بانک چطور به وجود آمد؟
بانک یک کلمه ایتالوی بوده، از ریشه (Bancus) یا (Banco) و یا هم (Bacque) گرفته شده که به انگلیسی معنی (Bench) و در فارسی معنی دراز چوکی را میدهد. چون در زمانههای قدیم تجار اشیای فروشی شان را بالای این نوع چوکیها میگذاشتند. تاجران ایتالوی هم از همین چوکیها استفاده کرده و زمانی که تاجر تاوان می کرد قرضه دهنده چوکی را میشکست. اما تعدادی از اقتصاددانان دیگر به این نظر اند که بانک واژۀ جرمنی بوده و از کلمه (Back) گرفته شده که معنی شریک سرمایه را می دهد.
زمانی که آلمانها بخش هائی از کشور ایتالیا را در کنترول خود داشتند کلمه (Back) به ایتالیوی (Banco) تبدیل شد. ناگفته نماند که اکثر اقتصاددانان به این باور اند که کلمه بانک از (Banco) گرفته شده است.
اولین بانک در جهان در سال 1589 میلادی در شهر وینس ایتالیا به نام وینس بانک تاسیس شد. در تاسیس بانکها سه نوع مردم رول مهمی بازی نموده اند.
- 1. سودا گران.
- 2. قرضه دهنده گان.
- 3. زرگران
تعریف بانک
بانک تعریف جامع ندارد، تا حال هر قدر تعریفاتی که از طرف اقتصاددانان پیرامون بانک ارائه گردیده، به مرور زمان مورد نقد قرار گرفته است. اما با آن هم تعریفی که بیشتر رایج است؛ قرار ذیل میباشد:
بانک ادارۀ است که داد و گرفت پول در آن صورت میگیرد و از پول پس انداز شده، مردم برای کارهای تولیدی و غیر تولیدی قرضه میدهند. طوری که پول را با سود کم میگیرند و با سود زیاد قرضه میدهند. بانکها بهمنظور جمعآوری پول از افراد و اشخاص تاسیس شده و هر کشور دارای بانکی به نام بانک مرکزی میباشد.
وظایف بانکهای مرکزی
بانکهای مرکزی دنیا وظایف مهمی را بر عهده دارند. امروزه مهم ترین اهداف بانکهای مرکزی عبارتند از نشر پول، بانکداری دولت، بانکداری بانکها، مدیریت ذخایر خارجی کشور و إعمال سیاست پولی.
بانکهای مرکزی بر اساس قانون پولی و بانکی کشورها مکلف به انجام وظایف زیر میباشند:
• تنظیم نظام پولی و اعتباری کشورها.
• حفظ ارزش داخلی و خارجی پول ملی کشورها.
• نشر پول و ضرب سکههای رایج کشور و تنظیم مقرراتِ مربوط معاملات ارزی و پولی.
• نظارت بر معاملات طلا و وضع مقرراتِ مربوط به آن.
• نظارت بر صدور و ورود ارز و پول رایج کشور.
• نظارت بر بانکها و موسسات اعتباری.
• تنظیم حجم اعتبارات بانکی و ایجاد هماهنگی، متناسب با نیازهای پولی کشور.
• نگهداری حسابهای کلیه وزارت خانهها و موسسات دولتی.
• نگهداری کلیه ذخایر ارزی و طلای کشور.
• نمایندگی دولت در سازمانهای ملی و بین الملی.
• در اختیار داشتن تصدی تمام عملیات انتشار اوراق بهادار دولتی.
• انعقاد موافقت نامهْ پرداخت و اجرای قراردادهای پولی، مالی، تجارتی و ترانزیتی دولت و سایر کشورها.
ارکان بانکهای مرکزی
1- مجمع عمومی.
2- شورای پول و اعتبار.
3- هیات عامل.
4-هیات نظارت جمع اوری پول.
5-هیات نظارت.
بانکها قسمی که از تعریف شان پیداست وظیفه حفظ و نگهداری ارزش داخلی و خارجی پول ملی کشورهای خویش را دارند. در قرون گذشته یگانه چیزی که در معاملات بهحیث وسیله تبادله مورد استفاده قرار میگرفت طلا و نقره بود و تا قرن نزدهم میلادی سکههای طلا و نقره از طرف بانکهای مرکزی به نشر میرسید. در اواخر قرن نزدهم در اثر افزایش حجم نقره این فلز از سیستم پولی خارج گردیده و تنها طلا به حیث وسیله تبادله باقی ماند.
تا زمانی که تنها از سکههای طلا به حیث وسیله تبادله استفاده صورت میگرفت به جز سودِ که از طرف قرضه دهنده و قرضه گیرنده صورت میگرفت، فسادهای دیگری از قبیل دزدی، تورم و سایر بحرانهای اقتصادی آن قدر به ملاحظه نمیرسید.
اما طوری که بر همه هویداست در نظام کپیتالیزم هدف زندگی بهدست آوردن منفعت است آن هم به هر وسیلۀ که باشد. سرمایه داران در این نظام برای این که بتوانند داراییهای افراد و اشخاص را به سادگی ببلعند بدون این که خود شان متوجه شوند، پول کاغذی را به حیث وسیله تبادله به وجود آوردند.
در اوایل قرن بیستم پول کاغذی قابل تبدیل به طلا به وجود آمد و با به وجود آمدن این سیستم زمینه دزدی و اختلاس را برای خویش فراهم ساخته و توانستند تا دارائیهای اکثر افراد جامعه را به تاراج ببرند.
طوری که اگر با کمی دقت به زندگی پیروان این نظام متوجه شویم با وجود که داد از متمدن بودن میزنند میبینید که به طور وحشیانه و خارج از حدود انسانیت با روشهای مختلف دارائیهای مردم را به یغما میبرند.
حتی بر پیروان خود این نظام هم رحمی ندارند قسمی که اگر کشورهای افریقائی را مورد مطالعه قرار بدهید در مییابید که کپیتالیست ها توسط بانکهای قرضه دهنده خویش مثل بانک جهانی، صندق وجهی بین المللی و سائر بانکهای دولتی مثل بانکهای اروپائی؛ چه بلائی را بالای مقلدین خویش نیاورده اند.
این کشورها با سیاست ضد بشری و انسانی خویش کشورهای مثل افریقا وغیره کشورهای فقیر دنیا را با دادن قرضههای طویل المدت و با سود گزاف توسط بانکهای سودی خویش مورد استثمار قرار داده و تمام هست و بود آن ها را به تاراج بردند.
این کشورها برای هموار ساختن راه چپاول خویش باید افرادی را به نام اقتصاددان در این سرزمینها داشته باشند تا از طریق آنها راه غارت را برای خویش فراهم سازند. که این کار را کپیتالیست ها -در راس شان امریکا- به سادگی انجام میدهند.
خوانندگان محترم به جا خواهد بود اگر مرور کوتاهی راجع به اهداف قرضههای که از طرف بانکهای کشورهای قرضه دهنده پرداخته میشود، داشته باشیم.
اهداف کمک های -قرضههای بانکی- خارجی
اگر کمکهای خارجی صرف به عنوان انگیزه بشر دوستی تعبیر شود، خیلی قضاوت عامیانه و سطحی خواهد بود. چون تجارب تلخ تاریخی و همچنان واقعیتهای عینی در بسیاری از کشورهای رو به انکشاف نشان میدهد که کشورهای کمک کننده یک سلسله اهداف مشخصی را در قبال کمکهای سرمایوی خود تعقیب میکنند. بهطور مثال کمکهای اقتصادی کشورهای سوسیالسیتی و کمونستی تحت نقاب کمکهای بشر دوستانه چه به شکل کمکهای بلاعوض و چه به شکل قرضهها برای کشورهای در حال رشد به جز وسیلهْ برای توسعه و گسترش افکار کمونستی، ضعیف ساختن عقاید دینی و مذهبی، تسلط بر حاکمیت اقتصادی و به وجود آوردن موقف و انحصار بین المللی به منظور استثمار دو جانبه در روابط تجارتی و اقتصادی، بین المللی و بالاخره از بین بردن حاکمیت ملی و استقلال این کشورها از طریق مداخلات مستقیم و غیر مستقیم نظامی؛ هدف دیگری را شامل نبوده، چنان چه کمکهای روز افزون اتحاد شوروی از 1335 یعنی از شروع اولین پلان پنج ساله افغانستان به این طرف تحت نام کمکهای انکشافی به مرور زمان افغانستان را از نگاه اقتصادی و سیاسی به خود وابسته ساخت و از کشورهای جهان جدا در یک حالت انزوا قرار داد. بنأً تجربه تاریخی در افغانستان نشان داده است که کمکهای اقتصادی کشورهای سوسیالستی برای افغانستان و تمام کشورهای رو به انکشاف به جز از نائیل شدن به اهداف استثماری و استعماری، در هم کوبیدن نهضتهای اسلامی، از بین بردن عقاید اسلامی و به وجود آوردن رژیمهای کمونستی از طریق پخش کمونیزم هدف دیگری دربر نداشته است.
اما، اهداف کمکهای امروزی که از طرف کپیتالست ها –به ریاست امریکا- تعقیب میگردد، عین همان اهدافِ سوسیالستها می باشد. کمکهای خارجی زمانی بدون قید و شرط سیاسی دانسته میشود که شرایط ذیل را دارا باشد.
1. دریافت قرضه برای کشور قرضه گیرنده مستلزم تعهد سیاسی، نظامی و اقتصادی نباشد.
2. صلاحیت مصرف وجوه قرضی به صورت عام و تام مربوط به کشور قرضه گیرنده باشد و برای کشور قرضه دهنده جزئی ترین حق درین مورد داده نشود تا درمورد مصرف وجوه قرضی شرایط تعین نماید.
3. مدت پرداخت قرضهها باید طوری سنجش گردد که قابلیت توافق را با ثمردهی پروژههای که وجوه قرضوی در آن به مصرف میرسد دارا باشد و کشور قرضه گیرنده باید قرضه دریافت شده را صرف در پروژههای تولیدی به مصرف برساند تا توسط آن از یک طرف عاید ملی کشور افزایش یافته و از جانب دیگر باعث افزایش دارائی ملی گردد.
اما از نقطه نظر ماهیت و واقعیت، اهدافی را که کشورهای کمک کننده در قبال کمکهای خود در کشورهای کمک گیرنده تعقیب میکنند؛ انواع و اشکال ذیل را دارا میباشد.
هدف اقتصادی
الف – یکی از اهداف عمده اقتصادی قرضههای خارجی عبارت از بهدست آوردن مفاد قرضهها از کشورهای قرضه گیرنده میباشد. چنانچه بلند بردن ربح قرضه های خارجی و مشکل ساختن شرایط قرضه این حقیقت را تائید مینماید.
ب – چون قسمت عمده و قابل ملاحظه قرضههای را که کشورهای قرضه دهنده برای کشورهای رو به انکشاف قرضه میدهند به شکل قرضههای مربوط به پروژهها میباشد یعنی کشورهای قرضه گیرنده تعهد مینمایند که این قرضهها را جهت تمویل پروژه های معین و مشخص به کار اندازند. بنابر آن کشورهای قرضه دهنده سعی مینمایند تا کشورهای قرضه گیرنده را وادار سازند تا سامان و لوازم مورد ضرورت پروژههای خویش را از کشورهای قرضه دهنده خریداری نمایند. درینصورت چون کشور قرضه دهنده موقف انحصاری را پیدا میکند بنابر آن تا حدودی که امکان داشته باشد اشیای خود را بالای کشور قرضه گیرنده به قیمت بلند به فروش رسانیده و به این ترتیب بازارهای خارجی خود را توسعه میدهد.
ج – در صورت قرضههای پروژوی، نه تنها سامان و لوازم مربوط به پروژه بلکه همچنان پرسونل متخصص مورد ضرورت پروژه نیز بهصورت عموم از کشور قرضه دهنده استخدام میگردد زیرا معرفت و آشنائی کامل در مورد تخنیک هر کشور صرف متخصصین خود همان کشور دارا میباشد که به این ترتیب یک قسمت قابل ملاحظه وجوه قرضوی را پرداخت معاشات اسعاری دوباره به کشور قرضه دهنده سرازیر میشود. قرضه کشورهای را که اکثر کشورهای رو به انکشاف و منجمله افغانستان دریافت میدارند به این نوع قرضههای پروژوی تعلق دارند.
د – توسط قرضههای پروژوی کشورهای قرضه دهنده میتوانند رشتههای را در داخل کشور قرضه گیرنده توسعه و انکشاف دهند تا اشیای تولید شده آن در آینده بیشتر به نفع کشورهای قرضه دهنده تمام شود.
بنابر آن کشورهای قرضه گیرنده حین دریافت قرضه باید اهداف متذکره فوق را در نظر داشته و به دریافت چنین قرضهها تحت شرایطی اقدام نمایند که در قدم اول منافع ملی شان تضمین و از تحقق اهداف خارجی ها در داخل کشور جلوگیری به عمل آید.
1. هدف سیاسی
عمده ترین اهداف سیاسی را که کشورهای قرضه دهنده میخواهند در کشورهای قرضه گیرنده تعقیب نمایند و پیاده سازند عبارتند از:
الف – کشورهای قرضه دهنده از اوایل اعطای کمکها سعی مینمایند تا یک سلسله امتیازاتی را در داخل کشورهای کمک گیرنده به نفع خود به وجود بیاورند مثلاً کشورهای کمک کننده سعی مینمایند تا بالای کشورهای قرضه گیرنده بقبولانند و یا آنها را مجبور سازند تا اجازه تاسیس پایگاههای نظامی را به آن ها بدهند.
ب – کشورهای کمک کننده سعی مینمایند تا اوضاع اقتصادی کشورهای کمک گیرنده را تحت تسلط خود قرار دهند تا به این وسیله بتوانند در موقع لزوم و ضرورت از قابلیت اقتصادی به حیث یک تهدید برای فشار سیاسی بالای کشور قرضه گیرنده استفاده نمایند مثلاً کشور کمک کننده انجام یک امر معین و مشخص سیاسی را از کشور قرضه گیرنده تقاضا مینماید که در صورت عدم انجام آن کمکهای بعدی خود را قطع نموده و یا این که قرضههای خود را مطالبه مینماید. در این صورت کشور قرضه گیرنده تحت فشار اقتصادی قرار گرفته معمولا برای انجام آن حاضر میشود، بنابر آن به اجبار و بیچارگی تقاضای سیاسی مشخص کشور کمک دهنده را برآورده میسازد.
2. هدف فرهنگی
در صورت حجم زیاد قرضهها، کشور قرضه گیرنده مجبور است تا نظام سیاسی کشورش را مطابق ایدیولوژی کشور قرضه دهنده عیار سازد. به عین ترتیب، کشور قرضه گیرنده باید سیستم تعلیمی خویش را نیز مطابق فرهنگ کشور قرضه دهنده عیار سازد.
شما خواننده محترم این واقعیت را در کشور خویش (افغانستان) عین الیقین مشاهده میکنید که در کنفرانس بُن تمامی اهدافی که در بالا تذکر یافت از طرف کسانی که به قول خود شان به نمایندگی از مردم افغانستان در کنفرانس حضور یافته بودند، پذیرفته شد.
از طرف دیگر پرداخت قروض از طرف کشور قرضه گیرنده با سود گزاف مشکل و حتی ناممکن خواهد بود زیرا از یک طرف بار سود و از طرف د یگر انفلاسیون روز افزون که توسط سیاستهای ظالمانه بانکی کشورهای بزرگ سرمایه داری اتخاذ میشود، سبب میشود تا کشور مذکور نه تنها پول قرضه را پرداخته نتواند بلکه توانمندی پرداخت سود قرضه را هم نخواهند داشت.
دوستان عزیز! سرزمین ما افغانستان نیز از جمله کشورهائی است که با این تومور سرطانی لاعلاج (قرضه های بی حد و مرز) بانک جهانی که در راس آن امریکا قرار دارد – چون 67 فیصد پول آن مربوط امریکا میشود – و بانکهای قرضه دهنده سائر کشورهای دنیا دچار گردیده است.که از یک طرف با اخذ قرضهها به اساس سود دست به یک عمل حرام زده اند و از طرف دیگر هیچ فایدۀ هم درین نوع قرضهها متصور نخواهد بود پس میتوانیم با قاطعیت بگوئیم که مردم افغانستان هیچ گاهی توانمندی پرداخت این همه قرضه ها را با سودی که بالای آن اضافه میشود، پیدا نخواهند کرد.
با موجودیت سیستم کپیتالستی و حاکمیت آن در این سرزمین، تمام منابع عایداتی ما از طرف کشورهای قرضه دهنده با قائل شدن منافع ناچیزی که هیچ دردی را دوا نخواهدکرد به غارت برده خواهد شد.
پیشنهاد بنده برای کسانی که با مسائل اقتصادی آشنائی دارند این است که بیاید حقیقت این نوع بانکها را برملا ساخته تا این که بدانند آینده شان با سیاستهای غیر شرعی و ظالمانۀ که از طرف چند نفر مزدور اتخاذ میشود به کدام سمت منتهی میگردد.
این بود واقعیت بانک جهانی و سائر بانکهای مرکزی دنیا.
حال می خواهم نگاه کوتاهی به بانکهای شخصی و عملکرد آن ها بیندازم.
عزیزان گرامی! پیروان نظام سرمایه داری به چپاول تنها به شکل دولتی آن بسنده نکرده بلکه برای ربودن سرمایه های افراد و اشخاص شیوه وحشیانۀ دیگری را -که ایجاد بانکهای شخصی است- در پیش گرفتند تا بتوانند دارائی کسانی را که توسط بانک جهانی و سائر بانکهای مرکزی نتوانستند ببلعند با ایجاد چنین بانکهای ببلعند.
شاید باور نکنید که بانکهای شخصی چگونه دارائی کسانی را که به انواع مختلف حساب بانکی باز مینمایند به غارت می برند، اگر کمی دقت کنید پی خواهید برد که این بانکها چگونه پولهای شما را میربایند. صرف نظر از حرام بودن و یا حلال بودن باز کردن حساب در چنین بانکها میخواهم واقعیت این بانکها را در چند سطری خدمت تان بیان کنم.
هدف از ایجاد بانکها جمع آوری پول با سود کمتر و به کار انداختن آن با سود بیشتر است.
بانکهای شخصی امروزی پول مردم را با سود کم تر جمع آوری نموده برعکس پول جمع آوری شده از نزد افراد و اشخاص را به بانکهای خارجی انتقال داده و از آن طریق به سرمایه گذاری در آن کشورها میپردازند و مفاد اصلی آن نصیب خارجیها میگردد.
این عملکرد بانکهای مذکور را میتوان فرار دادن سرمایه از سرزمینهای فقیر و به کار انداختن آن در کشورهای پیشترفته عنوان کرد.که این خود یک نوع دزدی است.
آیا به راستی بانکها برای کسانی که پول شان را جمع آوری می کنند سود خواهند داد؟ به نظر من نهخیر، شاید هم خیلی ناچیز، زیرا بانکها با بالا بردن و پائین آوردن ارزش پول راه دزدی را برای خود فراهم میسازند.
زیرا پولی را که امروز از نزد شما اخذ مینمایند بعد از گذشت زمان همان پولی نخواهد بود که شما انتظارش را دارید بلکه ارزش آن پول پائین خواهد بود و مبلغ سودی که بانک برای شما وعده میدهد، وعدهْ کاذب خواهد بود. میخواهم برای وضاحت موضوع مثالی خدمت تان ارایه کنم:
مثلاً شما مبلغ 80000 افغانی را با نرخ 10% سود تحویل بانک مینمائید بعد از یک سال بانک برای شما 88000 افغانی تحویل میدهد. ظاهراً مبلغ 8000 افغانی مفاد به دست آورده اید ولی شما به قدرت خرید پول تان متوجه نشده اید. اگر دقت بفرماید؛ شما در صورتی که همان 80000 افغانی را در اول سال موتر خریداری مینمودید میتوانستید یک عراده موتر خریداری نمایید اما حالا همان یک عراده موتر را میتوانید به قیمت 88000 افغانی خریداری نمائید، بنأً شما هیچ مفاد ننموده اید، به این معنی که شما در طول سال از پول خویش استفاده ننموده اید در حقیقت شما همان پول یک سال پیش را از لحاظ قدرت خرید در اختیار دارید فلهذا مفاد اصلی را از پول شما بانک به دست آورده نه شما.
از طرف دیگر تضمینی را که بانک برای شما میدهد، تضمین کاذب بوده و اعتمادی که شما به بانک دارید هم اعتماد کاذب است. چرا؟ زیرا تحولات سیاسی نیز بالای روش بانکها تاثیر میاندازد. میخواهم با بیان یک مثال دیگر این واقعیت را برای تان واضح سازم.
شما اگر کسانی را که در زمان رژیم کمونستی در بانکهای افغانستان حساب بانکی داشتند بشناسید حقیقت تضمین کاذب برای تان واضح خواهد شد. کسانی که در آن زمان پول شان را در بانکها گذاشته بودند بعد از این که سیاست ریفرم پولی از طرف دولت آقای کرزی اتخاذ گردید یعنی سه صفر از پول افغانی به منظور بلند بردن قدرت خرید آن، برداشته شد تمامی کسانی که حساب بانکی داشتند متضررگردیدند و هیچ فرد و یا بانکی به وعده خویش وفا نکرد تا از متضرر شدن این افراد جلوگیری نماید.
کسی را سراغ دارم که میگفت پول من با سود آن به مبلغ 6000000 افغانی میرسید ولی بعد از ریفرم پولی بانک به من فقط مبلغ 6000 افغانی تادیه نمودند، پس کجاست تضمین و تضمین کننده؟
وقتی تقاضای جبران خساره نمودم بانک به من گفت با همین وضع ما هم دچار هستیم. بنأً وقتی بانکهای دولتی نتوانند ضرر دارندگان حساب در بانک خویش را جبران نمایند بانکهای شخصی به هیچ وجه نخواهند توانست تا جبران خساره نمایند. و همچنان کسانی که جایداد های مردم را (از قبیل زمین ،خانه وغیره) به گرو گرفته بودند نیز متضرر گردیدند. زیرا به مجرد اجرای ریفرم صاحبان جایداد ها به آسانی توانمندی پرداخت پولهای گروی خویش را پیدا نمودند.
الحمد لله همۀ ما مسلمان هستیم و باور داریم که اسلام دینی است که برای تمامی مشاکل ما بهترین راه حل را پیشکش میکند. پس بیاید به عمل بانکها از دریچه اسلام نگاه کنیم. یکی از وظائف مهم بانکها جمع آوری پول با سود کم تر و سپردن آن به دیگران با سود بیشتر است.
دین مبین اسلام استفاده از هر نوع سود را حرام قرار داده است، الله سبحانه و تعالی درین مورد می فرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(278)
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ (279) البقره
“ای کسانی که ایمان اورده اید از عذاب و عقاب خداوند بپرهیزید و آن چه از مطالبات ربا در پیش مردم باقی مانده است فرو گذارید، اگر مؤمن هستید. پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیامبرش برخاسته اید، و اگر توبه کردید و از ربا خواری دست کشیدید و اوامر دین را گردن نهادید اصل سرمایه تان از آن شما است، نه ستم می کنید و نه به شما ستم میشود.”
همچنین پیامبر صل الله علیه وسلم فرموده است:
اجتنبوا سبع الموبقات قالوا: وما هن يا رسول الله قال الشرک باالله والسحر و قتل النفس التی حرم الله الی با الحق و اکل الربا و اکل مال اليتيم و لتولی يوم الزحف و قذف المحصنات الغا فلات المومنات متفق علیه
“بپرهیزید از هفت هلاک کننده، اصحاب فرمودند که کدام ها اند آن هفت هلاک کننده یا رسول الله فرمودند: شرک به الله و جادو کردن و قتل نفس که الله حرام گردانیده است مگر این که خداوند اجازه بدهد، خوردن سود و خوردن مال یتیم به ناحق و تهمت زدن به زن های پاک دامن و بی خبر.”
و عن جابر رضی الله تعالی عنه قال:
لعن رسول الله اکل الربا و موکله وکاتبه و شاهديه و قال هم سواء. رواه المسلم
“رسو ل الله گیرنده سود و دهنده آن را و کاتب و دو شاهد آن را لعنت کرده و گفت که تمام این ها در گناه برابر اند.”
و عن عبدالله عن نبی قال:
الربا ثلاثه و سبعون بابا ايسرها مثل ان ينکح الرجل امه
“سود هفتاد و سه باب (گناه را در خود) دارد و آسان ترین آن اینست که کسی با مادر خود زنا کند.”
و عن ابی هریره رضی الله تعالی عنه قال قال رسول الله صل الله علیه وسلم :
اتيت ليل اسری بی علی قوم بطونهم کا لبيوت فيها الحيات تری من خارج بطونهم فقلت من هولاءيا جبرئل قال من هولاءقال هولاءاکله الرباء
“در شب اسری با قومی رو در رو شدم شکم های شان مانند خانه می ماند پرسیدم این ها کی ها هستند یا جبرائل؟ جبرائل فرمودند این ها سود خوران هستند.”
عن ابی هریره قال قال رسول الله صل الله علیه وسلم:
ليا تين علی الناس زمان لا يبقی احد منهم الا اکل الربا فمن لم ياکل اصابه من غباره
“زمانی بر مردم خواهد آمد که هیچ انسانی از ایشان باقی نخواهد ماند مگر این که سود می خورد و کسی اگر هم سود نخورد گرد سود برایش خواهد رسید.”
پس بنابر دلائل فوقی که از نصوص شرعی خدمت تان بیان شد؛ باز نمودن حساب به اساس سود، کار کردن به حیث کاتب یا مدیر و شاهد قرار گرفتن میان سود دهنده و سود گیرنده در این نوع بانکها حرام است.
دوستان عزیز! در بالا گفتیم که تا پیش از قرن بیست بحران اقتصادی در جامعه کمتر دیده می شد چون طلا و نقره یگانه وسیله تبادله بود و تا زمانی که طلا به حیث سیستم پولی در جهان مروج بود دنیا در رفاه اقتصادی و ثبات پولی بهسر میبرد ولی مدامی که معیار طلا جای خود را به سیستم بانکنوتهای کاغذی واگذاشت از این زمان به بعد زمینه بی ثباتی، تقلب وغیره فریب کاری فراهم شد. از دید اسلام هم، نصاب طلا یگانه معیاری است برای سنجش و تا زمانی که بانکها پول کاغی را دوباره به طلا تبدیل نکنند جهان به ثبات اقتصادی نائل نخواهد شد زیرا کشورهای مقتدر مثل امریکا و انگلستان هر قدر دل شان بخواهد پول به چاپ خواهند رساند و سائر ملل دنیا را استثمار خواهند کرد.
ولی اگر طلا به حیث سیستم پولی از طرف بانکها قرار گیرد از چاپ بی حد و مرز پول جلوگیری خواهد کرد. و از طرف دیگر بانک تضمینی را که برای مردم وعده میدهد، تضمین واقعی خواهد بود زیرا گذشت زمان هیچ تاثیری بالای ارزش سکههای طلائی نخواهد گذاشت. به تعبیر دیگر تورم درین سیستم پولی بسیار ناچیز خواهد بود.
انشأالله با تاسیس خلافت اسلامی –الله سبحانه و تعالی هر چه زود تر نصیب ما کند- همین کار خواهد شد و مردم دنیا دوباره به سعادت اقتصادی نائل خواهندگردید؛ زیرا اساس سیستم پولی در نظام اقتصادی خلافت طلا و نقره و یا پولِ قابل تبدیل به طلا و نقره خواهد بود نه بانکنوتهای کاغذی بی ارزش.
پس بیایید برای تحقق این امر مهم که نه تنها سعادت اقتصادی بلکه تمام سعادت ها به آن (سعادت سیاسی، اجتماعی وغیره) بستگی دارد دست به دست هم داده یک جا با حزب التحریر تلاش نمائیم. تا از طرفی با نائل شدن به این امر مهم سعادت نصیب ما شود و از طرف دیگر کار کردن به این امر مهم (خلافت اسلامی) مطابق نصوص شرعی بالای تمام امت اسلامی فرض است.
برگرفته: مجله خلافت، شماره سوم و چهارم
Hits: 0