زندگی همواره در مسیر دلخواه ما حرکت نمیکند. ناراحتی و غم نیز جزئی از زندگی است. وقتی یک ارتباط دوستانه پایان میپذیرد و یا پایانی دردناک دارد، قلب ما بهدرد میآید. حال این پایان ارتباط میتواند مربوط به دو دوست باشد یا اقوام یا زن و شوهر؛ میتواند به دلیل مرگ عزیزی باشدو یا ناشی از طلاق. در این مواقع ممکناست فکر کنید که هیچوقت نمیتوانید به این غم، عصبانیت و فقدان شدید غلبه کنید و در مقابل آن دوام بیاورید. اما حقیقت امر،این است که این درد و غم هم میگذرد و درنهایت، شما به زندگی عادی بازمیگردید، یعنی باید بازگردید چون این رسم زندگیاست. انسانی که حیات دارد، باید استقامت داشته باشد. در چنین مواقعی که به دلیلی، یک ارتباط دوستانه از بین میرود، همهی انسانها مراحلی را تحت عنوان مراحل تسکین و ترمیم میگذرانند. چهار مرحلهی عصبانیت، غم،ترس و اندوهِ ناشی از فقدان، شرایطی است که با بررسی و کارکردن بر روی آنها میتوان دوران نقاهت ناشی از مشکل بهوجود آمده را سریعتر گذراند و به زندگیعادی بازگردند.
در هنگام غم و اندوه گریستن، یک عامل تسکیندهنده است که شاید احساس شما را تغییر ندهد اما کمک میکند کمی سبکتر شوید و راحتتر باشید.
اولین احساس: عصبانیت
اول از همه لازم است بدانید که احساس عصبانیت در چنین شرایطی، بهطور کامل طبیعی است. عصبانیت، احساسی است که ما را به این آگاهی و هوشیاریمیرساند که «اتفاقی افتاده است که نمیخواستیم رخ دهد و به احتمال زیاد، مسائلی وجود داشته که بر روی آنها کنترلی نداشتهایم.» اگر با دید مثبت نگاه کنیم، عصبانیتمیتواند به شما کمک کند تا مسائلی را ببینید که در زندگی، خواهان آن هستید و میخواهید این مسائل از آنچه که در تجربهی قبلی داشتید، متفاوت شوند. درضمن، عصبانیت، دیدگاه جدیدی در مورد روابطتان به شما میدهد چراکه متوجه میشوید نقاط ضعف شما در این مواقع چیست و چه کارهای اشتباهی را در این زمینه انجام دادهاید.
اگر بهشدت عصبانی هستید، تنها راه حقیقی برای تسکین شما این است که در مورد احساساتتان صحبت کنید. مطالعات نشان میدهد وقتی افراد بتوانند بهطور کامل،احساساتشان را بروز دهند (البته این فرآیندی است که به زمان احتیاج دارد)، عصبانیت آنان بهطور قابل توجهی، کاهش پیدا میکند.
دومین احساس: غم
از دست دادن یک فرد یا پایان یک ارتباط، میتواند باعث احساس غم عمیقی در دل شود. آنچه که میخواستید، اتفاق نیفتاده و ممکن است احساس عدم شادی، افسردگی ودرماندگی داشته باشید. بعضی از مردم در این شرایط، از انرژی خود برای غلبه بر غم استفاده میکنند. آنان سعی میکنند آنرا تحمل کنند یا تحت پوشش عصبانیت یااحساسات دیگر، دفنش کنند. بعضی دیگر نیز خود را با کار یا سایر فعالیتها سرگرم میکنند تا از غم، نجات پیدا کنند ولی توجه داشته باشید که آسیبهای احساسی نیز مانند زخمهای جسمی، به توجه نیاز دارند. غم میتواند با قلب شما ارتباط برقرار کند و توانایی دوستداشتن و لذت بردن را از شما بگیرد. اگر غم را احساس کنید و به آناحترام بگذارید، درنهایت به جایی میرسید که میتوانید از دست آن خلاص شوید و دوباره احساس خوبی بهدست آورید. گریستن، یک عامل تسکیندهنده در این مرحله است که شاید احساس شما را تغییر ندهد اما کمک میکند کمی سبکتر شوید و راحتتر باشید. اگر غم، دست از سر شما برنمیدارد، شاید شما تمام تمرکز خود را بر روی آن گذاشته و احساسات دیگر خود را فراموش کردهاید.
سومین احساس: ترس
در بیشتر وقتها، وقتی یک ارتباط پایان میپذیرد، فرد از ترکشدن، تنها ماندن و طردشدن، میترسد و یا حتی احساس بیکفایتی میکند. البته ترس در جای خود،باارزش است بهدلیل آنکه به شما فرصت میدهد به نقاط ضعف خود و آنچه که نباید اتفاق میافتاد، فکر کنید. احساس ترس از آنچه که نمیخواهید، به شما کمک میکندخواستههای واقعی خود را بهتر بشناسید.
راه کلیدی، آن است که ترس را با تمام وجود، احساس و بعد آنرا تخلیه کنید ولی به هیچوجه از تمام انرژی خود برای نبرد با ترس استفاده نکنید. بهیاد داشته باشید همهچیز تحت کنترل شما نیست و قرار هم نیست شما فرد کاملی باشید. قسمتی از مقابله با ترس، مواجه شدن با این واقعیت است کهشما کنترل کمی بر دنیای خارج دارید. اگر این مسأله را درک کنید، آنوقت فرصتهای جدیدی برای شما ایجاد میشود.
چهارمین احساس: اندوه ناشی از فقدان
وقتی یک رابطه پایان میپذیرد، فرد دچار اندوه و یا افسوس میشود. در این موارد، افراد به چیزهایی که آرزو داشتند داشته باشند، فکر میکنند. اگر این احساس خیلیطول بکشد، فرد مدام در گذشتهی خود میماند و بهسختی میتواند بر روی حرکت به سوی آیندهای دیگر، تمرکز کند. بهتر است اندوه را بهطور کامل حس کنید و باورکنید نمیتوانید آنچه را که گذشته، تغییر دهید. باید بدانید غیرممکنها چیست و تنها با این روش میتوانید به ممکنها فکر کنید. به هیچوجه به آیندهای نامعلوم و ناشناخته نپردازید. اگر دایم گرفتار اندوه و پشیمانی باشید، نمیتوانید با ترسهای خود مواجه شوید. در اینصورت، به سایر احساسات خودتوجه نمیکنید و نمیتوانید از شر امیدهای گذشته خلاص شوید و به ممکنها و آیندهای جدید، فکر کنید. در مورد احساسات خود، با فردی متعهد صحبت کنید و سعیکنیدگذشته را بهطور کامل فراموش کنید.
Hits: 0