ارتقای سلامت مادران و کودکان؛ راهی به سوی رهایی از تله فقر
اشاره: تعريف «دام فقر» یا «چرخه بازتولید فقر» چيست؟ چه عاملی باعث میشود «فقر» از والدین به فرزندان به ارث برسد یا به عبارت دیگر، احتمال فقیر ماندن کودکان متولدشده در خانوادههای فقیر، در زمان بزرگسالی، بسیار بالا باشد؟
اين مقاله به طور خلاصه شواهدي را از رابطه بين وضعيت اجتماعي – اقتصادي (socio-economic) والدين با سلامت كودكانشان و چشمانداز تاثیر سلامت کودکان بر وضعیت اجتماعي- اقتصادي آينده آنها بيان ميكند. فقر، سلامت كودكان را تضعيف ميكند واين مساله خود منجر به افزایش احتمال ابتلا به فقر در دوران بزرگسالي ميشود، اما سياستهايي كه از سوی دولتها با هدف بهبود سلامت مادران، توسعه آموزشهای مرتبط با مراقبتهای دوران بارداری و نیز ارتقای سطح سلامت كودكان در سالهای نخستین زندگی اعمال ميشوند، ميتوانند تاثیر محسوسی بر از بين بردن این «چرخه معیوب بازتولید فقر» داشته باشند.
نتيجهگيري كه بايد از اين موضوع داشت، مشخص است: يكي از موثرترین راهها براي از بين بردن چرخه فقري كه از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود، میتواند این باشد که هم دولتها و هم سازمانهای خیریه غیردولتی (NGO)، تمرکز بیشتری بر سلامت مادران و مراقبتهای دوران بارداری آنها و نیز کمک به سلامت کودکان داشته باشند.
وقتي اقتصاددانان در مورد «سرمایه انساني» (human capital) صحبت ميكنند، معمولا منظورشان تحصيلات است. سرمايهگذاري در امر تحصيلات، در آينده به صورت افزایش شانس دستیابی به درآمدهاي بيشتر و نیز اكتسابات مثبت ديگری که به بهبود کیفیت زندگی منجر میشوند، دوباره باز خواهد گشت، اما چه چيزي تعيينكننده موفقيت تحصيلي يك كودك است؟ بدون تردید، در این زمینه، «سلامت» نقش تعيينكنندهاي را ايفا ميكند. به علاوه، سلامت در انتقال وضعيتهاي اجتماعي – اقتصادي (socio-economic) از نسلي به نسل ديگر تاثيرگذار است.
وضعيت ضعيف اجتماعي – اقتصادي والدين، ممكن است منجر به ضعف سلامت در كودك شده كه اين خود منجر به تحصيلات پايينتر و درآمد كمتر در آینده براي كودك ميشود.
اين رابطهها نشان ميدهد سياستهايي كه از سوی دولتها با هدف بهبود سلامت مادران و كودكانشان اعمال ميشوند، دستکم به صورت بالقوه ميتوانند تاثیر محسوسی در ضعیف کردن یا حتی از بين بردن این «چرخه بازتولید فقر»، داشته باشند.
نقش وضعیت اجتماعی – اقتصادی والدین بر سلامت کودکان
در تبیین کانالهای تاثیرگذاری وضعيت اجتماعي – اقتصادي والدين بر سلامت كودكان، شواهد زيادي میتوان ارائه نمود: خانوادههاي ثروتمندتر ميتوانند امكانات سلامتي و بهداشتي بهتر و بيشتري را فراهم نمايند و والديني كه از توانايي مالي بهتري برخوردارند قادر هستند كه خود از امكانات سلامتي و بهداشتي موجود، به صورت بهتر و مفيدتري بهره ببرند.
به علاوه، كودكان خانوادههايي با وضعيت اجتماعي – اقتصادي ضعيفتر، معمولا هنگام تولد از سلامت و توانایی كمتري نسبت به سایر کودکان برخوردارند کهاين تفاوت، الزاما ژنتيك نيست. فرضيه «اصول دوران جنيني» كه توسط «ديويد باركر» معرفي شد، ميگويد كه شرايط تغذیه و سلامت مادر در دوران بارداری، تاثيرات طولاني مدتي بر سلامت نوزاد در سالهاي بعد دارد. بنابراين، بخش بزرگی از نوزادان متولد شده در خانوادههایی با شرايط بد اجتماعي _ اقتصادي، در هنگام تولد داراي وضعیت جسمانی ضعیفتری هستند کهاين موضوع به خاطر شرايط موجود است و نه به خاطر تواناييهاي ژنتيك ضعیفتر والدينشان. همانطور كه «جيمز هِكمن» تاكيد ميكند، رابطهاي پويا بين وضعيت اجتماعي _ اقتصادي و شكلگيري استعداد کودکان وجود دارد. همچنین وی معتقد است که سرمايهگذاري برای بهبود سلامت و تواناييهاي كودكان در دوره حاضر، در صورتی موثرتر خواهد بود که در دورهها و نسلهاي گذشته هم والدینشان از چنین سرمایهگذاریهایی بهره برده باشند.
با وجود اين چارچوب، متاسفانه مشاهده میشود که وضعيت كلي سلامت كودكان خانوادههاي فقير و داراي والديني با سطح سواد پايينتر نسبت به بقيه كودكان، حتي در كشور ثروتمندي مثلايالاتمتحده آمريكا، به حد هشداردهندهاي رسيده است (براي مثال، مراجعه کنید به مقاله «كوري و لين 2007»).
همچنین پژوهش مشترک من و «انريكو مورتي»، نشان میدهد که با فرض ثابت بودن همه شرایط دیگر، هر چه تحصیلات مادران افزایش یابد، سطح سلامت اطفال آنها بهبود مییابد. سه مکانیزم اصلی برای تاثیرگذاری تحصیلات مادران بر سلامت فرزندان وجود دارد:
اولا، با افزایش سطح تحصیلات مادران، توجه آنها به جای «کمیت» فرزندان، بر «کیفیت» فرزندان متمرکز میشود و به این ترتیب میکوشند تا حتی اگر از فقر مالی رنج میبرند، با کاهش تعداد بارداریهای خود، امکانات بیشتری برای بهبود کیفیت تغذیه و سلامت و تحصیلات فرزندان خود فراهم کنند. ثانیا، با افزایش تحصیلات مادران، احتمالاينكه فرد تازه مادرشده، متاهل باشد و در نتیجه مسووليتهاي مربوط به والدين را اعمال نمايد، بالا ميرود. ثالثا، با افزایش سطح تحصیلات زنان، میزان توجه آنان به مراقبتهای دوره بارداری افزایش مییابد. برای مثال، مشاهده شده است آن دسته از زنان سیگاری که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، عموما ميزان استفاده از سيگار را در دوران بارداري خود به حداقل میرسانند.
مطالعهاي مشابه با استفاده از اطلاعات جمعآوريشده توسط «موسسه ملي ارزيابيهاي مربوط به جوانان با شرايط جغرافيايي متفاوت» انجام شده است. این مطالعه از شرايط بازار كار محلي و مكان دانشگاه به عنوان ابزارهايي براي فراهم كردن شرايط تحصيلات مادران استفاده ميكند و تاثيرات «سطح تحصيلات» را بر «سبک زندگی»، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. آنها بهاين نتيجه رسيدند كه بالا رفتن تحصيلات مادران به صورت گستردهاي میتواند ديگر اصلاحات طراحي شده براي اثرگذاري بر شرايط و آينده كودكان را، تقویت کند.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تغيير در فضای عمومی زمانی و مکانی زندگی خانوادهها، تاثير عميقي بر وضعیت سلامت كودكان دارد.
مطالعهاي، مادران كاليفرنيايي را كه با هم دو به دو خواهر هستند مورد بررسي قرار داده و دريافته است كه اگر يكي از خواهران در منطقهاي فقير به دنيا آمده باشد و ديگري در منطقهاي ثروتمند، احتمال زيادي وجود دارد كه خواهر محروم كودكي با وزن كم (کمتر از نرمال) به دنيا آورد (نگاه كنيد به كوري و مورتي؛ 2007)
همچنین مطالعهاي تاريخي و فوقالعاده استثنايي، گروهي متشكل از 14 هزار هلندي كه از 1912 تا 2000 به دنيا آمدهاند و به صورت اتفاقي انتخاب شدهاند را، زير نظر قرار داده است. در میان این افراد، آنهایی که دوران جنین آنها با دوران رکود شدید اقتصادی در کشور همزمان بوده، در مقايسه با آنهايي كه قبل از ركود اقتصادي به دنیا آمدهاند، نرخ مرگ و ميرشان در سنین طفولیت، 7 درصد بیشتر بوده است.
نقش سلامت کودکان بر وضعیت اجتماعی – اقتصادی آینده خودشان
تا اينجا، بحث بيشتر در مورد رابطه بين وضعيت اجتماعي – اقتصادي والدين با سلامت كودك بوده است، اما براي كامل شدن اين بررسی، باید اين موضوع را هم كه سلامت كودك بر وضعيت اجتماعي – اقتصادي آينده وي تاثير خواهد داشت، مدنظر قرار دهیم.
قويترين مدرك براين مدعا، از مطالعه اخير كه رابطه بين سلامت دوران جنيني و دستاوردهای آينده کودکان را مورد بررسي قرار داده است، به دست ميآيد: «داگلاس آلموند» از اطلاعات سرشماري آمريكا براي پيگيري شرايط افرادي استفاده ميكند كه هنگام شيوع بيماري آنفلوآنزا در 1918 كه يك سوم زنان در سن باروري را درگير كرده بود، در دوران جنيني به سر ميبردند. وي خاطر نشان ميكند در مقايسه با افرادي كه چه كمي قبل از شيوع بيماري و چه كمي بعد از آن در بطن مادر بودند، جنينهاي مادران مبتلا شده 15 درصد كمتر تحصيلات دبيرستاني را تكميل كرده و دستمزد مرداني كه از مادران مبتلا به آنفلوآنزا به دنيا آمده بودند، در بزرگسالی، به طور میانگین 5 تا 9 درصد كمتر بوده است.
همچنين مطالعهاي جديدتر نشان ميدهد كه فاجعه «چرنوبيل»، كه ابري از راديواكتيو را در هواي كشور سوئد در آوريل 1984 پراكند، تاثيرات مهمي را بر كودكاني كه در آن زمان در بطن مادر بودند، داشته است. جنينهايي كه هنگام وقوع حادثه در مرحله شكلگيري و در هفته 8 تا 25 بودند، به میزان 6/3 درصد كمتر موفق به كسب كردن شرايط لازم براي ورود به دبيرستان شده و سطح نمراتشان هم به طور متوسط 5 درصد كمتر نسبت به دانشآموزاني بوده است که كمي جلوتر از این زمان در دوران جنيني بودند.
روش ديگري براي مطالعه تاثير تغييرات سلامتي در جنين
اين است كه «وزن هنگام تولد»، كه ميتوان از آن به عنوان مقياسي خلاصهشده از وضعيت سلامت جنين در هنگام تولد نام برد را، مورد مطالعه قرار دهيم. به دليلاينكه سالها است در بيشتر كشورها وزن نوزاد با دقت زيادي ثبت ميشود، نمونهگيري گستردهاي از خواهر و برادران يا دو قلوها و ربط دادن اطلاعات هنگام تولد آنها به اطلاعات اداري موجود از وضعیت تحصیلی و وضعیت دستمزد آینده آنها، به راحتي امكان پذير است. باید توجه کنیم مقایسه دوقلوها یا خواهرها و برادرهایی که یکی از آنها «وزن هنگام تولد» پایینی دارد، به این دلیل حائز اهمیت است که میتوان فرض کرد بخش عمده ویژگیهای این خواهر و برادر مشابه بوده و فقط در زمینه مراقبتهای دوره بارداری با هم متفاوت بودهاند. مطالعاتي كه از چنين تكنيكي استفاده ميكند هماكنون در كشورهاي زيادي از جمله اسكاتلند، نروژ، كانادا و آمريكا در جريان است.
براساس بسیاری از این مطالعات، هر چه «وزن نوزاد در هنگام تولد» کمتر باشد (که نمادی از سطح سلامت پایین نوزاد و احتمالا مراقبتهای پایین در دوره بارداری است)، عدد مورد انتظار در مورد «سالهای تحصیلات» فرد مورد نظر نیز، پایینتر خواهد بود. همچنين مطالعهاي با ابعاد كوچكتر كه اطلاعات خود را از موسسه درآمدهاي پويا به دست ميآورد، همبستگی گستردهاي میان وزن كم نوزادان هنگام تولد (كمتر از 2500 گرم) را بر درآمد سالانه آنها يافته است. (در مقايسه با خواهر و برادرانشان، نوزادان كم وزن 5/17 درصد درآمد كمتري در دوران جواني دارند).
در حال حاضر اطلاعات كمتري از تاثيرات طولانيمدت تغييرات سلامتي بر بعد از تولد در اختيار داريم. روشن است كه رابطهاي بين پايين بودن سطح سلامت در دوران كودكي و آيندهاي ضعيفتر و نامطمئن در دوران بزرگسالي وجود دارد. تحقيقاتي كه در بريتانيا انجام شده است گروهي از كودكان را از زمان تولد تا بزرگسالي دنبال ميكند. براي مثال، كودكاني با شرايط بحراني و حاد، نوعا سالهاي كمتري به تحصیل ادامه میدهند. به علاوه، مطالعاتی وجود دارد که براساس آنها، مشاهده میشود جواناني كه ادعا كردهاند هنگام طفوليت از سطح سلامت خوبي برخوردار نبودهاند، مستعد كسب درآمدهاي كمتر نسبت به خواهر و برادرانشان كه مشكل خاصي در خصوص سلامتي در دوران كودكي نداشتهاند، هستند.
اهمیت تمرکز بر شکستن این چرخه معیوب فقر روشن است كه بايد شواهد طولاني مدت و مستندي از تاثير ميزان سلامت پايين در هنگام تولد را، به عنوان يكي از دلايل تاثيرات كلي ميزان سلامت كودكان بر رفاه در سنين بالاتر در دست داشته باشيم. حتي در كشورهاي ثروتمند، «سلامت پايين در دوران كودكي» ميتواند نقش مهمي در ميزان تفاوتهاي تحصيلاتي افراد و حضورشان در مدرسه و همچنين در ميزان درآمد در آینده شغلی داشته باشد.
در این زمینه، مطالعات بيشتري لازم است تا ميزان تاثيرات منفي و درازمدت بيماريهايي كه كودكان خانوادههاي فقير عموما با آن روبهرو هستند، شناخته شود. همچنين شواهدي كه سطح سلامت دوران جنيني را به مقدار درآمد آينده نسبت ميدهد، بسيار نگرانكننده است.
نتيجهگيري كه بايد از اين موضوع داشتاين است كه: يكي از مطمئنترين راهها براي بهبود بخشيدن سلامت كودكان و در نتیجه از بين بردن چرخه فقري كه از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود، میتواند این باشد که هم دولتها و هم سازمانهای خیریه غیردولتی، تمرکز بیشتری بر سلامت مادران و مراقبتهای دوران بارداری آنها داشته باشند؛ مادراني كه نسل آينده را به وجود خواهند آورند.
مترجم: ملالی حبیبی | منبع: voxeu.org
Hits: 0