون‌گذاری شکر آنها را به حساب نمی‌آوردند، کمک‌های فراوان گرفتند. سرمایه‌گذاران آمریکایی که در نفت، گله‌داری، بانکداری و دیگر رشته‌ها در کوبا سرمایه‌گذاری کرده‌اند از مصادره دولت کاسترو به خشم آمده‌اند و احساس می‌کنند اقدام متقابلی لازم است.

اقدامات شدیدی که فیدل کاسترو نخست‌وزیر کوبا تهدید کرده است به عمل خواهد آورد و قول‌هایی که در مورد مصادره زمین‌های موسسات شکرسازی داده است، نشانه این است که در راه حفظ منافع تولیدکنندگان داخلی و بعضی از منطقه‌های تولید شکر خارجی طرح‌هایی برای کاهش زیاد سهمیه شکر کوبا در واشنگتن در دست تهیه است.»

نیروها براساس منافع منابع اقتصادی قدرتمند با هم متحد شده بودند لیکن نیروهای مذکور را سه مساله زیر محدود می‌ساخت:

1 – تولیدکنندگان داخلی که وضع خوبی داشتند می‌ترسیدند که تغییر سهمیه شکر کوبا وضع استراتژیک اقتصادی آنها را در بازار جهان به هم بزند. مقررات تعیین سیاست کشاورزی ایالات متحده آمریکا شرکت در طرح سهمیه شکر را برای آنها که در موقع تصویب اولیه مقررات سهمیه شکر، کار تولید شکر داشتند محدود ساخت و دیگران که بعدا کوشیدند وارد بازار شوند نیز از بازار دور نگاه داشته شدند. بنابراین کاهش موقت سهمیه شکر کوبا ممکن بود منتهی به توسعه موقت بازار داخلی گردد و بدین‌وسیله عده‌ای تولیدکننده جدید وارد بازار شوند و اگر قرار می‌شد کوبا دوباره جای خود را در بازار شکر ایالات متحده آمریکا باز یابد، تولیدکنندگان قدیمی بازاری کمتر از پیش پیدا می‌کردند. «هارولد دی. کولی» رییس کمیسیون کشاورزی مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و همکاران دیگرش به نظرات تولیدکنندگان قدیمی شکر واقف بودند.

2 – ایالات متحده آمریکا می‌ترسید این اقدام را کشورهای آمریکای لاتین و دیگر کشورهای بی‌طرف به یک تجاوز اقتصادی تعبیر کنند و به وحشت بیفتند. اگر ایالات متحده آمریکا می‌خواست به فوریت سهمیه شکر کوبا را در بازار خود کم کند فشار اقتصادی به دولتی وارد می‌آورد که از طرف اکثریت ملتش حمایت می‌شد. دولتی که سابقا نشان داده بود حقوق همین افراد را حفظ کرده است. در این زمان ایالات متحده آمریکا به عکس رویه‌ای که در دوره دیپلماسی «کشتی توپدار» اعمال می‌کرد به عقاید عمومی جهانیان توجه داشت.

3 – بعضی‌ها حتی در این روزهای آخر هنوز امیدواری داشتند که دولت انقلابی کوبا دست به اجرای تمام برنامه‌های خود نزند. زمین‌هایی که موسسات شکر در آن کار می‌کردند به استثنای بعضی قطعاتی‌که برای گله‌داری و دیگر امور به کار می‌رفت هنوز ضبط نشده بود و کلیه اموال آمریکاییان همچنین. این افراد فکر می‌کردند این اصلاحات کوبا، اصلاحات سبکی خواهد بود یا آنکه به آهستگی انجام خواهد شد و خسارات اموال آمریکاییان با مقادیر زیادی دلار تامین خواهد گردید و در نتیجه می‌گفتند کم کردن سهمیه شکر کوبا ممکن است این امکانات را از بین ببرد.

انقلاب هنوز متمایل به مصالحه است- مساله کشمکش بین ایالات متحده آمریکا و کوبا مساله دارایی و اموال بود. به تدریج که دولت انقلابی در تصمیمات آشکار خود برای اجرا کردن برنامه‌هایی که به نظر می‌رسید برای کوبا نافع، ولی برای منافع فوری موسسات خصوصی آمریکایی مضر است، اصرار به خرج می‌داد، روابط دو کشور نیز به‌طور روزافزونی تیره می‌شد.

کاسترو در اول دسامبر 1959 در نطقی که در «سانتیاگو» ایراد کرد (یعنی درست یک ماه پس از پرواز دیازلانز بر فراز کوبا) از متهم کردن ایالات متحده آمریکا با این عنوان که باعث تحریک این پروازها است خودداری کرد، لیکن اظهار تعجب کرد که چگونه کشوری به این بزرگی نمی‌تواند مانع چنین پروازهایی شود. در همان ماه «رائول روا» وزیر خارجه کوبا اعلام کرد که کوبا حاضر است برای دادن ترتیب تادیه غرامت اموال ضبط شده آمریکاییان وارد مذاکره شود و افزود که کوبا از سرمایه‌گذاری خارجی حمایت می‌کند مشروط بر اینکه طبق مقررات قانون اصلاحات ارضی، این سرمایه‌گذاری در زمینه‌های کشاورزی نباشد. پیش از این کاسترو از «الئونور روزولت» دعوت کرده بود از کوبا دیدن کند و اعلام داشته بود همان‌ها که به سیاست فرانکلین روزولت حمله می‌کردند به انقلاب کوبا حمله می‌کنند.

قانون اصلاحات ارضی و پرداخت خسارت به آمریکا

فیدل کاسترو پس از آنکه مبادرت به مصادره زودهنگام مزارع نیشکر آمریکا کرد و با واکنش کنگره این کشور برای کاهش سهمیه واردات نیشکر از کوبا مواجه شد، اقدام به مصادره‌های جدیدی در خصوص زمین‌ها، ساختمان‌های اتباع آمریکایی و ضبط اموال آنان کرد که با اعتراض شدید آمریکایی‌ها روبه‌رو شد.

این عملکردهای دولت انقلابی کاسترو در آن زمان در حالی انجام می‌شد که قرار بود قانون اصلاحات ارضی نیز انجام شود و از همین روی کاسترو ناچار به پرداخت خسارت به دولت آمریکا بود.دکتر منوچهر کمالی طه، در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان «مسائل نیمکره غربی، کوبا، کاسترو، انقلاب» به بررسی این امر پرداخته است که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

مصادرات جدید و اعتراض- در روز ششم ژانویه سال 1960 دولت انقلابی کوبا مجددا 70.000 اکر از زمین‌های مزارع نیشکر آمریکاییان را مصادره کرد و این اقدام کوبا باعث تعجب شد، زیرا تصور نمی‌رفت دولت انقلابی تا قبل از برداشت محصول در ماه ژوئن دست به مصادره زمین‌های مزارع شکر بزند. در 11 ژانویه ایالات متحده آمریکا به کوبا یادداشت اعتراض‌آمیزی ارسال کرد و بن سال، سفیر آن کشور که قبلا فراخوانده شده بود، به کوبا اعزام شد تا رسما این اعتراض را تسلیم مقامات هاوانا کند. در این نامه اعتراض گفته شده بود:

«… مصادره و اشغال زمین‌ها و ساختمان‌های اتباع ایالات متحده آمریکا بدون دستور محکمه و اغلب بدون هیچ دستور کتبی، ضبط و حمل وسایل و تجهیزات، ضبط گله‌ها، بریدن و بردن الوار تماما بدون رضایت صاحبان آمریکایی آنها انجام شده است».

در این یادداشت گفته شد که این اعمال از نظر ایالات متحده آمریکا نفی حقوق اصلی مالکیت اتباع آمریکا در کوباست. البته این واضح است که اشکال و اهمیت آن در چگونگی و نحوه انجام مصادر نبود. دادگاه‌های کوبا مدعی بودند که آمریکاییان هیچ حق مالکیت اساسی در کوبا نداشتند و حقی که برای خود ایجاد کرده بودند به مردم کوبا تحمیل شده بود، بدون آنکه بهروزی آنها در نظر گرفته شود و این بی‌عدالتی دیر یا زود می‌باید لغو می‌شد. این موضوع جان کلام کشمکش و منازعه دو کشور بود، نه طریقه و چگونگی مصادره اموال آمریکاییان.دولت انقلابی اگر وسیله می‌داشت ممکن بود درخواست آمریکاییان را که می‌خواستند کوبا خسارت املاک و اموال ضبط شده را «فوری و کافی و موثر» تامین کند اجابت کند، ولی دولت انقلابی وسیله نداشت و مجددا تاکید کرد که خسارت اموال ضبط شده را با پرداخت اسناد بیست ساله، تامین می‌کند و واشنگتن هم این اقدام را بی‌ارزش می‌دانست. دولت انقلابی با توجه کردن و اهمیت دادن به قروض قدیمی دولتی کوبا کوشید اسناد بیست ساله‌ای را که می‌خواست به آمریکاییان بدهد با اعتبار سازد، ولی این کوشش به جایی نرسید. آمریکایی‌ها با تادیه خسارت با «پزو» جدیدالانتشار دولت کوبا، که پشتوانه‌اش دلار نبود موافق نبودند، چه می‌ترسیدند حاصل این پزو تورم شدید پولی باشد و به این دلیل ارزش پزو پایین آید. سرانجام تنها راهی که ممکن بود از طریق آن خسارت آمریکاییان را تامین کرد، دادن اسناد مدت‌دار با احتساب ربح آنها بود.آمریکاییان درخواست داشتند خسارت آنها با دلار پرداخت شود. آمریکاییان تاکید کردند که اگر کوبا پول زیاد برای خرید اسلحه خرج نمی‌کرد، می‌توانست مقدار دلار لازم برای تادیه خسارت آنها را تامین کند.وضع مالی دولت کوبا در این موقع چگونه بود؟ گزارش سفارت ایالات متحده آمریکا در هاوانا در این مورد این بود:

«مقدار ذخیره ارز به تدریج کم می‌شد و این قسمتی بر اثر کمی میزان صادرات شکر در اوایل سال بود. در 26 دسامبر مقدار ارز خارجی که در کوبا مانده بود، بالغ بر 4/41 میلیون دلار می‌شد، البته این مبلغ غیراز مبالغ زیادی بود که برای تادیه پول واردات کشور یا خدمات یا دیگر امور، درخواست می‌شد. مقامات دولت کوبا با خطر تمام شدن تدریجی ذخیره ارز کشور را با به تاخیر انداختن موافقت با تامین ارز درخواستی تقاضا‌کنندگان دفع می‌کردند.»

با این وضع اگر دولت انقلابی می‌خواست که قانون اصلاحات ارضی به ترتیبی که صلاح و لازم می‌دانست اجرا شود، چاره دیگری برای تادیه خسارت آمریکاییان جز همان راهی که پیشنهاد کرده بود، نداشت. انقلابیون از اول مبارزه هدفشان این بود که ساختمان ارضی اجتماع قدیمی کشور را عوض کنند و از این طریق یک زندگی با معنی برای مردم روستانشین فراهم سازند. دو روز بعد از آن که دولت کوبا یادداشت اعتراض ژانویه ایالات متحده آمریکا را رد کرد، هواپیمایی روی مزارع نیشکر واقع در 50 میلی هاوانا، بمب فروریخت و دو روز بعد باز حادثه‌ای نظیر همین حادثه روی داد و باعث عکس‌العمل شدیدی در سراسر کوبا شد.

هراس کاسترو از کاهش قیمت شکر

پس از اینکه فیدل کاسترو مبادرت به مصادره مزارع نیشکر آمریکا در کوبا کرد، احتمال خطر کاهش قیمت شکر شدت بیشتری یافت که این امر با هراس فیدل کاسترو همراه شد.دکتر منوچهر کمالی طه‌ در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان «مسائل نیمکره غربی، کوبا،‌ کاسترو، انقلاب» به ادامه این بحث پرداخته است که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.
موهن‌ترین حمله به آمریکا- در شب 20 ژانویه سال 1960 فیدل کاسترو در یک جلسه بحث و انتقاد با روزنامه‌نگاران که از طریق رادیو پخش شد، مطالب مفصلی در مورد ایالات متحده آمریکا و روابط قدیم آن با کوبا بیان کرد. این اظهارات به حدی کریستین هرتر، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا را خشمگین کرد که اظهار داشت این موهن‌ترین حمله کاسترو به آمریکا است.
هرتر پس از این برنامه رادیویی کاسترو، به بن‌سال که برای تسلیم یادداشت اعتراضیه ایالات متحده آمریکا به هاوانا رفته بود، دستور داد به واشنگتن بازگردد.

کاسترو در پاسخ به یک خبرنگار که از وی سوالی پیرامون احتیاج کوبا به تشکیل نیروی مقاومت ملی کرده بود، گفت: «دلیلش خیلی ساده است. توطئه بین‌المللی آشکاری علیه کوبا در کار است و تهدیدات اهانت‌آمیز و جسورانه روزافزونی نسبت به حاکمیت ما می‌شود و دشمنان انقلاب، انحصارطلبان، جنایتکاران و منتفذین بین‌المللی نقشه‌هایی دارند. آنها کوشش می‌کنند در کوبا وضع فوق‌العاده‌ای به وجود آورند تا در صورت امکان ما را نابود کنند. اقداماتی که به عمل می‌آوریم، برای دفاع از حاکمیت ملتمان است. در حال حاضر دفاع از انقلاب و دفاع از حاکمیت ملی، هر دو یکی است… تنها امیدی که دشمنان انقلاب دارند، این است که از خارج کمک بگیرند… تنها امیدی که ضدانقلابیون دارند، این است که انقلاب ملی را با کمک نیروهای خارجی، نابود سازند…»«باید توجه داشته باشیم که در حال حاضر ما کشوری کوچک هستیم که به تنهایی سرگرم مبارزه‌ایم. کشور کوچکی که منابع‌اش را غارت کرده‌‌اند. کشوری که مدت 50 سال استثمارش کرده‌اند. هر چه جلوتر می‌رویم، حمله به کوبا زیادتر می‌شود. در بدو امر فکر می‌کردیم لزومی ندارد کسی را برای حمله تجهیز یا تربیت کنیم، اما حقایق از این حکایت دارد که لزوم این تدابیر روزبه‌روز بیشتر می‌شود…»کاسترو در این هنگام یک پوکه مواد آتشزا را که ساخته ایالات متحده آمریکا بود، نشان داد و مدعی شد که از یک هواپیمای کوچک به روی یک مزرعه رها شده است.

کاسترو در دنبال سخنانش افزود: «خطر این وجود دارد که سهمیه فروش شکر کوبا را در بازار ایالات متحده آمریکا کم کنند و قسمتی از پول شکر را نگاه دارند، زیرا شروع به زمزمه کرده‌اند که تفاوت قیمت شکر در بازار جهانی و بازار ایالات متحده آمریکا عنوان کمک به کوبا را داشته است. می‌دانید که درست است که قیمت شکر در بازار ایالات متحده آمریکا و بازار جهانی فرق دارد، ولی این ناشی از سیاست‌های اقتصادی خود ایالات متحده آمریکا است که می‌خواهد به تولیدکنندگان شکر آمریکایی کمک کند و آنها را مورد حمایت قرار دهد، زیرا اینها نمی‌توانند آنچنان موثر و کافی شکر تولید کنند که قادر باشد با قیمت جهانی رقابت کند.آنها ناچارند به تولیدکنندگان شکر در داخل خاک خود کمک کنند.»در همین برنامه رادیویی کاسترو نامه‌ای را قرائت کرد که مدعی شد از خواهر دیازلانز گرفته شده است و نویسنده در آن به کمک‌هایی اشاره کرده بود که سفارت ایالات متحده آمریکا برای تهیه اعلامیه‌های تحریک‌آمیز و حکومت برانداز به عده‌ای داده بود.

نرمش صوری آمریکا- نیویورک تایمز در همان شماره‌ای که اشاره کرده بود کریستین هرتر اظهارات کاسترو را موهن‌ترین حملاتش به ایالات متحده آمریکا دانسته است، گزارش مهم زیر را نیز منتشر کرد. گویی در این گزارش صریحا هراس کاسترو تایید شده بود:«از آنجا که روابط با کوبا تیره شده است دولت تصمیم گرفته است از کنگره درخواست کند به رییس‌جمهوری اختیار داده شود در موقع ضرورت میزان سهمیه شکر کوبا را بالا و پایین برد… منظور از تقدیم این پیشنهاد این است که در صورت لزوم به‌عنوان یک سلاح اقتصادی علیه دکتر کاسترو به کار رود.»اما در 29 ژانویه همان سال آیزنهاور بیانیه‌ای مصالحه‌جویانه و ملایم در مورد سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال کوبا منتشر کرد. گرچه در آن بیانیه آمده بود که کاسترو حملات غیرمجاز و بی‌اساس به مقامات برجسته و دولت ایالات متحده آمریکا کرده است، ولی ظاهرا استنباط می‌شد که آیزنهاور به هراس کاسترو احتمال اینکه وی ممکن است معتقد شود واشنگتن برای سرنگون کردنش توطئه می‌کند واقف است. در بیانیه آیزنهاور گفته شد:«ایالات متحده آمریکا کاملا از سیاست عدم دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر از جمله کوبا تبعیت می‌کند…»«دولت ایالات متحده آمریکا مدام کوشیده است از انجام اقداماتی در خاک این کشور علیه کشورهای دیگر جلوگیری به عمل آورد. قسمت‌هایی که در ایالات متحده آمریکا مسوول اجرای قانون هستند در ممانعت از چنین اقدامات به موفقیت‌های روزافزون نایل شده‌اند…»«البته دولت ایالات متحده آمریکا حق مردم کوبا و دولت کوبا را در اعما ل حاکمیت ملی برای انجام آن اصلاحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌ای که، با توجه مقتضی به تعهدات بین‌المللی‌شان، برای خود لازم می‌دانند به رسمیت می‌شناسد. این رویه و سیاست ایالات متحده آمریکا که بارها اعلام شده است منعکس‌کننده تفاهم واقعی و همدردی با هدف‌ها و آمال مردم کوباست…»«اما ایالات متحده آمریکا کماکان در هر موردی‌که حقوق اتباعش به موجب مقررات قانونی کوبا و قانون بین‌المللی نقض می‌شود موضوع را به اطلاع دولت کوبا می‌رساند و توجه این کشور را جلب می‌کند.»

تاثیر بیانیه آیزنهاور بر سیاست‌های کاسترو

تنش بین آمریکا و کوبا سر مصادره زمین‌های زراعی نیشکر شهروندان آمریکایی در کوبا و احتمال کاهش قیمت شکر در بازار جهانی، باعث شد تا هر دو طرف اندکی در روابط خود مسیر تعادل را پیش گیرند و از حمله‌های لفظی به یکدیگر بکاهند.

دکتر منوچهر کمالی طه در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان «مسائل نیمکره غربی،‌ کوبا، کاسترو،‌ انقلاب» به بررسی و تشریح این امر پرداخته است.

اشکال کار در این بود که کوبا و ایالات متحده تعهدات خود را به ترتیب طبق قانون کوبا و قوانین بین‌المللی تفسیر می‌کردند و منافع فوری مردم کوبا و منافع سرمایه‌گذاران آمریکایی که هریک توسط دولت خودشان تعبیر و تفسیر می‌شد، با هم متناقض بود.وال استریت جورنال طرز تلقی محافل دولتی ایالات متحده آمریکا را در آن موقعیت چنین منتشر کرد:

«تصور می‌شود که عادت قدیمی مردم کوبا این است که نسبت به تاسیسات آزاد فداکاری نشان دهند. این موضوع را تمایل عموم مردم که هر فرد موفق در تجارت و دیگر زمینه‌ها را به رسمیت می‌شناسند، به اثبات می‌رساند. ضمنا مردم کوبا مدت‌های مدید نسبت به ایالات متحده آمریکا ابراز دوستی کرده‌اند و به ناسیونالیسم بیرون از مهاری که در آمریکای لاتین و آسیا و آفریقا دیده شده تکیه نداشته‌اند.»

«بنا به این استدلال مردم کوبا از «دسته‌جمعی» کردن اقتصاد در رژیم کاسترو، سرباز خواهند زد. البته دولت قبلا مقادیر زیادی زمین را بدون پرداخت کمترین خسارت مصادره کرده است و کارگران امور روزنامه‌ها و صنایع مختلف را اداره می‌کنند.»

«نظر این است که در ظرف 3 تا 5 سال فشار افکار عمومی دولت انقلابی را وادار خواهد کرد در سیاست خود تغییراتی دهد.»«مقامات سیاسی از این ناراحت هستند که از حقوق سرمایه‌گذاران آمریکایی که در کوبا سرمایه دارند دفاع نمی‌شود و احساس می‌کنند اگر ایالات متحده آمریکا در مقابل اقدامات کوبا ساکت بنشیند خارجیان ممکن است فکر کنند که ایالات متحده آمریکا در اعتقاد خود به مالکیت خصوصی زیاد جدی نیست.»«ما در هر فرصتی که به دست آمده است به پرزیدنت فروندیزی در آرژانتین و به نهرو در هند تاکید و توصیه کرده‌ایم که اجازه دهند تاسیسات خصوصی نقش مهم‌تری در اداره اقتصاد مملکت بازی کنند. یکی از مشاوران دولتی ایالات متحده آمریکا اظهار می‌دارد اگر ما اصولی را که در کوبا برقرار شده است واژگون کنیم به ما چه خواهند گفت؟»

همدردی ایالات متحده حقیقت پنداشته می‌شود- در آن زمان کوباییان مفهوم بیانیه آیزنهاور را درک نکردند. به خاطر قولی که در آن بود دایر بر اینکه سهمیه شکر را کم نخواهند کرد و اظهار همدردی با تغییرات اجتماعی کوبا. کوباییان تصور می‌کردند ایالات متحده آمریکا انقلاب را تحمل خواهد کرد حتی اگر نتیجه‌اش از دست دادن اموال شرکت‌های آمریکایی باشد.یک روز بعد از انتشار بیانیه آیزنهاو، پرزیدنت دورتیکوس، رییس جمهوری کوبا پاسخ زیر را منتشر کرد.

«مردم کوبا میل دارند روابط سیاسی و اقتصادی بین دو کشور را حفظ و تقویت‌ کنند و عقیده‌مندند که بر یک چنین اساسی دوستی قدیمی بین مردم کوبا و ایالات متحده آمریکای شمالی غیرقابل گسستن خواهد بود.»

پرزیدنت دورتیکوس گفت: او برای روابط دو کشور که روز به روز بدتر می‌شود، متاسف است. این اختلافات ناشی از سوء‌تفاهم ایالات متحده آمریکا در مورد هدف‌ها و آرمان‌های انقلاب است و کوبا مایل است درباره این اختلافات مذاکره کند. دورتیکوس در مورد مصادره اموال که به موجب قانون اصلاحات ارضی صورت می‌گرفت، گفت اموال خارجیان ضبط نخواهد شد، بلکه این اموال با تعیین خسارت مصادره می‌شود و خسارت، در موقعی‌که قانون اساسی ما اجازه می‌دهد و قدرت مالی ما امکان می‌دهد، پرداخت خواهد شد. وی افزود: احترام به جریان انقلاب در کوبا و تفسیر صحیح آن برای حفظ و توسعه روابط بین دو کشور ضروری است.

روزنامه نیویورک تایمز در شماره اول فوریه 1960 خود اشاره کرد که به طور قابل ملاحظه‌ای در نطق‌های دورتیکوس و کاسترو اثری از حمله به ایالات متحده آمریکا نیست. علاوه بر این در هفته بعد از صدور بیانیه آیزنهاور مطبوعات کوبا به ایالات متحده آمریکا حمله‌ای نکردند. بیانیه آیزنهاور که آنها را از مداخله در امور ایالات متحده آمریکا بر حذر داشته بود،‌ ظاهرا مجبورشان کرده بود نظریه خود را در مورد دولت اخیر تغییر دهند، اما تردیدهای کوباییان از طرح‌های آینده ایالات متحده آمریکا و ترس به جای آنها از مداخله کشور مذکور، با توجه به تاریخ گذشته کوبا و تاریخ روابط ایالات متحده آمریکا با دیگر حکومت‌های متمایل به چپ آمریکای لاتین که فعالیتشان به روی سرمایه‌گذاری‌های ایالات متحده آمریکا تاثیرگذارده بود، آنها را در وضعی معلق قرار داده بود. کاسترو به شدت علیه تجاوز به فضای کوبا که مدعی بود از خاک ایالات متحده آمریکا صورت می‌گیرد، عکس‌‌العمل نشان داده بود و از اظهاراتی که در محافل عمومی برای کاهش سهمیه شکر کوبا به منظور عمل متقابل در برابر اصلاحات ارضی کوبا می‌شد، انتقاد کرده بود. ایالات متحده آمریکا در عین اینکه مدعی بود این اظهارات بی‌اساس و بی‌مجوز است با وجود این به آنها توجه داشت و اساس ترس کوباییان را درک می‌کرد و از این جهت بود که رییس‌جمهوری یک بیانیه مصالحه‌جویانه منتشر ساخته بود. این اقدام ایالات متحده آمریکا متقابلا منتهی به کم‌شدن خصومت مردم کوبا نسبت به آن کشور شد. در ایالات متحده آمریکا به نظر رسید که این فرصتی است برای دست زدن به تجدید ارزیابی عمومی از طرف هر دو کشور. این فرصت در واقع فرصت دست زدن به برقراری مجدد روابط دوستانه و خالصانه بین دو کشور بود.

شوروی معضل صادرات شکر کوبا را حل نکرد

دولت انقلابی فیدل کاسترو پس از درگیری با آمریکا در خصوص زمین‌های مصادره شده نیشکر شهروندان آمریکایی و احتمال کاهش صادرات و قیمت شکر به بازارهای جهانی، به سمت شوروی روی آورد.

در همین زمان آناستاس میکویان، معاون اول نخست‌وزیر شوروی به کوبا سفر کرد، اما مساله مهم در این زمان این بود که چین و شوروی نیز از جمله کشورهای جهان بودند که دست به اضافه تولید شکر در بازارهای اقتصادی جهان زده بودند. دکتر منوچهر کمالی طه در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان «مسائل نیمکره غربی، کوبا، کاسترو، انقلاب» به بررسی این امر پرداخته است که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

توافق تجاری با شوروی- هنگامی که میکویان، معاون اول نخست‌وزیر شوروی، همراه نمایشگاه تجاری آن کشور به هاوانا رفت، پیش‌بینی شد روابط کوبا و ایالات متحده آمریکا تیره خواهد شد. مسافرت میکویان به خودی خود دارای اهمیتی نبود او قبلا با نمایشگاه شوروی به ایالات متحده آمریکا و مکزیکو هم سفر کرده بود. هرتر، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا اظهار داشت: «تصور نمی‌کنم سفر میکویان به کوبا مساله‌ای مهم باشد. موضوعی است که از خیلی وقت پیش ترتیب آن داده شده است».

لیکن این سفر از این جهت مهم بود که منتهی به امضای قرارداد تجارتی بین شوروی و کوبا شد. این برای کوبا یک ضرورت اقتصادی بود. کوبا احتیاج به بازارهای جدید داشت.

کوبا امیدی به توسعه بازار شکر خود در ایالات متحده آمریکا نداشت. در اوایل 1959 کوشش غیرمستقیم کاسترو برای دریافت کمک اقتصادی از واشنگتن با بی‌توجهی روبه‌رو شده بود و این خطر که ممکن است ایالات متحده سهمیه شکر را کم کند از فوریه سال 1959 آشکار بود.

در آن موقع سناتور «آلن‌جی. الندر»، رییس کمیسیون کشاورزی سنا اظهار داشت، تاخیر در تمدید قانون شکر ناشی از مسائل سیاسی است تا در ژانویه 1960 بالاخره خرابکاری شدید و قابل ملاحظه‌ای برای کم کردن سهمیه شکر کوبا صورت گرفت و به نظر رسید که این موضوع به زودی عملی خواهد شد. قبلا افشا شده بود که دولت درصدد است اختیاراتی برای کم کردن سهمیه شکر کشورهای بگیرد و این به نظر رسید یک تهدید غیرمستقیم علیه دولت انقلابی کوبا است.

از نظر کوبا خاک و بازار ایالات متحده آمریکا، حتی به عنوان یک بازار قدیمی، منتفی بود. کشورهایی که معمولا اضافه‌کننده شکر بودند در وضعی نبودند تا بتوانند از بار تولید اضافه شکر کوبا چیزی بردارند. مصرف آنها غیرمتغیر و تولید آنها نیز ثابت بود. کوبا قبلا کوشش کرده بود فروش شکر را در بازارهای جدید از قبیل ژاپن توسعه دهد.

اما به وضوح معلوم بود که بازار بالقوه شکر کوبا کشورهای بلوک شوروی است. در کشورهای صنعتی سرمایه‌داری چون شرایط فرهنگی و انتظار درآمد و تغییر قیمت شکر در بازار ثابت و عادی است از این جهت مصرف شکر ثابت است.

ولی این عوامل در کشورهای بلوک شرق در نوسان بود، زیرا طرح‌هایی که برای توسعه اقتصادی تهیه می‌شد راه را برای توسعه مصرف شکر باز می‌کرد. هم شوروی و هم چین دست به تولید اضافه شکر زده بودند. مطابق آمار تولید شکر چین در سال 1958 نهصدهزار تن بود و این میزان در سال 1959 به 5/1 میلیون تن رسید و در نظر بود تا سال 1962 میزان تولید به 4/2 میلیون تن برسد.

در سال‌هایی که منتهی به انقلاب در کوبا شد، این کشور قبلا به سوی این بازارهای جدید رو کرده بود. در ماه نوامبر سال 1959 کوبا با شوروی قرارداد بست که 330.000 تن شکر به این کشور بفروشد و 100.000 تن آن را قبل از پایان سال تحویل دهد.قرار تحویل این 100.000 تن جمع فروش شکر را به شوروی در سال 1959 به 270.000 تن رسانید (درسپتامبر کوبا 170.000 تن شکر به شوروی فروخته بود) با تمام اینها مقدار فروش شکر کوبا به شوروی در سال 1959 کمتر از حد متوسط فروش سالیانه شکر به شوروی در رژیم باتیستا بود.با وجود این کوبا در پایان سال 1959 با 25/1 میلیون تن شکر اضافی روبه‌رو گردید؛ یعنی میزانی که از مقدار شکر اضافی دو سال قبل از انقلاب هم زیادتر بود. تولید شکر کوبا در سال 1959 از تولید سال 1958 بیشتر بود. کل محصول کوبا (جدول 3) 7 درصد از میزان سال 1958 بیشتر شده بود. البته این ممکن است کمی گمراه‌کننده باشد. زیرا که سال 1958 سال جنگ‌های داخلی بود. ولی با تمام اینها میزان تولید 4درصد بیش از سال پیش یعنی 1957 بود.

افزایش تولید مقدمتا از تولید برای مصرف داخلی که 30درصد بیش از سال 1958 شد، ولی تازه به میزان سال 1957 یعنی آخرین سال تولید خوب رسید، آغاز شد. تولید شکر برای صدور نیز از دو سال قبل بیشتر شد.

مهم‌ترین مساله این بود که در این سال 35 درصد تولید برنج و 30 درصد تولید ذرت زیاد شد. با بالا نگاه‌داشتن میزان این محصول دولت امیدوار بود بتواند برنامه پر کردن جای مواد مورد نیاز وارداتی را تا سال 1962 یا 1963 به موقع اجرا بگذارد. علاوه بر آن در ازدیاد محصول پنبه نیز پیشرفت حاصل شد به‌طوری که 10 درصد میزان پنبه مصرفی کوبا در سال 1959 در داخل کشور، تولید شد. علاوه بر اینها به‌علت توسعه منابع تامین مواد غذایی داخلی و خارجی کوبا در سال 1959، قیمت مواد غذایی در تمام سال ثابت نگاه داشته است.

خروشچف به کمک کاسترو آمد

شوروی به دلیل مشکلات متعددی از جمله خشکسالی موافقتنامه‌ای تجاری برای واردات شکر کوبا را با دولت کاسترو به امضا رساند که این امر توانست مشکل سیاسی صادرات شکر کوبا به آمریکا را به نحوی حل کند. دکتر منوچهر کمالی طه در کتاب «مسائل نیمکره غربی، کوبا، کاسترو، انقلاب» به بررسی این موضوع پرداخته است که در شماره امروز ادامه آن منتشر می‌شود.

اما نرخ بین‌المللی شکر که در این سال کمترین رقم را در 18 سال گذاشته داشت، مشکلات کوبا را فراوان کرد. زیرا باتیستا برای کوبا ذخیره ارزی باقی نگذارده بود و این موضوع- به‌طوری که وال استریت جورنال در شماره 5 فوریه 1960 خود نوشت- کوبا را متکی به شوروی می‌کرد چرا که منابع تامین اعتبار جهانی وقتی از وضع ذخیره ارزی کوبا مطلع شدند دیگر حاضر نشدند معاملات خود را با کوبا ادامه دهند. وال‌استریت جورنال نوشت: «منابع اعتباری آمریکایی و اروپایی دارند در را به روی کوبا می‌بندند و کوبا برای توسل جای دیگری جز شوروی ندارد… شوروی احتمالا به کوبا اعتبار خواهد داد یا با این کشور معاملات پایاپای خواهد کرد، زیرا با یورش و هجوم، در پی به دست آوردن بازارهای جدید است.»

یک هفته پس از ورود میکویان، یعنی در 13 فوریه 1965، دولت کوبا با شوروی قرارداد بست در مدت 5 سال، 5میلیون تن شکر به قیمت تقریبا بازار جهانی (88/2 سنت) به شوروی بفروشد و قرار شد شوروی پول این شکرها را 85 درصد کالا و 20 درصد دلار بپردازد. با آنکه شوروی‌ها به خشکسالی برخورد کرده بودند و تولید شکرشان کم شده بود و پیش‌بینی افزایش مصرف داخلی شکر نیز می‌شد و خلاصه تمام اینها مبین و نشان‌دهنده این بود که محرک آنها در این معامله منافع اقتصادی بود،‌ مع‌الوصف شکی نیست که در خرید این مقدار شکر از کوبا مسائل سیاسی نیز دخالت داشت، زیرا آنها معامله بزرگی کردند.

اهمیتی که این توافق تجاری برای کوبا داشت نباید دست‌کم گرفته شود. با این معامله دولت انقلابی توانست مساله «اضافه تولید شکر» خود را حل کند و برنامه توسعه اقتصادی خویش را گسترش دهد و بازار شکر کوبا را که عموما متزلزل شده بود، با یک «حلقه تثبیت» سر جا نگاه دارد. اگر ایالات‌متحده آمریکا قبول می‌کرد در سال‌های آینده هر مقدار شکر که احتیاج دارد از کوبا بخرد، کوبا به سوی شوروی نمی‌رفت، اما ایالات‌متحده آمریکا نمی‌توانست پیشنهاد کاسترو را بپذیرد، زیرا دلایل اقتصادی و سیاسی شدیدی برای این امتناع داشت. فشار تولیدکنندگان داخلی و تولیدکنندگان تنگ‌نظر دیگری که طبق قانون سهمیه شکر وقت تقاضای شکر بازار ایالات‌متحده را تامین می‌کردند بسیار شدید بود. از این جهت کوبا نتوانست پیشنهاد شوروی را رد کند.

بعضی از منتقدین کوشیده‌اند ارزش این توافق تجاری کوبا را با شوروی دست‌کم بگیرد و متذکر شده‌اند که پرداخت پول شکر با کالا نشان می‌دهد که این توافق یک‌طرفه بوده است، اما باید توجه داشت که اگر گیرنده کالا به آن احتیاج داشته باشد و کالاها به درستی و دقت قیمت شوند، اشکالی ندارد که در معامله پول خرید با کالا پرداخت شود. از آنجا که شوروی‌ها موافقت کردند که پول شکر به قیمت بازار جهانی احتساب شود، لذا برای کوبا این معامله مطلوبی بود که حاضر بود آن را با هر کشور دیگر هم انجام دهد. کوبا به کالاهایی که قرار شده بود در مقابل فروش شکر تحویل بگیرد احتیاج داشت. وال‌استریت جورنال در شماره 15 فوریه 1960 خود می‌نویسد:

«به طوری که از قرارداد تجاری برمی‌آید شوروی به کوبا مخصوصا ماشین‌آلات سنگین خواهد فروخت. این ملت کوچک جزیره‌نشین به تراکتور و وسایل کشاورزی و ماشین‌آلات صنعتی که نتوانسته است با اعتبار از شرکت‌های آمریکایی خریداری کند، احتیاج دارد.»

انتقاد دیگری که از موافقتنامه تجاری شوروی و کوبا می‌شد این بود که شوروی پول کمی بابت شکر می‌دهد، اما این پول فقط با مقایسه با قیمت شکر در ایالات‌متحده آمریکا کم بود که در آن کشور هم کوبا زمینه‌ای برای توسعه بازار نداشت. متقابلا مقایسه قیمت بازار ایالات‌متحده آمریکا با قیمت بازار جهانی منصفانه نیست. این مقایسه معمولا براساس ارقام سال 1959 به عمل می‌آید، ولی سال مذکور سالی بود که قیمت‌های جهانی از 18 سال گذشته کمتر بود. مثلا 4/2 سنت اختلاف قیمتی که عموما از آن نام برده می‌شد، بزرگ‌ترین اختلاف قیمت 11 سال گذشته بود. در سال 1957 فقط اختلاف قیمت بازار ایالات‌متحده آمریکا و بازار جهانی 14/0 سنت و در سال 1951 قیمت جهانی 60/0 سنت بیش از قیمت بازار ایالات‌متحده آمریکا بود. خلاصه قیمت‌ها هر چه بود منافع قیمت زیادتر شکر در بازار ایالات‌متحده آمریکا به جیب شرکت‌های تولیدکننده شکر می‌رفت و نه جیب مردم کوبا، زیرا 40 درصد تولید شرکت‌های شکر در کوبا متعلق به شرکت‌های آمریکایی بود، اما نکته اساسی این است که موافقتنامه تجاری شوروی و کوبا منبع پولی برای دولت کوبا ایجاد و به عنوان اقدامی احتیاطی در برابر کاهش یا قطع احتمالی سهمیه فروش شکر کوبا در بازار ایالات‌متحده آمریکا جلوه کرد.

آمریکا میانجیگری برزیل را نپذیرفت

پس از اینکه خروشچف به کمک کاسترو آمد و موافقتنامه تجاری برای واردات شکر کوبا به شوروی منعقد شد، منتقدان اعلام کردند که کوبا عملا تسلیم سیاسی شوروی شده است، اما پس از توافقنامه تجاری کوبا با شوروی، سیاست‌های آمریکا نیز تا حدی رو به خشونت نهاد و با بمباران محیط اطراف زندگی کاسترو، عملا تندروی‌های کاسترو در سخنانش علیه آمریکا نیز کاهش یافت.دکتر منوچهر کمالی طه در کتاب «مسائل نیمکره غربی، کوبا، کاسترو، انقلاب» به تحلیل این دوره تاریخی پرداخته است که در پائین می‌خوانید.

منتقدین گفتند امضای قرارداد تجاری کوبا و شوروی منتهی به این شد که کوبا عملا تسلیم تسلط سیاسی شوروی گردد، اما باید توجه کرد هنگامی که سایر کشورهای نیمکره آمریکا با شوروی معامله کردند، چنین بحث‌هایی پیش نیامد. مثلا در سال 1959، چهار ماه قبل از امضای قرارداد تجاری شوروی و کوبا، یک هیات تجاری با اختیارات اجرایی برای انجام معاملات فوری با شوروی از برزیل به شوروی رفت. رییس موسسه قهوه برزیل (آی.بی.سی) اظهار داشت:

«هر کس طرفدار کوشش‌های ما برای تبدیل سهل و آسان برزیل به یک کشور توسعه یافته است می‌فهمد که ما می‌توانیم در بازار شوروی کالاهای زیادی که برای این توسعه لازم است به‌دست آوریم. از سر گرفتن روابط تجاری بین برزیل و شوروی به‌نفع هر دو کشور است… ما ذخایر قهوه‌ای داریم که برای برآوردن احتیاجات بازار بزرگی نظیر شوروی کافی است.»

اما اگر یکی از روسای دولت انقلابی کوبا چنین نطقی ایراد می‌کرد، احتمالا ایالات متحده آمریکا پاسخ می‌داد که «شوروی‌ها در کوبا نفوذ کرده‌اند.»

فرصتی که از دست رفت- در چهارم فوریه که میکویان وارد هاوانا شد، دولت ایالات متحده آمریکا پیشنهادی را که دولت برزیل برای میانجیگری بین کوبا و واشنگتن کرده بود، رد کرد. وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا ترجیح داد مذاکرات صبورانه خود را که با توجه به روح دوستی قدیمی بین دو کشور انجام می‌شد، ادامه دهد. اما به نظر رسید که ایالات متحده آمریکا قصد دارد راه‌های دیگری به غیر از مذاکرات صبورانه در پیش گیرد؛ زیرا در همان روز «ای.دبیلیو، کن ورثی» مجددا در نیویورک تایمز مطلبی را که تایمز در 22 ژانویه افشا کرده بود، تکرار کرد:

«… دولت تصمیم گرفت از کنگره درخواست اختیار کند تا سهمیه شکر هر کشوری را در صورت لزوم به نفع منافع ملی ایالات متحده آمریکا قطع کند و با زبانی به قدر کافی رسا به کاسترو بفهماند که چرا درخواست چنین اختیاراتی را کرده است.»

با این موضوع باز تایید می‌شد که دولت ایالات متحده آمریکا در نظر ندارد در مسیر مصالحه و سازش پیش رود. این تصمیم سه هفته قبل از امضای قرارداد تجاری شوروی و کوبا گرفته شد و از این جهت نمی‌توان گفت که این تصمیم بر اثر انعقاد قرارداد کوبا و شوروی اتخاذ گردید.

با آنکه دولت ایالات متحده آمریکا اکنون دیگر نشان داده بود که ممکن است در کار یک اقدام اقتصادی عمده علیه کوبا باشد، مع‌الوصف دولت انقلابی هنوز در را به روی مذاکرات باز گذاشته بود. کریستیان هرتر، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا سیاست رسمی دولت خود را در ماه فوریه در یک کنفرانس مطبوعاتی روشن کرد:

«تا آنجا که به روابط ایالات متحده آمریکا و کوبا مربوط است، حملات شدید روزهای ژانویه نسبت به آمریکا به قدر ملاحظه‌ای کاسته شده است.»

«پاسخ به اظهارات رییس‌جمهوری در بیانیه تشریح سیاست کوبا که توسط رییس‌جمهوری کوبا، ‌صادر شد دارای زمینه‌های مصالحه‌جویانه معین بود و در آن با صراحت اشاره شده بود، اختلاف را می‌شود از راه‌های سیاسی عادی حل کرد.»

«با تمام اینها ما هنوز کاملا مطمئن نیستیم که وضع به نحوی است که از سرگرفتن مذاکرات عادی سیاسی از طریق سفیر کبیرمان سودمند خواهد افتاد. ما هنوز در انتظاریم و تصمیمی درباره مراجعت آقای بن سال به کوبا گرفته نشده است.»

اما دولت ایالات متحده آمریکا در انتظار نبود، تصمیم قبلا اتخاذ شده بود.

یک روز بعد از امضای قرارداد تجاری کوبا و شوروی هواپیمایی در یکصد کیلومتری هاوانا سقوط کرد. این هواپیما طبق اظهار مقامات کوبا از فلوریدا می‌آمد و مواد منفجره حمل می‌کرد. دولت انقلابی مدعی شد این هواپیما از خاک ایالات متحده آمریکا برخاسته است. وزارت خارجه این کشور، این ادعا را پذیرفت و از آن اظهار تاسف کرد.

سه روز بعد هواپیمای دیگری یک ناحیه صنعتی حومه هاوانا را بمباران و خانه شخص کاسترو را تهدید کرد. می‌گویند کاسترو شدیدا ناراحت شد و اظهار داشت نمی‌تواند هواپیما برای دفاع از کشور بخرد. ولی به‌طوری که نیویورک تایمز در شماره 20 فوریه 1960 خود گزارش داد بعد از آن حادثه کاسترو حتی آرام‌تر از همیشه صحبت کرده بود و دولت انقلابی هم پیشنهاد کرد با کمیته تحقیقی که از ایالات متحده به هاوانا آمده بود همکاری کامل کند.

آمریکا علیه اصلاحات ارضی کوبا

هر چند فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کوبا با انعقاد موافقتنامه‌ای تجاری در خصوص صادرات شکر به شوروی توانست تا حدی معضل صادرات شکر کوبا به آمریکا را حل کند، ولی در نهایت خواستار بهبود وضع روابط تجاری‌اش با ایالات متحده آمریکا و از طریق مذاکرات شد.

این روند در حالی از سوی کاسترو دنبال شد که آمریکا برنامه اصلاحات ارضی کوبا را غیرمنطقی می‌دانست. دکتر منوچهر کمالی طه، در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان «مسائل نیمکره غربی، کوبا، کاسترو، انقلاب» به بررسی رد پیشنهاد مذاکره کوبیان از طرف وزارت امور خارجه آمریکا می‌پردازد که در بخش پایانی، تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

در 22 فوریه دولت انقلابی دست به اقدامی جدی زد تا روابط دوستانه بین دو کشور مجددا از سر گرفته شود. «رائول‌روا» در یادداشتی اعلام کرد دولت انقلابی خواستار از سر گرفتن مذاکرات سیاسی از راه‌های سیاسی عادی است. اما به درخواست اولیه پرزیدنت دورتیکوس برای از سر گرفتن مذاکرات یک شرط مهم افزوده بودند:

«در عین حال دولت انقلابی کوبا میل دارد روشن سازد که از سر گرفتن این مذاکرات باید لزوما تحت قیود هیچ‌یک از اقدامات دولتی ایالات متحده آمریکا یا کنگره آن کشور انجام نشود که مستلزم خصیصه‌ای یک‌طرفه باشد و احتمالا نتایج مذاکرات مذکور را از بین ببرد یا به اقتصاد و مردم کوبا صدمه زند.»نیویورک تایمز در شماره 24 فوریه خود گزارش داد که:«مقامات رسمی واشنگتن اظهار می‌دارند، معنی شرطی که کوبا معین کرده است این است که کنگره نباید در جریان مذاکرات دو کشور دست به گذراندن قانونی پیرامون شکر، که مورد موافقت کوبا نباشد، بزند.»

اما انجام شرطی که کوبا معین کرده بود میسر نبود. چرا که دولت آمریکا قبلا برای گذراندن یک چنین قانونی دست به اقدام زده بود. اقدام برای کاهش سهمیه شکر کوبا اساس هرگونه مذاکره بین دو کشور را به هم زد. زیرا این اقدام دولت آمریکا به جز اقدام نظامی مهم‌ترین عملی بود که ممکن بود علیه دولت کوبا انجام گیرد و مقصود و نظر اولیه کوبا هم این بود که با آغاز مذاکره از وقوع این اقدام جلوگیری به عمل آورد.دولت کوبا دو روز قبل از ارسال یادداشتی که در آن درخواست از سر گرفتن مذاکرات شده بود، یادداشت دیگری ارسال داشته بود و در آن اشارات یک ماه قبل کاسترو را در تلویزیون دایر بر اینکه بن سال در پروازهای فراز کوبا دست داشته است پس گرفته بود. در این یادداشت کوبا اشاره شده بود که کاسترو در نظر نداشته است که بن سال را متهم به توطئه‌چینی کند. در حقیقت این یادداشت عذرخواهی دولت انقلابی به منظور صاف کردن راه از سر گرفتن مذاکرات بود.

در تاریخ 29 فوریه دولت ایالات متحده آمریکا به یادداشت کوبا دایر بر درخواست از سر گرفتن مذاکرات چنین پاسخ داد:«… دولت ایالات متحده آمریکا، شرایطی را که برای از سر گرفتن مذاکرات پیشنهاد کرده‌اید نمی‌تواند بپذیرد… همان‌طور که در بیانیه 26 ژانویه پرزیدنت آیزنهاور گفته شد لازم است دولت ایالات متحده آمریکا در اجرای حاکمیت خود به‌منظور برداشتن هر قدمی که لازم می‌داند باید طبق تعهدات بین‌المللی و در دفاع از حقوق و منافع قانونی اتباع خود برداشته شود، آزاد باشد. دولت ایالات متحده آمریکا عقیده دارد که این منافع و حقوق برعکس با اقدامات یک جانبه دولت کوبا نقض شده است.»سه روز قبل از آن نیز دولت انقلابی اشاره دیگری بر تمایل خود برای فراهم کردن وسیله از سر گرفتن مراودات با ایالات متحده آمریکا کرده بود. دولت انقلابی 34 تن از افراد ارتش انقلابی را به اتهام توطئه علیه تروخیلو و مداخله در امور داخلی یک کشور خارجی به محاکمه کشید. کاسترو عقیده قبلی خود را مجددا تکرار کرد و گفت که انقلاب را نمی‌شود صادر کرد. لیکن در ماه اوت وقتی ایالات متحده آمریکا اتهامات علیه کوبا را تسلیم سازمان کشورهای آمریکایی (او.آ.اس) می‌کرد مسوولیت بیشتر بحران‌های ناحیه دریای کارائیب را به گردن کوبا گذارد و مدعی شد در کوشش‌هایی که برای تجاوز به کشورها شده است، دخالت داشته است.

ایالات متحده آمریکا ضمن نامه‌هایی، از جمله نامه‌های 11ژوئن 1959 و 13 اکتبر 1959 و 11 ژانویه 1960 خود، طرفداری کامل خود را از برنامه‌های «منطقی» بهبود وضع روستایی از جمله اصلاحات ارضی اعلام کرد. اما دولت مذکور اظهار داشت احساس می‌کند که برنامه اصلاحات ارضی کوبا برنامه‌ای «منطقی» نیست. در این یادداشت‌ها رهبران ایالات متحده آمریکا عقایدی را تشریح می‌کردند که از خاک کشورشان و از پیشینه اجتماعی و طبقه اقتصادی خودشان سرچشمه می‌گرفت. طبیعی است که با این طرز فکر مقررات اصلاحات ارضی کوبا که طی آن زمین از شرکت‌های آمریکایی گرفته می‌شد و تحت سیستم تعاونی یا مزارع متعلق به عموم در می‌آمد، در نظر بیشتر رهبران سیاسی و اقتصادی ایالات‌متحده آمریکا به شدت «غیرمنطقی» می‌نمود. در تعقیب این طرز تلقی، عقاید دولت ایالات متحده آمریکا با ایدئولوژی انقلابی ناسیونالیستی رهبران کوبا، که متقابلا از خاک کشورشان و تسلط سیاسی و اقتصادی نیم قرن ایالات متحده آمریکا بر مملکتشان سرچشمه گرفته بود، برخورد کرد. با وجود تمام اینها رهبران هر دو کشور با آداب و رسوم حزبی پرورش یافته بودند و هر دو گروه عقیده داشتند که وارثان دموکراسی هستند. لیکن انقلابیون کوبا مدت‌ها بود که با توجه به تاریخ کوبا معتقد شده بودند که دموکراسی پارلمانی فقط نما و سردری است برای دیکتاتوری نظامی و استثمار. آنها عقیده داشتند کوبا باید اقتصاد و دموکراسی سیاسی مخصوص به خود را ایجاد کند. دموکراسی و اقتصادی‌که در چارچوب آداب و رسوم غربی از میراث فرهنگی خود این کشور ریشه گرفته باشد. از نظر آنها غم‌انگیزی و درد سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا این بود که این کشور دست به اقدامی می‌زد تا کوباییان را نه‌تنها نسبت به «کاپیتالیسم» ایالات متحده آمریکا، بلکه کاملا نسبت به آداب و رسوم و طرز فکر دموکراسی غربی و آزادی آن، بدبین سازد از نظر رهبران کوبا به‌طور روزافزون بیشتر ثابت می‌شد. رد پیشنهاد کوباییان از طرف وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا انقلابیون را معتقد ساخت که آن کشور ممکن است برای جلوگیری از بارآور شدن برنامه‌های انقلابی کوبا دست به اقدامی بزند. انقلابیون که از غرب بیزار و نسبت به آن بیگانه شده بودند و احتیاج به کمک اقتصادی و حمایت سیاسی و نظامی داشتند، ناچار بودند به جست‌وجوی دوستان تازه‌ای برخیزند.

 

برگرفته

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *