اصلاحاتی سرد و طولانی؛ مائو برای توسعه چین چه در سر داشت؟

mao-tse-tung-china

درباره مائو، همانند بسیاری دیگر از شخصیت‌های تاریخی، نظرات متفاوت و بعضاً متضاد بسیار است. اما همه این نظرات بر یک نکته اشتراک دارند، تاثیر مائو بر زندگی مردم چین، بسیار مهم و شدید بوده است و با توجه به جمعیت این کشور، می‌توان گفت تاکنون هیچ سیاستمداری نتوانسته بدون دخالت در جنگی جهانی زندگی این تعداد انسان را تحت تاثیر قرار دهد. مائو تسه‌تونگ در 26 دسامبر 1893 در روستای شائوشان از ایالت هونان متولد شد. مائو خود، خانواده‌اش را روستایی اما ثروتمند توصیف می‌کند اما به نظر نمی‌رسد حداقل با معیارهای امروزی چین خانواده او واقعاً ثروتمند بوده باشند اگرچه در دوره‌ای که زندگی برای اکثر مردم سخت بود، خانواده مائو از وضعیت معیشتی به نسبت بهتری برخوردار بودند اما در هرحال مائو از زمان کودکی به کار در مزرعه خانوادگی‌شان پرداخت. او در مدرسه‌ای معمولی در نزدیکی مزرعه برای پنج سال تحصیل کرد اما در 13‌سالگی به اجبار پدرش مدرسه را رها کرد و برای کار به مزرعه بازگشت. او از همان سال‌های اولیه خواننده علاقه‌مند کتاب‌های تاریخی و جنگی بود و در دوران زندگی و کار تمام‌وقت در مزرعه هم به مطالعه ادامه داد تا در نهایت در 17‌سالگی مزرعه خانوادگی را برای ثبت‌نام در مدرسه‌ای در مرکز ایالت و تکمیل کردن تحصیلاتش ترک کرد. در همان سال‌ها انقلاب شین‌های علیه سلطنت آغاز شد. مائو نیز به این جریان پیوست. می‌توان این دوران را اولین تجربه عملی مائو برای عضویت در جریانات سیاسی و انقلابی دانست که پیش از آن تنها در کتاب‌ها خوانده بود. انقلاب شین‌های از اکتبر 1911 تا فوریه 1912 به طول انجامید و نتیجه آن سقوط نظام سلطنتی در چین و برقراری حکومت جمهوری بود. احتمالاً هیچ‌کس از مبارزانی که در آن چند ماه مائو را دیده بودند، نمی‌توانستند تصور کنند تغییردهنده بعدی حکومت چین همین پسربچه 17‌ساله است.

ورود به دنیای سیاست

در سال 1918، مائو با مدرکی رسمی که به او صلاحیت کار به عنوان معلم را می‌داد، فارغ‌التحصیل شد. در همین سال مادر او از دنیا رفت و رابطه پرتنش او با پدری مقرراتی و سختگیر باعث شد دیگر تمایلی برای بازگشت به روستای زادگاهش در خود احساس نکند و در مقابل راهی پکن شود. اما پکن با رهبر آینده کشور مهربان نبود. مائو بعد از ماه‌ها جست‌وجو برای کار در نهایت نتوانست شغلی به عنوان معلم بیابد و به عنوان کمک‌کتابدار در دانشگاه پکن مشغول به کار شد و در تعدادی از کلاس‌های دانشگاه هم حضور یافت. در همین کلاس‌ها بود که او از انقلاب روسیه، موفقیت آن و برقراری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اطلاع پیدا کرد و درباره آن مطالعه کرد و در نهایت همین کلاس‌ها انگیزه‌ای شد تا مائو، یکی از اولین اعضای حزب کمونیست چین که در سال 1921 تاسیس شد، باشد. در سال 1924، سون یات‌سن، که بالاترین مقام اجرایی کشور بود سیاست همکاری با حزب کمونیست را برگزید. در این زمان مائو هوادار و حامی هر دو حزب کمونیست و کومینتاگ بود اما در سال‌های بعد از آن او عقاید لنینی را پذیرفت و اعتقاد پیدا کرد جذب دهقانان ثروتمند، کلید برقراری کمونیسم در آسیاست. در همین سال‌ها رشد او در رده‌های رهبری حزب هم ادامه داشت. در سال 1925، سون یات‌سن، رئیس‌جمهور و رهبر حزب کومینتاگ در 58‌سالگی درگذشت. چیانگ کای‌چک، جانشین سون یات‌سن، دیدگاهی بسیار سنتی‌تر و محافظه‌کارتر داشت و اصلاً با روش سون یات‌سن خصوصاً در زمینه همکاری با حزب کمونیست موافق نبود و شروع به پاکسازی اعضای این حزب از مقامات اجرایی و دولتی کرد. اما کار در همین‌جا متوقف نشد. در آوریل سال 1927 او قرارداد همکاری بین حزب کومینتاگ با حزب کمونیست را شکست و پاکسازی‌ها صورت خشنی به خود گرفت که اغلب به زندانی شدن یا حتی کشتن اعضای حزب کمونیست منتهی می‌شد.

در سپتامبر همان سال مائو رهبری ارتشی از دهقانان برای مقابله با کومینتاگ را بر عهده گرفت اما این تجربه نظامی جالبی نبود و تلاش او به راحتی از طریق کومینتاگ شکست خورد. در همین زمان مائو نقشی کلیدی در تاسیس جمهوری شورای چین در کوه‌های جیانگ‌شی بازی کرد و به عنوان اولین رئیس‌جمهور آن انتخاب شد. این جمهوری که شورای جیانگ‌شی هم نامیده شد، تنها شش سال دوام داشت. در این زمان مائو نشانه‌هایی از آن خشونتی را که بعدها باعث شد مخالفان بسیاری در طول تاریخ داشته باشد، از خود نشان داد. او ارتشی کوچک اما قدرتمند از نیروهای چریکی فراهم کرد و مجوز شکنجه و اعدام برای هر گونه مخالفتی با قوانین حزب را صادر کرد. تا سال 1934، 10 منطقه تحت پوشش این حکومت قرار داشتند. چیانگ کای‌چک، که به شدت بابت نفوذ و قدرت گرفتن این جمهوری خودخوانده نگران بود حملات پراکنده و البته نه چندان بزرگی را علیه مناطق تحت پوشش آن ترتیب داد، حملاتی که البته نتیجه خاصی نداشتند و نه‌تنها باعث سقوط که حتی باعث بروز مشکلی هم برای این جمهوری تازه‌ساز نشدند. در نهایت او تصمیم گرفت با حمله‌ای بزرگ و همه‌جانبه تمام نفوذ کمونیسم را در کشورش از بین ببرد. در اکتبر سال 1934، یک میلیون نیروی نظامی دولتی چین، مامور شدند تا تمام مناطق تحت پوشش و استحکامات جمهوری تازه‌تاسیس مائو را محاصره کنند. مائو که از قبل درباره این حمله خبردار شده بود، در مقابل سایر رهبران جمهوری ایستاد و در نهایت توانست آنها را متقاعد کند وارد درگیری شدن با چنین ارتشی در حال حاضر عاقلانه و ثمربخش نیست و عقب‌نشینی می‌تواند تاکتیک بهتری قلمداد شود. این عقب‌نشینی که به نوعی یکی از بزرگ‌ترین عقب‌نشینی‌های تاریخ قلمداد می‌شود به راهپیمایی طولانی مشهور شد. البته فقط یک مسیر وجود نداشت اما در نهایت تخمین زده شد تنها حدود 30 درصد از آغازکنندگان اولیه راهپیمایی توانستند آن را زنده به پایان برسانند و در محل‌های سکونت جدید خود دور از دسترس نیروهای دولتی ساکن شوند.

تشکیل جمهوری خلق چین

در واقع نه حزب کمونیست چین و مائو، که ارتش امپراتوری ژاپن در نهایت موفق شد تا چیانگ کای‌چک را از موضع قدرت خارج کند. با حمله ارتش امپراتوری ژاپن به چین، نیروهای دولتی چین به سرعت کنترل مناطق ساحلی و شهرهای مهم را از دست داد و در نهایت چیانگ مجبور شد از حزب کمونیست برای مقابله با ژاپنی‌ها درخواست کمک کند. مائو که در این مدت خود را به عنوان رهبر نظامی قابلی نشان داده بود، این درخواست کمک را پذیرفت و با نیروهایش وارد میدان مبارزه با ارتش ژاپن شد. با شکست ارتش ژاپن در سال 1945، مائو دیگر زمینه را مساعد دید تا به رویای همیشگی خودش، یعنی کنترل کامل چین، بال و پر بدهد. در سال‌های بعد از آن، بعضی نیروهای بین‌المللی خصوصاً ایالات‌متحده آمریکا، تلاش کردند تا حکومت چین در دوران بعد از پایان جنگ جهانی دوم، دولتی ائتلافی باشد. اما عملاً این اتفاق رخ نداد. در ابتدای اکتبر سال 1949، مائو در میدان تیان آن‌من استقرار جمهوری خلق چین را اعلام کرد. چیانگ و همراهان و همفکرانش هم در نهایت به تایوان گریختند و این آغاز دورانی است که روایت‌ها در مورد عملکرد و شخصیت مائو متعددتر هم می‌شود.

اصلاحات ارضی و کارزار صد گل

سال‌های اولیه تاسیس جمهوری خلق چین، صرف انجام اصلاحات ارضی شد. پیشتر گفتیم که مائو، استقرار نظام و آرمان‌های کمونیستی در آسیا را تنها از طریق اصلاحات ارضی و نفوذ بین دهقانان ممکن و موثر می‌دانست و انجام اصلاحات ارضی اولین گام این تلاش بود. این اصلاحات البته به هیچ‌وجه داوطلبانه یا با ملایمت انجام نشد و اجبار حتی در زمان‌هایی که لازم تشخیص داده می‌شد، خشونت و ترور هم بخشی از آن بود. علاوه بر این دیگر تمرکز بر جذب دهقانان ثروتمند هم نبود و مائو حتی زمین‌های فرماندهان ارتش را مصادره کرد و آنها را به مزارع اشتراکی تبدیل کرد. این اصلاحات البته تنها به موارد ارضی محدود نماند و همه جنبه‌های آن هم مشکل‌دار نبود. مشارکت زنان در بازار نیروی کار به شدت افزایش یافت، دسترسی مردم به امکانات بهداشتی تا حدی افزایش یافت که تاثیر قابل توجهی بر امید به زندگی مردم داشت، جمعیت دانش‌آموزان در جریان این اصلاحات تقریباً دو برابر شد و‌… اما به‌رغم همه اینها، انجام اصلاحات حتی در روستاها هم با مشکلاتی خصوصاً از جانب زمین‌داران عمده و مالکان مواجه بود. این مخالفت در شهرها بسیار شدیدتر هم بود. در این زمان بود که کارزار یا جنبش صد گل در این کشور شکل گرفت. عقیده در مورد این کارزار بسیار متفاوت است. عده‌ای اعتقاد دارند که مائو از ابتدا با اعلام این کمپین تصمیم داشت مخالفان فکری خود را برای برخورد قهرآمیز با آنها شناسایی کند. مدافعان او اما نظر دیگری دارند. به عقیده آنها مائو در ابتدای اعلام این کارزار واقعاً قصد داشت با نظرات متفاوت آشنا شده و احتمالاً راه‌حل‌های مناسب‌تری را برای برخورد با مشکلات از بین آنها بیابد. اما برخورد او با حجم بالایی از انتقادها که نه به موارد محدود که به اصول و پایه‌های برنامه‌های او ربط پیدا می‌کرد باعث شد تا این کمپین در نهایت تغییر جهت داده و به برخورد خشونت‌آمیز با مخالفان‌منتهی شود. انگیزه اولیه هر چه بود در نهایت این جنبش باعث شد صدها هزار نفر از شهروندان این کشور برچسب مدافع سیاست‌های راست بخورند، تبعید یا زندانی شوند و حتی بنا به روایاتی به قتل برسند.

سیاست یک گام بزرگ به جلو

در ژانویه سال 1958، مائو سیاست یک گام بزرگ به جلو را معرفی کرد. هدف این برنامه افزایش میزان تولیدات محصولات کشاورزی و صنعتی بود. اساس برنامه برای افزایش تولیدات کشاورزی، ایجاد مزارع اشتراکی وسیعی بود که حدود 75 هزار کشاورز روی آن کار کنند.

هر خانوار مسوول کاشت محصول معین‌شده در بخشی از زمین بود و بخشی از درآمد حاصل از آن را هم دریافت می‌کرد. در واقع برنامه‌های مائو در سیاست‌های موسوم به یک گام بزرگ به جلو، حتی با بیان خوش‌بینانه و حمایتگرانه طرفداران او و در بهترین حالت ایده‌آلیستی بود. این ایده‌آلیست بودن در اکثر موارد تا حد غیرعقلانی بودن هم پیش می‌رفت. اما این ایده‌آلیست بودن هزینه سنگینی برای مردم چین داشت. در سال‌های اول گزارش‌ها امیدوارکننده بود. تولیدات کشاورزی و صنعتی به سرعت در حال رشد بودند. اما چند سال وضعیت آب و هوایی و برداشت بد، باعث توقف همه چیز شد.

تولیدات کشاورزی حتی به مقادیر هدف نزدیک هم نشدند و بدتر از آن مشخص شد گزارش‌ها در مورد افزایش عظیم میزان تولید فولاد کاملاً دروغ بوده است. بدترین قحطی که در تاریخ بشر دیده شده است بین سال‌های 1959 تا 1961 در چین رخ داد و طی دو سال بیش از 40 میلیون نفر صرفاً در اثر گرسنگی مردند. در بعضی موارد کل جمعیت یک روستا در اثر قحطی جان خود را از دست دادند و شاید مهم باشد بدانید که مقیاس جمعیت در بعضی روستاهای کشور یک‌میلیاردی چین، به صدها هزار نفر یا حتی یک میلیون نفر می‌رسد.

هنوز درباره آمار این قحطی و زیان‌های مالی و جانی کلی ناشی از سیاست‌های یک گام بزرگ به جلو مائو، تردیدها بسیار است. همین آمار اندک هم تا سال‌ها بعد در دسترس کسی قرار نداشت و تنها رهبران بلندمرتبه حزب از آن آگاه بودند. هنوز هم اعتقاد بر این است که حلقه ضبط‌کنندگان خاطره است مائو در داخل حزب کمونیست که وجود هاله احترام و تقدس برای او را ضروری می‌دانند، از انتشار آمار و اطلاعات کامل مربوط به این دوران خودداری می‌کنند. در نتیجه این شکست، با آغاز سال 1962 مائو بسیار ملایم و بدون درگیری علنی، در زمینه اداره کشور به حاشیه رانده شد و رقبای او اداره کشور را در دست گرفتند و برای اولین بار در 25 سال قبل از آن، او شخصیت اصلی اجرایی کشور نبود. اما بر خلاف تصور رقبا و دشمنان پر‌تعداد وی، این پایان دوران مائو نبود. او تنها منتظر زمان بازگشت به قدرت بود.

بازگشت با انقلاب فرهنگی

در سال 1966 مائو 73‌ساله در گردهمایی ماه می حاضر شد و برای چند دقیقه در رودخانه یانگ‌تسه شنا کرد. او بسیار سالم و سرحال به نظر می‌رسید و این اقدامش تنها یک پیام واضح برای رقبا داشت: من بازگشته‌ام. برای بازگشت، مائو یک قمار بزرگ انجام داده بود. او حساب کرده بود عملکرد رقبایش در ترکیب با گذشت زمان باعث شده است تا جوانان دیگر چندان به عواقب سیاست یک گام بزرگ به جلو، توجهی نداشته باشند. این فکر درست بود و تلاش‌های هواداران نزدیکش برای برگزاری همایش‌های خیابانی در هواداری از بازگشت مائو نشان داد خاطره دوران قحطی تناسبی با هزینه‌هایش ندارد. راه مائو برای برگشت به دنیای سیاست اجرایی بسیار کلاسیک بود. بحرانی را ایجاد کرد که فقط خودش توان حل آن را داشت. این آغاز دورانی بود که هیچ یک از طرفداران مائو برای آن توجیهی ندارند. در واقع در این زمان با یکی از تاریک‌ترین دوران تاریخ چین روبه‌رو هستیم. مائو اعلام کرد عناصری در جامعه قصد بازگرداندن بورژوازی را دارند. جوانان هوادارش به طور خودجوشی که در این‌گونه حکومت‌ها تعریفی متفاوت از تعریف این کلمه دارد، گارد سرخ را تشکیل دادند و شروع به تصفیه افراد مضر برای جامعه کردند. برای جلوگیری از تکرار تجربه صد گل، روشنفکران به اردوگاه‌های آموزش یا همان کار اجباری فرستاده شدند تا دوباره و این بار با کار بدنی سخت، آموزش ببینند.

این انقلاب به اصطلاح فرهنگی بخش عظیمی از سنت‌ها و ساختار فرهنگی و اجتماعی چین را نابود کرد. به همین اندازه هم در اقتصاد باعث ایجاد هرج و مرج و بی‌ثباتی شد. در همین دوران بود که هاله‌ای از تقدس غیرقابل سوال پیرامون شخصیت او تنیده شد. در سال 1972، مائو با نیکسون ملاقات کرد. ملاقاتی با هدف بهبود روابط دو کشور و شاید حداقل برای مائو برای مهم‌تر و برجسته‌تر‌کردن نامش در تاریخ چین. طی همین ملاقات‌ها معلوم شد که مائو در وضعیت سلامتی مناسبی قرار ندارد علاوه بر این ملاقات‌ها به دلیل واضح‌نبودن اهداف مائو، نتیجه چندانی برای طرفین در بر نداشت.

سرانجام، مردی تاریخ‌ساز برای چین و حتی جهان در سال 1976 بر اثر تبعات بیماری پارکینسون درگذشت. او همزمان توانست تصویر یک هیولا و یک نابغه را در عالم سیاست از خود به یادگار بگذارد. صرف‌نظر از اینکه او واقعاً هیولایی بدطینت بود که مخالفانش تصویر می‌کنند یا مصلحی خیرخواه که تنها مشکلش ناتوانی در اداره کشور در زمان صلح بود و فقط توانایی راهبری در زمان‌های دشوار جنگ یا انتقال قدرت را داشت، وجود مائو، هزینه سنگین جانی، مالی و فرهنگی برای مردم چین داشت. ایده‌آلیست بودن او و تاکیدش برای خودکفایی چین و عدم واردات، میلیون‌ها انسان را به کام مرگ فرستاد و این غیر از تبعات این مرگ‌ها بر بازماندگان یا مشکلات کودکان متولد‌شده از مادران قحطی‌زده است.

اما هنوز زمان نیاز است تا تاریخ و مهم‌تر از آن مردم چین درباره مردی که در میدان تیان‌آن‌من این کشور خوابیده است، قضاوت نهایی خود را اعلام کنند.

 

نوشته: ایما موسی‌زاده  |  برگرفته: تجارت فردا

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *