اصول حسابداری مجموعهای از قواعد و اصول کلی است که کلیهی حسابداران بهعنوان الگوی انجام کار، در تمام مراحل حسابداری، از آنها استفاده میکنند. علاوهبر مفروضات محیطی در علم حسابداری، برای ثبت و گزارشگری مالی، به رهنمودها و دستورالعملهای روشنتر و مشخصتری نیاز است که این دستورالعملها را اصول حسابداری مینامند. حسابداری براساس مجموعهای از مفروضات و اصول تشکیل شده که اغلب افراد، این مفروضات و قوانین را با نام اصول حسابداری میشناسند. آشنایی با این اصول به شما کمک میکند تا حسابداری را بهتر بشناسید و بخشهای مختلف آن را بهتر درک کنید. اغراق نیست اگر بگوییم این اصول تقریبا در همهی موارد مرتبط با حسابداری نفوذ کردهاند. همراه ما باشید، میخواهیم شما را با اصول حسابداری بیشتر آشنا کنیم.
۱. اصل درآمد (Revenue Principle)
اصل درآمد که با نام اصل تحقق هم شناخته میشود، یکی از اصول حسابداری است و بیان میکند که درآمد، زمانی بهدست میآید که فروش انجام شود. فروش نیز در صورتی محقق میشود که خدمات یا محصولاتی فراهم شده باشد. زمانی که صحبت از فروش کالا باشد، یکی از عناصر کلیدی اصل درآمد این است که حصول درآمد زمانی اتفاق میافتد که مالکیت قانونی کالا از فروشنده به خریدار منتقل شود. به این نکته توجه کنید که درآمد با جمع کردن پول نقد حاصل نمیشود.
۲. اصل هزینه (Expense Principle)
اصل هزینه بیان میکند که هزینه زمانی اتفاق میافتد که کسبوکارها از محصولات استفاده یا خدماتی را دریافت میکنند. بهعبارتدیگر، اصل هزینه وجه مقابل اصل درآمد است. درست مثل اصل هزینه، اگر محصولی را دریافت کنید، دریافت این محصول بهمعنای این است که هزینهای بر شما تحمیل شده است. بههمینترتیب درمورد دریافت خدمات نیز این اصل وجود دارد؛ زمانی که خدماتی را دریافت میکنید، هزینهای بابت آن پرداخت خواهید کرد. فرقی نمیکند که صورتحساب را بعد از چند روز یا چند هفته دریافت کنید، در نهایت وقتی خدمات یا محصولاتی را دریافت میکنید، باید هزینهی آن را بپردازید.
۳. اصل تطابق درآمد و هزینه (Matching Principle)
اصل تطبیق یا تطابق با دو اصل هزینه و درآمد در ارتباط است. اصل تطبیق توضیح میدهد زمانی که درآمدی را شناسایی میکنید، باید هزینههای مرتبط را با درآمد مطابقت دهید. بهترین مثال برای اصل تطبیق کسبوکارهایی است که با فروش مجدد مواد خام در ارتباط است. مثلا فرض کنید دکهی فروش هات داگ دارید. برای تطبیق هزینهها با درآمد، باید هزینهی کلی هات داگ آمادهشده را درنظر بگیرید؛ نه هزینهی خرید مواد اولیه. درواقع باید هزینههای لازم برای راه اندازی کسب و کار را با درآمد حاصل از آن تطبیق دهید.
حسابداری تعهدی یا مبتنی بر تعهد کلمهای است که احتمالا تابهحال به گوشتان خورده است. این حسابداری زمانی تحقق مییابد که اصل درآمد، اصل هزینه و اصل تطبیق را بهکار میبندید. بهطور خلاصه، حسابداری مبتنی بر تعهد به این معنا است که درآمد را زمانی ثبت کنید که خدمات یا محصولاتی را فروخته باشید و مخارج را زمانی ثبت کنید که محصولات یا خدماتی را دریافت کرده باشید.
۴. اصل بهای تمامشده (Cost Principle)
اصل بهای تمامشده توضیح میدهد که مقادیر، در سیستم حسابداری باید با استفاده از بهای تمامشدهی تاریخی اندازهگیری شوند. بهعنوان مثال، اگر شما صاحب کسبوکار هستیدی و این کسب وکار، ساختمانی را در اختیار دارد، این ساختمان طبق اصل بهای تمامشده، در ترازنامه و در بخش بهای تمامشدهی تاریخی قرار میگیرد.
۵. اصل عینیت (Objectivity Principle)
اصل عینیت بیان میکند که در گزارشهای حسابداری باید از دادههای عینی، واقعی و سنجیدنی استفاده شود. بهعبارت دیگر، حسابداران، سیستمهای حسابداری و گزارشهای حسابداری باید با کمترین تکیه بر ذهنیت ارائه شوند. یک حسابدار، همواره درصدد است که از دادههای عینی بهجای دادههای ذهنی استفاده کند. حتی اگر دادههای عینی بد باشند و دادههای ذهنی بهمراتب بهتر بهنظر برسند.
۶. فرض تداوم فعالیت (Continuity Assumption)
فرض تدام فعالیت بیان میکند، در سیستمهای حسابداری فرض بر این است که کسبوکاری برای مدت طولانی به فعالیت خود ادامه خواهد داد. اهمیت فرض تداوم زمانی روشنتر میشود که نتایج بیتداومی کسبوکاری را درنظر بگیرید. اگر فعالیت کسبوکاری ادامه پیدا نکند و داراییها ارزش فروش مجدد نداشته باشند، نحوهی ارزشگذاری داراییها بسیار پیچیده میشود. اگر کسبوکاری به فعالیت خود ادامه ندهد، هیچ تضمینی وجود ندارد که مواد اولیه بهفروش برسند. اگر موجودی کالاهای انبار و مواد خام بهفروش نرسد، ارزش سهام صاحب کسبوکار در ترازنامه حسابشدنی و نمایشی نیست.
۷. فرض واحد اندازهگیری (Unit-of-Measure Assumption)
در فرض واحد اندازهگیری، فرض بر این است که پول رایج جایی که کسبوکار در آن فعال است، واحد اندازهگیری مناسبی برای کسبوکار و استفاده در حسابداری است. بهعبارت دیگر فرض واحد اندازهگیری به این معنا است که برای کسبوکاری که در آمریکا قرار دارد، واحد اندازهگیری مناسب در حسابداری دلار آمریکا است. فرض واحد اندازهگیری همچنین بهطور ضمنی بیان میکند که حتی تورم و گاهی تقلیل قیمتها قدرت خرید واحد اندازهگیری مورداستفاده در سیستم حسابداری را تغییر میدهد، ولی با وجود این، استفاده از آن، مناسب آن کسبوکار است.
۸. فرض تفکیک شخصیت (Separate Entity Assumption)
فرض تفکیک شخصیت توضیح میدهد که یک کسبوکار، شخصیتی جداگانه دارد و شخصیت آن از صاحب آن کسبوکار مجزا است. این فرض به هر واحد اقتصادی (چه دارای شخصیت حقوقی یا فاقد آن باشد) بهعنوان واحدی مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از مؤسسات دیگر نگاه میکند. همچنین طبق این فرض، شراکت نیز شخصیت جداگانه از هر دو طرف حاضر در شراکت دارد که بخشی از کسبوکار را دراختیار دارند. در نتیجه، کسبوکارها کاملا جدا، تشخیصی و تعریفپذیر هستند و میتوان آنها را از صاحبان کسبوکارها متمایز کرد.
نوشته: محمد رحمانی | منبع: دمیز | برگرفته: چطور
Hits: 0