raise-rich-fetuses

پول همه چيز نيست‏‌ اما از آنجا كه مي‌تواند خيلي از مشكلات زندگي را حل كند و از همه مهم‌تر اطمينان خاطر و اعتماد به نفس به فرد دهد، اغلب افراد را به‌دنبال خود مي‌كشد؛ تا جايي كه پولدار‌بودن و فقير‌بودن به يكي از ملاك‌هاي مهمي ‌‌تبديل شده كه افراد به‌واسطه آن نسبت به شخصيت يكديگر قضاوت مي‌كنند. مردم افراد پولدار را از جمله افراد موفق مي‌دانند و افراد فقير را‏، افراد ناموفق. روان‌شناسان معتقدند موفقيت افراد در زمينه‌هاي اقتصادي تا حد زيادي به قابليت‌ها و الگوهاي اقتصادي خانوادگي بستگي دارد به همين دليل است كه دكتر حسن اسدزاده، روان‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبايي اعتقاد دارد با تغيير الگو‌هاي خانوادگي مي‌توان مقتصد بودن را به كودكان آموخت و با اين كار آينده اقتصادي آن‌ها را تضمين كرد. اين روان‌شناس مي‌گويد داشتن شم اقتصادي يك استعداد ذاتي نيست بلكه مهارتي است كه بايد آموخته شود و به والدين توصيه مي‌كند اگر خود نتوانستند پولدار شوند بهتر است اين ظلم را در حق فرزندان‌شان نكنند و از دوران جنيني روي پرورش اين مهارت در كودكان كار كنند. در ادامه دكتر اسد‌زاده به راهكارهايي كه مي‌تواند فهم و شم اقتصادي كودكان و حتي والدين آن‌ها را بالا ببرد اشاره مي‌كند.

چرا بعضی از خانواده‌ها نسل اندرنسل پولدارند و برخی دیگر همیشه فقیرند؟ مگر مقتصد بودن هم مثل رنگ مو و رنگ چشم ارثی است؟

قطعا نه! این فقط معطوف به گروه خاصی از افراد نیست و همه می‌توانند فكر اقتصادی داشته باشند اما باید در نظر داشت كه وجود فاكتورهایی مانند موقعیت اجتماعی، شغل و درآمد خانواده در میزان مقتصد بودن فرزندان خیلی موثر است. وجود این فاكتور‌ها باعث می‌شود فرزندان از مقطع كودكی با نحوه حساب و كتاب كردن والدین آشنا شوند و از نزدیك ببینند كه والدین آن‌ها چگونه درباره مسائل مالی تصمیم می‌گیرند و حتی این فرصت را پیدا كنند كه در تصمیم‌گیری‌های آن‌ها شركت كنند. ضمن این‌كه سرمایه‌ای كه به عبارتی اندوخته كار و فكر والدین آن‌هاست، در اختیار آن‌ها قرار مي‌گيرد و همین امر باعث می‌شود فرزندان ضمن برخورداری از مشاوران مجرب كه همان والدین‌شان هستند، از قدرت مالی مناسبی برای ورود به بازار برخوردار باشند و سود بیشتری كسب كنند. در نهایت اندوخته آن‌ها نیز به نسل بعدي منتقل می‌شود و همین می‌شود كه بعضی از خانواده‌ها نسل‌اندرنسل پولدار می‌شوند و برخی دیگر همیشه فقیر می‌مانند البته برخی از این افراد به معنای واقعی كلمه مقتصد نیستند و شم اقتصادي ندارند، گروهي از اين افراد به لحاظ اقتصادی فردي عادی هستند كه تنها به دلیل موقعیت خانوادگی‌شان مقتصد و ثروتمند به حساب ‌مي‌آيند، اين‌ها در واقع افرادی هستند كه ممكن است بعدها با برخی از بی فكری‌های خود سرمایه اجداد خود را به یكباره زمین بزنند. این افراد به‌اجبار خانواده وارد چرخه اقتصادی شده و در حالی‌كه از شم اقتصادی بهره‌ای نبرده‌اند، مقتصد به‌نظر مي‌آيند در حالی كه فقط عادت كرده‌اند دیگران تلاش كرده و آن‌ها استفاده كنند. در مقابل این افراد گروهي هستند كه چون در خانواده فقیری زندگی می‌كنند برای پولدار شدن انگیزه خوبی دارند؛ آن‌ها با استفاده از استعداد ذاتی خودشان یك طرح و برنامه اقتصادی دراز مدت تهیه كرده و با زحمتی بي‌پایان، اوضاع اقتصادی خود و خانواده‌شان را دگرگون می‌كنند. این گروه والدینی ندارند كه به آن‌ها ایده بدهند اما جالب این است كه همین افراد در اغلب موارد پیشرفت اقتصادی خوبی دارند.

پس برای پولدار شدن استعداد ذاتی لازم است؟

استعداد ذاتی یكی از ویژگی‌هایی است كه افراد پولدار دارند ولی باید توجه داشت وجود استعداد ذاتی به تنهایی برای پولدارشدن كافی نیست؛ مهم‌ترین فاكتور در این بین میزان كارآفرینی افراد است كه كاملا تحت تاثیر شیوه‌های تربیتی والدین قرار دارند. این‌كه كودكان یاد بگیرند چگونه پول بسازند و چگونه پولدار شوند، مهارتی است كه با كمترین سرمایه نیز قابل آموزش است و حتی فقیرترین خانواده‌ها نیز می‌توانند فكر اقتصادی فرزندان خود را پرورش دهند. همانطور كه می‌دانید اقتصاد ما اقتصاد منسجمی نیست، از این‌رو نمی‌شود با یك شیوه در همه برهه‌های زمان پولدار شد. خانواده‌ها باید به جای ماهی به كودك ماهیگیری به او یاد بدهند تا آن‌ها بتوانند با استفاده از قدرت تجزیه و تحلیل خود در هر شرایطی یك‌شان را به 10 تبدیل كنند.

مناسب‌ترین زمان برای پرورش فكر اقتصادی كودكان چه زمانی است؟

این كار را باید از دوران جنیني آغاز كرد. از این گفته من تعجب نكنید، به عقیده من اگر مادر در دوران بارداری پرخوری كند كودك پرخور متولد شده و همین باعث می‌شود در تمام طول زندگی بخش زیادی از درآمد كودك و خانواده او برای سیر كردن كودك صرف شود؛ پس آموزش اقتصاد نیز مثل فرهنگ و اخلاق باید از دوران جنینی آغاز شود.

این نحوه تربیت به دوران جنینی محدود می‌شود؟

بعد از دوران جنینی، دوران شیردهی است. در این دوران نیز رفتار مادر در نوع تربیت اقتصادی كودك موثر است. بعضی‌ها به زور به بچه شیر می‌دهند، این امر كودك را تنبل و حاضرخور بار می‌آورد، یعنی دیگر كودك برای شیر خوردن حتی نیاز به گریه كردن ندارد. در مقابل این گروه مادرانی هستند كه دیر به دیر به كودك شیر می‌دهند كه این امر نیز به نوبه‌خود باعث حریص‌شدن كودك می‌شود. این موارد به ظاهر پیش پا افتاده، آینده اقتصادی كودكان را رقم می‌زند.

جامعه چه نقشی دارد؟ آیا طرز تفكر اقتصادی كودكان فقط تحت تاثیر رفتار والدین قرار دارد؟

یكی از مسائلی كه شخصیت ما را شكل می‌دهد جامعه و رسانه‌ها هستند. ما یك جامعه 2قطبی داریم كه در آن یك عده خیلی پولدارهستند و یك عده خیلی بی‌پول. به همين دليل است كه تفكر اقتصادي ما نيز 2قطبي است يعني برای بعضی از افراد یك تومان یعنی هزار تومان و برای برخی به معنای یك میلیون یا یك میلیارد است پس جامعه و طبقه اجتماعی می‌تواند تعاریف گوناگونی را به افراد تحمیل كند. از طرف دیگر افراد تحت تاثیر رسانه‌ها قرار دارند كه مدام تبلیغ‌های بازرگانی پخش كرده و با این كار مصرف‌گرایی را در بین مردم رواج می‌دهند، به همين دليل خانواده‌ها باید به فرزندان خود نسبت به این تهدیدها هشدار دهند.

والدین چگونه به فرزندان‌شان یاد بدهند مقتصد باشند؟

اين بستگي به اين دارد كه از چه سني بخواهند اين مهارت را پرورش بدهند؟ در سنین مختلف باید مسئولیت‌های اقتصادی متعددی را به فرزندان محول كرد. مثلا از 7سالگی به بعد كه كودك خواندن و نوشتن ياد می‌گیرد، به آن‌ها پول بدهیم و بخواهیم به خرید بروند و بقیه پول را حساب كنند. اسكناس و سكه‌های مختلف به آن‌ها بدهیم تا آن‌ها با شكل و ارزش اسكناس‌ها آشنا شوند و با این كار تحلیل اقتصادی كودكان را تقویت كنيم. به آن‌ها ياد بدهيم آينده آن‌ها و بخشي از خوشبختي‌شان بسته به اين است كه از همين ابتدا براي آينده‌شان برنامه داشته باشند تا موفق و پولدار شوند.

چگونه می‌توان جوانان را به پول درآوردن تشویق كرد؟

باید به آن‌ها گفته شود اگر می‌خواهند استقلال شخصیتی داشته باشند باید از لحاظ مالی نیز استقلال پیدا كنند؛ مادامي‌ كه آن‌ها از والدین خود پول بگیرند و در زمینه مالی به آن‌ها وابسته باشند در تمامی زمینه‌ها بدون شك باید از تصمیم آن‌ها تبعیت كنند. البته صرف گفتن كافی نیست و والدین باید در عمل نیز چنین چیزی را ثابت كنند. از آنجا كه هیچ نوجوان و جوانی تبعیت بی‌چون و چرا را تحمل نمي‌كند پس سعی می‌كند تمام توان خود را به‌كار بگیرد تا درآمد داشته باشد و در مرحله بعدی نیز، برای اثبات خود سعی می‌كند كه با استفاده از شم اقتصادی خود موقعیت مالی خود را بهبود ببخشد.

 

منبع

Hits: 4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *