جان مک بی اعتنا به فشارهای تصمیم سازان اقتصادی آمریکا، مورگان استنلی را از فروپاشی نجات داد
در زمان اوج بحران اقتصادی، جان مک، مدیر اجرایی مورگان استنلی حساسترین دوران مدیریت خود را سپری میکرد. در آن زمان مورگان استنلی تقریبا هیچ پول نقدی در اختیار نداشت.
از دست رفتن اعتماد سرمایهگذاران به بخش مالی نیز سبب شده بود که قیمت سهام این بانک سرمایهگذاری ناگهان یک رقمی شود.
در آن زمان مک از سوی تیموتی گایتنر وزیر خزانهداری فعلی (که در آن زمان رییس فدرال رزرو نیویورک بود) و مقامات بالاتری مانند هنری پاولسون وزیر خزانهداری وقت و همچنین بن برنانکه رییس فدرال رزرو به شدت تحتفشار قرار داشت. پیشنهاد آنها این بود: مورگان استنلی را از راه ادغام با یک بانک سرمایهگذاری دیگر مثل جی پی مورگان چیس و به قیمتی در حد تنها یک دلار نجات دهید.
اما مک که در سخنرانی اخیر خود در وارتون (دانشکده بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا) به این موضوع پرداخته بود، استراتژی کاملا متفاوتی را دنبال میکرد. هدف اصلی این استراتژی این بود که نجات مورگان استنلی به گونهای انجام شود که نه شغل هزاران نفر کارکنان این بانک در سراسر جهان به خطر بیفتد و نه خدشهای به وجهه مورگان استنلی که برای سالهای متمادی یکی از نامهای شناخته شده وال استریت بوده است، وارد شود. نکته محوری این برنامه این بود که راهی برای ورود پول نقد از سوی سرمایهگذاران خارجی پیدا شود، اما در یک عصر یکشنبه، زمانی که مک تلاش میکرد در مورد چنین معاملهای با یکی از بانکهای قدرتمند ژاپن به نام میتسوبیشی یو اف جی فایننشال گروپ گفتوگو کند، بارها مجبور شد به تماسهای تلفنی گایتنر و پاولسون پاسخ گوید که به مک التماس میکردند با جیم دیمون مدیر اجرایی جی پی مورگان چیس تماس بگیرد، اما با وجود تمام این مزاحمتها مک صحبت تلفنی خود را با میتسوبیشی به پایان رساند و در آخر این بانک را متقاعد کرد که 4/8 میلیارد دلار در مورگان استنلی سرمایهگذاری کند. این معامله بزرگترین سرمایهگذاری خارجی یک بنگاه مالی ژاپنی در طول تاریخ بوده است. اقدام بعدی مک این بود که از نظر حقوقی مورگان استنلی را از یک بانک سرمایهگذاری به یک شرکت هولدینگ بانکی تبدیل کند؛ اقدامی که به این بنگاه امکان انعطاف پذیری به مراتب بالاتری را برای مقابله با بحران در حال رشد، میداد. اکنون پس از اندکی بیش از یک سال از زمان اوج بحران، مورگان استنلی از موقعیت مستحکمی برخوردار است و بار دیگر بر کار خرید و فروش خود متمرکز شده است. جان مک تصمیم دارد تا پایان سال از مقام مدیریت اجرایی کناره بگیرد، اما همچنان مقام خود را به عنوان رییس هیاتمدیره شرکت حفظ خواهد کرد.
مک میگوید از زمان آغاز بحران همواره اولین و مهمترین هدف وی حفظ مورگان استنلی به صورت کامل و دست نخورده بوده است. وی بار دیگر آنچه در آن یکشنبه سرنوشت ساز به پاولسون، گایتنر و برنانکه گفته بود را یادآوری کرد: «لطفا به این سوال من پاسخ دهید: تعداد کارکنان من 45000 نفر است. در شهر نیویورک شما ای آی جی، لمون برادرز، بیر استیرز، مریل لینچ و دیگر بنگاههای مالی را دارید که تعدیل نیرو داشته اند (این بنگاهها تعدادی در حد 45000 شغل را از دست دادهاند). از دید یک سیاستگذار دولتی آیا به نظر شما ادغام مورگان استنلی با جی پی مورگان چیس عاقلانه است؟
جدا کردن واقعیت از شایعات
در حالی که سخنرانی یک ساعته مک پر بود از داستانهایی در مورد تلاشهای دولتی و غیردولتی افراد و بنگاههای قدرتمند برای توطئه علیه وی، مک گفت: مهمترین درسی که من در زمینه رهبری، در زمان بحران 2008 آموختم این بود که کارکنان چه در سطح مقامهای اجرایی و مدیریتی و چه کارکنان رده پایینتر باید همواره کاملا از اوضاع بنگاه مطلع نگه داشته شوند و باید بدانند که نگرانیها و مشکلات آنها اولویت اصلی شرکت است.
مک گفت: «ما چندین جلسه برگزار کردیم و در این جلسات سعی من این بود که به افراد بگویم وضعیت کنونی شرکت این است و شما باید این مسائل را بدانید. تلاش کردم برای آنها روشن کنم که کدام اخبار، شایعه است و کدام واقعیت دارد.» در اولین جلسه ملاقات در زمانی که پس از انتشار گزارش درآمدها، سهام ما به شدت در حال سقوط بود من سخنان خود را اینگونه شروع کردم: «اگر میخواهید سهام خود را بفروشید این کار را بکنید. ما هیچ فهرستی از اسامی کسانی که سهام را میفروشند یا نگه میدارند نگهداری نمیکنیم. شما باید در تصمیمگیری خود احساس راحتی کنید.» مورگان استنلی مانند سایر بانکهای وال استریت به علت سرمایهگذاری در اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن و سایر سرمایهگذاریهای پرریسک، بدهی بسیار زیادی برای خود ایجاد کرده بود. تا سپتامبر 2008 این بنگاه 7/15 میلیارد دلار وام بد و سرمایهگذاری را به ثبت رسانده بود.
اما محرک اصلی برای بحران جهانی، فروپاشی بنگاه رقیب یعنی لمون برادرز بود. در روز جمعه 12 سپتامبر مک طی یک تماس تلفنی از سوی گایتنر دعوت شد که در یک جلسه اضطراری با حضور مدیران سایر بنگاههای بزرگ مالی در منهتن شرکت کند. این جلسه برای بحث در مورد فروپاشی قریبالوقوع لمون برادرز برگزار شد. مک گفت: ترافیک سنگین بود و من به رانندهام گفتم از مسیر دوچرخهها عبور کند و با وجود اینکه چند دوچرخه سوار عصبانی چیزهایی به ما پرتاب کردند، اما من توانستم در عرض 5 دقیقه خود را به جلسه برسانم.
اما در آن جلسه مک به همراه سایر روسای بانکهای خصوصی، درخواست وزیر خزانهداری را رد کردند. درخواست این بود: یک به اصطلاح «بانک بد» ایجاد کنید و داراییهای سمی لمون برادرز را موقتا در آنجا نگهداری کنید. معنای چنین درخواستی برای بانکداران واضح بود. در واقع پاولسون پس از خرید بدهیهای بنگاه «فردی و فنی» و بدهیهای «بیر استیرز» از سرمایه سیاسی لازم برای درخواست پول بیشتر از دولت برخوردار نبود، به همین خاطر پاولسون دست به دامن وال استریت شده بود. درونمایه بحث همه حاضران این بود؛ اگر ما این کار را انجام دهیم، زمانی که بنگاه بعدی مثلا ای آی جی دچار مشکل شود، چه خواهید کرد؟»
اما اعلام ورشکستگی لمون برادرز در شنبه شب 14 سپتامبر، بازارهای جهان را گرفتار یک روند نزولی مداوم کرد و اعتماد سرمایهگذاران را به بنگاههای مالی از جمله مورگان استنلی به شدت خدشه دار کرد. مک میگوید: «در آغاز آن هفته ما 181 میلیارد دلار پول نقد داشتیم. ما میدانستیم که طی آن هفته با یک هجوم گسترده به سوی بانک مواجه خواهیم شد، به همین دلیل هم این دارایی را به صورت پول نقد نگه داشته بودیم نه به صورت اوراق بهادار یا اوراق قرضه خزانه یا سهام IBM. اما در اولین روز تجاری پس از سقوط لمون برادرز سهام مورگان استنلی تقریبا 30 درصد از ارزش خود را از دست داد. جالب آنکه با وجود همه اینها مورگان استنلی هنوز سوددهی بالایی داشت. در واقع مک و سایر مدیران رده بالا تصمیم گرفتند انتشار گزارش درآمدهای سالم شرکت را یک روز جلو بیندازند، اما این اقدام هیچگونه تاثیرگذاری مثبتی به همراه نداشت. مک میگوید: «تمام ماجرا عبارت از این بود که مقاومت کنیم، سقوط نکنیم و منابع سرمایه ای دیگری پیدا کنیم.» بنابراین مورگان استنلی به تنها کسانی که استطاعت این کار را داشتند، از جمله بانکداران و مقامات رده بالای چینی و همچنین میتسوبیشی گروپ در ژاپن روی آورد. زمانی حتی مورگان استنلی به میلیاردر آمریکایی، وارن بافت نیز برای تامین مالی روی آورد. مک همچنین با تعدادی از بانکداران عمده در وال استریت وارد گفتوگو شد و زمانی که احساس کرد دیمون مدیر جی پی مورگان چیس با کارکنان تحتمدیریت مک پشت سر او صحبت کرده است، با وی درگیری لفظی پیدا کرد. مک در یک گفتوگوی تند به دیمون گفت: «در روابط کاری باید صریح بود، من تحمل نمیکنم که کسی من را دور بزند.» مک گفت: «اما اگر دیمون میخواست صرفا اطلاعات جمع کند، من او را سرزنش نمیکردم، ممکن است خود من هم تاکنون چنین کاری کرده باشم.»
شوخیها و کنترل فشار خون
مک در اوج بحران تلاش میکرد با خوش خلقی و شوخی، یک فضای اعتماد را در محیط کار ایجاد کند و تنشهای بسیار ایجاد شده، را تا حدی تخفیف دهد. او میگوید: «آنچه من میدانم این است که مهمترین نکتهای که تیم کاری من نباید به آن پی ببرند، شدت نگرانی من است و فکر میکنم که در این کار موفق بودهام و آنها هرگز متوجه نگرانی شدید من در آن دوران نشدند. من غالب اوقات سعی میکردم بر وجوه مثبت آنچه اتفاق میافتاد تاکید کنم.»
مک و دیگر مدیران همکار او در زمانهای بحرانی از دستگاه فشار خونی که مک همواره روی میز خود داشت برای شوخی استفاده میکردند (البته مک یادآوری کرد که یکی از مدیران اجرایی یک بار به علت استرس بالا به بیمارستان منتقل شد.)
مک معتقد است سخنان امیدوارکننده، دور هم جمع شدن و شوخی کردن در عبور بنگاه تحتمدیریت او از بحران، نقش اساسی داشتهاند. تاکید وی بر اهمیت کارکنان مهمترین موضوع مجادلات وی با پاولسون، گایتنر و برنانکه بود. مک میگوید: «من با آنها مخالفت کردم، اما این بدان معنا نیست که عملکرد آنها را ناامیدکننده میدانم. شغل آنها این است که ثبات مالی را حفظ کنند، در حالی که شغل من این است که از بنگاه محافظت کنم و کاری کنم که بنگاه به حیات خود ادامه دهد. پیشنهادات آنها از روی بدخواهی نبود، آنها تنها تلاش میکردند پیشنهادات قابل اجرا و کاربردی ارائه دهند و در آخر نیز عملکردی درخشان داشتند.
مک گفت آخرین حرفی که به آنها زده این بوده که: «من احترام زیادی برای شما سه نفر قائلم، آنچه شما برای این کشور انجام میدهید از شما شخصیتهایی میهن پرست میسازد، اما من در قبال 45000 کارمند مسوولم و به خاطر آنها حاضر به انجام این کار(قبول پیشنهاد فروش یک دلاری مورگان استنلی به جی پی مورگان) نیستم. من شرکت را حفظ خواهم کرد.» و سپس تلفن را قطع کردم. امروز پس از گذشت یک سال مورگان استنلی زنده است و اوضاع مساعدی نیز دارد. در اول ژانویه، جان مک 64 ساله مدیریت اجرایی را به معاون کنونی شرکت یعنی جیمز گورمن منتقل خواهد کرد. هرچند وی دیدگاه خود را در مورد آینده این شرکت نجات یافته از بحران اظهار نکرد، اما اشارهای به این نکته داشت که به طور کلی بازار مالی در حال برداشتن قدمهای بلندی برای کاهش میزان بدهیها در بخش مالی است. امری که در بحران 2008 مهمترین عامل تاثیرگذار بود. وی همچنین گفت که بازارهای مالی در حال اقدام برای تاکید بیشتر بر مدیریت ریسک هستند. وی گفت، از سالهای 1990 به این سو، میزان پاداشها در وال استریت از کنترل خارج شده بود؛ چراکه بنگاههای مالی میخواستند از پیوستن کارکنان مستعد به صندوقهای تامین سرمایه جلوگیری کنند. مک افزود: باید تاکید بیشتری بر موفقیت بلندمدت شود. این تاکید میتواند با استفاده از روشهایی چون استفاده از سهام شرکت به عنوان پاداش یا نظارتهایی که در صورت مشاهده عملکرد ضعیف، امکان بازپسگیری پاداشهای پیشین را به شرکت بدهد، صورت پذیرد.
اما مک همچنان به عملکرد بازارها اعتماد دارد. وی در پاسخ به یکی از حضار که پرسید آیا بحران مالی دیگری اتفاق خواهد افتاد یا خیر، گفت: «داراییهای من در حال حاضر شامل طلا و مالکیت یک شرکت نفتی است، شراکتی هم در صنایع گاز دارم و البته در مورگان استنلی نیز صاحب سهام هستم. اگر هم بحران دیگری اتفاق بیفتد، در دوران زندگی من نخواهد بود.»
مورگان استنلی بنگاهی با ریشه 150 ساله
بانک سرمایهگذاری مورگان استنلی امروزه یکی از نامهای شناخته شده در بازارهای مالی جهان است.
ریشههای شکل گیری این شرکت به سال 1854 برمیگردد، زمانی که اس مورگان نابغه آمریکایی، به یک بانک سرمایهگذاری در لندن پیوست.
پسر او یعنی جی پی پوینت مورگان، موسس شرکت جی پی مورگان کمکم به غول معاملات مالی در زمان خود تبدیل شد. به اعتقاد برخی، او در آن زمان به عنوان رییس غیر رسمیبانک مرکزی در آمریکا عمل میکرد. او کسی بود که به شکلگیری شرکتهای صنعتی بزرگی چون جنرال الکتریک و یو اس استیل کمک کرد. جین استراس نویسنده کتاب مورگان بانکدار در مورد شکل گیری مورگان استنلی میگوید: «بازار مالی آمریکا در نیمه قرن نوزدهم کاملا بیقاعده بود. این دوران زمان رشد باور نکردنی، سودهای کلان و البته تقلبهای فراوان بود. جی پی پوینت مورگان به شدت به ایجاد اعتماد در مشتریان خود متعهد بود و در میان اوضاع به هم ریخته آن زمان هیچ گونه سوءاستفاده مدیران از پول مشتریان را تحمل نمیکرد و مدیران متقلب را به سرعت کنار میگذاشت.» شاید کلید پایداری و رشد گسترده تعداد محدودی از بنگاههای مالی آمریکایی برای مدت نزدیک به دو قرن، پایبندی به همین اصول و توانایی آنها در جلب اعتماد سرمایهگذاران بوده است.
در سال 1935 هنری اس مورگان وهارولد استنلی و برخی دیگر، جی پی مورگان را با هدف تاسیس بانک سرمایهگذاری مورگان استنلی ترک کردند. در روز دوشنبه 16 سپتامبر 1935 و در طبقه نوزدهم ساختمان شماره 2 وال استریت مورگان استنلی برای اولین بار فعالیت رسمی خود را آغاز میکند. در عرض اولین سال فعالیت، مورگان استنلی 24 درصد از سهم بازار را از آن خود کرد. مورگان استنلی در 1941 اعلام کرد که تصمیم دارد برای گسترش فعالیتهای خود در بازار اوراق بهادار ساختار سازمانی بنگاه را به شکل شراکتی تبدیل کند و در سال 1942 به بازار سهام نیویورک پیوست.
پس از موفقیتهای داخلی متعدد طی دهههای 1950 و 1960 از جمله موفقیت در به دست گرفتن بخشی از مدیریت بانک جهانی و انجام معاملات بزرگ مالی در مورد شرکتهای عمده آن زمان چون جنرال موتورز، آی بی ام و ای تی اند تی یا به وجود آوردن اولین مدل کامپیوتری برای تحلیلهای مالی، مورگان استنلی اولین شعبه خارجی خود را در سال 1967 در پاریس ایجاد میکند تا بتواند در بازار اوراق بهادار اروپا نیز سهیم شود. فعالیت مورگان استنلی در پاریس موفقیت چشمگیری را به همراه داشت و تا سال 1975 این بانک سالانه معادل 5 میلیارد دلار وام اعطا میکرد. مورگان استنلی در آخرین سال دهه 60 سرمایهگذاری و مشاوره مالی در بازار مسکن را نیز به فعالیتهای مالی خود اضافه کرد و اکنون پرسابقهترین بانک وال استریت در بازار مسکن آمریکا محسوب میشود.
باب بادوین شخصیتی است که به عنوان عامل ورود مورگان استنلی به دوران مدرن از او یاد میشود. او عقیده داشت که ورود به عملیات خرید و فروش، کلید موفقیت آینده این شرکت است؛ بنابراین مورگان استنلی در سال 1971 به فعالیت خرید و فروش وارد شد و بخش ادغام و تصاحب (Mergers & Acquisitions) این شرکت در این تاریخ تاسیس شد. از آن پس مورگان استنلی از طریق ادغام با بانکها و موسسات مالی داخلی فعالیتهای خود را در سراسر جهان گسترش داده است. در دهه 70 مورگان استنلی با تاسیس دفاتری در توکیو و لندن به بازارهای مالی ژاپن و انگلستان نیز راه پیدا کرد. در دهه 80 علاوه بر گسترش فعالیتهای خود در این دو کشور دفاتری نیز در فرانکفورت، هنگ کنگ، لوکزامبورگ، ملبورن، میلان، سیدنی و زوریخ باز کرد و در دهه 90 به دیگر بازارهای جهان از جمله اقتصادهای رو به رشدی چون چین و کره راه یافت.
از اواخر دهه 90 مورگان استنلی همچنین در اموری چون تامین مالی فعالیتهای هنری و خیریه مشارکت کرد. این شرکت اولین بنگاه مالی بود که در شبکه اجتماعی «پیمان آمریکا» برای کمک به کودکان مشارکت کرد؛ حامیمالی فستیوال هنری هنگ کنگ شد و در سال 2000 بیمارستان کودکان مورگان استنلی با 55 میلیون دلاری که کارکنان این بنگاه جمع آوری کرده بودند تاسیس شد. این فعالیتها از سوی دیگر، نقش تبلیغاتی قدرتمندی نیز برای شهرت هر چه بیشتر مورگان استنلی داشتند.
قرن بیست و یکم برای مورگان استنلی با تلخ ترین حادثه در تاریخ این شرکت آغاز شد. در 11 سپتامبر 2001 در جریان حمله به مرکز تجارت جهانی 13 نفر از کارکنان مورگان استنلی نیز مانند کارکنان دیگر بنگاههای مالی این مرکز جان خود را از دست دادند. و برای کمک به خانوادههای آنها صندوق نجات قربانیان توسط سایر کارکنان مورگان استنلی ایجاد شد. اما از نظر مالی در دهه اول قرن بیست و یکم نیز مورگان استنلی به رشد مداوم خود ادامه داد و علاوه بر انجام معاملات بزرگ در آمریکا و اروپا از جمله به دست آوردن کنری وارف گروپ لندن، به توسعه فعالیتهای خود در بازارهای نوظهوری چون چین پرداخت. مورگان استنلی همچنین در سال 2006 با تاسیس دفتری در دبی به بازار مالی خاور میانه وارد شد. جورج مخول نماینده مورگان استنلی در خاور میانه و شمال آفریقا این منطقه را که منطقهای گسترده و شامل حدود 15 کشور است از جمله مناطق پر اهمیت برای سرمایهگذاری میداند. مورگان استنلی قصد دارد دفاتر بیشتری در خاور میانه داشته باشد و برنامه آینده این بنگاه تاسیس دفتری در قطر است که البته میزان گستردگی فعالیتهای آن به شرایط اقتصادی منطقه و جهان بستگی دارد. بحران مالی سال 2008 مورگان استنلی را نیز مانند بسیاری دیگر از بنگاههای مالی در سراسر جهان با چالشهای اساسی رو به رو کرد، اما مورگان استنلی از جمله معدود بنگاههایی بود که توانست بحران را بدون تعدیل نیرو و با موفقیت پشت سر گذارد. در حال حاضر این بنگاه به یک شرکت هلدینگ بانکی تغییر ماهیت داده است تا از نظر حقوقی آزادی عمل بیشتری برای مقابله با پیامدهای بحران داشته باشد.
منبع: Knowledge@Wharton و www.morganstanley.com
مترجم: نگار حبیبی
Hits: 5