جوهره نقدهای آنارشیستی بر مارکس در این جمله نوام چامسکی جای دارد: «مارکس متقدم بیشتر به یکی از چهرههای روشنگری متاخر میمانست، در حالی که مارکس متاخر یک کنشگر به شدت اقتدارگرا و تحلیلگر انتقادی سرمایهداری بود که چیز زیادی برای گفتن درباره آلترناتیوهای سوسیالیستی نداشت.» آنارشیستها اغلب ادعا کردهاند که کمونیسم مارکسیستی ناگزیر به سلطهگری و چیرگی دولتی میانجامد. میخائیل باکونین، آنارشیست روسیِ همدوره مارکس، در مقاله «دولتگرایی و آنارشی» میگوید عبارتهایی مانند «سوسیالیست باسواد» و «سوسیالیسم علمی» که دائماً در گفتارها و نوشتههای لاسال و مارکس نمایان میشود، ثابت میکند که دولتِ به اصطلاح خَلقی به چیزی جز اعمال کنترل استبدادی بر مردمان توسط اشرافیتی جدید و نهچندان بزرگ از شبهدانشمندان و دانشمندان واقعی نمیانجامد.» باکونین میگوید مارکسیستها به خود امید واهی میدهند که این دیکتاتوری، موقت خواهد بود. «آنها میگویند تنها هدف [این دیکتاتوری موقت] آموزش دادن و ارتقای اقتصادی و سیاسی مردمان است تا هنگامی که دولت غیرضروری شود.» از نگاه باکونین، تناقضی در این ایده نهفته است. «اگر به راستی دولت از مردم است، چرا نابودش کنیم؟ و اگر دولت برای رهایی کارگران ضروری است و کارگران هنوز آزاد نیستند، پس چرا این دولت را «دولت خلق» بنامیم؟» باکونین هدف نهایی پیشرفت اجتماعی را آزادی یا آنارشی و سازماندهی آزادانه کارگران از پایین میداند. از نظر او، هر دولتی، حتی دولت خلق، افساری است که از یکسو به استبداد و از سوی دیگر به بردگی میانجامد.13
پینوشتها:
1-Constant, Benjamin (1819) , The Liberty of the Ancients
Compared with that of the Moderns, translated and edited by Jonathan Bennet, PDF version on earlymoderntexts.com, April 2010, p. 7
2-http://www.econlib.org/library/Enc/bios/BohmBawerk.html
3-پوپر، کارل (1380)، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران: انتشارات خوارزمی، ص. 862
4-همان، ص. 1013
5-همان، ص. 1040
6- http://www2.lse.ac.uk/philosophy/about/lakatos/scienceAndPseudoscienceTranscript.aspx
7-آرنت، هانا (1390)، وضع بشر، ترجمه مسعود علیا، تهران: نشر ققنوس، چاپ دوم، صص. 44-43
8-همان، ص. 150
9-Marx, Karl and Engels, Friedrich (1846) , “The German Ideology” in Karl Marx: Selected Writings (2000) , edited by David McLellan, Oxford University Press, p. 177
10-آرنت، هانا، همان، ص. 210. آرنت در اینجا به نسخه آلمانی ایدئولوژی آلمانی (Deutsche Ideologie) ارجاع میدهد.
11-Marx, Karl (1991) , Capital: A Critique of Political Economy
(volume three), translated by. David Fernbach, London: Penguin Books
12-همان، ص. 167
13-Bakunin, Mikhail (1873) , “Statism and Anarchy”, Bakunin
Archive in Marxists.org