keynes-liquidity-theory

کنز در کتاب مشهور خود تیوری عمومی استخدام ربح و پول در سال ۱۹۳۶ میلادی نظریه ای کلاسیکی را که، سرعت گردش را ثابت فرض می کرد، رد نموده و یک تیوری تقاضابه پول را که بر اهمیت نرخ بهره تاکید داشت انکشاف داد.

در آن زمان که کنز در کیمبریج بود، به صورت طبیعی کاملاً متاثر از نظریات دانشمندان قبلی کیمبریج بود. تیوری تقاضا به پول وی که بنام تیوری رجحان سیالیت نامیده می شود، همچنان این سوال را مطرح نمود.

چرا افراد پول را نگهداری میکنند؟

اما کنز بسیار دقیقتر از پیشینیان خود این موضوع را مطالعه نمود که در واقع تصامیم افراد را در این رابطه تحت تاثیر قرار می دهد. او ادعا نمود که سه انگیزه برای تقاضابه پول موجود است:

۱- انگیزه معاملاتی

۲-انگیزه احتیاطی

۳- انگیزه احتکاری

انگیزه معاملاتی

در هر دو نظریات فیشر و کیمبریج که به شیوه های کلاسیک شهرت دارند اینطور فرض می گردد که افراد بخاطر پول را نگهداری می نمایند که از آن منحیث وسیله تبادله در انجام معاملات روزانه استفاده به عمل میآید. به تعقیب این نظریه کلاسیکی، کنز تاکید نمود که این جز از برای تقاضا به پول عمدتاً به وسیله سطح معاملات افراد معین می گردد زیرا او اعتقاد داشت که این معاملات متناسب به عاید می باشد و مانند علمای کلاسیک او هم این جز تقاضا به پول را تابع عاید و متناسب با آن میداند.

انگیزه احتیاطی

کنز فراتر از تحلیل کلاسیکی پیش رفته و توضیح داد که بر علاوه اینکه افراد پول را به منظور انجام معاملات روزانه نگهداری می نمایند، آنها همچنان پول را برای نیازهای غیر مترقبه نیز نگهداری می نمایند، فرض کنید که شما در فکری خریداری یک رادیو تیپ بوده اید، دقیقاً به یک مغازه ای بر می خورید که ۵۰ فیصد تخفیف بالای آنچه شما ضرورت دارید وضع نموده است. اگر شما پولی احتیاطی برای چنین فرصتی نزد خود داشته باشید می توانید که این رادیو تیپ را خریداری نمایید و اگر پول احتیاطی نداشته باشید از فرصتی خوب استفاده کرده نمی توانید.

همچنان پول احتیاطی درحالات مواجه شدن با مصارف غیر مترقبه نیز شما را کمک میکند مثلا ترمیم موتر، مراجعه به شفا خانه وغیره.

کنز معتقد بود که میزان پول احتیاطی که مردم نزد خود نگهداری می نمایند توسط حجم معاملات که افراد متوقع اند که در آینده انجام دهند مشخص میگردد و این معاملات طبعاً تابع عاید می باشد.

انگیزه احتکاری

اگر کنز تیوری خود را با انگیزه های معاملاتی و احتیاطی ختم نموده بود، عاید مهم ترین تعیین کننده ای تقاضا به پول می بود و بدین ترتیب چیزی بیشتری را به شیوه مکتب کیمبریج نیافزوده بود.

در حالیکه کنز با این نظریه دانشمندان کلاسیک که پول وسیله انباشت ثروت می باشد موافقت نموده و با استفاده از این دلیل انگیزه ای احتکاری برای نگهداری پول را تشریح نمود.

او همچنان با این نظر دانشمندان کلاسیک که ثروت رابطه جدی با عاید دارد و احتمالاً جز احتکاری تقاضا به پول به عاید رابطه پیدا میکند موافقت داشت.

اما کنز با دقت عواملی را مطالعه نمود که تصامیم افراد را در این رابطه که چه مقدار پول را منحیث ذخیره ای ارزش نزد خود نگهداری می نمایند تحت تاثیر خود قرار میدهد. بر خلاف دانشمندان کلاسیک کیمبریج که اعتقاد داشتند جز ثروت تقاضا به پول متناسب به عاید می باشد، کنز باور داشت که نرخ ربح نیز یک نقش عمده را در این رابطه ایفا می کند.

کنز دارایی های را که به عنوان ذخیره ارزش استفاده شده می توانند به دو دسته تقسیم نمود: پول و اوراق قرضه.

بعداً سوال آتی را مطرح نمود: چرا افراد تصمیم میگیرند که ثروت خود را ترجیحاً به شکل پول نسبت به اوراق قرضه نگهدارند؟

شما یقیناً زمانی نگهداری پول را ترجیح میدهد که بازده مورد انتظار نسبت به بازده اوراق قرضه بزرگتر باشد، کینز فرض نمود که بازده مورد انتظاری پول صفر بوده و مخصوصاً در زمان او بر خلاف امروز اکثر حسابات جاری بهره نداشتند.

برای اوراق قرضه دو نوع باز ده متوقعه موجود است: تادیه بهره ونرخ متوقعه حاصل سرمایه.

اگر شما توقع داشته باشید که افزایش در نرخ بهره به قدر کافی اساسی باشد، ضرر در سرمایه بیش از پرداخت بهره خواهد بود و بازده متوقعه بالای اوراق قرضه منفی میباشد. در این صورت شما مایل خواهد بود که ثروت تان را به شکل پول ذخیره نمایید زیرا بازدهی متوقعه آن بلند تر می باشد. باز ده مساوی به صفر پول بیشتر از بازده منفی اوراق قرضه میباشد.

کنز معتقد بود که افراد به این باوراند که نرخ های بهره بجانب یک ارزش نورمال حرکت می کند (فرضیه ای که امروز کمتر موجه است). اگر نرخ های ربح پایین تر از این ارزش نورمال باشد افراد انتظار دارند که نرخ بهره افزایش مینماید و بدین ترتیب اضرار سرمایه را توقع میدارند در نتیجه احتمال بیشتری وجود دارد که افراد ثروت خود را به شکل پول نگهدارند تا اوراق قرضه و تقاضا به پول بلند خواهد بود.

به تصور شما اگر نرخ های بهره بالا تر از ارزش نورمال باشد چه تاثیراتی را بالای تقاضای پول وارد خواهد کرد؟

به صورت عموم مردم انتظار خواهند داشت که نرخ های بهره کاهش یافته، قیمت اوراق قرضه افزایش وبرگشت سرمایه به وجود میآید. در نرخ های بهره بلند، آنها بیشتر توقع دارند که بازده متوقعه نگهداری اوراق قرضه مثبت بوده، بناً از بازده نگهداری پول بیشتر میباشد. بیشتر افراد اوراق قرضه رابه عوض پول نگهداری می نمایند و تقاضا برای پول کاملاً پایین خواهد بود. از استدلال کنز اینطور نتیجه گرفته میشود که در صورت افزایش نرخ ربح تقاضا به پول کاهش یافته و بناً تقاضا به پول به صورت منفی متناسب است با سطح نرخ های بهره.

 

برگرفته

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *