whats-financial-thermostat

همه‌ی ما باورهای ناخودآگاهی در مورد پول، کار، روش به‌دست آوردن پول، ثروت و ثروتمندان داریم که نقش مؤثری در شرایط مالی ما دارند. بعضی‌ها فکر می‌کنند که پول خوب است و باعث پیشرفت می‌شود، بعضی‌ها هم می‌گویند که اساسا پول چیز کثیفی است. با ما باشید تا با تأثیر نگرش‌ ما نسبت به این وسیله دادوستد بیشتر آشنا شوید.

برخی باورها و تکیه‌کلام‌های معمول درباره‌ی پول عبارتند از:

  • پول چرک کف دسته؛
  • پول که علف خرس نیست؛
  • پول که از آسمون نمی‌باره؛
  • وسعم نمی‌رسه؛
  • پول مهم نیست؛
  • من به پول اهمیتی نمیدم؛
  • پولش‌ رو ندارم؛
  • پول منشأ همه‌ی فسادهاست؛
  • پول همه‌چیز نیست؛
  • پول باعث انحراف آدما میشه؛
  • پول باعث میشه آدما عوض بشن؛
  • پول زیاد دردسر زیادی داره؛
  • فقط پول پول میاره؛
  • پول مهم نیست؛
  • پول مسئولیت میاره؛
  • پول خوشبختی نمیاره؛
  • پولدارها خسیسن؛
  • ثروتمندان بی‌رحمن؛
  • همه‌ی زندگی ثروتمندان تو پول خلاصه میشه؛
  • ثروتمندان کلاهبردارن؛
  • ثروتمندان سطحی هستند؛
  • ثروتمندان پول‌پرستند؛
  • و …

ما از کودکی این جملات را بارها و بارها از والدین و اطرافیان‌مان شنیده‌ایم. ذهن یک کودک مثل یک اسفنج آنچه را که می‌شنود و می‌بیند، جذب می‌کند و به‌مرور این اطلاعاتِ دریافت‌شده، به باورهای ناخودآگاه فرد در بزرگ‌سالی تبدیل می‌شوند. به همین دلیل است که افراد علاوه بر خصوصیات ژنتیکی، باورهای والدین خود را نیز به ارث می‌برند و اکثر افراد تا آخر عمر با این باورهای ناخودآگاه زندگی می‌کنند. در این صورت زندگی آنها تفاوت چندانی با والدین‌شان نخواهد داشت چون این باورهای ماست که زندگی‌مان را می‌سازد.

سناریوی مالی

تمام باورهای شما در مورد پول، کار، ثروت، ثروتمندان و تمام عقاید مرتبط با مسائل مالی را سناریوی مالی می‌نامیم. این داستان بدون مشارکت شما و حتی بدون اجازه‌ی شما در عمیق‌ترین بخش وجود شما یعنی در ضمیر ناخودآگاه‌تان لانه کرده است. ثبت این سناریو از اولین سال‌های کودکی با اطلاعاتی که از والدین، اطرافیان و محیط وارد ذهن شما شده، آغاز شده است. حالا شما به طور ناخودآگاه در حال اجرای این سناریو هستید. اگر این سناریو برای وضعیت مالی فقیرانه یا متوسط نوشته شده باشد، غیرممکن است که بتوانید ثروت سرشاری به‌دست بیاورید. حتی اگر تصادفا ثروت بادآورده‌ی هنگفتی به‌دست بیاورید، در اولین فرصت آن را از دست خواهید داد. سرگذشت برندگان قرعه‌کشی‌ها این موضوع را ثابت کرده است. قریب به‌اتفاق آنها پس از مدتی به وضعیت مالی سابق خود برگشته‌اند. این مسئله دلایل روان‌شناختی زیادی دارد.

ترموستات مالی

سناریوی مالی شما تعیین می‌کند که چه مقدار پول به‌دست بیاورید و در چه سطح مالی‌ای زندگی کنید. شما با سطح مالی خود احساس راحتی می‌کنید. سناریوی مالی شما مثل یک ترموستات نسبت به تغییرات سطح مالی شما واکنش نشان می‌دهد. با افت سطح مالی، ترموستات مالی واکنش نشان می‌دهد، باعث ناراحتی شما می‌شود و به تقلا می‌افتید که به سطح مالی‌ای که برای آن تنظیم شده‌اید، بازگردید. اگر ترموستات مالی فقط به افت سطح مالی واکنش نشان می‌داد خوب بود، اما به افزایش سطح مالی نیز واکنش نشان می‌دهد. با بهتر شدن وضع مالی شما نسبت به سطح مالی برنامه‌ریزی‌شده، ترموستات مالی به‌کار می‌افتد، مجددا در شما احساس ناراحتی ایجاد می‌کند و شما برای رهایی از این ناراحتی در اسرع وقت از دست آن پول اضافی خلاص می‌شوید. کاری که اکثر میلیونرهای یک‌شبه یا برندگان قرعه‌کشی‌ها می‌کنند.

روانکاوی مالی

ناهنجاری‌های روانی بسیاری توسط روان‌شناسان و روانکاوان شناسایی شده است. آیا ممکن است نوعی ناهنجاری روانی مرتبط با پول و مسائل مالی هم وجود داشته باشد که مانع کسب ثروت شود؟ به نظر می‌رسد که چنین مشکلی وجود دارد هرچند که ممکن است هنوز در فهرست ناهنجاری‌های روانی کتاب‌های درسی روان‌شناسی موجود نباشد. برای بازنویسی سناریوی مالی و تنظیم ترموستات مالی در وضعیت ثروت و استقلال مالی، لازم است به روانکاوی مالی خود بپردازید. پس شروع کنید و به این سؤال‌ها پاسخ بدهید:

  • درباره‌ی پول و ثروت چه احساسی دارید؟
  • آیا پول را عامل فساد، ظلم و استثمار می‌دانید؟
  • وقتی کلمات پول و ثروت را می‌شنوید چه احساسی به شما دست می‌دهد؟
  • آیا بر این باورید که پول همه‌چیز است؟
  • آیا پول را ابزاری شیطانی می‌دانید؟
  • آیا نسبت به ثروتمندان احساسی منفی مثل تنفر دارید؟
  • آیا برای فقر منزلت و قداستی قائل هستید؟
  • آیا در ذهن شما فقرا آدم‌های خوب و ثروتمندان آدم‌های بدی هستند؟

پاسخ‌های شما به این سؤالات، نمایانگر باورهای شما در مورد پول و ثروت است. بسیاری از ما باورهای بسیار منفی و محدودکننده را در مورد پول به ارث برده‌ایم و لازم است که خودمان را در این زمینه روانکاوی کنیم.

موانع نامرئیِ ثروتمند شدن

این موانع به شکل برخی باورهای منفی و محدودکننده در ذهن ما جای گرفته‌اند. این باورها آن‌چنان در ذهن ناخودآگاه ما تثبیت‌ شده‌اند که تمام تلاش‌های آگاهانه‌ی ما را برای دستیابی به پول و ثروت زیاد خنثی می‌کنند. باورها و افکار، قدرت زیادی دارند. افکار ما احساسات‌مان را می‌سازند، احساسات رفتار ما را رقم می‌زنند و رفتارهایمان نتایج را به وجود می‌آورند. این سازوکار خلق هر چیزی در زندگی ماست. هر فرآیند خلاقانه‌ای از افکار و باورها آغاز می‌شود. نتایجی که در زندگی به‌دست آورده‌ایم، در واقع نمایانگر افکار و باورهای غالب در ذهن ماست. پس برای تغییر نتایج باید باورهایی را که علت آن نتایج بوده‌اند تغییر بدهیم. برخی باورها به پول و ثروت سرشار منتهی می‌شوند و برخی دیگر به بی‌پولی و فقر.

«فقر نصیب کسی می‌شود که ذهنش برای آن آماده شده است. به همین صورت ثروت هم نصیب کسانی می‌شود که برای جذب آن آمادگی داشته باشند. با این حال در هر دو مورد قوانین مشابهی حاکم هستند. ذهنیت فقر بدون استفاده‌ی آگاهانه از عادات مناسب رشد می‌کند. ذهنیت ثروت باید در اشخاص ایجاد شود مگر اینکه کسی با این ذهنیت متولد شده باشد.» – ناپلئون هیل

پول برای شما چه معنایی دارد؟

پول چیزی نیست جز ابزاری برای تبادل کالا و خدمات. ما به وسایل و امکانات زیادی برای زندگی کردن نیاز داریم. خوراک، پوشاک و مسکن مناسب، از ضروری‌ترین نیازهای ما هستند. علاوه بر اینها ما به تفریح، بازی، مسافرت و امکانات تحصیل، هنر، فرهنگ، یادگیری و … نیاز داریم. این حقیقتی ساده است که بنیان تبادل کالا و خدمات در زندگی امروزی بر پول استوار است و بنابراین برای استفاده از این امکانات، به پول نیاز داریم. پول فقط ابزار و وسیله‌ای برای این تبادل است، اما در ذهن ما پول با باورهای اخلاقی بسیاری گره خورده است. همواره فقرا و درویش‌مسلکان از پول بد گفته‌اند و تمام انحرافات اخلاقی از قبیل حرص، طمع، ظلم و استثمار و ماده‌پرستی را به خود پول نسبت داده‌اند و بدین ترتیب در واقع بی‌پولی خود را توجیه کرده‌اند. فقر هیچ‌چیز قابل‌تحسینی ندارد. فقر نه تنها زندگی ما را با مشکلات و تنگناها انباشته می‌کند، بلکه رشد انسانی و معنوی ما را نیز با مانع مواجه می‌کند. همان‌طور که در آموزه‌های دینی نیز داریم «وقتی که فقر از در وارد شود دین از پنجره بیرون می‌رود.» البته این دلیل نمی‌شود که فقرا آدم‌های بدی باشند. خوبی و بدی هیچ ربطی به میزان پول و ثروت شما ندارد. پول زیاد به خاطر قدرتی که می‌آورد فقط ذات شما را آشکار می‌کند. اگر ذاتا آدم خوبی باشید، پول به شما قدرت انجام کارهای خوب بیشتری را می‌دهد و برعکس. اما چرا باید در دنیایی که سرشار از نعمت و برکت است، فقیر باشیم؟

در جایی خواندم که «فقرا را دوست بدار و از فقر بیزار باش» و همچنین «بهترین کاری که برای فقرا می‌توانید انجام بدهید این است که یکی از آنها نباشید.» برخی معتقدند که «پول خوشبختی نمی‌آورد» این باور ممکن است مسکنی برای درد بی‌پولی آنها باشد، اما هرگز بقال سر کوچه‌تان آن را در برابر اقلامی که نیاز دارید از شما نمی‌پذیرد. بقال از شما پول می‌خواهد علی‌رغم اینکه خوشبختی بیاورد یا نه. از طرف دیگر درست است که خوشبختی را نمی‌شود با پول خرید ولی پول برای شما آسایشی می‌آورد که دیگر مجبور نباشید به آن فکر کنید. برخی هم قیاس‌های غلطی انجام می‌دهند، مثلا می‌گویند «عشق مهم‌تر از پول است.» نویسنده‌ی کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» پاسخ جالبی برای این حرف دارد:

«پول در زمینه‌هایی که کاربرد دارد، بی‌نهایت مهم است و در زمینه‌هایی که کاربرد ندارد، اهمیت هم ندارد و اگرچه عشق نیز می‌تواند در دنیا کاربرد داشته باشد، ولی مطمئنا برای ساختن بیمارستان، خانه و مدرسه نمی‌توان عشق پرداخت کرد! ضمنا نمی‌شود با آن شکم کسی را سیر کرد.» – تی هارو اکر

بازنویسی سناریوی مالی با باورهای ثروتمندانه

برای تغییر وضعیت مالی لازم است که پس از تشخیص افکار و باورهای منفی و محدودکننده، سناریوی مالی خود را با باورهای مثبت و ثروتمندانه بازنویسی کنیم. اگر طالب به‌دست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به این مسئله که عنان زندگی و به‌ویژه فرمان وضعیت مالی زندگی در دستان خود شما قرار دارد، خیلی مهم است. آیا به این مسئله دقت کرده‌اید که معمولا این آدم‌های فقیر هستند که بخت خود را در قرعه‌کشی‌ها می‌آزمایند؟ آنها در واقع به این اعتقاد دارند که پول از طریق افتادن قرعه به نام‌شان به آنها می‌رسد. ثروتمندان در دنیای برکت، فراوانی و نعمت زندگی می‌کنند، اما فقیران در دنیای محدودیت‌ها به سر می‌برند. افراد فقیر و متوسط از جنس کمبود هستند. آنها فکر می‌کنند که از بین شغل خوب یا ارتباط خوب با خانواده، از بین ثروت و معنویت و از میان اشتغال به‌ کار و تفریح حتما باید یکی را انتخاب کنند. ثروتمندان می‌دانند با کمی خلاقیت، می‌شود تقریبا راهی برای داشتن هر دوی آنها پیدا کرد. ثروتمندان معتقدند شما، هم می‌توانید کیک داشته باشید و هم از خوردن آن لذت ببرید. افراد متوسط و فقیر معتقدند یک کیک خیلی زیاد است، پس من فقط یک برش از آن را می‌خواهم.

روش اداره کردن پول از مبلغ پول مهم‌تر است. تا نشان ندهید آنچه را که دارید می‌توانید حفظ کنید، پول بیشتری به‌دست نخواهید آورد. یا شما پول را به کنترل خود در می‌آورید، یا پول شما را به کنترل خود در خواهد آورد. حال با آگاهی از باورهای مالیِ محدودکننده‌ی خود، باورهای مثبت و ثروتمندانه را انتخاب کنید. مشخص کنید چقدر می‌خواهید؟ چه مقدار درآمد و چه میزان سرمایه‌ی خالص برای شما کافی است؟ با در نظر گرفتن مخارج و سبک زندگی خود، مقدار پول و دارایی‌ای را که برای شما استقلال مالی محسوب می‌شود، تعیین کنید. عدد به دست آمده هدف مالی شماست. حال به خود زمان بدهید و مشخص کنید که تا چند سال آینده قرار است به این هدف دست یابید. تمام اینها را در جایی بنویسید. بازنویسی سناریوی مالی برای کسب ثروت و استقلال مالی گام مهمی است اما کافی نیست.

روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید

اگر شما دائما در حال یادگیری نباشید، عقب خواهید ماند. موفقیت یک مهارت یادگرفتنی است. می‌توانید موفق شدن در هر موردی را بیاموزید. مهم نیست که اکنون در چه مرحله‌ای هستید. هر استادی زمانی ناشی بوده است. سریع‌ترین راه برای ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن، کار کردن بر روی توسعه دادن خودتان است. دنیای بیرون شما دقیقا انعکاسی از دنیای درون شماست. شما ریشه هستید و نتایج شما میوه‌ها هستند. آدم‌های ثروتمند جهت موفقیت را این‌چنین می‌دانند: باش، انجام بده، داشته باش. آدم‌های متوسط و فقیر جهت موفقیت را این‌چنین می‌دانند: داشته باش، انجام بده، باش. آدم‌های فقیر و قشر متوسط، معتقدند که اگر من پول هنگفتی داشته باشم، می‌توانم آنچه را که می‌خواهم انجام بدهم و آدم موفقی بشوم. آدم‌های ثروتمند معتقدند: اگر من یک فرد موفقی بشوم قادر خواهم بود آنچه را که نیاز دارم انجام بدهم و آنچه را که می‌خواهم از جمله پول، داشته باشم. ثروتمندان واقعی می‌دانند که هدف از ایجاد ثروت اساسا داشتن پول هنگفت نیست، بلکه پول تنها وسیله‌ای است که به آنها کمک می‌کند رشد کنند و به بهترین فردی که می‌توانند باشند، تبدیل شوند. برای اینکه به بهترین وجه به شما دستمزد پرداخت شود، شما باید بهترین باشید.

«پول درآوردن یعنی برآورده کردن خواسته‌ها و نیازهای مردم. هر چیزی که خریده، فروخته یا معامله شود، خواسته‌ی یک نفر را برآورده می‌کند. یافتن راه‌های خدمت‌رسانی بهتر به مشتریان، شرکای تجاری، همکاران، دوستان، خانواده و دیگران، شما را به ثروتی که آرزو دارید سوق خواهد داد.» – باب پراکتور

حالا باید راهی برای کسب درآمد پیدا کنید. چه خدمتی ارائه می‌دهید؟ چه محصولی تولید می‌کنید؟ چه مهارت‌ها و استعدادهایی دارید؟ چه کار یا فعالیتی را با شور و شوق انجام می‌دهید؟ یکی از مهم‌ترین رازهای کسب ثروت سرشار، انجام کاری است که آن را دوست داریم. وقتی کاری را انجام می‌دهید که به آن عشق می‌ورزید و متعهد به کسب درآمد از آن طریق می‌شوید، دیگر فقط کار نمی‌کنید. دیگر صبح‌ها به‌زور از خواب بیدار نخواهید شد بلکه به سبکی یک پر بیدار می‌شوید. از کشف رمز و راز یک روز جدید، به هیجان خواهید آمد. جریان انرژی خلاق و سرور درونی در تمام طول روز با شما خواهد بود.

«اقدام» پیوند بین درون و بیرون

میلیون‌ها نفر از مردم در مورد ثروتمند شدن، فقط «فکر» می‌کنند و هزاران نفر ثروتمند شدن را تجسم، تصور یا مراقبه کرده و عبارات تأکیدی ثروتمندانه را تکرار می‌کنند. تجسم‌ها، تصورها، عبارات تأکیدی، دعاها و مدیتیشن‌ها ابزارهای جالبی هستند اما هیچ‌کدام از آنها به تنهایی پول واقعی را به دنیای حقیقی شما نخواهند آورد. در دنیای واقعی باید دست به اقدام بزنیم.

همان‌طور که گفتیم فرآیند تجلی هر خواسته از افکار شروع ‌و تبدیل به احساسات می‌شود. احساسات منجر به اعمال و اعمال هم باعث خلق نتایج می‌شوند. افکار و احساسات بخشی از دنیای درونی هستند و اعمال و نتایج بخشی از دنیای بیرونی. اقدام و عمل پلی است بین دنیای درونی و دنیای بیرونی. پس علی‌رغم وجود ترس‌ها و تردیدها، باید شهامت به خرج بدهیم و بلافاصله دست به عمل بزنیم. همان‌طور که گوته گفته است:

«انجام آنچه را که می‌توانی یا فکر می‌کنی می‌توانی، آغاز کن. در شهامت، نبوغ، اقتدار و اعجاز نهفته است.» – گوته

 

نوشته: موسی توماج ایری  |  برگرفته: چطور

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *