land-labor-capital-economic-development

توسعه اقتصادی آرمان است ملی و مردمی برای تمامی کشور ها، همه مردم تمایل دارند تا ظرفیت و توان مادی، انسانی و معنوی کشور شان افزایش یابد و در پناه تکامل ظرفیت ها و توانایی ها، کشور قدرتمند و سرافراز در جامعه جهانی داشته باشند. داشتن انسان های سالم، متخصص، مدبر و با ایمان به همراه طبقه گسترده ای از صنایع پیشرفته و مستقل، راه های ارتباطی و مواصلاتی مدرن، بندرگاه ها و وسایل حمل و نقل دریایی، هوایی و زمینی پیشرفته، بیمارستان ها، مکاتب و دانشگاه های هم سطح با جهان صنعتی و خود کفائی در تولید مواد غذایی و محصولات استراتیژیک اجزائی از اهداف مشترک و حاد هر جامعه و از جمله کشور عزیز مان افغانستان است. در مقابل بیسوادی، فقر، عدم امکانات تعلیمی و آموزشی، صحی، صنایع وابسته و قدیمی و وابستگی به خارج برای اساسی ترین کالاها و خدمات حیاتی و اولیه، باری است که بر دوش همه مان سنگینی میکند و ما را متعهد میسازد تا مسیر صحیح توسعه را باز شناسیم و بر اساس کار های علمی و عملی در این مسیر گام برداریم.

توسعه به معنی جایگزین کردن فقر با رفاه، بیسوادی با تخصص و مهارت، وابستگی فنی و تکنالوژیکی با استقلال و پیشتازی در علوم، نیازمند اصول اولیه و پیش نیاز های ارزشی و نهادی است که در غالب مدل ها واستراتیژی های معمول و مرسوم اقتصادی به آنها پرداخته نمی شود. دلیل این عدم توجه کاملاً روشن است. تصویر کنونی از ممالک توسعه یافته در نگاه اول ذهنیت استنباطی و میکانیکی را برای اقتصاددانان به وجود می آورد که بر اساس آن پدیده توسعه را در مجموعه ای از پروژه های زیر بنایی و صنعتی خلاصه میکنند و به دنبال این تفکر اساسی ترین مسله برای مسوولین تامین مصارف مالی و اسعاری پروژه های سرمایه گذاری تلقی میگردد. حقیقت این است که کشور های توسعه یافته کنونی خود مسیری نا همواری از موانع را پشت سر گذاشته اند.

در اروپاء ابتداء اندیشمندانی چون گالیله، کپرنیک و نیوتن انقلابی در بینش انسان نسبت به محیط اطرافش پدید آوردند و در دوران رنسانس احترام و حمایت از دانشمندان به صورت یک ارزش عام و پذیرفته شده درآمد، و مفید واقع شدن علوم در بهبود وضعیت زنده گی پیشرفت فنون تولید و وضع رفاهی مردم موجب اشتیاق و تقاضای روز افزون برای توسعه علوم شده و سازمان های تحقیقاتی و دانشگاه ها نهادینه شدند، ابتکار عمل دولت ها در ایجاد ارتباط استمرار و پیوستگی بین تحقیقات و فنون تولید مهمترین دست آورد جهان توسعه یافته کنونی به حساب می آید.

در قسمت بازسازی و توسعه اقتصادی باید تمام ابعاد و ضروریات اولیه کشور خود را در نظر گرفته و زیربناء های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در قدم اول در نظر داشته و به آن توجه کنیم.

اجرایی یک برنامه اقتصادی ولو آنکه به بهترین صورت تنظیم شده باشد بدون وجود سیستم صحیح، سالم و مقتدر اداری میسر نیست، به عبارت دیگر پیشرفت سریع اقتصادی مستلزم حکومت صحیح به معنایی واقعی کلمه است. اگر دستگاه اداری کشور دارای نظم، ترتیب و صحت عمل لازم نباشد فایده کمک های فنی خارجی هر قدر وسیع و متنوع باشد، چه خواهد بود؟

در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته کنونی اصولاً سازمان اداری وجود ندارد تا بتواند از رهنمائی های کار شناسان و مشاوران خارجی بهره مند شود اگر برجسته ترین کارشناسان مالیه عمومی بهترین قوانین مالیاتی را برای کشوری تنظیم کند ولی سیستم اداری مستعد و درستکار برای حصول مالیات نباشد و یا اصولاً ضرورت حصول آن بطریق صحیح و عادلانه مورد قبول نیافتد چه حاصلی خواهد داشت؟

مهمترین قدم در راه توسعه اقتصادی و بازسازی یک کشور عقب مانده تنها گرد آوردن سرمایه و استخدام کارشناسان نیست، بلکه شرط اول یک سازمان حکومتی اداره صحیح و منظم است.

توسعه و تعمیم صنعت ووسایل ماشینی در میان مردمی که قادر به درک فوائد آن نباشد حاصلی ندارد انسانها باید چرخ های صنایع را بکار بیاندازند، بدین ترتیب شک و تردیدی نیست که در بسیاری از ممالک کمتر توسعه یافته برای تعلیم و تربیت و مبارزه با بی سوادی و نادانی حق تقدم قایل شده و ساختمان کارخانه ها و سرمایه گذاری های عمرانی و تولیدی را بعد از آن انجام داد، یعنی در قدم نخست باید برای افراد بی سواد ذهنیت نگهداری و طرز استفاده آنرا آموخت و بعد سرمایه گذاری کرد، عامل دیگری که از شرایط اساسی توسعه اقتصادی و در بسیاری از موارد به مراتب مهمتر از سرمایه گذاری و کمک فنی است، تدارک موجبات اجتماعی و توسعه است. نظام اجتماعی بسیاری از کشورهای توسعه نیافته چنان است که ثروت و قدرت در انحصار یک گروهی محدود قرار دارد و اکثریت را دست خوش بد بینی و نا امیدی کرده است.

بطور خلاصه اگر با دقت به مسله کشورهای توسعه نیافته و جنگ زده به خود پدیده ی عقب افتاده گی بنگریم در خواهیم یافت که غالباً اهمیت مسایلی چون حکومت صحیح و سالم، تعلیم و تربیت و عدالت اجتماعی به هیچ وجه کمتر از سرمایه گذاری و یا کمک فنی نیست. این عوامل دارای تاثیر و اهمیت حیاتی هستند و در اغلب کشور های عقب مانده موانع اصلی رشد اقتصادی را میتوان در میان آنها جستجو کرد نه در کمبود سرمایه و کار شناس فنی تا هنگامیکه این موانع اساسی رشد اقتصادی از میان نرفته باشد انتظار اثر و نتیجه را از سرمایه گذاری و یا وسعت کمک های فنی نباید داشت ممکن است برنامه های وسیع و درخشانی را بر روی کاغذ آورد اما نتیجه ای بدست نخواهد آمد.

اما نباید قضاوت در باره علل عقب افتاده گی، شرایط و عوامل وسعت و توسعه را بر اساس تجارب یک یا چند کشور بنیان نهاد. برای هر کشور تجزیه و تحلیل خاص و روش اصیل وسعت و توسعه ضروری است اگر این تجزیه و تحلیل بدرستی انجام گیرد خواهیم دید که وجوه تشابو میان کشور های مختلف واقعاً نادر است.

بر علاوه باید قبول کنیم که توسعه اقتصادی جریانی است مداوم و دارای مراحل مختلف، وجوه تشابو میان کشور های نو ساخته افریقا که هنوز در بند بنیان های عشیره ای جوامع خود هستند و کشور های عقب افتاده دیگری که مراحل مختلف رشد اقتصادی را طی میکنند چنان نیست و برای هر یک از این مراحل سیاست خاص توسعه و نوسازی ضروری است. ابتدائی ترین شرایط توسعه و رشد اقتصادی ایجاد یک سیستم سالم و منظم اداری و تربیت گروهی نخبه گان اجتماع است که قادر به گرداندن و تطبیق پلان های سالم در کشور باشند. سپس باید گروه های مردم را بیدار کرد تا در پروسه توسعه اقتصادی شریک و سهیم باشند و روشهای جدید علمی و فنی را بپذیرد باید تعلیم و تربیت را توسعه داد تا گرایش به ترقی در دلها پدید آید، توسعه اقتصادی واقعی مستلزم همکاری گروه های مردم است.

برای رسیدن به این هدف باید مردم را از نتایج رشد و توسعه بهره مند ساخت اگر اجرای برنامه های عمرانی فقط به سود گروهی محدود از افراد جامعه باشد همکاری اکثریت مردم تامین نخواهد شد و اجرای برنامه ها آسان نخواهد بود در نتیجه تامین عدالت اجتماعی نیز از شرایط اصلی و اساسی توسعه اقتصادی است.

در مراحل بعدی رشد و توسعه به تناسب شرایط و مقتضیات خاص هر جامعه مسایل دیگری مطرح میشود و عوامل نویتی اهمیت می باید مسله سرمایه فقط در کشور های نسبتاً پیشرفته مهم و حیاتی است و گرنه کار به اصراف و تبذیر میانجامد مرحله آخر توسعه و رشد اقتصادی همان است که کشور های پیشرفته چون ایالات متحده امریکا، بریتانیا، آلمان، فرانسه طی میکنند. در این مرحله دیگر سرمایه عامل اصلی نیست و سرعت و میزان توسعه اقتصادی بستگی به یک رشته عوامل پیچیده و در هم آمیخته چون نیروی کار و پیشرفت و تحقیق های علمی و امثال آن دارد که آن مسله بعدی است.

در این مرحله (مرحله انکشاف) مشکل اساسی این است که چگونه کشوری که فاقد دستگاه مدیریت درست و منظم است میتواند در مقام بهبود و تقویت آن بر آید؟ حال آنکه همه میدانیم گرایش سیستم های نا منظم و نادرست اداری هرگز بهتر نخواهد گردید تا اینکه اشخاص درست و با تجربه و تحصیل کرده و متخصص در راس قرار نگیرد یعنی کار به اهل کار سپرده نشود.

· چطور کشور فاقد افراد درس خوانده و تحصیل کرده میتواند به گسترش فرهنگ و تعمیم معارف و مبارزه با بی سوادی و نادانی بپردازد؟

· چگونه میتوان بنیان های اجتماعی کشوری را به نفع اکثریت افراد آن عیار کرد در صورت که زمام حکومت بدست کسانی باشد که باید از امتیازات خود چشم بپوشند؟

اینها مسایلی اند دشوار ولی نه به آن دشواری که ممکن است چرا که کشور های بسیاری توانسته اند با همت و شجاعت از این دور تسلسل باطل خارج شوند و راه درست رشد اقتصادی و رفع موانع آنرا بیابند امروز گرایش به توسعه و ترقی خود نیروی است شکست نا پذیر که خواهی نخواهی راه را به سوی تمدن، پیشرفت، رشد اقتصادی و از بین بردن موانع باز می نماید اما در این مرحله باید در صدد یافتن بهترین روش برای بکار انداختن سرمایه ها و عوامل بود که نسبتاً محدود هستند یا حد اکثر استفاده و سود اقتصادی را بدست آورد.

استمداد از کمک های فنی کشور های پیشرفته و پیروی از شیوه های نوین علم و صنعت آنان کار آسانی نیست بدون شک باید از این کمک ها استفاده کرد و از تجارب و پیشرفت کشور های دیگر بهره گرفت، اما باید ابتدا کم و کیف تجارب و روشهای را که مورد استفاده قرار می گیرد جستجو کرد و علت به کار گرفتن آنها را دریافت و در این راه کور کورانه قدم ننهاد چه بسا یک روش فنی و صنعتی جدید برای کشور سودمند و با مقتضیات آن سازگار باشد اما در کشور دیگرسودمند واقع نگردد.

بعضی روش های علمی، تخنیکی و فنی ماننده شیوه های نوین کشت و زرع و بکار بردن طریقه های جدید و وسایل که فایده های جهانگیر دارد و میتوان در هر شرایط و مقتضیات آنها را بکار برد. بکار بردن این روشها چه در ممالک مترقی صنعتی و چه در کشور های کمتر توسعه یافته سبب افزایش فعالیت های اقتصادی می شود.

اما در ضمن فراموش هم نباید کرد که شیوه های جدید صنعتی کشور های پیشرفته تا حد زیادی از وضع خاص اقتصاد آنان و از جمله کمبود نیروی انسانی و گرانی مزد ها ناشی شده که همواره کوشش میکنند کار ماشینی را جاگزین کار دست نمایند.

به کار بردن ماشین های پنبه چینی یا تراکتور های بسیار سنگین در زراعت امریکا از همین جا ناشی میشود اما این طریقه ها و این وسایل را نباید لزوماً در کشور های که در مراحل اولیه رشد اقتصادی هستند بکار برد آنها غالباً دچار کمبود سرمایه هستند، نه کمبود نیروی کار. از اینرو سرمایه های گرانبها را بدورخواهند انداخت و مانعی در راه رشد اقتصادی خود بوجود خواهند آورد و بیکاری مزمن را گسترش خواهند داد.

نتیجه آنکه اگر طرح برنامه های رشد اقتصادی فقط بر اساس تقلید کور کورانه از دیگران طرح ریزی شود و در اخذ کمک های فنی مقتضیات و شرایط خاص کشور کمک گیرنده مورد توجه کامل قرار نه گیرد چه بساء ممکن است به نتایج بسیار ناگوار منتهی شود و ناکامی های فراوان را ببار بیاورد و تشخیص ارزشهای فنی و صنعتی که عیناً و بدون تغیر و تطبیق قابل پیروی و تقلید است با شیوه های که فقط مناسب اوضاع و احوال کشور های پیشرفته باشد کاری است ظریف و دشوار و نیازمند درایت و ذکاوت بسیار اما امری است ضروری، حتمی و حیاتی اگر تقلید از روش های فنی ممالک پیشرفته بجاء و به موقع و عاقلانه انجام شود بسیار مناسب خواهد بود. اگر رویه کار چنین باشد نه سبب افتخار و غرور است و نه موجب شرمسازی و سر شکستگی کاری، آنچه ضروری و لازم میباید انجام شود و لوآنکه کشور های پیشرفته نسبت به آن نظر خوشی نداشته باشند.

بعد از جنگ جهانی دوم، انگلیس ها نسبت به حس تقلید آلمان ها با نظر تحقیر آمیز می نگریستند، همین که یک روش جدید و موثر فنی در Sheffield بکار میرفت کارشناسان فنی و مالکین صنایع Solingen از آن تقلید و پیروی میکردند و در نتبجه به رقابت با تولید و صادرات انگلیس می پرداختند.

بعد ها جاپانی ها و روسها نیز به همین راه رفتند و نتایج بسیار درخشانی بدست آوردند که فعلاً ما شاهد آنها هستیم این عمل موجب انتقاد و تمسخر و نارضایتی کشور های پیشرفته می شود اما نباید ممالک عقب افتاده را دل سرد و نا امید کند آنها باید بدون کدام هراس علوم و فنون جدید ممالک مترقی را تسخیر کنند و برای پیشرفت خود از عقب افتاده گی به کار برند اما باید در این راه با درایت و تشخیص قدم بردارند نه از روی تقلید و بخاطر خود نمائی.

گنجانیدن مواد بسیار تخصصی و پیچیده در برنامه های مکاتب، ایجاد موسسات علمی و تحقیقاتی که فقط بکار گروهی محدود بیاید، استفاده از روش های تکامل یافته در زراعت که مستلزم مخارج سنگین باشد نه تنها در ممالک عقب مانده سود نخواهد داشت بلکه با تلف سرمایه و نیروی انسانی خواهد انجامید اینکار نه فقط بی فایده است بلکه زیان آور نیز می باشد.

صد سال قبل عمران و آبادی در سرزمین های غرب امریکا مستلزم آن بود که اراضی مردمی میان مهاجران و مردم فقیر تقسیم شود و وسیله حمل و نقل یعنی راه آهن ” ریل ” برای رفت و آمد آنان و صدور محصولات زراعتی ایجاد گردد راه های سریع السیر همچنان عاید دهاقین و صنعت کاران را در آن مناطق بیشتر و بهتر ساخت و آنها را تشویق به تولید بیشتر نمود زیرا اموال صادراتی آنها به شهر های عمده و خارج از کشور به زود ترین فرصت بدون ضایعات میسر میشد لذا عایدات فارم ها را افزایش داده که در نتیجه فارم های تولیدی، تولید لبنیات، مرغداری، گاو داری وغیره باعث بلند رفتن عایدات دهقانان و مالداران گردیده و آنها را تشویق به سرمایه گذاری بیشتر ساخته و یکی از مفاد دیگر راه آهن این بوده که تمرکز فابریکات در دو طرف راه های سریع السیر تمرکز یافته که این امر باعث پائین آمدن قیمت تمام شد تولیدات و تقلیل در قیمت انتقالات میگردد همین دو کار از طرف دولت ایالات متحده انجام شد و بر اثر آن عمران و رونق بی نظیر در آن منطقه پدیدار شد.

بسیاری از صاحب نظران ضرورت طرح پلان کاری را در کشور های عقب افتاده مورد شک و تردید قرارداده اند اقتصاد آزاد میتواند در پیشرفت کشور های عقب مانده نقش و تاثیر قابل توجه ای داشته باشد اما آنچه برای کشور های عقب مانده ضروری است یک پیشرفت عادی و متعارف نیست بلکه جهشی است به سوی مرحله تکامل یافته ای از رشد اقتصادی، تحقق چنین حرکت تنها از طریق ابتکار خصوصی و اقتصاد آزاد میسر به نظر نمیرسد همچنان که کشور های صنعتی و مترقی نمیتوانند بدون برنامه ریزی و طرح پلان اقتصادی و مداخله مثمر دولت انسانها را به کره ماه بفرستند.

امروز دیگر جای شک و تردید نیست که کشوریکه هدف و برنامه اقتصادی نداشته باشد و عمران و توسعه و رشد اقتصادی خود را تحت نظم سالم نیاورند در راه پر فراز و نشیب رشد اقتصادی بجای نخواهد رسید و دست خوش ناکامی ها و شکست های فراوان خواهد شد.

اصول طرح پلان و نحوه اجرای برنامه ها باید قطعاً و یقیناً منطبق با مقتضیات و شرایط خاص هر کشور و هماهنگ با مرحله رشد اقتصادی آن باشد در مراحل اولیه رشد اقتصادی آنچه حایز اهمیت است مسائل اقتصادی محض نیست بلکه ایجاد یک دستگاه مجهز و سالم، طرح مبانی تعلیم و تربیه و تربیه عمومی و رفع موانع اجتماعی در راه رشد و نو سازی یک کشور عقب مانده است.

سه عامل اصلی باید در تدوین یک برنامه اقتصادی و هماهنگ نمودن پلان های رشد اقتصادی بکار رود:

یک برنامه واقعی رشد و توسعه اقتصادی باید متکی به یک سیاست سنجیده و منطقی اقتصادی باشد تا ترتیب، تقدم و تآخر سرمایه گذاری ها به نحو معقولی داده شود.

شرط دوم وجود یک برنامه جامع اقتصادی این است که تنها به ظواهر اکتفا نشود در کار رشد صنعتی تنها ساختن کارخانه ها و نصب ماشین آلات و یا تامین مواد اولیه و تولید، موثر نیست باید چنان کرد که واحد های تازه بنیاد تولیدی دارای بهره برداری و منفعت آوری مکفی و مدیریت مستقل و صحح باشند و بتوانند محصولات مناسب به قیمت معقول تولید کنند رسیدن به این هدف به مراتب از ساختمان خود کارخانه و براه انداختن ظاهری ماشینهای آن دشوار تر است به خصوص که در حال حاضر کشور های توسعه نیافته و عقب مانده با رقابت شدید ممالک صنعتی رو برو هستند و نمی توانند مبنای کار خود را بر بی بند و باری و نا بسامانی بگذارند.

شرط سوم در توفیق یک برنامه خوب رشد اقتصادی این است که تنها به امر تولید توجه نشود و برنامه بر مسایل مربوط به مصرف کننده گان نیز شامل باشد طرح و دیزاین پالیسی سازان اقتصادی به چگونگی تولید و افزایش و تشریح در میزان آن توجهی وافر مبذول میدارند اما غالباً فراموش میکنند که اقتصاد امروزی تولید به خودی خود یک هدف نیست بلکه وسیله ی است برای تامین نیازمندی های مصرف کننده گان، در ممالک عقب افتاده داشتن شاهراه های وسیع یا فرستنده های رادیو و تلویزیون که فقط احتیاجات گروهی محدود را ارضاء و تامین میکند باید در درجه دوم به آن اهمیت قایل شد، و به تولید کالاها و خدماتی توجه گردد که مورد نیاز عامه ی مردم برای یک کشور که در حال رشد و توسعه است. تولید بایسکل ارزان قیمت به مراتب مناسب تر از تولید موتر ارزان قیمت است در چنین کشوری بهتر است که همه شهر ها را با وسایل ساده و یک شبکه محکم و با دوام با مصارف اندک از نعمت برق بهره مند ساخت تا اینکه در چند شهر به تقلید از اروپا و امریکا یک شبکه گران قیمت و تجملی بوجود آورد، باید برای همه رادیو های ارزان ساخت نه تلویزیون برای اقلیتی محدود، و باید برای همه غذا، پوشاک و مسکن سالم و ارزان تهیه کرد.

میتوان مثال درین باره داد که آن کشور های پر جمعیت و پر نفوس هندوستان و چین است که در اتخاذ یک سیاست صحیح مصرف موفق شده و از حدود توانایی واقعی خود تجاوز نکرده و دست خوش حس تظاهر و تجمل پرستی نشده است اما همه کشور های عقب مانده و در حال رشد و توسعه نیز باید چنین عمل کنند نه بر عکس که در نتیجه باعث عقب مانده گی بیشتر آنها گردد.

توسعه و رشد اقتصادی مبتنی است بر سرمایه گذاری در زمان حال که به منظور افزایش تولیدات در آینده، یا به عباره دیگر بکار بردن پس انداز ها در یک زمان برای استحصال در آمد بیشتر در زمان بعد.

بهترین میزان مصرف کوشش هر کشور و هر ملت برای رشد و توسعه اقتصادی، حجم سرمایه گذاری های آن است که خود بستگی به پس انداز داخلی و میزان اعتبارات و کمک های تحصیل شده از خارج دارد. از این لحاظ باید گفت که مصارف آموزش هم جنبه مخارج مصرفی دارد و هم جنبه سرمایه گذاری های تولیدی، این مصارف از یک جهت شبه به مخارج مصرف روزانه هر فرد است از سوی دیگر هم مانند سرمایه گذاری برای ساختمان یک فارم به نظر میرسد که حاصل و مفاد آن در آینده هویدا و آشکار خواهد شد. توجه به مقام اقتصادی مصرف های آموزشی و فرهنگی در توسعه و رشد اقتصادی بستگی به این دارد که مخارج مورد نظر از کدام نگاه و بخش مطالعه گردد اگر به مصارف فرهنگی و آموزشی چون مخارج مصرفی بنگریم بدون شک باید در انجام آن ها صرفه کرد و از میزان مصرف بکاهیم تا به امکانات سرمایه گذاری افزوده گردد اما اگر مصارف را سرمایه گذاری تولیدی بدانیم باید در صدد توسعه و افزایش آنها برایم.

این حکم در مورد سایر انواع تعلیمات نیز میتواند صدق کند مثلاً تربیت انجینران و کارشناسان فنی و محققان برای صنایع کاملاً ضروری است:
· چگونه میتوان چرخهای صنایع را بدون مهندسان و کارگران ورزیده و متخصص به راه انداخت؟

· چگونه میتوان حاصل و بهره زارعین و کارگران را بدون مبارزه با بیماری های که باعث ناتوانایی آنان میشود افزایش داد؟

نتیجه آن که سرمایه گذاری برای تربیت داکتران و متخصصین صحت نیز ضروری و اقتصادی است تا این افراد بتوانند برای تداوی و بهبود سلامت افراد جامعه کمک کنند اما تنها تربیت انجینران و متخصصین فنی نیست که در کار رشد اقتصادی موثر خواهد بود باید در تمام بخش ها متخصصین تربیه شوند. ماننده زبان شناسی، چرا که نشر علوم و فنون بدون کلمات روشن و رساء میسر نیست و زبان فصیح، توانا و غنی بهترین ناقل افکار نوین و دانش و فرهنگ بشمار میاید اگر مصارف تعلیمات عالی نوعی مخارج مصرفی بشمار آید شکی نیست که باید در مورد آن آزادی لازم را برای استفاده کننده گان قایل شد یعنی انتخاب نوع رشته تحصیلی را به محصلان و طلاب رشته های مختلف تحت شرایط به آنها واگذار کرد و از هر مداخله و حتی رهنمایی و هدایاتی که نیز متضمن تحدید آزادی و اختیار فردی باشد اجتناب ورزید.

در نتیجه باید گفت که در بازسازی باید تمام ابعاد و ضروریات اولیه کشور را در نظر گرفته و زیر بناء های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در قدم اول در نظر داشته باشیم.

و از ضروریات عمده و اساسی کشور ما در حال حاضر نوسازی زیر بناء ها و به خصوص سرک ها و شاهراه های عمده تجارتی به زود ترین فرصت و به صورت درست و مستحکم آن است.

در قدم دوم باید زمینه مساعد گردد تا تمام تجاران و سرمایه داران ما به کشور دوباره بر گردند و فابریکات و صنایع ما دو باره فعال گردد تا زمینه آن مساعد گردد که صادرات ما به خارج بیشتر گردیده و واردات کمتر گردد تا ما بتوانیم به سوی خود کفائی گام برداریم حکومت باید تلاش نماید تا از طریق تقویه صنایع کوچک و متوسط صادرات را انکشاف دهد. وزارت تجارت و صنایع پالیسی های رشد صادرات را همه ساله ترتیب نماید و پالیسی های ذیل را مد نظر گیرد:

۱٫ کاهش مالیات بر عایدات و کاهش محصول گمرکی بر امتعه صادراتی.

۲٫ معرفی معافیت های تعرفوی برای موادی که جهت تولیدات برای صادرات وارد می گردد.

۳٫ کمک های مالی از طریق قروض با مفاد پائین.

۴٫ تاسیس اتحادیه رشد تجارت جهت جمع آوری معلومات انکشاف مارکیت های خارجی و تاسیس یک شرکت در چوکات اتحادیه تجارتی خارجی جهت کمک به صادر کننده گان کوچک.

۵٫ توسعه صنایع تولیدی برای صادرات.

۶٫ تشویق و ترغیب مردم که در صادرات سهم می گیرند ” کارگران ماهر، انجینران، فروشنده گان و غیره ” از طریق دادن جوایز و تحایف.

۷٫ عصری ساختن وسایل صادرات صنعتی.

در شرایط امروزی چون واردات بیشتر از صادرات است و قسمت عمده اجناس صادراتی ما را محصولات زراعتی و تولیدات صنایع دستی و کوچک تشکیل میدهد، بناءً دولت باید برای رفع این معضله از یک طرف صنایع موجوده را از طریق سبسایدی و معافیت های مالیاتی تقویه کند و از طرف دیگر زمینه را برای به وجود آمدن صنایع ثقیل مساعد سازد تا صادرات ما بیشتر شده و موازنه بین صادرات و واردات نگهداشته شود تا از عدم تعادل بیلانس تادیات جلوگیری شده بتواند.

در پهلوی این که سرک های اصلی ترمیم می گردد باید ساختمان خط ریل نیز در نظر گرفته شود زیرا راه های سریع السیر در تمامی جوانب زنده گی مردم از قبیل ساحات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اثر داشته این راه ها نه تنها ترانسپورت و جریان ترافیک را بهبود بخشیده بلکه ساختار توزیع را تقویه نموده زراعت و صنایع را انکشاف داده سطح آگاهی مردم تغییر کرده و توریزم رشد خواهد کرد.

راه های سریع السیر همچنان عاید دهاقین و صنعت کاران را میتواند بیشتر ساخته و آنها را تشویق به تولید بیشتر مینماید زیرا اموال صادراتی آنها به شهر های عمده و خارج از کشور به زود ترین فرصت بدون ضایعات میرسد، لذا عایدات فارم ها را افزایش داده که در نتیجه فارم های تولیدی لبنیات، مرغداری وغیره باعث بلند رفتن عاید دهقانان گردیده و آنها را تشویق به سرمایه گذاری بیشتر مینماید. یکی از مفاد دیگر این راه ها تمرکز فابریکات دردو طرفه راه ها می باشد که این امر باعث پائین آمدن قیمت تولیدی بلاوسیله تقلیل انتقالات می باشد که در نتیجه مناطق با هم نزدیک تر گردیده و اقتصاد انکشاف میابد.

در قدم سوم باید دولت یک پالیسی اتحاد مجدد را طرح کند که اتحاد مجدد یک اجنداء خیلی ضروری برای افغانهای مدرن میباشد که پالیسی اتحاد مجدد سه مرحله دارد:

· انکشاف اقتصادی

· جمع شدن قدرت ملی

· اتحاد واقعی

محو فقر را باید به صورت جدی در نظر داشت و پالیسی های مختلفی را تطبیق نمود تا مردم غذا خوب و مواد اولیه خوب بدست آورده بتوانند از همین سبب صنایع ثقیله و خفیفه را رشد داده تولیدات را بیشتر و صادرات را تقویه نماید.

و در اخیر چیز که خیلی حایز اهمیت است و تمام موارد فوق در آن قابل اجرا می باشد امنیت است، در ارتباط به مسایل امنیتی باید یک اردوی با اعتبار مردمی، منظم و مجهز را آماده ساخته و صنایع دفاعی را تقویه نمود زیرا در صورت عدم اعتماد و اطمینان مردم بالای اردو، دولت و قوای قضایی و اجرایی غیر شفاف وظایف آنان زمینه های سرمایه گذاری و فعالیت های تجاری و سرمایه گذاری ممکن نمی باشد .

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *