وقوع انقلاب سوسیالیستی و تشکیل کشور اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای قرن بیستم، آثار شگرفی بر جنبههای گوناگون زندگی بشری بر جای گذاشت. یکی از این جنبهها علم اقتصاد بود، که در پی این انقلاب، اقتصاددانان گوناگونی تحت تاثیر آموزههای سوسیالیستی قرار گرفتند و حتی نظریهپردازی کردند. اسکار لانگه1، اقتصاددان مشهور اهل مجارستان نیز یکی از این دسته افراد بود. او که در زمان تشکیل کشور اتحاد جماهیر شوروی تنها 13 سال داشت، بعدها تبدیل به یکی از نظریهپردازان تاثیرگذار شد.
زندگی شخصی
اسکار لانگه 27 جولای سال 1904 میلادی و در شهر توماسزوف مازوویکی2 در مجارستانِ آن زمان، چشم به جهان گشود. پدرش آرتور خولیوس3 و مادرش سوفی آلبرتینه روزنر4 نام داشتند. اسکار ابتدا در دانشگاه کراکوف5 به تحصیل در رشته حقوق و اقتصاد پرداخت و دوره کارشناسیاش را در این رشته در سال 1926 میلادی به پایان رساند. سپس در سال 1928 میلادی دوره کارشناسی ارشد را در رشته حقوق به پایان رساند. او همچنین از سال 1926 تا سال 1927 میلادی در وزارت کار مجارستان واقع در پایتخت این کشور، یعنی ورشو6، مشغول به کار شد. سپس با اخذ جایگاه دستیار تحقیقاتی7 در دانشگاه کراکوف برای سالهای 1927 تا 1931 میلادی، به آنجا رفت. او در سال 1932 میلادی با ایرنه آدرفلد8 ازدواج کرد. سپس در سال 1934 میلادی برای انجام امور تحقیقاتی به انگلستان رفت و از همانجا بود که در سال 1937 میلادی به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. پس از این مهاجرت بود که اسکار لانگه در سال 1938 میلادی به عنوان استادتمام در دانشگاه شیکاگو مشغول به کار شد. او در سال 1943 میلادی نیز شهروند کشور آمریکا شد.
زندگی سیاسی
کارهای لانگه آنچنان بر جوزف استالین (رهبر شوروی) تاثیر گذاشتند که سبب شد نهتنها استالین به فرانکلین روزولت (رئیسجمهور آمریکا) فشار بیاورد که برای لانگه جهت بازدید از شوروی گذرنامه صادر کند تا خود استالین شخصاً با لانگه صحبت کند، بلکه حتی سبب شد تا استالین به لانگه پیشنهاد پذیرش یک پست دولتی در دولت آینده مجارستان را بدهد. با پایان جنگ جهانی دوم، لانگه از دولت در تبعید9 مجارستان در لندن کناره گرفت و زیر نظر اتحاد جماهیر شوروی، حمایتهای خود را به سوی کمیته لوبلین10 (شهری در مجارستان) منتقل کرد. در نتیجه این سفر لانگه به مجارستان، کنگره آمریکایی مجارستان11 به شدت لانگه را محکوم کرد و در عوض به دفاع از دولت در تبعید مجارستان پرداخت. در پایان ماه می، لانگه به ایالات متحده آمریکا بازگشت و با نخستوزیر دولت در تبعید فنلاند در لندن، یعنی استانیسلاو میخولاچیک12 ملاقات کرد. لانگه همچنین مدتی در نقش میانجی و واسط میان فرانکلین روزولت و جوزف استالین در جریان مذاکرات مجارستان پس از جنگ جهانی ظاهر شد.
با پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی، لانگه به مجارستان بازگشت. او سپس شهروندی آمریکایی خود را کنار گذاشت و در همان سال به عنوان نخستین سفیر رژیم کمونیستی مجارستان در ایالات متحده آمریکا، به این کشور بازگشت. در سال 1946 میلادی، لانگه به عنوان نماینده مجارستان، به شورای امنیت سازمان ملل13 رفت. او در سال 1947 میلادی به مجارستان بازگشت و به کار خود برای دولت مجارستان ادامه داد و همزمان فعالیتهای آکادمیک خود را نیز در دانشگاه ورشو، در دانشکده اصلی برنامهریزی و آمار از سر گرفت. لانگه در فاصله سالهای 1961 تا 1965 میلادی در هیات رئیسه شورای حکومتی مجارستان14 حضور داشت.
فعالیتهای علمی
اسکار لانگه در حوزه اقتصاد خرد، نظریهپرداز نسبتاً مهمی محسوب میشود. او در مخالفت با نظریههای مرسوم مبتنی بر مکانیسم بازار آزاد، جایگزینی را ارائه کرد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. لانگه ادعا کرد سوسیالیسم غیرمتمرکز میتواند همان ویژگیهای مورد نظر بهینه اجتماعی را به دست بدهد که اقتصاددانان معتقد به بازار آزاد در پی آنها هستند. در نظریه لانگه، مالک تمام اشکال سرمایه، دولت است. سپس دولت سرمایه را به مدیرانی اجاره میدهد که هدفشان حداکثرسازی سود بنگاههایشان است. با لحاظ این شرط، سایر شرایط همانند شرایط بازار آزاد است. یعنی بازار نیروی کار بهطور آزادانه عمل میکند و دستمزدها نیز به شکل رقابتی تعیین میشوند. با فعالیت بنگاهها تحت چنین شرایطی، دولت مرکزی تمامی درآمد حاصله بنگاهها را، پس از کسر دستمزدها (شامل دستمزد مدیران) و هزینه مواد خام دریافت میکند. اگر در این شرایط فرض شود که بازدهی ثابت نسبت به مقیاس برای بنگاهها وجود دارد، آنگاه نیروهای بازار سبب میشوند که قیمتها آزادانه تعیین شوند، اما در عین حال دولت مرکزی با استفاده از سیگنالهای دریافتی و مشاهداتش از بازار، قیمتها را اصلاح میکند. در مدل لانگه، تنها زمانی به حالت بهینه میرسیم که میزان عرضه سرمایه در یک کشور داده شده و مشخص باشد. در واقع این دولت است که باید نرخ پسانداز را مشخص کند؛ که اگر چنین شود، دیگر پسانداز یک کشور نمیتواند بازتابدهنده ترجیحات مصرفکنندگان آن کشور باشد. ناکارآمدی اصلی تحلیل لانگه در آنجاست که دولت میبایست مسوولیت تاسیس بنگاهها و انتخاب مدیران را بپذیرد.
ارتباط لانگه با تینبرگن
اسکار لانگه از جمله اقتصاددانانی محسوب میشود که تفکرات و نظریههایش بر یان تینبرگن، نخستین برنده جایزه نوبل اقتصاد، اثرگذار بوده است. در حقیقت لانگه را میتوان جزو همکاران جیکوب مارشاک15 دانست، که این دو در زمانهای که یان تینبرگن فعالیت میکرد، کارهای علمیشان را انجام میدادند. حتی در کتاب «اقتصاد باز: ارتباط علم اقتصاد با سایر رشتهها» به ارتباط کینز با لانگه و تبادل نظر این دو اقتصاددان با یکدیگر نیز اشاره شده است.
به هر حال اسکار لانگه، آنقدر اقتصاددان مهم و تاثیرگذاری بوده که یان تینبرگن از او اثر پذیرفته است.
سرانجام
اسکار لانگه در نهایت در 2 اکتبر سال 1965 میلادی و در 61سالگی در شهر لندن چشم از جهان فروبست.
اگر در یک کلام بخواهیم رویکرد فکری او را در اقتصاد برشمریم، میتوانیم بگوییم که او یک اقتصاددان نئومارکسیست بود؛ نئومارکسیستی که نهتنها از اقتصاددانان کلاسیکی همچون لئون والراس و ویلفردو پارتو تاثیر پذیرفته بود، بلکه خود نیز تاثیری شگرف بر اقتصاددانان نئوکلاسیک و کینزی داشت.
پینوشتها:
1- Oskar Lange
2- Tomaszów Mazowiecki
3- Arthur Julius
4- Sophie Albertine Rosner
5- Krakow
6- Warsaw
7- Research Assistantship
8- Irene Oderfeld
9- Government-in-exile
10- lublin
11- Polish American Congress
12- Stanislaw Mikolajczyk
13- United Nations Security Council
14- Polish Council of State
15- Jacob Marschak
منابع:
1- http://en.wikipedia.org/wiki/Oskar_R._Lange#cite_ref-1
2- Open Economics: Economics in Relation to Other Disciplines / edited by Richard Arena, Sheila Dow, Matthias Klaes
Hits: 2