مقدمه
اسلام یکی از ادیان معتبر جهان بشمار می رود که در سراسر جهان نزدیک به دو میلیارد پیرو دارد.پیروان این دینعقیده دارند که اسلام نه تنها یک دین است بلکه راه کامل برای سعادت و موفقیت در زندگی دنیوی نیز می باشد. آنها معتقد اند که اسلام دارای نظام سیاسی و نظام اقتصادی خاصی خود می باشد. آنها سعادت ، کامیابی و سرفرازی دنیوی و اخروی را درتطبیق دین اسلام جستجو و ملاحظه می کنند. نظام اقتصادی اسلام که بر اصل عدالت و خیر اندیشی استوار است، ربا را مردود می داند و هر آن فعالیت اقتصادی که خلاف شرع اسلامی باشد را ناجایز می داند.در این اواخر مکتب اقتصاد اسلامی به یکی از داغ ترین دغدغه ها درمباحثات و تحقیقات علمی اقتصاددانان غرب و شرق مبدل گردیده است. اما تا هنوز هم هیچ کشوری را سراغ نداریم که صد در صد نظام اقتصاد اسلامی را تطبیق کند و توانسته باشد رشد اقتصادی پایدار و کارا را بعد از تطبیق کردن نظام اقفتصاد اسلامی بدست بیاورد.
نظام اقتصادی چیست؟
واژه نظام به مفهوم وِیژه آن، سابقه تاریخی طولانی ندارد. این واژه در سالهای۱۹۵۰ و ۱۹۵۶ توسط برتلانفی (Bertallanfi) بشرشناس آلمانی مطرح می گردد. آن زمان واژه نظام با ظهور تیوری عمومی نظامها مطرح شد و بعداً این تیوری در رشته های مختلف علوم مانند نظام اقتصادی، نظام ارتباطات و نظام اطلاعات متداول شد.
نظام اقتصادی از جمله نظامهای است که تحت مبانی فلسفی نظام و مکتبی خاص شکل می گیرد. تا اکنون از نظام اقتصادی تعاریف مختلفی وجود دارد. بطور کلی در این تعاریف دو عنصر اساسی وجود دارد.
1. اجزای باهم مرتبط
2. هدف نظام که اجزای نظام آن را دنبال می کنند.
تعریف اول: نظام اقتصادی عبارتست از مجموعه اعضا و نهادهای (نهادهای اقتصادی و خانوار ها) مرتبط و تنظیم شده که در سه حوزه تولید، توزیع و مصرف مبتنی بر اساس مبادی فلسفی و مکتب الگوی رفتاری خاص فعالیت می کنند. این سه حوزه مشغول ارزشیابی و انتخاب می باشد.
تعریف دوم: نظام اقتصادی نوعی از نظام های اجتماعی بوده که از مجموعه مرتبط و منظم نهاد های اجتماعی می باشد که بر اساس مبنای فلسفی و مکتب خاص تحت مقررات و ضوابط خاص باهم دیگر روابط مالی و حقوقی برقرار می کنند.
نظام اقتصادی اسلام چیست؟
نظامی را گویند گه بر اساس جهان بینی توحیدی و نگرش به فرد و جامعه و تامین منافع فردی و جمعی و آزادی فردی در کار خاص بوجود آمده است. مبنای فلسفی و مکتبی نظام اقتصادی اسلام دین مبین اسلام می باشد. مهم است بدانیم که نظریات و اصول اقتصاد اسلامی محصول تحولات و تصورات فکری انسانان در طول زمان نبوده بلکه منبع اصلی آن دین مقدس اسلام و احادیث صحیح می باشد. بنابر این دلیل است که در نظام اقتصادی اسلام نمی توانیم از روشهای سه گانه بررسی نظامهای اقتصادی یعنی روش تاریخی، روش تحلیلی و روش فعالیتی استفاد کنیم بلکه فقط می توان از روش تحلیلی استفاده کرد. زیرا روش بررسی نظام اقتصادی اسلام روش تحلیلی می باشد.
طوریکه در بالا نیز اشاره شد ، نظریات و اصول نظام اقتصادی اسلامی محصول تضارب و تکامل افکار بشری نبوده بلکه اصول و نظریات آن از منابع دینی (آیات و روایات) تعبیه گردیده است. این آیات و روایات در میسر زمان توسط فقها و علمای دین مبین اسلام کشف و استنباط می گردد. یعنی برخلاف سایر نظامهای اقتصادی که نظریات و اصول اقتصادی شان نتیجه انکشاف افکار و اندیشه های بشری می باشد، نظام اقتصادی اسلام نظریات و اصول خود را از دین می گیرد.
بطور مثال نظریه ربا (سود) در نظام اقتصادی سرمایه داری از همان آغاز تا کنون مورد نقد و بررسی نظریات گذشته تکامل یافته و به دلایل مختلف مانند ریسک پذیری، هزینه فرصت، سهم عامل سرمایه در تولید، تفاوت ارزش کالا در زمان حاضر آینده و دلایل دیگر توجیه شده است. این درحالی است که تیوری اسلام در مورد ربا به صورت مختصر و بدون سعی بر تحلیل و ذکر تحلیل آمده است. اسلام علت تحریم ربا را ظالمانه بودن نقش توزیعی آن استنباط می کند.
مبانی فلسفی نظام اقتصاد اسلامی
هیچ نظامی اقتصادی بدون مبانی فلسفی نمی تواند بوجود آید. نظام اقتصادی اسلام نیز مبانی فلسفی دارد و آن را می توان تحت نگرشهای اسلام به الله سبحان و تعالی، جهان و انسان پی گیری، بررسی و ملاحظه نمود.
1. الله شناسی
در نظام فکری اسلامی خدا محور و اساس همه فعالیتهای اقتصادی محسوب می گردد. بر اساس تیوری اسلامی الله تعالی همواره جهان را رهبری و مدیریت می کند و لحظه ای جهان را بدون تدبیر رها نکرده است. فلسفه آفرینش انسان در دین مبین اسلام بر اساس بعضی علمای اسلامی عبادت و بندگی ذکر شده است اما بعضی دیگر از علما آن را امتحان انسانها و بندگی آنها یاد می کنند. بر اساس فلسفه عام اسلامی نیازهای مادی و معنوی انسانها توسط الله تعالی تعیین و مرفوع می گردد. اما کار و فعالیت توسط انسانها شرط لازمی برای نیل به این نیازها می باشد. همه داراییها و گنجینه های مادی و معنوی را نزد خدا می دانند و خدا یگانه ذات روزی دهنده و رزق دهنده برای بشر می باشد. ولی عده زیادی از علمای معاصر اسلامی معتقد اند که سعی و تلاش انسان شرط لازمی برای مرفوع کردن نیازهای مادی و معنوی انسانها می باشد. الله تعالی انسان را در انتخاب خوب و بد مستقل آفریده است. پس موفقیت محصول کار و حرکت و سعی و تلاش انسانی توام با اراده الله تعالی است.
بر اساس دین مبین اسلام مشکلات اقتصادی از اثر ضعف مدیریت خود انسانها است. اسلام موجودیت مشکلات اقتصادی در سطح ملی و بین المللی را زایده از کمبود منابع اقتصادی نداسته بلکه مشکلات اقتصادی را ناشی از توزیع نابرابر ثروت و درآمد ، عدم بهره برداری درست و کارا از منابع اقتصادی می داند.
2. جهان شناسی
دین مبین اسلام جهان را به جهان دنیوی و اخروی طبقه بندی می کند. بر اساس جهان بینی اسلام، جهان دنیوی مقدمه و راه رسیدن به جهان اخروی که دایمی است؛ می باشد. بنابر این اسلام جهان اخروی را نسبت به جهان دنیوی اولویت می دهد. جهان دنیوی جهان موقتی برای امتحان بوجود آمده شده است. اما جهان اخروی، جهان ابدی است و زندگی در آنجا از نظر زمان بی نهایت و ختم ناشدنی است. پس بر اساس اسلام جهان دنیوی مزرعه اخرت بوده و جهان اخروی محل برداشت محصول می باشد. جهان دنیوی مانند کلاس درسی برای امتحان بوده و جهان اخروی وقتی محاسبه نمرات و اعلان نتایج کامیاب شده گان و ناکام شده گان می باشد.
3. انسان شناسی
در اسلام انسان دارای ابعاد مادی و معنوی می باشد. فلسفه آفرینش انسان یا عبادت و بندگی یا هم آزمودن انسان است. دراسلام انسانها موظف اند تا برای رفع نیازهای خود از منابع که خداوند در اختیارش قرارداده است، بصورت درست استفاده نمایند. در اسلام آزادی در مقام عبد بودن قابل تعریف است یعنی انسان دراسلام بطور مطلق آزاد نیست. بنابر این آزادی انسان در اسلام براساس عبد بودن و در چارچوب خاص قابل تعریف است.
نظریات اقتصادی اسلام
1. نظریه توزیع پیش از تولید
نظام اقتصادی اسلام با استفاده از مالکیت های دولتی و عمومی موضوع توزیع ثروتها طبیعی و سیستم استفاده از آنها را مطرح می کند که این همان نظریه پيش از تولید است.
2. نظریه توزیع بعد از تولید
احکام مربوط به وکالت، اجاره، حیازت و احیا مبانی نظری توزیع بعد از تولید را مشخص میکند. این سبب می شود تا مالکیت خصوصی بوجود بیاید. در نظام اقتصاد اسلامی محصول درآمد تولیدی فقط در مالکیت فردی است که شخصاْ روی آن مواد اولیه طبیعی کارکرده است. صاحبان ابزار تولید، زمین، سرمایه که در تولید ازآنها استفاده گردیده سهمی از محصول نمی برند و تنها استحقاق دریافت اجرت رادارند. انسان اقتصادی در نظام اقتصاد اسلامی سازنده وتولید کننده، هدف وغایت تولید است نه ابزارتولید درحالیکه درنظام سرمایه داری انسان اقتصادی در ردیف سایر ابزار تولید قرار دارند و به عنوان ابزار تولید قلمداد می شود.
3. معیار توزیع درآمد
معیار و عامل اصلی کسب درآمد و مالکیت در نظام اقتصاد اسلامی ، کار می باشد. ولی قابل ذکر است که احتیاج نیز به عنوان معیار دیگر توزیع مورد استفاده قرار می گیرد. برخلاف نظام سرمایه داری که فقط کار معیار درآمد و مالکیت است و در سوسیالیستی فقط نیاز معیار توزیع درآمد وکسب درآمد است.
4. نظریه سود اقتصادی
در نظام اقتصادی اسلامی کسی حقدار و شایسته مفاد است که کار کرده باشد. این برخلاف نظام اقتصاد سرمایه داری است که آنجا صرف انتقال مالکیت می تواند مجوز کسب مفاد باشد. در اقتصاد اسلامی کاری که باید انجام شود مفید و ضروری باشد و کار مفید ایجاد کننده حق می باشد. بدین اساس کارهای دلالی، و میانجیگری از نظر دین مبین اسلام مذمت گردیده است. ازنظراسلام خریدار گرچند با قرارداد صاحب کالامی شود ولی قبل ازتحویل نمی تواند آن را به قیمت بالاتر بفروشد.به بیان دیگر صرف انتقال مالکیت بدون کارنمی تواند موجب سود اقتصادی شود.
سوالات اقتصادی مانند چه تولید گردد، چگونه تولید گردد و برای که تولید گردد در قالب شرع پاسخ داده میشود. تولید کالا و ارایه خدماتی که در قرآن وسنت حرام است، در نظام اقتصادی اسلام مجوز شرعی ندارند. مثلاْ تولید مشروبات الکولی و یا ارایه خدمات بانکداری ربوی وغیره در نظام اقتصادی اسلام غیر مجاز پنداشته میشود. در نظام اقتصادی اسلام تولیدات و خدمات براساس نیازمندی طبقه بندی و اولویت بندی می گردند مثلاً به تولیدات گندم و ارایه خدمات تعلیمی اولویت داده می شوند. قابل ذکر است که در نظام اقتصاد اسلامی ساختار بازار و میکانیزم قیمتها در برخی موارد می تواند تعیین کننده تولید کالاها باشد و دولت در برخی موارد می تواند در تعیین قیمتها مداخله نماید. پس می توان گفت که نظام اقتصادی اسلام از یک نگاه شبیه نظام اقتصاد مختلط امروزی می باشد.
به آن نوع روشهای تولید که چارچوب شریعت اسلامی باشند و برای جامعه زیان بار نباشد و با اصول دین مبین اسلام تناقض نداشته باشد در نظام اقتصادی اسلام ترجیح داده میشود. همچنان روشهای تولیدی و ترکیب منابع تولیدی در نظام اقتصادی اسلام آنګونه باید باشد که باعث تلف منابع نشود و به نسلهای آینده ضرری نرساند. پس اسلام معتقد به توسعه پایدار در قالت شریعت می باشد که در آن حفظ محیط زیست نیز در نظر گرفته می شود. در نظام اقتصاد اسلامی سیاستهای اقتصادی بر اساس ظوابطی اتخاذ می گردد که تمام گروهای جامعه اعم از اینکه توانایی، تخصص و استعداد کسب درآمد هستند یاخیر یا در درآمد ملی سهیم هستند.
اصول اساسی نظام اقتصاد اسلامی
نظام اقتصادی از منابع اسلامی مشتق شده است و براساس اصول، فقه و ارزشهای اسلامی عملی می گردد، لذا دارای ویژگیهای خاص می باشد که تحت عنوان اصول اساسی مورد بحث قرار می گیرد. باید ګفت که نظام اقتصادی اسلامی تا هنوز هم اصولی مدون ندارد و در حال توسعه می باشد.
1. اصل مالکیت مختلط
در نظام اقتصادی اسلام مالکیت مختلط از مالکیت خصوصی و عمومی و دولتی ترکیب شده است. یعنی در اسلام هرنوع مالکیت مورد تایید و قبول می باشد. برخلاف سایر نظامها در نظام سرمایه داری مالکیت خصوصی از اهمیت محوری برخودار است. لیکن در نظام سوسیالیستی مالکیت عمومی را محور فعالیتهای اقتصادی قرار می دهد. در نظام اقتصادی اسلام مالکیت خصوصی، عمومی و دولتی حایز اهمیت است. منشا اصلی ایجاد مالکیت خصوصی در اسلام کار و فعالیت حلال و مشروع می باشد. یعنی مالک شدن مالکیت با کارهای غیر اخلاقی، غیر مشروع و غیر شرعی در نظام اقتصادی اسلام مجاز دانسه نمی شود.
2. اصل وجود حقیقی فرد و جمع
دراسلام فرد واجتماع هردواصالت دارد، وجود جامعه وجود اعتباری نیست بلکه وجود حقیقی است که خاصیت آن بیش ازخاصیت جمع افراد است.
3. اصل آزادی اقتصادی در کادر محدود
در نظام اقتصادی اسلام فعالیتهای اقتصادی درکادر محدود آزاداست. متوجه باشید که محدودیت در این مخصوص به دونوع است: یکی محدودیت ذاتی که ازروح انسان سرچشمه می گیرد وانسان مسلمان می پذیرد که درقالب خاص باید فعالیت داشته باشد،مانند احکامی مربوط به تحریم ربا، احتکار، اسراف، بهره برداری ازمنابع طبیعی،مکاسب محرمه،زکات واحکام دیگر. دیگری محدودیت عینی که توسط حکومت اسلامی وضع می گردد وازخارج برانسان تحمیل می گردد.
4. اصل مداخله دولت
در نظام اقتصاد اسلامی دولت میتواند در فعالیتهای اقتصادی جهت نظارت بر حسن اجرای فعالیتهای اقتصادی، و به منظور تنظیم امور اقتصادی مقررات خاص وضع نماید. بنابر این نظام اقتصادی اسلام با استفاده از سیاستهای مشروع می تواند برای بدست آوردن اهداف اقتصادی جامعه تنظیم گردد.
1. تامین اجتماعی
نظام اقتصاد اسلام تامین نیازهای جامعه وفرد را به دوصورت پیش بینی کرده است:
الف: تکافل عام، تکافل عام به معنی مسئولیت متقابل افراد جامعه نسبت به همدیگراست که براساس اخوت اسلامی این مساله طراحی گردیده است.
ب: ضمان اعاله، وظیفه دولت است که معیشت مناسب مردم ووسائل زندگی افراد جامعه را ازطریق ایجاد امکانات برای فعالیتهای اقتصادی تامین نماید ومردم مانند عیال دولت هستند که دولت مسئولیت تامین نیازهای عیال خودرا دارد.مبنای تئوریک ضمان اعاله سهیم بودن افراد جامعه درثروتهای طبیعی وفرصتهای اجتماعی است.
2. توازن اجتماعی
در نظام اقتصاد اسلام دولت موظف است که توازن اجتماعی را ایجاد وحفظ نماید وفرصتهای یکسان را برای شکوفایی استعدادهای مردم فراهم سازد. وامکانات ومنابع را به صورت متوازن توزیع نماید.
نتیجه گیری:
در این مقاله که تحت عنوان مبانی نظام اقتصادی اسلام تدوین یافت ، سعی کردیم تا اساسات نظام اقتصاد اسلامی را بصورت مختصر توضیح کنیم. بعد از مرور کوتاه برمفاهیم نظیر نظام اقتصادی، نظام اقتصادی اسلام، فلسفه نظام اقتصادی اسلام، نظریات نظام اقتصادی اسلام، اصول اساسی نظام اقتصادی اسلام؛ دانستیم که نظام اقتصادی اسلام بر اساس یک تیوری نسبتاً جدید در علم اقتصاد ظهور کرده است. اما اینکه تیوری متذکره چقدر توان علمی دارد یا هم می تواند منتج به یک نظام اقتصادی دقیق، جامع و موثر برای بشر در عصر کنونیگردد سوالی است که برای پاسخ آن باید تحقیقات جامع و گسترده علمی انجام داده شود. سوالی دیگر که در اذهان اکثری از فرهیخته گان، صاحب نظران و محصلین حوزه اقتصادی خطور می کند ، این است که چگونه می توان یک نظام اقتصادی را عاری از ربا تصور کرد؟ در این مقاله هرچند کمتر بالای این سوال تمرکز شد، به آنهم خواننده گان گرامی می تواند به بخشهای از سوالی فوق جوابهای عقلایی پیدا کنند. باید گفت که اسلام بدون شک در بین ادیان عقلایی ترین دین است. بنابراین تیوری اقتصادی آن نیز می تواند موضوعات و اشکالات پیچیده اقتصاد معاصر را بصورت موثر حل و فصل نماید. بنظر من راه برای انجام این کار و ایجاد تحول اقتصاد تحت نظام اقتصاد اسلامی تا زمانی امکانپذیر نخواهد بود که مکاتب مختلف اسلامی اختلافات بین خود را حد اقل در این موضوع خاتمه ندهند. همچنان به عقیده من به اجماع و قیاس و عقل اهمیت بارز قایل شدن زمینه را برای توسعه نظام اقتصادی اسلام میسر خواهد ساخت. در غیر آنصورت بعید خواهد بود که بتوانیم نظام اقتصادی موثر برای جهان امروزی طرح و عرضه کنیم.
نویسنده : استاد محمد ظریف امین یار
بازدیدها: 0