رابرت ولف، مدیر عامل بانک ملی سوئیس در آمریکا از کار خود و والاستریت میگوید
«رابرت ولف» 30 سال پیش به عنوان دانشجویی جوان و علاقهمند به فوتبال در دانشگاه پنسیلوانیا، پا به دانشکده وارتون نهاد، او اخیرا بازگشته، اما اینبار با سمت رییس و مدیر عامل گروه آمریکایی و مدیر بانک سرمایهگذاری UBS.
«ولف» طی سخنرانیاش درباره مدیریت در دانشکده وارتون، گفت: «زمانی که به وارتون آمدم جوان عجول و گستاخی بودم؛ اما توانستم مرزی بین اعتماد به نفس و تکبر ایجاد کنم و همین امر، مرا از زمینه فوتبال به والاستریت و رتبههای عالیتر (زنجیره مدیریت ) کشاند.» با 26 سال تجربه در زمینه تجارت، «ولف» متوجه شده است که شجاعت و گستاخی، محدودیتهای خاص خود را دارد. جزو چند مدیری بود که برای کمک به شرکت Lehman Brothers (شرکت خدمات مالی) در سپتامبر 2008 فرا خوانده شد، اما تلاش برای نجات بانک سرمایهگذاری بینتیجه ماند و بانک ورشکست شد.
امروز «ولف» معتقد است، کمی عقبنشینی لازمه پیشرفت در صنعت مالی به حساب میآید. پس از اینکه متوجه شد اعتماد به نفسی که او را به این مقام رسانده، مانع رسیدن او به ردههای بالاتر نیز میشود، تصمیم خود را گرفت: اول ژانویه، سمت مدیر عاملی در منطقه را کنار میگذارد و از مقام هیات مدیره گروه بانک هم کنار میکشد. اما رییسUBS Group Americas و مدیر بانک سرمایهگذاری در آمریکا باقی میماند و به تلاشهایش در واشنگتن ادامه میدهد.
طی جلسه پرسش و پاسخ در حضور مخاطبان اعتراف کرد که در زمینه کاری تا آنجایی که میخواسته، پیشرفت کرده و تنها کمی از جاهطلبیاش را از دست داده است.
با توجه به تجربه کاری برای یک سازمان مالی جهانی که در سوئیس مستقر شده است، میگوید: من بسیار رک هستم و در یک شرکت بینالمللی فعالیت میکنم. در برهههایی از زمان، به خصوص طی بحران مالی فکر میکردم بانک UBS باید از جهاتی تغییر روش دهد، اما آنها همچنان به روند کاری خود ادامه میدادند و حاضر به ایجاد تغییرات نبودند. شاید به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی میبایست روش مدیریتی متفاوتی را به کار میبردم، آنها بیشتر مرا به عنوان یک گاو چران قبول داشتند تا یک مدیر.
«ولف» کار خود را به عنوان یک ورزشکار جوان، از یک شهر اقیانوسی کوچک در نزدیکی بوستون آغاز کرد و این شانس را داشت تا در فوتبال Division 1 در دانشگاه پنسیلوانیا بازی کند. فارغالتحصیل رشته مدیریت بهداشت از دانشگاه وارتون و دارای مدرک کارشناسی اقتصاد (1984) است، قصد داشت در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهد، اما با اطمینان از این قضیه که از پس مصاحبهها به خوبی بر میآید، تصمیم گرفت خود را محک بزند وخلاصه تجربیات کاری خود را به چند شرکت در وال استریت فرستاد، پس از مصاحبهای که برادران سالومون با او انجام دادند، جذب کار شد.
به یاد میآورد در شرکت سالومون به او گفتند: «تو فرد مورد نظر ما نیستی، اما از تو خوشمان میآید. ما بدنبال فردی باهوش و رقابتی هستیم. او هم در جواب گفت: «خوب من هستم. در دانشکده فوتبال بازی میکردم و فارغالتحصیل از دانشکده وارتون هستم. او همچنین میگوید: «کارفرمایان اغلب میخواهند با افراد زرنگ، با تجربه و ریسکپذیر کار کنند. از زمان دانشکده به بعد در زندگیام زیاد ریسک کردم که همین قضیه شخصیت من را متمایز کرده است. در محیطهای تجاری، ده برابر بیشتر احساس مردانه داشتم و خود را داخل رختکن فوتبال میدیدم. فضایی که همه مرد بودند و از خوشحالی بلند فریاد میزدند. این دقیقا همان چیزی بود که در 21 سالگی به دنبالش بودم.»
یکی از اولین و بزرگترین ریسکهای حرفهایاش را زمانی انجام داد که کار در وال استریت را به تحصیل در رشته پزشکی ترجیح داد. سپس به مدت ده سال در Salomon Brothers (بانک سرمایهگذاری وال استریت) با هرگونه تجارتی که انجام میداد با ریسک کردن سر و کار داشت. مایکل لوئیس در کتابش با عنوان Liar’s Poker به فراز و نشیب شرکت سالومون میپردازد که در نهایت به شرکت Citigroup (مهمترین شرکت خدمات مالی در نیویورک آمریکا) پیوست. «ولف» درباره کتاب میگوید: «اگر وقایع کتاب را ده برابر کنید تازه به حقایق دست پیدا میکنید.» در سال 1994 شرکت سالومون را به قصد ملحق شدن به UBS ترک کرد.
در طول سالها ریسکهایی که در والاستریت میکرد منجر به بحران مالی و بدهیهای فراوانی شد.، «ولف» با نگاهی به فعالیت در زمینه خدمات مالی ربع قرن گذشته، میتواند برای به خوشبین بودن درباره آینده صنعت دلایل لازم را بیابد.
در 19 اکتبر سال 1987 (دوشنبه سیاه)، زمانی که رکورد شکسته شد و طی یک روز بیشترین کاهش در تاریخ بازار بورس اتفاق افتاد، «ولف» هنوز تاجر جوانی بود. در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90، شاهد بحران پسانداز و وام بود و چند سال بعد هم بحران مالی در مکزیک و آسیا اتفاق افتاد. اکنون صنعت در تلاش است تا از دست افزایش ارزش مسکن و کاهش وام و اعتبار خلاصی پیدا کند.
«ولف» میگوید: در زندگی حرفهایام، 5 یا 6 بار شاهد عقبگرد صنعت بودم تا تنها دو گام رو به جلو رود، اما متاسفانه پس از عقبگردها هم قویتر ظاهر نشد.»
او میگوید: «اصلاحات تنظیمینه تنها لازم است، بلکه در بلند مدت به بهبود شرایط کمک خواهد کرد.
وی همچنین به آخرین باری که اصلاحات تنظیمیدر سال 1933 اتفاق افتاد، اشاره میکند که بحث بر سر ایجاد (شرکت سپردههای بیمه دولت فدرال آمریکا) (FDIC) بود که بهترین کار ممکن بود که این کشور در 85 سال اخیر انجام داده است. افراد با گذاشتن سرمایه خود در بانک احساس امنیت میکنند. ما درباره اصلاح تنظیمی و Dodd-Frank bill (اصلاح مالی وال استریت) صحبت میکنیم، اما این مرحله را پشت سر خواهیم گذاشت و دارای صنعت قوی تری خواهیم شد.»
طبق گفته «ولف»، کمک گرفتن از مقام صلاحیتداری که باعث کاهش مشکلات شرکتها شده و بر آنها غلبه کند، احتمالا از وقوع بحران دیگری همچون سپتامبر 2008 جلوگیری میکند، در آن سال «ولف» برای مشاوره و کمک به شرکت Brothers Lehman به بانک مرکزی نیویورک رفت.
«ولف» آن جلسه را به یاد میآورد: «وقتی اعضای گروه اقدام به حل مشکل کردند، به سرعت متوجه شدند که از موضوع جلسه بیخبر بودهاند همه برای حل مشکلات، حفظ و بقای شرکت Lehman بهترین ایدهها را ارائه کردند. دولت هم هیچگونه اقتداری جهت کاهش و غلبه بر مشکلات نداشت. تنها راه حل موجود، سرمایهگذاری در شرکت یا یافتن شرکت دیگری جهت سرمایهگذاری بود، اما شرکت Lehman داراییهای فراوانی داشت که قابل ارزش گذاری نبود.
پس از آن، کل سیستم مالی در معرض بدهی قرار گرفت. زمانی که «ولف»، در اکتبر سال 2007 رییس بانک سرمایهگذاری UBS شد، بانک 4/2 تریلیون تراز نامه بدهی داشت، اما این مبلغ، تقصیر مدیر یک موسسه مالی خاص نبود. او میگوید: «ما همه در حال انجام دادن یک کار بودیم و بیش از مقدار تصور بدهی داشتیم. در واقع مفهوم بانک سرمایهگذاری که سهامش عمومیشده بود دچار شکست شد که بهبود وضعیت موجود ده سال زمان میبرد.»
امروز، تعداد قطبهای دنیای سرمایهگذاری کاهش یافته است. ear Stearns (بانک سرمایهگذاری جهانی) و Lehman دیگر وجود خارجی ندارند.
Merrill Lynch به بانک مرکزی آمریکا پیوسته Goldman achs, و Morgan Stanley رویه بانکهای سنتی را پیش گرفته اند. با این حال همچنان خطر احساس میشود. ولف میگوید: «ما 15 نفر بودیم، اما در حال حاضر فقط ده نفر هستیم و در این شرایط بدون بدهی، تجارت به اندازه کافی برای ده نفر ما مهیا است. فکر میکنم خطرات ناشی از پیشرفت در این صنعت، به مراتب کمتر از همیشه میباشد.»
چنین شرایط جدیدی بهنظر میرسد در موقع مناسبی برای «ولف» اتفاق افتاده چون تصمیم گرفته است تا کمی از میزان کارش بکاهد و کمتر به عنوان مدیر عامل فعالیت کند و بیشتر به عنوان رهبر متفکر، مربی، پدر، همسر و عضو انجمن مشاوره بهبود اقتصاد دولت حضور داشته باشد.
او معتقد است: «همچنان که در زندگی کارهای دیگری هم انجام میدهید باید تعادلی بین کار و زندگی پیدا کنید تا بتوان به مدت 26 سال در این حرفه دوام آورد. میتوانم درباره فراز و نشیب کار توضیح بدم. ترجیح میدهم پیش از آنکه کنار گذاشته شوم، خودم دست از فعالیت بردارم.»
مترجم: هوتسا عسگری نسب
منبع : Knowledge@Wharton
برگرفته: دنیای اقتصاد
بازدیدها: 0