Mental health in workplaceبهداشت رواني‌ را امروزه به معني احساس رضايت و بهبود رواني و انطباق کافي اجتماعي با موازين مورد قبول هر جامعه تعريف کرده‌اند. يک محيط کاري سالم مي‌تواند ارتباط نزديکي با بهداشت رواني کارکنان داشته باشد. وقتي مديريت، عملکرد خوبي داشته باشد و کارکنان، مورد تکريم و احترام قراربگيرند و به آنان بها داده شود، بعيد است چنين محيط کاري دردسرساز باشد يا باعث بروز مشکل‌هاي رواني شود. به‌عبارتي، عملکرد ضعيف مديريت مي‌تواند عامل نارضايتي شغلي قلمداد شود. به‌عنوان نمونه، اگر کارکنان تصور کنند با آنان منصفانه و محترمانه رفتار نمي‌شود، به احتمال زياد، به مشکل‌هاي رواني دچار مي‌شوند.

محيط کاري مي‌تواند عارضه‌هاي منفي بر سلامت جسمي و رواني کارکنان داشته باشد اگر:

– فضايي به‌وجود آوريم که تعادلي بين کار و زندگي وجود نداشته باشد.

– تبعيض، تجاوز به حقوق کارکنان و برچسب‌زدن رواج داشته باشد.

تعادل ميان کار و زندگي

تعارض ميان کار و زندگي، وقتي به‌وجود مي‌آيد که کارکنان دريابند نقش‌هاي آنان در محيط کار و خانواده، با يکديگر تداخل داشته و براي يکديگر مزاحمت ايجاد مي‌کنند. همه‌ي استرس‌ها، منفي و مضر نيستند و جزئي از ماهيت کار محسوب مي‌شوند. تحقيق‌هاي انجمن بهداشت رواني «کانادا» در سال 2001 ميلادي، نشان مي‌دهد کارکناني که استرس ناشي از کار را مثبت تلقي مي‌کنند، از بهره‌وري بالايي برخوردارند. بسياري از کارکنان معتقدند تعارض ميان کار و زندگي به محيط خانواده و کار، آسيب جدي مي‌رساند که مي‌تواند سلامت جسمي و رواني فرد را به خطر بيندازد. البته اين به اين معني نيست که استرس، به‌تنهايي موجب تشديد بيماري‌هاي رواني مي‌شود. استرس زياد، زمينه‌ساز افسردگي، اضطراب يا خشم شده و در کارکرد مغز، اختلال ايجاد مي‌کند و درنهايت، منجر به ضعف سيستم ايمني بدن مي‌شود. به‌عبارتي، استرس زياد، مي‌تواند موجب ضعف اخلاقي، غيبت و کاهش بهره‌وري شود.

تعارض شديد ميان کار و زندگي همراه است با:

– تحمل استرس زياد، افسرده‌خويي، درماندگي و ضعيف‌تر شدن وضعيت سلامت جسماني

– کاهش رضايتمندي شغلي و تعهد سازماني

– افزايش مراجعه به پزشک

– افزايش غيبت کاري

براي از بين بردن تعارض ميان کار و زندگي، به کارفرمايان توصيه مي‌شود:

– کارهاي اضافي را کم کنيد: يکي از اين روش‌ها، جلوگيري از مکاتبه‌هاي اضافي و ارجاع آن از مديريت به کارکنان، اصلاح و بهبود فرآيندهاي کاري است. در اين زمينه با کارکنان مشورت کنيد.

– کاهش مأموريت‌هاي اداري

– کاهش پرداخت اضافه‌کاري و پرداخت‌هاي جايگزين براي جبران هزينه‌هاي زندگي (پاداش براساس شايستگي و عملکرد)

– به کارکنان براي انجام اضافه‌کاري، فرصت «نه گفتن» بدهيد، به شرطي که وقفه در کارهاي اداري به‌وجود نيايد.

– ساعت‌هاي کارِ شناور تدوين کنيد تا کارکنان بتوانند در طول هفته، چند روزي از اين ساعت‌هاي کاري استفاده کنند يا شرايط انجام کار در خانه را فراهم سازيد.

– نبايد کارکنان را براي انتخاب ميان پيشرفت شغلي و رسيدگي به خانواده تحت فشار بگذاريد، بلکه بايد راه‌کارها و شاخص‌هاي ارتقا و ترقي شغلي به‌نحوي طراحي شود که به زندگي خصوصي کارکنان، صدمه‌اي نرساند.

براي حفظ تعادل ميان کار و زندگي خانوادگي کارکنان بايد:‌

– به اضافه‌کاري‌هاي غيرمنطقي «نه» بگوييد.

– سعي کنيد کار اداري را کم‌تر به خانه ببريد. اگر مجبوريد در خانه، کارهاي اداري انجام دهيد، بايد وقت خاصي را به آن‌ها اختصاص دهيد. براي نمونه، وقتي که فرزندان به رختخواب رفتند.

– مأموريت‌هاي اداري را کاهش دهيد.

– از ساعت‌هاي کاريِ شناور استفاده کنيد.

به‌ياد داشته باشيد واکنش افراد در مقابل استرس، متفاوت است. ممکن است استرس براي يک‌نفر عارضه‌هاي جسماني و رواني شديد داشته باشد درحالي که ديگري، از اين عارضه‌ها در امان باشد.

عدم تبعيض و تجاوز به حقوق ديگران
تبعيض، نقض حقوق ديگران و برچسب‌زني، مانعي جدي براي داشتن سلامت جسمي، روحي و رواني خوب است. ترس ازدست دادن شغل، عدم ارتقاي شغلي، عدم مشارکت کارکنان و تمسخر از سوي همکاران، مي‌تواند آسيب جدي به سلامت روحي و رواني فرد وارد نمايد. تبعيض، سم مهلکي براي يک محيط کاريِ خوب محسوب مي‌شود و زمينه‌ساز بروز بسياري از بيماري‌ها است.

سازمان‌ها از داشتن کارکنان سالم و تندرست بهره مي‌برند. کارکنان را تشويق کنيد به فکر سلامتي خود باشند. وجود کارکنان سالم، تندرست و بانشاط، موجب بهبود اخلاقيات و افزايش بهره‌وري در سازمان مي‌شود.

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *