economic-discoveryدر این چند سال اخیر نام های مختلف برای ممالک جهان داده شده که هر کدام به نظر و دید معیین و خاصی مربوط می گردد، در دهه های چهل و پنجاه دو اصطلاح به ممالک جهان اطلاق می شد گروپ اقتصادی پیشرفته یا انکشاف یافته و گروپ های اقتصادی انکشاف نیافته، اقتصاد های پیشرفته و اقتصاد های عقب مانده و یا اقتصاد های مدرن و اقتصاد های عنعنوی که به صورت مترادف در مقابل همدیگر قرار داده می شد.

کشور های دسته اول شامل ممالک اروپایی، استرالیا، امریکا و جاپان بودند در حالیکه همه ممالک دیگر به استثنایی کشور های سوسیالستی در تحت گروپ دوم میامدند.

بعداً در ۱۹۶۰ میلادی در نوشته ها و اسناد ملل متحد انکشاف یک مفهوم نسبی تلقی شد و درجه بندی گردید. چنانچه این درجه بندی اصطلاحات اقتصاد های کمتر انکشاف یافته و انکشاف یافته را به خود آورد اما با آن هم کشور های فقییر به این نام راضی نشدند، بعداً مفاهیم ممالک صنعتی و غیرصنعتی پیدا شدند گویا انکشاف اقتصادی با صنعتی شدن معادل قرار گرفت.

ممالک صنعتی باز هم به اساس اقتصاد بازار و اقتصاد پلان مرکزی یا بسته تقسیم شدند.

بالاخره بانک جهانی ممالک را به اساس عاید سرانه هر مملکت تقسیم کرد، ممالک غریب شامل کشور های بودند که عاید سرانه آنها کمتر از ۴۰۰ دالر امریکایی بود و در بعضی از نوشته ها و اسناد تقسیم فرعی دیگر هم صورت گرفته چنانچه ممالک را که عاید سرانه آن ۸۵ دالر امریکایی سالانه بود بنام کمترین انکشاف یافته صنعتی نامیدند و بالاخره یک گروپ دیگری درین جا اضافه گردید که عبارت از کشور های صادر کننده نفت بود مانند ” وینزویلا، نایجریا، مکسیکو، لیبیا، عربستان سعودی، کویت و امارات متحده عربی “.

این ممالک دارای عاید سرانه بین ۲۳۰۰ و ۶۳۰۰ دالر امریکایی بودند ولی اقتصاد شان بیشتر شیوه عنعنوی و غیر صنعتی داشتند، بانک جهانی این ممالک را دارای سرمایه مازاد و صادر کننده نفت یاد کرده است.

دسته دیگر شامل ممالک دارای عاید بلند صنعتی اند، قبل از سقوط اتحاد شوروی و اروپای شرقی یک تقسیم دیگر در جهان معمول بود که دنیا را به سه گروپ تقسیم کرده بودند،کشور های صنعتی آزاد، ممالک سوسیالستی و دارای پلان مرکزی و ممالک جهان سوم که همه ممالک رو به انکشاف را شامل بود. این اصطلاحات بیشتر جنبه سیاسی داشته و همچنان در یک تقسیم بندی دیگر ممالک به شمال و جنوب شامل کشور های رو به انکشاف بودند و بالاخره اصطلاحاتی که سیاست مداران جهان سوم را راضی میساخت و هم پروسه متحرک انکشاف و حالت نسبت آنرا نشان میداد در اسناد و نوشته های انکشاف اقتصادی معمول گردیده و مورد قبول همه گردید.

وضع زنده گی سه ربع نفوس جهان در کشورهای جهان سوم که ۷۶ فیصد نفوس جهان را تشکیل میدهد فقط ۲۶ فیصدعاید جهان را در اختیار دارند و حتی همین عاید ناچیز غیر عادلانه و نامساویانه در داخل هر کشور توزیع شده که اکثر مردم به فقر دچار اند،

اگر احتیاجات بشری به سطح جهانی دیده شود جملات فوق در قطعنامه ۱۹۸۳ میلادی علمای علوم اجتماعی کشور های رو به انکشاف در سینتیاگو اقتباس شده است برای آن که مفهوم آن درک شده بتواند و هنوز هم موضوع علم انکشاف اقتصادی واضح تر گردد مثال دیگری از شرایط تاسف بار این مردم قابل یاد آوریست برعکس مردم ممالک پیشرفته که زنده گی پرآسایش دارند آغاز هر روز نوید تازه ای برای آنها در افزایش ثروت، بهبود صحت و معرفت میدهد، چهار هزارو هشتاد میلیون مردم دیگر با ۲/۴ کل نفوس بشر نه انرژی از دیروز دارند، نه خوشی از زنده گی امروز و نه امید برای فردا یک فامیل عادی در امریکا که مشتمل بر چهار نفر است یک عاید وسطی ۲۰ تا ۲۵ هزار دالری سالانه دارد و در یک اپارتمان لوکس و خانه های مجهز زنده گی می نماید.

اما زنده گی در یک منطقه ای آسیا مثلاً هندوستان که یک فامیل معمولی شامل ۵ تا ۷ طفل، والدین، پدر کلان، مادرکلان، کاکا، خاله و عمه است، عاید مجموعی سالانه آنها بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ دالر امریکای است یک قسمت مواد تولیدی خود را خودشان تولید می کنند و در یک جای مانند یک یا دو اتاق زنده گی می کنند دهقان یک مالک یا فیودال می باشند که در شهر زنده گی می نماید، تمام اعضایی فامیل باید از صبح تا شام کارکنند و هیچ کدام آنان سواد ندارند و از جمله ۵ طفل فقط یکی از آنان مکتب میرود و روز یک بار غذا می خورند معمولاً گرسنه اند و از هر گونه شرایط زنده گی محروم می باشند.

انکشاف اقتصادی و رشد اقتصادی

تفاوت این دو اصطلاح در آن است که هر انکشاف اقتصادی محتوای رشد اقتصادی بوده، ولی هر رشد اقتصادی حتماً محتوای انکشاف اقتصادی نیست. زیرا رشد اقتصادی یک جنبه دارد و آن عبارت از افزایش فیصدی سالانه در تولید ناخالص ملی یا تولید ناخالص داخلی می باشد.

در حالیکه انکشاف اقتصادی علاوه از تغیرات در ساختمان، اهداف موسسات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را هم شامل می باشد به این صورت گفته می توانیم که رشد اقتصادی بدون انکشاف اقتصادی ممکن است اما انکشاف اقتصادی بدون رشد اقتصادی ممکن و میسر نیست.

در این جا بهتر است نخست رشد اقتصادی توضیح گردد .

رشد اقتصادی عباردت از افزایش سالانه تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی است، تولید ناخالص ملی عبارت از مجموع قیمت بازاری اجناس و خدمات است که در دوره یک سال در اقتصاد تولید می شود و شاید بعضی از عوامل اقتصادی مثلاً کار و یا سرمایه بخارج رفته باشد که سهم آنها نیز در تولید ملی محاسبه می گردد و عاید که کارگران خارجی به کشور شان می فرستند و یا سودیکه مالک سرمایه از سرمایه گذاری خود از خارج بدست می آورد.

درین جا ارزش سالانه بازاری اجناس و خدمات به اساس مملکت آنها محاسبه می شود، در حالی که بر خلاف تولید ناخالص داخلی عبارت از مجموع ارزش بازار اجناس و خدمات است که در دوره یک سال در یک مملکت یعنی در داخل سرحدات آن تولید می گردد.

مفهوم انکشاف اقتصادی

همان طور که در بالا از تفاوت بین رشد اقتصادی و انکشاف اقتصادی صحبت شد و هم مشاهده گردید که رشد اقتصادی وقتی باعث انکشاف اقتصادی می شود که کتله مردم به رشد تولید ناخالص ملی سهیم شده بتوانند یعنی کار و مفاد رشد به منفعت اقتصادی و اجتماعی مردم به کتله وسیع تر توزیع گردد.

در حالیکه در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی اکثر ممالک روبه انکشاف به نسبت رشد هدف پلان شده ملل متحد رسیدند، یعنی عاید سرانه سالانه آنها چندین فیصد رشد نمود اما زنده گی اکثریت به حال سابق مانده و ازین جهت علمای انکشاف اقتصادی به این فکر شدند که رشد عاید سرانه یگانه محک نبوده بلکه انکشاف اقتصادی باید سبب تقلیل فقر مطلق، تقلیل عدم تساوی در توزیع عاید و تقلیل بیکاری شود به این صورت در دهه ۷۰ و بعد آن از بین بردن فقر عدم مساوات و بیکاری نقطه مرکزی بحث انکشاف اقتصادی قرار گرفت.

در دهه ۸۰ رشد عاید سرانه در اکثر ممالک رو به انکشاف کم بود و از این رو کشور ها مجبور بودند که نسبت نداشتن عاید کافی بسیاری از پروگرام های اقتصادی و اجتماعی خود را متوقف سازند.

اهداف انکشاف اقتصادی:

  1. تهیه معیشت یا قدرت برآورده ساختن احتیاجات: همه افراد بعضی احتیاجات اساسی دارند که بدون آن زنده گی آنها دوام کرده نمی تواند و این ها عبارتند از غذا، مسکن، لباس، مصونیت، صحت و غیره اگر یک یا چند تای از این احتیاجات اساسی برآورده شده نتواند به آسانی نمی توان از عدم انکشاف صحبت نمود وظیفه و مرام اصلی هر فعالیت اقتصادی عبارت از بر آورده ساختن همین احتیاجات اساسی در قدم اول است، بر آوردن همین احتیاجات که کمیت و کیفیت حیاتی را تامین می کند عبارت از انکشاف است.
  2. شناخت شخص بحیث انسان: این که یک شخص بحیث یک انسان با تمام حقوق و وجایب او شناخته شود. یعنی شخص یک احساس احترام نسبت بخود در جامعه داشته باشد. وقت که مردمان ممالک رو به انکشاف با مردم کشور های پیشرفته روبرو می شوند اکثراً احساس حقارت می نمایند که درین احساس کلتور خود را هم حقیر شمرده و از جهت عدم دسترسی به مادیات و نارسای های زنده گی درین مقابله اصلیت خود را گم نموده احساس ندامت می نماید لهذا یک هدف دیگر انکشاف اقتصادی باید احیایی احترام بخود درین ممالک باشد.
  3. آزادی از تعلق و پیدا کردن قدرت انتخاب: آزادی هدف و مرام سوم انکشاف است آزادی در این جا به مفهوم سیاسی یا ایدیولوژیکی آن نیست بلکه به آزادی از فقر، داشتن مصونیت، رهایی از نادانی و جهل و عقاید مزخرف است، آزادی انتخاب را از امکانات متناوب میسر ساخته و موانع مادی، روحی و غیره نباید راه این انتخاب را بیشتر بسازد به عباره دیگر انکشاف اقتصادی نه تنها افرینش خوشی و سرور ناشی از افزایش ثروت است بلکه انکشاف اقتصادی چانس انتخاب را از امکانات متعدد برای شخص میسر می سازد و یک شخص ثروت مند می تواند اجناس متعدد و متنوع را برای خشنودی خود بدست آرد در حالیکه امکانات انتخاب برای یک شخص نادار محدود و یا ناممکن است.

با تذکر سه سیستم ارزش بالا که مفهوم انکشاف را ارایه می کند باید دید که آیا اهداف انکشاف اقتصادی چیست؟

انکشاف را طوریکه دیدیم شامل یک واقعیت مادی و یک احساس اقناع روحی است از این رو انکشاف در هر جامعه باید شامل اهداف زیر باشد:

افزایش اجناس حتمی حیاتی و توزیع وسیع آن ها.

بلند بردن سطح زنده گی که نه تنها افزایش عاید را احتوا کند بلکه در عین حال شامل تهیه کار، تعلیم و تربیه، صحت و تقویه ارزشهای انسانی و کلتوری می باشد.

افزایش امکانات انتخاب برای افراد یا ملت ها و آرزوی آنها از وابستگی و تعلق در صورت که یک کشور بتواند از فقر مطلق جلو گیری نموده شرایط زنده گی را آبرو مندانه تر ساخته از طریق تعلیم و تربیه، صحت، خدمات اجتماعی و کلتوری احساس احترام بخود را زنده ساخته و تعلق و وابستگی را از ملل دیگر کمتر بسازد.

واژه های رشد و انکشاف اقتصادی و افغانستان

با در نظر داشت معقوله های رشد اقتصادی و انکشاف اقتصادی و چگونگی بکار گیری آن که در دو شماره گذشته به چاپ رسید، اکنون بر کار های انجام شده در راستایی رشد و انکشاف اقتصادی در کشورکه عده ای از صاحب نظران رقم بالای رشد را به زبان میبرند میخواهم، مکث کوتاه می نمایم.

سال های که گذشت نشان داد که در افعانستان تا اکنون هر پروژه و ساختمان که اعمار گردیده تصادفی و روی مصلحت ها بوده است، و نه از روی اولویت ها و در نظرداشت شرایط ویژه اقتصادی افعانستان ورنه با همین پول های  مصرف شده میشد نتایج به مراتب بهتری راشاهد باشیم.

ما با در نظر داشت ویژه گی ها اقتصادی و جغرافیایی کشور میتوانم بگویم که افعانستان یک کشور زراعتی است چون بیشتر از هشتاد فیصد نفوس آن در بخش زراعت مصروف اند ولی قادر نیستند حتی غذا برای خود تهیه بدارند، و این را هم میدانیم کشور که نام زراعتی دارد در پهلوی تهیه نمودن احتیاجات خود صادرات غله هم باید داشته باشد در حالیکه در افغانستان مردم نمیتوانند ضرورت های خودشان را آماده نمایند.

درین روزها شاهد هستیم نزدیک است که انسانها از گرسنگی بمیرند ونتیجه اینست که کار زراعت از یک طرف عنعنوی وازجانب دیگر  موسمی بوده و در طول سال دهاقین یک فصل را مصروف به معنی حقیقی آن هستند اما متباقی سه فصل دیگر سال را هدر میدهند.

موضوع دیگر که بسیار با اهمیت به نظر میرسد اینکه سالانه نفوس افغانستان رو به ازدیاد بوده و برگشت کننده گان از کشورهای دیگرهمه ساله حدود نیم ملیون بطور وسط ازدیاد میابد و اگر رقم فوق را جمع بیکاران فعلی، بدون در نظر گرفتن بیکاران موسمی و بیکاری های پنهان در نظر بگیریم، میبینیم که بیشتر از نیم نفوس بیکار، و اگر تعدادی به ظاهر کار دارند مزد ومعاش پرداخت شده در مقابل آن آنقدر ناچیز است که تکافو یک هفته را نمیکند چه رسد به ماه و یا هم سال.

در اکثر کشور های جهان  وقتی سطح بیکاری از پنج فیصد بیشتر گردد عدم موفقیت دولت و نزدیک شدن به بحران اقتصادی را دارد، اما تصور نمائید که دولت افعانستان در حا لیکه میداند که منشه تمام بدبختی ها در افعانستان فقر و بیکاری است، باز هم از همه مسئولیت ها شانه خا لی کرده و صرف با گفتن تهیه کار وفقر زدائی  وظیفه سکتور خصوصی است خودرا برائت میدهد.

بهتر است دولت افعانستان  وسکتور خصو صی در یک هماهنگی سرمایه گذاری های جداگانه و یا مشترک و پلان گذاری دقیق نمایند تا با این بحران مبارزه مشترک و موثر صورت گیرد زیرا که نه سکتور خصوصی ونه دولت به تنهائی توانای مقابله با این مشکل جدی را دارند.

و برای تاثیر گذاری خوبتر اگر شرایط اقتصادی و موضوع های که در زیر از آنها نام برده میشود را در نطر گیرند امکان دارد سود بیشتر داشته باشد، و نتایج مورد قبول را به بار آورد.

هر منطقه از لحاظ تقسیمات کار ویژه گی های دارد که در نظر گرفتن آنها می تواند در ارتقای سطح اقتصاد کشور با اهمیت باشد، مثلاً درمناطق شمال وجنوب غربی  افعانستان محصولاتی از قبیل خربوزه و تربوز خوب میتواند محصول بدهد نسبت به گندم. و یا در شمالی انگور در قندهار  وتگاب انار ودر بامیان کچالو ,نسبت به سایر نباتات.

در عده ای دیگر از ولایت ها رشد نباتات که در صنعت مورد کار برد دارد مثل لبلبو و پنبه نهایت خوب بوده بویژه پنبه  که آسیب پذیری آن در مقابل امراض نباتی کمتر می باشد .

به مراتب اقتصادی تر خواهد بود تا در مناطق مساعد برای کشت پنبه، پنبه تولید کنیم و در مناطق که  میوه خوب حاصل میدهد میوه. درین صورت به عوض از پول فروش پنبه و میوه احتیاجات دیگر را که در مناطق دیگر حاصل دهی خوب دارند تهیه نمائیم موثریت بهتر خواهد داشت.

از جانب دیگر طوریکه گفته شد میدانیم در افغانستان سطح بیکاری بلند است و تامینات اجتماعی همچون کشور های دیگر وجود ندارد، پس باید این مورد در پلانهای انکشافی دولت حق  اولویت یابد.

نباید فقط به سکتور خصوصی به تنهائی  بسنده کرد و باید دولت تعدادی از بنیادهای شغل افزائی را  در دست گیرد به این معنی که اقتصاد مختلط را در عمل پیاده کند به خصوص در موارد که تجربه های قبلی وجود دارد. مانند احداث فابریکه های کاربر از جمله  فابریکات سمنت و  نساجی  ها که در گذشته وجود داشتند همچون نساجی بگرامی،گذرگاه، جبل السراج، بلخ، پلخمری، پشمینه بافی کندهار و دها نساجی خورد و بزرگ دیگر که وجود دارد.

دولت مداران ما باید تجارب گذشته را در نظر بگیرند و نباید آنرا به دست فراموشی بسپارند و اگر مطابق زمان نباشد، آنرا طبق آن عیار و از آن ها استفاده نمایند , استفاده ازین تاسیسات ولو کمتر مدرن به مراتب بهتر ازین خواهد بود که ما اجناس تولید شده را از بیرون وارد کنم و بازار های کشور را مصرفی نگه بداریم.

و یا بنشنیم ومنتظرباشیم که دونرها برای ما کمک کنند ولی باید بدانیم  که این کمک ها تا ابد نخواهد بود وبه فکر مردم وکشور خود، خود باید باشیم و باید دقت نمایم که هنوز تعدادی از کارگران گذشته  وجود دارند گرچه شاید به سن کهولت نزدیک باشند ولی میتوانند دوران، این فابریکات را تضمین و از استخدام خارجی ها با مبالغ هنگفت نیز جلوگیری نمایند.

 

مرجع

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *