big-fingers-financial-market-indicatorsچارلز داو یکی از بنیانگذاران شرکت داوجونز در سال 1896 شاخصی را خلق کرد که به نام خود او مشهور شد. امروزه شاخص‌هایی از قبیل میانگین صنعتی داوجونز و S&P500 (برای سهام بورس نیویورک) و 100‌FTSE (برای لندن) در میان شناخته‌شده‌ترین برندهای بازارهای مالی هستند. در سال‌های اخیر نقش این شاخص‌‌ها بسیار بیشتر شده است. شاخص‌سازان به سلاطین جدید امور مالی تبدیل شده‌اند و واسطه‌هایی هستند که بیان می‌کنند سرمایه‌گذاران پولشان را کجا ببرند.

شاخص‌های بازار بورس مقیاسی از کل بازار هستند که معامله‌گران سهام می‌توانند عملکرد هر سهم را با آنها مقایسه کنند. این شاخص‌ها در ابتدا از طریق مطبوعات یا خود بازار بورس منتشر می‌شدند. بانک‌های معامله‌کننده اوراق قرضه وظیفه تهیه شاخص‌های بازار اوراق را بر عهده داشتند. به‌جز چند شاخص اولیه از قبیل داو که بر اساس بهای سهم‌ها وزن‌دهی می‌شود تقریباً تمام شاخص‌های دیگر بر اساس سرمایه بازار و شاخص‌های اوراق بر مبنای حجم بدهی‌های در راه وزن‌دهی می‌شوند. سه بنگاه بزرگ یعنی FTSE راسل، MSCI و S&P داوجونز قلمرو شاخص‌سازی برای سهام مالکانه را زیر سلطه خود گرفته‌اند. آنها بر حجم بسیار خیره‌کننده‌ای از پول‌ها تاثیر می‌گذارند. S&P داوجونز بیان می‌کند که 2 /4 تریلیون دلار در دارایی‌های صندوق‌های غیرفعال سرمایه‌گذاری می‌شود که از این میزان سه تریلیون دلار فقط با S&P500 ارتباط دارد. 5 /7 تریلیون دلار سرمایه‌گذاری در دارایی‌های فعال نیز با شاخص‌های داوجونز محک زده می‌شود بدان معنا که عملکرد آن دارایی‌ها در مقایسه با این شاخص‌ها اندازه‌گیری می‌‌شود. دو بنگاه بزرگ دیگر شاخص‌ساز نیز ارقام مشابهی ارائه می‌دهند: 15 تریلیون دلار پول فعال و غیرفعال از شاخص‌های FTSE راسل و 11 تریلیون دلار از شاخص‌های MSCI پیروی می‌کنند.

شاخص‌سازان اصرار دارند قدرتشان از آنچه به نظر می‌رسد کمتر است. الکس متوری رئیس S&P داوجونز اشاره می‌کند که دارایی‌های صندوق‌های مبادلات بورسی (ETFS) در سطح جهان به چهار تریلیون دلار رسیده است اما این میزان فقط بخش کوچکی از کل دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری در جهان است که حدود 300 تریلیون دلار برآورد می‌شود. آقای متوری بر شفافیت و رویکرد قانونمدار ساختار و حاکمیت شاخص تاکید می‌کند و اصرار دارد که تغییرات بزرگ فقط پس از مشاوره با بازار صورت می‌گیرند.

علاوه بر این، طبق گفته آقای مارک میکپیس (Makepeace) مدیرعامل FTSE راسل، شاخص‌سازی موضوعی رقابتی است. برخی از شاخص‌سازان کوچک از قبیل مورنینگ ‌استار (Morning star) داده‌های شاخص‌ها از جمله اوزان مولفه‌ها را افشا می‌کنند. آنها فقط در صورتی کارمزد می‌گیرند که یک صندوق غیرفعال بخواهد شاخصی را رهگیری و از برند آنها استفاده کند. سه بنگاه بزرگ دیگر شاخص‌سازی هم برای دسترسی به داده‌ها و هم برای استفاده از شاخص‌هایشان در صندوق‌های غیرفعال کارمزد مطالبه می‌کنند.

مقررات نیز بنگاه‌ها را محدود می‌سازند. شاخص‌سازان اروپا از ژانویه 2018 مستقیماً تحت «مقررات محک» قرار می‌گیرند. طبق این مقررات الزاماتی مانند حسابرسی بیرونی سالانه و نظارت مستقیم مقام ناظر اتحادیه اروپا اموری حیاتی هستند. با وجود این شاخص‌‌سازان هنوز توان قابل توجهی دارند. افزایش سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال بر توان آنها می‌افزاید. به عنوان مثال، در آمریکا 3 /0 از دارایی‌ها هم‌اکنون در صندوق‌های غیرفعال هستند و به‌رغم حضور برخی رقبای کوچک شاخص صنعتی روزبه‌روز متمرکزتر می‌شود. بسیاری از بانک‌ها برندهایشان را فروخته و از تجارت شاخص اوراق خارج شده‌اند. سال گذشته بلومبرگ شاخص‌های بارکلی را تملک کرد و FTSE راسل خرید شاخص‌های سیتی گروپ را به اتمام رساند.

با وجود عینیت و شفافیت مقررات بسیاری از تصمیماتی که شاخص‌سازان می‌گیرند درنهایت انتزاعی هستند. به عنوان مثال می‌توان به تصمیم ماه ژوئن MSCI برای گنجاندن سهام چینی در شاخص سهام مالکانه بازارهای نوظهور اشاره کرد. به دلیل ابهام‌آلودبودن بازارهای سرمایه چین و محدودیت‌هایی که خارجیان با آنها مواجه می‌شوند سهام بورسی در سرزمین اصلی چین کنار گذاشته شدند. اهرم‌های کنترل سرمایه چین همچنان برقرار هستند اما MSCI پس از مشورت با فعالان بازار تصمیم گرفت سهام را (هرچند با وزن 73 /0 درصد و در دو مرحله) در شاخص لحاظ کند. به این ترتیب ترکیب شاخص بلافاصله دچار تغییر و اخلال نمی‌شد.

سیلی برگونه اسنپ

به همین ترتیب، هر دو بنگاه FTSE راسل و S&P داوجونز در همان اوایل ثبت اسنپ (Snap) در بازار بورس نیویورک در ماه مارس تصمیم گرفتند مقرراتشان را عوض کنند تا بتوانند شرکت‌هایی را که سهام بدون حق رای را به بورس می‌آورند از شاخص حذف کنند. این قاعده شامل این بنگاه‌ فناوری می‌شد. بخشی از دلیل اتخاذ این تصمیم به فشار سرمایه‌گذارانی از قبیل صندوق ثروت ملی نروژ مربوط می‌شود. بنگاه FTSE راسل اعلام کرد بسیاری از مدیران دارایی که مورد مشورت قرار گرفته بودند بیان کردند که سهام یک شرکت در صورتی در شاخص قرار گیرد که حق رای سرمایه‌گذاران بازار بورس در آن از 25 درصد فراتر رود. بنگاه شاخص‌ساز عقیده داشت این سطح آستانه باید پنج درصد باشد و سپس به‌تدریج افزایش یابد تا از هرگونه اختلال اجتناب شود.

ترکیب شاخص‌های اوراق قرضه موضوع دیگری است که مورد توجه دقیق قرار گرفته است. اوایل امسال از بنگاه جی‌پی مورگان خواسته شد تا اوراق قرضه ونزوئلا را از شاخص اوراق قرضه بازارهای نوظهور (EMBI) حذف کند. این درخواست در اعتراض به اقدامات ناشایست دولت ونزوئلا در کاراکاس مطرح شد. اما شاخص‌سازان در عالم درآمدهای ثابت قدرت کمتری دارند. سرمایه‌گذاری منفعل در اوراق قرضه به نسبت سهام مالکانه کمتر است. علاوه بر این به خاطر فراوانی و تعداد زیاد اوراق قرضه، مدیران صندوق می‌توانند شاخص‌ها را تکرار کنند در حالی که در انتخاب دقیق دارایی‌ها انعطاف بیشتری به خرج می‌دهند. نگرانی بزرگ‌تر در مورد شاخص اوراق وزن‌دهی آنها بر اساس حجم است. افرادی که این شاخص‌ها را رهگیری می‌کنند درنهایت در معرض وام‌گیرندگانی قرار می‌گیرند که بیشترین بدهی‌ها را دارند.

شاخص‌سازان از شهرتی که به‌عنوان بهترین محک بازار به دست می‌آورند لذت می‌برند. همزمان آنها بیشتر علاقه‌مند می‌شوند که برنامه‌های توسعه انواع جدید و مختلف شاخص‌ها به‌ویژه برای طبقات دیگر دارایی‌ها را به بحث و مشاوره بگذارند. به‌عنوان مثال هم‌اکنون تعداد اندکی از شاخص‌ها هستند که می‌توانند در مورد گروه‌های دارایی‌ ابهام‌آلود از قبیل سهام مالکانه خصوصی محک ارائه دهند.

برخی شاخص‌های جدید دنیا سهام و اوراق قرضه را به روش‌های گوناگونی دسته‌بندی و تفکیک می‌کنند؛ مثلاً بیان می‌کنند که آیا ارزش سهام کمتر از میزان واقعی تعیین شده است، آیا بنگاه‌ها مسوولیت اجتماعی دارند یا آیا آنها در معرض مخاطرات خاص قرار دارند یا خیر. بنگاه نوپای کنشو (Kensho) شاخص‌های سهام را بر اساس موضوعات پرطرفداری همانند فناوری نانو یا پهپادها گردآوری می‌کند. برخی از محصولات جدید هیچ شباهتی به شاخص‌های متعارف ندارند. شاخص جدید S&P داوجونز به نام استراید (Stride) طبقه‌های مختلفی از دارایی‌ها را دربر می‌گیرد که اوزان‌شان با گذشت زمان تغییر می‌کند. این کار برای آن گروه از کارکنانی مفید است که برای بازنشستگی آماده می‌شوند. تعداد اندکی از شاخص‌ها نیز عجیب‌و‌غریب هستند. S&P هفته گذشته شاخصی را معرفی کرد که فقط شامل شرکت‌هایی می‌شود که دولت هند قصد دارد سرمایه‌اش را از آنها بیرون بکشد. تا زمانی که شاخص‌ها مسیر کوتاهی برای رسیدن به بازارها باشند شاخص‌سازان اهمیت دارند. اهمیت آنها با رشد سبد دارایی‌هایشان بیشتر می‌شود. هنگامی که آنها به «راهنمای اصلی» در مورد یک طبقه از دارایی تبدیل شوند مسوولیت‌های جدیدی پیدا می‌کنند. شاخص‌سازان باید عادت کنند که روزبه‌روز دقت خود را افزایش دهند.

 

نوشته: جواد طهماسبی  |  منبع: اکونومیست  |  برگرفته: تجارت فردا

Hits: 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *