آیا انگیزهها در علم اقتصاد تنها محدود به انگیزههای مادی میشوند؟
یکی از بنیادیترین مفاهیمی که به هر نوآموز علم اقتصاد آموخته میشود، ارزش زمان و هزینه فرصت از دست رفته است. هزینه فرصت، مفهومی است که در بسیاری از شاخههای اقتصاد و نظریههای ارائهشده در آنها، نهفته است. تجارت بینالملل، اقتصاد خرد، اقتصاد کلان، اقتصاد مالی و بسیاری از شاخههای دیگر حاوی نظریههایی هستند که بدون در نظر گرفتن مفهوم هزینه فرصت، قالب تهی کرده و کاربرد خود را از دست میدهند. یکی از مهمترین جنبههای هزینه فرصت، در نظر گرفتن هزینههای مادی است. هرکجا بحث هزینه مطرح شود، پای درآمد و سود نیز به میان میآید. در واقع بر پایه آنچه موسوم به «علم اقتصاد جریان اصلی» است، انسان اقتصادی در پی حداکثر کردن سود خود است. مقصود از سود اقتصادی نیز ارزش پولیای است که پس از انجام فعالیت و کسر هزینهها از درآمدها عاید فرد میشود. در مرحله بعد انسان اقتصادی حداکثرکننده سود، با پولی که به دست میآورد، در پی حداکثر کردن مطلوبیت خود، از طریق استفاده از کالاها و خدمات است. اما در دنیای واقعی، گاهی دیده میشود که انسان نوعی، در مسیر بهینه حداکثر کردن سود خود گام برنداشته و زمان خود را صرف انجام اموری میکند که نهتنها ممکن است برای او منفعت مادی نداشته باشد، بلکه حتی ممکن است منجر به ضرر مادی فرد نیز شود. اموری که بر اساس نوعی تقسیمبندی میتواند در اثر انگیزههای داوطلبانه یا شهرتطلبانه باشد. در حقیقت چنین رویدادهایی یادآور آن هستند که انگیزههای انسان نوعی، تنها محدود به انگیزههای مادی نمیشوند.«جفری کارپنتر» و «کایتلین نولس مایرس» از کالج میدلبری در ایالات متحده، مقالهای تحت عنوان «چرا فعالیت داوطلبانه را انجام میدهیم؟ شواهدی تجربی در مورد نقش نوعدوستی، تصویر و انگیزهها» را تالیف کردهاند که نسخهای از آن در Journal of Public Economics منتشر شده است. در ادامه نگاهی به بخشهایی از این مقاله که در مورد بررسی انگیزههای کار به عنوان آتشنشان در اثر انگیزههای داوطلبانه یا شهرتطلبانه است، میاندازیم. در سال 2001 میلادی در ایالات متحده آمریکا، حدود 84 میلیون نفر از مردم طی هر هفته، چهار ساعت از وقت خود را به امور داوطلبانه اختصاص داده بودند. میزانی که ارزش پولی آن برابر با رقمی بیش از 200 میلیارد دلار آمریکا در بخش نیروی کار است(بخش مستقل، 2001). امور داوطلبانه در آمادهسازی کالاها و خدمات برای موسسات خیریه، در ایجاد انگیزه برای انواع گوناگون مدلهای نظری در مورد رفتارهای اجتماعی طی20 تا30 سال گذشته، کمک کرده و نقش برجستهای داشته است. با این حال، کمبود دادههای مناسب، اقتصاددانان را با وضعیتی روبهرو کرده که نتوانند درک کاملی از چرایی تخصیص رایگان نیروی کار از سوی مردم داشته باشند. تا به امروز، اکثر ادبیات تجربی در مورد فعالیتهای داوطلبانه و نوعدوستانه، یا بر اساس شماری از دادههای حاصل از پژوهشهای انجام شده مبتنی بر نظرسنجی به دست آمده یا بر اساس شواهد تجربی حاصل از تنظیمات آزمایشگاهی.
شواهد تجربی مبتنی بر پژوهشهای به دست آمده از طریق نظرسنجی، استدلال میکنند که دستمزد و درآمد با عرضه داوطلبانه نیروی کار ارتباط دارند (Menchik and Weisbrod, 1987; Freeman, 1997). اما در عین حال، بر اساس یافتههای فریمن (Freeman,1997) عرضه داوطلبانه نیروی کار بیش از آنکه تحت تاثیر درآمد و هزینه باشد، تحت تاثیر چشیدن فعالیتهای اجتماعی است. علاوه بر این، مخارج دولت در نقش عاملی ظاهر میشود که حداقل منجر به خروج بخشی از نیروهای داوطلب میشود. این موضوع منجر به پیدایش این استدلال میشود که نیروهای داوطلب همان اندازه که به فکر کار کردن و تولید محصول بیشتر هستند، به فکر رها کردن کار خود نیز هستند (Menchik and Weisbrod, 1987; Brown and Lankford, 1992; Duncan, 1999; Ziemek, 2006). از سوی دیگر، شواهد تجربی آزمایشگاهی نیز به منظور اندازهگیری نوعدوستی طراحی شدهاند و بیانگر این هستند که مردم روشی را برمیگزینند که با ترکیبی از نوعدوستی «خالصانه» و «انگیزشی» سازگار است. اما در عین حال، اینکه تا چه حد چنین موضوعاتی در خارج از محیط آزمایشگاه منجر به تصمیمگیری شود، روشن نیست (Andreoni, 1993; Andreoni and Miller, 1993; Forsythe et al., 1994; Hoffman et al., 1994; Palfrey and Prisbrey, 1997; Goeree et al., 2002; Andreoni and Miller, 2002). در این مقاله، به میزان فهم ما در زمینه انگیزههای فعالیتهای داوطلبانه افزوده شده است. این کار با استفاده از مجموعهای یکتا از دادهها که ترکیبی از دادههای تجربی و پژوهش مبتنی بر نظرسنجی برای هر دو گروه اعضای داوطلب و غیرداوطلب آتشنشان هستند، انجام شده است. هدف از این کار، اندازهگیری میزان فراهمآوری آتشنشانان داوطلب است. بر اساس یافتههای مقاله، «نوعدوستی»، عامل کلیدی انگیزشی در انتخاب افراد جهت کار داوطلبانه به عنوان آتشنشان است. بر خلاف نتایجی که در مورد نوعدوستی حاصل شد، دغدغههای مربوط به شهرتطلبی (Reputational Concerns)، زمانی که جایگزین دغدغه کسب مدرک دوره آموزشی آتشنشانی میشود، هم با تصمیم برای کار داوطلبانه مرتبط میشود و هم با تصمیم برای فعالیت آشکار در این زمینه. علاوه بر این، بر اساس یافتههای مقاله، پرداخت دستمزدی اندک به نیروی کار داوطلب، منجر به ارتقای خروجی برخی از آنها میشود، اما این کار موجب تعدیل انگیزه افرادی میشود که دغدغه شدید شهرت دارند.
منبع:
Hits: 0