در زندگی همه افراد، افکار روشنی که منجر به اختراع میشوند و همچون لامپ بالای سر افراد ظاهر میشوند میتوانند در هر زمانی، میان روز، شب یا حتی هنگام ترافیک به ذهن خطور کنند.
چه ارتباطی بین لامپ و کار گروهی وجود دارد؟
چارلز بچلدر (ماشینساز)، جان کروسی (ساعت ساز)، لودویگ بوهم (شیشه گر) و فرانسیس بوهم (ریاضیدان) به کمک توماس ادیسون (مخترع)، لامپ تابان و مقرون به صرفه تجاری را که محصول کل تیم بود اختراع کردند. این اختراع تنها منوط به تلاش یک مخترع یعنی «توماس ادیسون» نبود که به ما اینگونه در مدارس ابتدایی آموزش میدادند. در حقیقت تحقیقات انجام شده درباره کارگروهی نشانگر این مطلب است که رهبران موفق، بدون حضور تیمهای قوی هویتی ندارند.
طی چند دهه گذشته، درباره انگیزه عملکرد انسان مطالعه شده است، کتاب «انقلاب نارنجی» که در پی تحقیقات فراوان در این زمینه منتشر شده شامل نتایج مطالعه در مورد 350 هزار نفر میباشد و به تحقیق در مورد مشخصات تیمهای فوقالعاده موفق میپردازد. بیشتر فرضیات را در اطلاعات یافتیم. شبی در «پارک منلو»Menlo Park ادیسون و همکارانش میدانستند که اختراع آنها یعنی «لامپ» روشن میشود، اما هیچ تصوری از مدت زمان روشن ماندنش نداشتند.
اکنون، به چهار خصوصیت اصلی که منجر به تغییر روش در رهبری یا شرکت در کار گروهی میشود، اشاره میکنیم:
با انگیزه بودن: گروههای موفق تمام تیمهای موفق مورد مطالعه، هدفمند بودند و مهمتر اینکه هدف آشکاری داشتند. طی گفتوگویی که با اعضای یک تیم موفق ده نفره، در مورد علت موفقیتشان سوال شد، همه میگویند «ما بیماران و بستگان آنان را به طرفداران جدی خود تبدیل میکنیم.» یا «با مشتریان مانند قهرمان رفتار میکنیم.»
مشغولیت: اعضای گروههای موفق کارمندان، به سازمان اهمیت میدهند و تمام تلاش خود را جهت حل مشکلات انجام میدهند و غیره. بر اساس تحقیقات، زمانی که اعضای گروه، خود را جز یک تیم با انگیزه بدانند و شناخت منظمیاز رابطه با همکار خود داشته و همچنین از تاثیر کار گروهی بر سازمانهای بزرگتر داشته باشند، با افزایش قابل توجه 11 درصدی تعداد کارمندان باانگیزه در سازمان روبهرو خواهیم بود. انگیزه کارمندان، وفاداری نسبت به اعضای گروه و نه شرکت. در اینجا به یکی از مهمترین یافتههایمان اشاره میکنیم که مدیران اجرایی هم تمایلی نسبت به آن نشان نمیدهند. کارمندان، بیشتر از شرکت به تیمشان وفادار هستند. ما عاشق کشورمان هستیم، اما آیا نسبت به خانوادهمان وفادارتر نیستیم؟ این سرشت انسانها است که به منظور پشتیبانی و دلگرمیدر تیمهای کوچک با یکدیگر متحد میشوند. مدیران موفق این حقیقت را میدانند و با آن مبارزه نمیکنند بنابراین اعضای گروه را به مدت طولانیتری در کنار هم قرار میدهند (در واقع این اشتباهی بیش نیست که بهرهوری تیم بعد از گذشت چند سال دچار افت میشود). مدیران، به جای انتخاب افراد نخبه تمامیاعضای گروههای موفق را به تکاپو وا میدارند.
سادگی گروههای موفق: بهترین تیمها مجموعهای از قوانین ساده را دنبال میکنند و تک تک اعضا گروه به قوانین احترام میگذارند. قوانین به سه دسته متداول طبقهبندی میشود و هیچ جای تعجب و خوشحالی نیست. به طور خلاصه، اعضای گروههای موفق در سطح جهانی نسبت به مشتریان و یکدیگر متعهد هستند و جای تعجب نیست که ارتباط آزاد را قبول دارند و قبول دارند که باید یکدیگر برای انجام کارهای مهم تشویق کنند.
مترجم: هوتسا عسکری نسب
منبع: Forbes
برگرفته: دنیای اقتصاد
Hits: 0