questions-leaders-with-high-emotional-intelligence-asking-themselves

وقتی رهبری افرادی را بر عهده دارید، باید انتظارش را داشته باشید که علاوه بر تصمیمات و چرایی اتخاذ آنها، درباره‌ی خودِ شخصیت‌تان نیز مورد سوال واقع شوید. اگر نمی‌خواهید با نظرات دیگران غافل‌گیر شوید، لازم است خودتان برای تحلیل شخصیت‌تان زمانی را کنار بگذارید. بهترین راهی که برای این کار سراغ دارم این است که خالصانه درون‌ خود را ارزیابی کنید. در این مقاله ۱۱ سوال مهمی را با شما در میان می‌گذارم که رهبران برای درون‌نگری، دستیابی به خودآگاهی و متعاقب آن بالا بردن هوش هیجانی‌شان از خود می‌پرسند تا به رهبرانی بی‌نظیر تبدیل شوند.

اگر بخواهیم رهبری برجسته و عمیقا قابل اعتماد باشیم، درون‌نگری نقشی حیاتی برای ما دارد، زیرا بدون داشتن درجات بالایی از هوش هیجانی نمی‌توانیم رهبران درجه یکی باشیم؛ از طرفی می‌دانیم هوش هیجانیِ واقعی در وهله‌ی اول نتیجه‌ی خودآگاهی است. مشکل اینجا است که تعداد بسیار کمی از رهبران وقت کافی صرف درون‌نگری می‌کنند همچنین تعداد بسیار کمی از آنها زحمت پرسیدن سوالاتی را به خود می‌دهند که گاهی ناراحت‌کننده و آشکارساز هستند، سوالاتی که به آنها کمک می‌کند تا خود حقیقی‌شان را بشناسند.

ما در دنیایی سرشار از انعکاس زندگی می‌کنیم، این موضوع دیدن خودمان در تصویر و ایده‌ای که دیگران از ما در ذهن دارند را به کاری بسیار ساده تبدیل می‌کند. اما اینکه بایستیم، با خودمان خلوت کنیم و سوالاتی از خود بپرسیم که ما را در موقعیت ناراحت‌کننده‌ای قرار می‌دهند نیاز به شجاعتی خالصانه خواهد داشت. اما به هر صورت رهبران برجسته و تاثیرگذار آنهایی هستند که برای شناخت خودشان وقت صرف کرده‌ باشند.

رهبران برجسته به قدرت درونی خود برای تحقق بخشیدن به رویاهای‌شان ایمان دارند چرا که می‌دانند کدام رویا از آنِ آنها است و کدام به وسیله‌ی اجتماع یا موارد دیگر به آنها تحمیل شده است. آنها می‌دانند چه کسی هستند، به چه چیزی باور دارند و به همان درجه از اهمیت بر این نکته نیز واقف‌اند که هیچ چیز حتی باورهای‌شان چیز‌های ثابتی نیستند.

این افراد از این موارد آگاهی دارند زیرا رهبر برجسته، رهبری در حال تغییر و تحول، انسانی در حال رشد و فردی است که خود را زیر سوال می‌برد. اما رهبران برجسته از خود چه سوالاتی می‌پرسند؟

پیش از اینکه به خواندن ادامه دهید، باید به شما هشدار جدی بدهم که اگر برای این سوالات وقت صرف کنید و به آنها پاسخ‌هایی صادقانه و برآمده از عمق وجودتان بدهید، زندگی و سبک رهبری شما تغییر خواهد کرد. تنها در صورتی به خواندن ادامه دهید که قصد دارید رهبری برجسته و تاثیرگذار باشید. یادتان باشد که به شما در این‌باره اخطار داده شده است!

۱. فارغ از عناوینی که در اختیار دارید، چه کسی هستید؟

زمانی که هویت خود یا دیگران را با شغل، عنوان یا دستاوردهایشان تعیین می‌کنید، بدیهی است که این کار اگر منصب بالایی داشته باشید برایتان خوشایند به نظر بیاید. اما زمانی که این موارد بیرونی کنار گذاشته شوند، ممکن است نفس را از سینه‌ی شما خارج کنند و به شما احساس بی‌ارزش بودن بدهند. پس به این فکر کنید که شما حقیقتا چه کسی هستید؟

۲. چه چیزی بیشترین اهمیت را برای شما دارد؟

اگر صادقانه به این سوال پاسخ ندهید، در مواجهه با زمان‌هایی که برای انتخاب گزینه‌ای که با عقاید شما همخوانی ندارد، تحت فشار هستید به شدت در معرض سقوط از آنچه مایه‌ی افتخار و آسودگی وجدان‌تان است قرار می‌گیرید. اگر ندانید چه چیزی حقیقتا بیشترین اهمیت را برای‌تان دارد، در چنان شرایطی کورکورانه به دنبال حقیقت خود خواهید گشت. این موقعیت‌های انتخاب کورکورانه‌، نقطه‌ی سقوط بسیاری از رهبران برجسته‌ی دنیا بوده است.

۳. برای چه چیزی تا آخرین نفس خواهید جنگید؟

شاید همین‌طور که سوالات را می‌خوانید متوجه شده باشید که سوالات به یکدیگر وابسته هستند. زمانی که می‌دانیم بدون عناوین بیرونی واقعا چه کسی هستیم، و می‌دانیم چه چیز حقیقتا بیشترین اهمیت را برای‌مان دارد؛ متوجه می‌شویم بسیاری چیز‌هایی که به خاطرش جنگیده‌ایم مسائل نامربوطی بوده‌اند. در عین حال می‌فهمیم چه چیزی حقیقتا ارزش جنگیدن را دارد و ما برای چه چیزی حاضریم تمام تلاش خود را تا آخرین نفس به کار ببریم.

۴. اگر قرار به کنار گذاشتن چیزی باشد، رها کردن یا از دست دادن چه چیزی برای شما سخت‌تر از همه خواهد بود؟

رهبری با فشار عجین است. فشار با خود استرس به همراه می‌آورد و به دنبال آن نیاز به رها شدن از این استرس حس می‌شود. متاسفانه اغلب اوقات ما برای فرونشاندن استرس به دنبال چیز‌هایی در دنیای بیرون از خودمان هستیم (الکل، مواد مخدر، داروها، ورزش بیش از اندازه، خرج کردن بیش از حد و…)، مواردی که هزینه‌های گزاف بلندمدتی مثل اعتیاد خواهند داشت.

۵. چه عقیده‌ای داشتید که با التهاب زیاد به آن باور داشته‌اید و بعد متوجه شدید در قضاوت یا درک موضوع دچار خطا شده بودید؟

یک رهبرِ دارای هوش هیجانی بالا، رهبری است که دائم در تغییر و تحول است. تشخیص آنچه پیش از این بدان باور داشته‌ایم و هم اکنون آن را اشتباه می‌دانیم، به ما شکلی کمیاب از واقع‌بینی و عینیت را درباره‌ی آنچه در حال حاضر به آن اعتقاد داریم می‌دهد.

۶. در لحظات خلوت با خودتان پنهانی چه چیز یا چه کسی را مقصر شکست‌ها و تقلّاهای‌تان می‌دانید؟

شاید این سوال ساده به نظر برسد، زیرا همه‌ی ما می‌دانیم که جواب درست این است: «من مسئول زندگی‌ام هستم.» اما این سوال درباره‌ی آن احساس و عقیده‌ی پنهانی است که به آن اذعان نداریم. اگر به این سوال صادقانه و «بدون اینکه خودتان را قضاوت کنید» پاسخ دهید، ممکن است به مسئله‌ای که هنوز لازم است روشن کنید، دست یابید تا بتوانید برای تغییر و تحول و تبدیل شدن به یک رهبر به مسیرتان ادامه دهید.

۷. اگر همین فردا فوت می‌کردید، کسانی که شما را دوست ندارند درباره‌تان چه می‌گفتند؟

این سوال به ما کمک می‌کند از انگیزه‌های احساسی ناخودآگاهمان با خبر شویم. اغلب در عین حال که پرقدرت، سازمان‌یافته و تحت کنترل به نظر می‌رسیم، انگیزه‌ی‌ ناخودآگاهِ مبتنی بر ترسی هنوز در پس اعمال‌مان وجود دارد. این انگیزه‌ی نهفته با پرسیدن این سوال به سطح خودآگاهی ما راه پیدا می‌کند. این‌گونه می‌توانیم دلایل کارهایی که انجام می‌دهیم را بهتر بفهمیم و خود را تحت کنترل بیشتری داشته باشیم.

۸. چه موقعیت دردناکی در گذشته وجود داشته که هم‌اکنون بابت آنها شکرگزارید؟

رهبرانی که هوش هیجانی بالایی دارند می‌دانند و این باور را پذیرفته‌اند که هیچ اتفاقی «معنایی» فراتر از آنچه ما به آن اختصاص می‌دهیم ندارد. با پاسخی که به این سوال می‌دهید ذهن خود را برای دادن چهارچوبی دوباره و سالم به اتفاقات تربیت می‌کنید، همچنین به این اطمینان می‌رسید که مسئولیت زندگی خودتان و پاسخی که به اتفاقات می‌دهید را بر عهده دارید.

۹. اگر همین فردا زندگی شما تمام می‌شد، دوست داشتید چه میراثی از خود بر جای بگذارید؟

تمرکز کردن بر نتایج حاصله و رسیدن به اهداف برای هر کسی در جایگاه رهبری آسان است. رهبرانِ دارای هوش هیجانی بالا فهمیده‌اند چیزی که واقعا مهم است نه تیک خوردن کنار لیست اهداف، بلکه تغییری است که ما به وجود آورده‌ایم. با پاسخ دادن به این سوال مطمئن می‌شویم اهداف‌مان با هسته‌ی وجودی انسانی که هستیم در یک راستا قرار دارد.

۱۰. آیا این (کار، زندگی، نگرش) میراثی است که از خود بر جای خواهید گذاشت؟

به قول «یودا» رهبر بزرگ فیلم جنگ ستارگان: «یا بله یا خیر، هیچ شایدی در میان نیست.»

۱۱. اگر این چیزی نیست که بخواهید میراث شما باشد، در ۲۴ ساعت آینده چه کاری برای آن خواهید کرد؟

اگر همه چیز مطابق با چیزی پیش می‌رود که می‌خواهید از خود بر جای بگذارید، چه آثار و نشانه‌ای از میراث شما باقی خواهد ماند؟ دیگران چگونه خواهند فهمید که این میراث، میراث شماست؟ اگر مسائل آنگونه نیست که بخواهید به عنوان میراث شما باقی بماند این سوال که «در ۲۴ ساعت آینده چه کاری درباره‌ی آن انجام خواهید داد» شما را به عنوان رهبری با هوش هیجانی بالا نسبت به اعمال‌تان مسئول و پاسخگو نگه می‌دارد.

برای اینکه رهبر برجسته‌ای باشید به هوش هیجانی بالایی نیاز دارید و برای رسیدن به آن لازم است از خود سوا‌ل‌های سختی بپرسید. اما یادتان باشد در این مسیر کنجکاو بمانید.

 

نوشته: سارا شهیدی   |   منبع: Entrepreneur   |   برگرفته: چطور

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *