جان وایت، رییس و مدیر اجرایی یک شرکت معروف در صنعت تجهیزات اداری، دراین فکر بود که آیا میتواند به یک تجارت الکترونیک مکمل دست پیدا کند. از آنجایی که محصولات شرکت میتوانست مکمل با ارزشی برای خط تولید تجهیزات اداریاش باشد، وایت مشتاق ادامهاین مساله بود.
در بررسیاین کار، او بهاین مساله فکر میکرد که چه مقدماتی با موسس و صاحب شرکت یعنی لی تامپسون ترتیب دهد. در طول بحث در مورد خرید سهام شرکت؛ تامپسون خاطر نشان کرد که بعد از فروش شرکتش، آمادگی ادامه و برپا بودن را دارد.
گرچه وایت متوجه کمک تامپسون برای رساندن شرکت به یک موفقیت بزرگ بود؛ اما نمیدانست کهاین همکاری ادامهدار، چگونه امور را حل و فصل خواهد کرد. آیا تامپسون مناسب شرکت مادر خواهد بود؟ تامپسون چگونه با زیردست بودن کنار خواهد آمد؟ آیا به روش او کارها را انجام خواهد داد، از دستورات پیروی میکند و آیا وایت را به عنوان رییس میپذیرد؟
نگرانیهای جان وایت بیمورد نبودند. برای برخی از سرمایهگذاران مشکل است که کارها را به روش شرکت دیگر انجام دهند و جوی را به وجود میآورند که انطباق را دشوار میکند. بااین حالاین رفتار را نباید عادی تلقی نمود زیرا که بسیاری از سرمایهگذاران به خوبی قادر به کنار آمدن با محیط جدید شرکت میباشند.
کارآفرینان چگونه افرادی هستند؟ چه چیزی آنها را از سایر افراد در تجارت متمایز میسازد؟ گرچه در یک گروه قرار دادن آنها آسان نیست، اما برخی ویژگیها در همه آنها مشترک است.
سرمایهگذاران موفقیت محورند و تمایل دارند تا مسوولیت تصمیمات را به عهده گیرند و علاقهای به کارهای روتین و تکراری ندارند. سرمایهگذاران خلاق، دارای انرژی زیاد و میزان بالایی از پشتکار و تخیل هستند که با تمایل به ریسکهای متعادل و حساب شده، ترکیب شده و آنها را قادر میسازد تا یک ایده بسیار ساده و نامفهوم را به یک مفهوم واقعی و ملموس تبدیل نمایند.
اما با وجود شخصیت جالبشان، سرمایهگذاران عاداتی دارند که کار کردن با آنها را سخت مینماید. برای مثال تعصبشان به عملگرایی که باعث میشود تا با بیفکری اقدام به انجام کاری کنند، گاهی اوقات میتواند پیامدهای ناگواری برای سازمان در پی داشته باشد. به علاوه برخی از سرمایهگذارانی را میشناسم که در پذیرفتن راهنمایی بسیار مشکل دارند.
همانطور که سرمایهگذاری به نام «درک دو تویت» تصدیق میکند، «سرمایهگذاری که کسب و کار خود را راه میاندازد، این کار را انجام میدهد؛ چرا که به سختی میتواند یک کارمند باشد. او پیشنهادها و دستورات دیگران را دوستانه نمیپذیرد و بیشتر از هر چیز در آرزوی راه انداختن فروشگاه خود است. این طرز تفکر او تا زمانی که کسب و کار کوچک است به کسی لطمهای وارد نمیکند؛ اما با بزرگتر شدن کار و نیاز به حمایت و همکاری افراد بیشتر، او ممکن است باز هم بهاین رویه خود ادامه دهد. به درستی گفته شده است که بزرگترین مسوولیتی که یک شرکت در حال رشد با آن رو به رو میشود، داشتن یک سرمایهگذار سرسخت همچون مالک آن است.»
«دو تویت» سوالاتی در مورد آنکه اگر به دنبال روی کار آوردن یک سرمایهگذار، کار کردن برای یک سرمایهگذار یا مبادرت به ریسکهای جدید میباشید، باید مراقب چه چیزهایی باشید، مطرح کرد: چه چیزهایی میتواند باعث بروز مشکلات شود؟ آیا دامهایی بر سر راه وجود دارد؟ اگر اینطور باشد، در چنین شرایطی راهکارها چیست؟ چه تمهیداتی را برای وفق دادن سرمایهگذار مورد نظر باید اندیشید؟ آیا سرمایهگذاران مشکلات شخصی بیشتری نسبت به سایر افراد دارند؟ به طور خلاصه نیمه تاریک سرمایهگذاری چیست؟
عرصه کارآفرینی
در پاسخ بهاین پرسشها به یاد داشته باشیم که سرمایهگذاران همه از یک گروه نیستند و در ابعاد مختلف و هر کدام با ویژگیهای خود وجود دارند. من دراینجا در مورد مدیر- مالکانی با این ویژگی که در برابر شکست شرکتهای خود مسوول هستند، سخن گفتم.
نوشته: منفرد اف آر . کتس دی وریس | مترجم: مائده ارباب زاده | منبع: HBR | برگرفته: دنیای اقتصاد
Hits: 0