world-after-coronavirus

در این روزهای عجیب و آخرالزمانی، مرتب از خودم می پرسم: دنیای پس از کرونا چگونه خواهد بود؟

انگار تاریخ معاصر ما، به “قبل از کرونا و بعد از کرونا” تقسیم خواهد شد. فکر می کنم که هیچ چیز ما، بعد از فروکش کردن تب کرونا، مثل قبل نخواهد شد.

حتی ایدئولوژی و اعتقادات مذهبی – که از سنگین ترین نوع  تعصبات به شمار می روند – همگی رنگ می بازند؛ یا شاید هم بنا به مقتضیات، رنگ عوض کنند. به ویژه خرافات ناشی از جهالت که همچنان در قشرهایی از جامعه به وفور رواج دارد.

وضعیت اجتماعات مذهبی و اماکن متبرکه پس از این ایام، عوض شده و چه بسا ماهیت و کارکردشان به تدریج تغییر خواهد کرد.

کسب و کارها از این شوک بزرگ در امان نمی مانند. آیا فروشگاه‌ها، مراکز خرید، آرایشگاه‌ها، و … مثل سابق و روال قبل به کار خود ادامه خواهند داد؟

روابط اجتماعی و ارتباطات شخصی بین مردم و حتی سطح و نحوه ابراز محبت در بین افراد، شاید دستخوش تغییرات ماهوی شود.

واقعاً اینطور به نظر می رسد که این کروناویروس جدید، تحولات زیرساختی و ریشه ای در کلیت جامعه و مولفه های مختلف آن مثل اقتصاد، اجتماع، اخلاقیلات، فرهنگ، مذهب، ایدئولوژی، ورزش، پزشکی، بازرگانی، علم و فن آوری ایجاد خواهد کرد.

اما آیا این خوب است یا بد؟ پدیده ای مثبت است یا منفی؟

واقعاً نمی دانیم. البته تاریخ و سوابق نشان داده که نوع بشر با تحولات ساختاری به مرور کنار آمده است و با انطباق و انعطاف (که از خصوصیات بنیادین نوع بشری است) از زیر بار سنگین تغییر، دوباره سربرآورده است.

لی ادلکورت، متخصص پیش‌بینی روندها می‌گوید: «شیوع کرونا به رکود جهانی عظیمی که تاکنون تجربه نشده خواهد انجامید؛ اما در نهایت به بشریت اجازه خواهد داد ارزش‌های خود را از نو بچیند.»

درس های زیادی در پس این واقعه نهفته. بعد از این، خواهیم آموخت چگونه با حداقل ها شاد باشیم. داشته‌های محبوب قدیمی مان را از نو کشف کنیم. لذتی فراموش‌شده را به یادآوریم و با دارایی هایی که قبلاً بدیهی و حق خود می دانستیم و دیگر توجهی به آنها نداشتیم، خوش باشیم.

چقدر حسرت روزها و اتفاقاتی را داریم که شاید هم معمولی بودند، ولی ما، در عوص، آزاد بودیم. آزاد و رها برای هر تصمیمی که دلمان می خواست.

حسرت یک دورهمی کوچک، ولی شیرین و صمیمی؛ خیابان های شلوغ و پر ترافیک شب عید؛ امتحانات پایان ترم؛ یک شام مختصر در رستوران مورد علاقه در پایان روز کاری خسته کننده؛ ورزش های گاه و بیگاه در باشگاه یا پارک؛ رفتن به سینما و تئاتر و کنسرت، نوشیدن فنجانی قهوه داغ ولی بی دغدغه در شهر؛ آغوش کشیدن های بی ملاحظه و ابراز محبت های بی حساب، با خیال تخت… اینها، همان دارایی های بدیهی بودند که حالا به حسرت تبدیل شده اند. الآن می فهمیم چقدر ارزشمند بودند. آیا از داشتن آنها راضی و خوشنود بودیم؟ آیا به اندازه کافی قدردان بودیم؟

آن آزادی از ما گرفته شده و رهایی را که از انسان بگیری، چیز زیادی از او نمی ماند.

از حسرت صاحبان کسب و کار هم نمی توان به سادگی گذست. با همه کسادی بازار و وضعیت بد اقتصادی در سالهای اخیر، چه کسی فکرش را می کرد مغازه داران عزیزمان آرزوی یک روز کار و فروشِ همین دو ماه قبل را داشته باشند؟ چه برسد به مثلاً فروش شب عید سال قبل.

بشریت درس های خود را از این رویداد عظیم، یاد خواهد گرفت. به قول لی ادلکورت، ارزش های خود را از  نو خواهد چید.

قدردانی بابت داشته ها، بزرگترین درس کروناست‌. دنیا باید آنقدر تلنگر به ما میزد، و ما نادیده می گرفتیم؛ تا با سیلی سنگین کرونا از خواب بیدار شویم. گرچه این تلنگر برای خیلی از ما حتی بیش از یک سیلی، که فاجعه ای بزرگ بوده است. کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند.

شک ندارم که کائنات، هوشمندانه علاقمند است ما را به خود واقعی مان بازگرداند. خود واقعی ما، قدردان لحظه هاست؛ شاکر هر آنچه که دارد و هست، بدون قضاوت و نارضایتی.

وجود ربانی انسان، پر از عشق است و بخشش و پذیرش؛ و باید به این سطح نورانی بازگردد.

وقتی که اصرار داریم در سطح پایین تر باشیم، هوش کیهانی بیکار نمی نشیند. با نشانه ها و تلنگرها، تمام سعی خود را بکار می بندد تا آگاهی را به ما بازگرداند. این وعده ی الهی است.

هر چه دیرتر متوجه شویم، هشدارها و تلنگرها سخت تر می شوند.

 

نوشته: ایمان هوده‌شناس   |   برگرفته: خبرآنلاین

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *