the-positive-effects-of-interacting-with-the-worldهمه از داستان مسابقه خرگوش و لاک‌پشت خبر دارند. داستانی که در آن، خرگوش به دلیل غرور فراوانی که داشت، از لاک‌پشت که پشتکارش زبانزد همگان بود شکست خورد. اما ما فقط قسمت اول داستان را شنیده‌ایم، در حالی که این داستان ادامه دارد. بعد از اینکه خرگوش از لاک‌پشت شکست خورد تقاضای برگزاری یک مسابقه دیگر کرد و لاک‌پشت هم پذیرفت. اما این بار خرگوش از مسابقه قبلی درس عبرت گرفته بود. بنابراین غرور خود را کنار گذاشت و تا پایان مسیر را دوید و برنده شد. اما داستان هنوز ادامه دارد. لاک‌پشت به فکر فرو رفت و از این ناراحت شد که چرا تن به مسابقه‌ای داده است که در آن استعدادی ندارد و فهمید همیشه پشتکار بدون استعداد (همانند مسابقه اول) نتیجه نخواهد داد. بنابراین به این فکر افتاد که از آنچه در آن مزیت دارد در مسابقه با خرگوش بهره برد.

لاک‌پشت به خرگوش پیشنهاد یک مسابقه دیگر داد اما به خرگوش گفت که مسیر مسابقه را من تعیین می‌کنم و خرگوش هم پذیرفت. مسابقه آغاز شد و خرگوش به سرعت شروع به دویدن کرد و از لاک‌پشت فاصله بسیاری گرفت. اما ناگهان به یک رودخانه رسید که آن طرفش خط پایان مسابقه بود. اما خرگوش نمی‌توانست شنا کند و راهی به جز عبور از رودخانه برای پیروزی نداشت.

پس از مدتی طولانی لاک‌پشت به خرگوش رسید، به آسانی وارد رودخانه شد، به آن طرف آن شنا کرد و برنده مسابقه شد. این بار خرگوش بود که تاسف می‌خورد. خرگوش از این ناراحت بود که چرا بدون شناخت مسیر وارد مسابقه شده است. اما داستان هنوز ادامه دارد!

پس از این مسابقات و بعد از اینکه خرگوش و لاک‌پشت به اشتباهات خود پی بردند، به این فکر افتادند که چرا با یکدیگر همکاری نکنند؟! آنها به این نتیجه رسیدند که هر کدامشان در یک چیز مزیت دارد، یکی در دویدن و یکی در شنا کردن. پس اگر با یکدیگر همکاری کنند می‌توانند در زمان بسیار کمتری به هدف اصلی، یعنی گذر از خط پایان برسند. این بار خرگوش و لاک‌پشت با یکدیگر مسابقه ندادند و تصمیم گرفتند در کمترین زمان ممکن از خط پایان عبور کنند. خط پایانی که این بار برای مسابقه دو رقیب با یکدیگر نبود، بلکه مسابقه خرگوش و لاک‌پشت با گذشته‌شان بود! مسابقه آغاز شد. مسابقه‌ای که هم خرگوش و هم لاک‌پشت مسیر آن را به خوبی می‌دانستند و هر کدام از توانایی‌ها و ضعف‌های خود نیز آگاهی داشتند. از نقطه شروع مسابقه تا رودخانه، لاک‌پشت سوار بر خرگوش بود و هر دو به سرعت به رودخانه رسیدند و پس از آن، لاک‌پشت وارد آب شد و خرگوش پشت لاک‌پشت سوار شد و به این ترتیب آنها از رودخانه عبور کردند و نسبت به زمانی که با یکدیگر همکاری نمی‌کردند، بسیار سریع‌تر به خط پایان رسیدند.

داستان خرگوش و لاک‌پشت، داستان هر روزه کشورها در جوامع بین‌المللی است. کسی چه می‌داند، شاید آدام اسمیت و ریکاردو که به ترتیب نظریه مزیت مطلق و مزیت نسبی در تجارت را مطرح کردند، از داستان‌هایی مشابه با این الهام گرفته باشند. امروزه بسیار بدیهی است که کشورها بدون یکدیگر دوام نمی‌آورند. توسعه آنها بدون یکدیگر ممکن نیست و گذر از بحران‌های مختلف بدون کمک‌های متقابل بسیار دشوار جلوه می‌نماید. کسانی که نظریات اقتصاد بین‌الملل را مطالعه کرده‌اند، می‌دانند که اگر تنها دو کشور داشته باشیم و بازی میان دو کشور، با نتیجه برد-باخت به پایان برسد، شاید در ابتدا کشور برنده بسیار از این وضعیت منتفع شود، اما در ادامه مزایای بسیاری را که می‌توانست به دنبال نتیجه برد-برد به دست آورد، از دست خواهد داد. روابط بین‌المللی فقط به تجارت کالاها و خدمات محدود نمی‌شود. بلکه مبادلات فرهنگی که میان کشورهایی که با یکدیگر تعامل سازنده دارند انجام می‌شود، سرمایه انسانی کشورها را به شدت افزایش می‌دهد. از همین رو و به دلیل اهمیت مساله روابط بین‌الملل، در ادامه به این سوال پاسخ خواهیم داد که روابط بین‌الملل چیست، کشورها از تعامل با جامعه جهانی چه منافعی به دست می‌آورند و چرا یکی از مهم‌ترین پایه‌های توسعه تعامل مثبت با جهان است؟

تعریف روابط بین‌المللی

روابط بین‌المللی تلاش می‌کند که تعاملات دولت‌ها را در قالب یک نظام بین‌المللی جهانی توضیح دهد. به طور خلاصه، مطالعه روابط بین‌المللی تلاش برای توضیح رفتارهایی است که در سراسر مرز کشورها رخ می‌دهد. روابط گسترده همچنین بخشی از این رفتار است و نهادهای مختلف از جمله خصوصی، دولتی، غیردولتی و بین‌‌دولتی بر این تعاملات نظارت می‌کنند.

روابط بین‌المللی یک حوزه علمی و یک سیاست عمومی است، بنابراین می‌تواند مثبت و هنجاری باشد؛ زیرا منعکس‌کننده سیاست خارجی یک کشور است و آن را به خوبی تجزیه و تحلیل می‌کند.

تجارت

تجارت به معنای انتقال مالکیت کالا یا خدمات از یک شخص یا نهاد به شخص و نهاد دیگر در ازای دریافت خدمات و کالای دیگر یا پول است. تجارت همیشه بین مناطق مختلف وجود داشته است چراکه هر کشور دارای مزیت نسبی در تولید کالایی خاص است و توانسته آن را به تولید انبوه برساند.

بنابراین طرفین مبدأ و مقصد در تجارت از این امر منتفع خواهند شد. در بیشتر کشورها تجارت، سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی (GDP) را نشان می‌دهد. طبق فرضیه تجارت بین‌المللی، سطح کافی از صلح و ثبات ژئوپولتیک حاکم است و امکان تجارت و مبادله دوجانبه سودآور بین دو کشور را فراهم می‌کند. تجارت جهانی به مصرف‌کنندگان و کشورها این فرصت را می‌دهد تا در معرض بازارها و محصولات جدید قرار گیرند. صنعتی شدن، تکنولوژی‌های پیشرفته، جهانی‌ شدن، شرکت‌های چندملیتی و برون‌سپاری، همه تاثیرات عمده‌ای بر سیستم تجارت بین‌المللی دارند.

افزایش تجارت بین‌المللی برای ادامه روند جهانی شدن حیاتی است. بدون تجارت بین‌المللی، ملت‌ها به کالاها و خدمات تولیدشده در مرزهای خود محدود خواهند بود. تجارت کالا و خدمات گوناگون می‌توانند جایگزین عوامل تولید در یک کشور شوند. یک کشور به جای وارد کردن عامل تولید، می‌تواند کالای مورد نظر را وارد کند. طبق گزارش منتشرشده در سال 2010، تجارت بین‌المللی با ورود گسترده مهاجران به کشور میزبان شدت گرفت، اما با سازگاری و انطباق مهاجران با کشور جدید، اثر تجارت تقلیل یافت. تجارت یک تابع ارزش افزوده است و شامل یک فرآیند اقتصادی است که از طریق یک محصول، بازار خود را پیدا می‌کند که در آن ریسک‌های خاصی به معامله‌گر تحمیل می‌شود.

توسعه

کشورهای صنعتی نوپا (NIC) مانند سنگاپور، کره جنوبی و تایوان به سرعت در حال توسعه هستند و در بعضی موارد از استانداردهای توسعه غربی پیشی گرفته‌اند. با وجود این اندازه‌گیری توسعه صرفاً بر مبنای GNP در سرانه با محدودیت‌هایی همراه است. آیا افزایش مجموع GNP در سرانه به معنای رشد یک کشور خواهد بود؟ این در حالی است که حتی ثروتمندترین جامعه هم ممکن است به‌طور محسوسی ثروتمندتر شود اما اکثریت مردم تغییری در استانداردهای زندگی خود حس نکنند.

در واقع توسعه تنها متکی به رشد اقتصادی نیست. این امر نیازمند بررسی دقیق هزینه‌های رشد، توزیع هر گونه افزایش ثروت و فراهم آوردن ملزومات برای دستیابی به یک استاندارد مناسب زندگی برای همه مردم است. افزایش انتخاب مردم، توسعه انسانی را به دنبال دارد.

فرآیند توسعه باید یک محیط مساعد برای مردم به صورت فردی یا جمعی ایجاد کند تا پتانسیل‌های آنها را به طور کامل بهبود بخشند و بتوانند شانس منطقی برای ایجاد یک زندگی متناسب با نیازهای خود را داشته باشند. متاسفانه کشورهای توسعه‌نیافته حدود سه‌چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. اما سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا کشورهای صنعتی پیشرفته باید نگران توسعه سایر نقاط جهان باشند؟ ابتدا به دلیل حس نوع‌دوستی و بشردوستانه است. آیا ثروت حقیقتاً لذت‌بخش خواهد بود زمانی که سایه فقر در بسیاری از نقاط جهان گسترده شده است؟ ثانیاً، خودکفایی اقتصادی در کشورهای پیشرفته به توسعه سریع سایر نقاط جهان وابسته است و بازارهای صادراتی به این ترتیب رشد خواهند کرد. ثالثاً سوق دادن جهان به سمت توسعه‌یافتگی، تضمین‌کننده صلح بیشتر در دنیاست. توسعه یک وضعیت مشخص رشد یا پیشرفت است اما زمانی که ما در مورد توسعه بین‌المللی صحبت می‌کنیم، معنای جامع‌تری می‌طلبد. توسعه معمولاً با صنعتی شدن و مدرنیزه شدن بر اساس سیاست بازار آزاد و منصفانه ارتباط دارد.

روابط بین‌المللی و جهانی‌سازی

همان‌طور که مردم و فرهنگ‌ها با تغییر مداوم جامعه بین‌المللی هماهنگ می‌شوند، دیپلمات‌ها، سیاستمداران و نمایندگان باید با توجه به نیازها و خواسته‌های مردم اقدام کنند. تعریف فرهنگ تغییر نکرده است. با این حال جهانی‌ شدن و روابط بین‌المللی به طور مداوم فرهنگ را به شکل مثبت و منفی تغییر داده است. جهانی‌ شدن، فرهنگ‌ها و روابط بین‌المللی را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی پیوند می‌دهد. روابط بین‌المللی از جهانی ‌شدن برای رسیدن به درک متقابل فرهنگ‌ها استفاده کرده است.

روابط بین‌المللی همچنین بر نحوه تعامل کشورها، مردم و سازمان‌ها تمرکز می‌کند و جهانی ‌شدن تاثیر زیادی بر روابط بین‌المللی دارد. درک فرهنگ، جهانی ‌شدن و روابط بین‌المللی برای آینده نه‌تنها دولت‌ها، مردم و کسب‌وکارها بلکه برای بقای نژاد بشری مهم است. در جهان امروز امور بین‌الملل موضوع داغ بسیاری از محافل خبری است که وابستگی فزاینده کشورها به یکدیگر را نشان می‌دهد و این تاثیر دائمی جهانی ‌شدن است. روند یکپارچگی کشورها به‌شدت در تمام نقاط جهان ادامه دارد. این امر همچنین ظهور یک پارادایم جدید در سیاست‌های جهانی و روابط اقتصادی را نشان می‌دهد و سازمان‌های بین‌المللی نظیر بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی در حال حاضر نقش مهمی را در این راستا بازی می‌کنند. در «دهکده جهانی»، از اهمیت و قدرت برخی دولت‌ها که گاه به نفع این سازمان‌های بین‌المللی است، کاسته شده است. تجارت، سرمایه‌گذاری بین‌المللی و فناوری اطلاعات به تحقق جهانی ‌شدن به عنوان یک فرآیند تعاملی و یکپارچه در میان مردم، شرکت‌ها و دولت‌های مختلف کمک می‌کند. این فرآیند بر محیط زیست، فرهنگ، نظام سیاسی، توسعه اقتصادی و رفاه فیزیکی انسان در جوامع سراسر جهان تمرکز دارد.

روابط بین‌المللی، تجارت و توسعه اقتصادی

نظریه اقتصادی سرمایه‌داری معتقد است که یک بازار جهانی کاملاً آزاد، کارآمدترین راه برای رشد سریع‌تر است، زیرا هر کشور متخصص در تولید کالا و خدماتی است که در آن مزیت نسبی دارد. با این حال، در عمل، کاهش موانع تجاری و باز کردن بازارها لزوماً ایجاد توسعه نمی‌کند. کشورهای غنی و شرکت‌های بزرگ بر بازار جهانی احاطه دارند و روابط بسیار نابرابر قدرت و اطلاعات را ایجاد می‌کنند.

در نتیجه، تجارت ذاتاً نابرابر است و کشورهای فقیر به ندرت رفاه بیشتری را تجربه می‌کنند. منتقدان تجارت آزاد بر این باورند که بسیاری از کشورهای ثروتمند جهان از آغاز رشد خود از اقتصادهای خود محافظت کردند. همچنین تجارت تحت سلطه شرکت‌های فراملیتی است و قوانین جدید تجارت عمدتاً به نفع این شرکت‌هاست. تعدادی از سازمان‌های غیردولتی ترویج تجارت عادلانه را شروع کرده‌اند و معتقدند که تجارت در صورت توسعه پایدار محیط زیست و همچنین احترام به حقوق انسان و کار، می‌تواند توسعه را ترویج دهد.

محرک تغییر ساختار در اقتصاد جهانی، جهانی ‌شدن است و ماهیت پویای سیستم اقتصادی ممکن است تغییر ساختاری به همراه داشته باشد. یک کشور در حال توسعه باید به روابط بین‌المللی وابسته باشد. هنگامی که یک کشور درحال توسعه قادر به سرمایه‌گذاری برای تغییرات ساختاری خود نیست، باید به واسطه روابط بین‌المللی کمک خارجی دریافت کند. برای روابط بین‌المللی، یک کشور باید به کمک بانک جهانی، بانک توسعه آسیایی، سازمان تجارت جهانی و… وابسته باشد. صادرات و واردات کشور هم به روابط بین‌المللی وابسته است. مردم می‌توانند نظرات خود را با دیگر کشورها به اشتراک بگذارند و می‌توانند برادری و دوستی بین‌المللی ایجاد کنند که تنها با روابط بین‌المللی ممکن است. علاوه بر این، تحول ساختاری به خصوص تسهیل توسعه فعالیت‌های اقتصادی جدید و صادرات غیرسنتی وابسته به قوانین تجارت بین‌الملل است. زمانی که یک کشور با محدودیت و بحران‌های اقتصادی مواجه می‌شود و قادر به برطرف کردن نیازهای مردم نیست، می‌تواند با کمک روابط بین‌المللی از یک کشور خارجی وام بگیرد. بنابراین عبور از بحران‌های اقتصادی در جهت کاهش فقر وابسته به حفظ روابط بین‌المللی با کشورهای توسعه‌یافته جهان است و یک کشور نمی‌تواند بدون روابط بین‌المللی توسعه یابد. بنابراین ما اگر بخواهیم در دوران پست مدرن ادامه حیات دهیم راهی جز توسعه روابط بین‌المللی نداریم.

دولت و شهروندان آگاه باید اقدامات فوری برای گسترش روابط بین‌المللی در سراسر جهان انجام دهند و در عین حال دولت باید در سراسر کشور آگاهی لازم در گسترش تجارت و توسعه با فرآیند جهانی ‌شدن داشته باشد.

 

نوشته: مرتضی مرادی  |  برگرفته: تجارت فردا

Hits: 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *