این مقاله، برگرفته و ترجمه ایست از کتاب (الطریق الی بنك الاسلامي) نوشته اقتصاددان عراقی، سید صادق شیرازي.
islamic-bankingطبیعت مردم بر این سرشته شده است که در برابر کارهاي پیچیده که چارة آن را سخت میدانند تسلیم شوند؛ و به فکر اصلاح امر فاسدي که دنیا را فرا گرفته است نمی افتند. و هر نوع بحث و گفتگوئی را پیرامون الغاء ربا، و جایگزین نمودن برنامه صالحی را بجاي آن بحثی محال شمرده که امید پیروزي براي آن ندارند. هنگامی که مردم میبینند بانکها دنیا را پر کرده اند. و میبینند بازارها و بازرگانیهاي جهان با این بانکها سروکار دارند؛ و بانکها هم کارشان داد و ستد ربا است، دیگر به فکر اصلاح باکها نمی افتند، زیرا اصلاح بانکها کاري است بس مشکل، و احتیاج به استقامت و دوام بسیار زیاد دارد. و اگر هم کسی در فکر اصلاح بانکها برآید؛ کار او را بلاف و گزاف نسبت داده نتیجه را مجهول میدانند. همانگونه که بر هر انسانی به خاطر انسانیت به هر نحو و به هر قیمت که شده واجب است براي ریشه کن ساختن مفاسدي که امروزه بر همه جا حکمرفا است کوشش کند، و مواد فاسد را از قاموس نظام اقتصادي موجود ریشه کن ساخته، به جاي آن اوضاع و احوال صالح و برنامه صالحی جایگزین سازد. همینطور نیز بر افراد مسلمان به خاطر اسلام واجب است به هر نحو و به هر قیمت که شده اوضاع نامسلمانی، و برنامه هاي غیر اسلامی، و ماده هاي غیر اسلامی را از میان جامعه اسلامی ریشه کن ساخته، و برنامه و اوضاع اسلامی جایگزین آن سازد. مشکل ربا در بانکهاي امروزي از قبیل مشکلاتی است که چاره آن سخت است، آیا باید این مشکل را رها کرد تا همانند گذشته اجتماع را از بین ببرد؛ و همچنان بقاء و استمرار آن در جهان مصیبتها ایجاد کند.

ولی این مشکلات و مسائل که انشاء الله به طور مختصر در صدد آنها و پاسخگوئی به آن برمیآئیم براي شما معلوم خواهد شد که چگونه حل آن آسان است؛ و از دور براي افرادي همچون سرابها و آب نماها جلوهاي کاذبانه داشته است. اینک این پرسشها را روي میز تشریح حقیقت قرار دهیم:
1. در بانکها چگونه میتوان از (ربا) بینیاز شد؟
2. حقوق کارمندان از کجا تأمین شود؟
3. چگونه قرض بی ربا بدهیم؟
4. در بانک اسلامی بودجه را چگونه حفظ کنیم؟

1. چگونه میتوان در بانکها از ربا چشم پوشید و مقدمات حذف بهره از اقتصاد را پایه ریزی کرد ؟
این پرسش اولین مشکلی است که مسئلۀ ( حذف بهره از اقتصاد ) با آن مواجه میشود. میگویند (بله ما قبول داریم که بهره خانمان برانداز و کوبنده اقتصاد ملتها است، اما چاره چیست، ما چگونه میتوانیم از این بانکهائی که ربا میگیرند و ربا میدهند چشم بپوشیم؟ در صورتی که این بانکها امروزه شریان حیاتی اقتصادند و همچون روح موجب پایداري آن میباشند، و تجارتهاي جهانی هم بر اساس داد و ستدهاي بانکی استوار شده، و بازارهاي جهانی هم با این بانکها میچرخند، آیا با این وصف چشم پوشی از بانکها جز این معنائی دارد که باید تمام بازارها و داد و ستدها و اقتصاد ملتها، وارداتها و صادراتها همگی یکباره به حالت تعطیل درآید؟ بنابراین یا میبایست خود را تسلیم ربا کنیم و با این بانکها داد و ستد نمائیم؟ و یا میبایست به منظور فرار از این بانکها بازارها و بازرگانیها راکد شود؟ این پرسش را مردم به صورت یک مشکل غیرقابل حل تصور میکنند، و در برابر آن راه نجاتی نمیابند. و اما غافل از آنکه وقتی ما دربارة بانکهاي رباخوار بحث میکنیم، به عنوان یک بانک دربارة آنها به گفتگو نمیپردازیم بلکه به عنوان (بانکهاي رباخوار) که داد و ستد ربوي انجام میدهند پیرامون آنها بحث مینمائیم. ما نمیگوئیم از بانکها چشم پوشی کنیم؛ و نیازي به بانکها نداریم. بلکه ما میگوئیم : از رباخواري در بانک چشم بپوشیم؛ و این رباخواري بانکها است که اقتصاد جامعه را فلج میکند. و این (ربا) که ما دربارة آن بحث میکنیم نه شاهرگ حیاتی اقتصاد است، و نه روح اقتصاد و بازرگانی ملتها میباشد و نه گردش بازارها به واسطۀ آن میباشد.
و این که میبینیم امروزه بانکها از عوامل مهم گردش اقتصاد میباشند به خاطر مجموعۀ داد و ستدها، و ردوبدل حوالجات و صادرات و وادرات؛ و باز کردن حسابهاي جاري و گردش، و قبول ودیعه ها و بازرگانیها و کارهاي دیگري است که انجام میدهند …نه به خاطر داد و ستد ربا، به طوري که اگر بانکها از ربا چشم بپوشند به منزله قطع شاهرگ حیاتی جامعه باشد . ما به شما اطمینان میدهیم که اگر داد و ستدهاي ربوي از بانکها حذف شود؛ و بانکها به کارهاي دیگر خود به غیر از داد و ستد ربا ادامه دهند هیچ بازاري متوقف نخواهد شد، و هیچ تجارتی و واردات و صادراتی تعطیل نخواهد شد، بلکه برعکس اگر بازرگانیها و بازارها از سیستم ربائی به سیستم مضاربه در اقتصاد اسلامی ترقی بیشتري نصیب آنها خواهد شد. بنابراین براي ما امکان دارد که نه فقط در بانکها از ربا صرف نظر نمائیم بلکه الغاء ربا از نظر انسانیت لزوم حیاتی دارد. و پس از الغاء ربا به خوبی خواهیم فهمید که چگونه اقتصاد پیشرفت خواهد نمود.

2. حقوق کارمندان از کجا؟
پرسش دوم این است:
پس از آنکه از برنامۀ بانکها، ربا این درآمد هنگفت الغاء شد؛ حقوق کارمندان بانکها که بودجه فراوانی است از کجا تأمین شود؟ براي پاسخ دادن به این پرسش باید به این سه نکته توجه نمود:
نکته اول:
آیا سود بانکها تنها منحصر به (ربا) است، که اگر ربا الغاء گردید بانکها درآمد دیگري به دست نیاورند؟ و بانک براي حقوق کارمندان بودجهاي نداشته باشد؟ نه خیر . بانکها کارهاي بازرگانی مهمی انجام میدهند که میتوان گفت: چرخ اقتصاد جامعه بوسیلۀ همین کارهاي بازرگانی بانکها میچرخد، و روي همین حساب است که بانکها امروزه به صورت شاهرگ حیاتی اقتصاد جهان درآمده اند، و سودهائی که بانکها از کارهاي بازرگانی به دست میآورند به مراتب بیشتر از منافعی است که بنام (ربا) به جیب میزنند. بنابراین امکان دارد همانند دیگر مؤسسات و شرکتها که حقوق کارگران خود را از سودهاي حاصله بازرگانی میپردازند و بقیه را صاحبان شرکتها و مؤسسات براي خود منظور میدارند، بانکها نیز حقوق کارمندان خود را از مجموع سودهاي حاصلۀ خود بپردازند. علاوه بر این رواج ربا در بانکها که در نتیجه آن از گردش بازارها کاسته میشود، بازرگانیها لطمه میخورد، سطح بیکاري در میان مردم بالا میرود، و افراد بی سرمایه قدرت کار نخواهند داشت؛ فقر و تنگدستی روي آور میشود، ثروتها همچنان جامد و راکد خواهند ماند، آیا وجدان انسانیت اجازه میدهد که جهانیان بخاطر حقوق کارمندان و مزد مستخدمین در این بلادها و نابسامانیهاي حاصله از ربا دست و پا بزنند؟ هیچ گاه انسانیت و وجدان بشر چنین اجازهاي نخواهد داد، و برعکس وجدان انسان با سرسختی و شدت به جنگ ربا برمیخیزد
نکته دوم:
آیا حقوق کارمندان بانکها به اندازة یک دهم بودجه هائی که دولتها بنام بالا بردن سطح اقتصاد کشور صرف میکنند خواهد شد ؟ دولتها به عنوان بالا بردن سطح اقتصاد کشور این بودجه ها را صرف میکنند:
1. تشکیل وزارتخانهاي مخصوص اقتصاد، با دوائر و قسمتهاي مربوطه.
2. مبالغ هنگفتی از بودجه که صرف هیئتهاي اقتصادي میشود.
3. همه ساله به منظور تکمیل مطالعات اقتصادي تعداد بسیاري دانشجو به کشورهاي دیگر اعزام میکنند.
4. تأسیس دانشکدههاي مهمی به منظور مطالعات در زمینۀ اقتصاد. و از این قبیل امور مربوطه به اقتصاد که در راه آن بودجه هاي هنگفتی صرف میگردد.
دولتهائی که بار سنگین این همه بودجه هاي فراوان را بنام (رشد اقتصادي) یا (در راه یک اقتصاد نیرومند) و … بر دوش خود تحمل میکنند؛ چه میشود که در ردیف این ستونهاي بزرگ به وجود یک قلم حقوق کارمندان بانکها را نیز بنام (رشد اقتصادي) و دیگر عناوین فریبنده بدوش کشند، زیرا الغاء ربا براي ایجاد یک اقتصاد نمونه، و رشد اقتصادي گامی بسیار مؤثر به شمار میرود . این در مورد بانکهاي دولتی.
اما نسبت به بانکهاي خصوصی و ملی انصاف آن است که این بانکها نیز هر چند هم که با الغاء ربا قسمت مهمی از منافع خود راکه از راه ربا بدست میآوردند از دست خواهند داد ولی انصاف آن است که آنها نیز باید از این سود کثیف صرف نظر کنند، زیرا با الغاي ربا اقتصاد به سوي ترقی و تکامل پیش خواهد رفت، و موجودیت اقتصاد جامعه به سود همگی افراد ملت حفظ خواهد شد. زیرا بر افراد یک جامعه لازم است که مصالح عمومی مهم اجتماع را بر مصالح ناچیز فردي خود مقدم دارند. کدام وجدان سالم اجازه میدهد که ملتی در فقر و فلاکت و گرسنگی دست و پا بزنند، و اقتصاد ملتی فلج شود، تا عدهاي ثروتمندان و اشراف بر میزان ثروتهاي کلان خود بیفزایند؟ و کدام وجدان سالم است که بخاطر تأمین مصالح حتمی و ضروري یک اجتماع از رباخواري این ثروتمندان و پولداران الغاء رژیم رباخواري را اجازه ندهد؟ به زودي در همین مقاله ثابت میکنیم که اگر رژیم ربا خواري لغو شود؛ بانکها چه دولتی و چه ملی از سود بیشتري بهره مند خواهند شد.
علاوه بر این اگر بانکهاي دولتی از داد و ستدهاي ربوي دست بکشند، و ربا را از برنامۀ بانکها الغاء کنند، بانکهاي ملی و خصوصی هم به زودي قبل از آنکه آنها را مجبور کنند براي حفظ موجودیت خود به سرعت ربا را در برنامههاي بانکی لغو خواهند نمود. زیرا پس از آنکه بانکهاي دولتی ربا را لغو کردند، بانکهاي خصوصی میبینند که مردم متوجه بانکهاي دولتی میشوند و بانکهاي آنان راکد خواهد ماند، و دیگر مردم با آنان رابطه نخواهند داشت؛ و علاوه از دست دادن سودهاي ربائی سودهاي تجارتی را هم که از راههاي دیگر داشت، مانند سودهائی که از راه حسابهاي مختلف؛ و سود هائی که از راه حوالجات و قبول چکها، و صادرات و وادرات و … نصیب بانکها میگردد، این سودها را نیز از دست خواهند داد. و لذا بانکهاي خصوصی براي آنکه لااقل این سودها را براي خود حفظ کنند به صرعت ربا را از نظام بانکی خود لغو خواهند نمود.
نکتۀ سوم:
در صورت (الغاء ربا) بانکها در عین حال که گرفتن ربا را لغو کردهاند، پرداخت ربا را نیز لغو خواهند نمود، بنابراین الغاء ربا اگر از یک سو با از دست دادن سودهائی که به عنوان ربا میگرفته اند براي بانکها خسارتی به شمار میآید، از سوي دیگر با نپرداختن سودهائی که به عنوان ربا میپرداخته اند منافعی خواهند داشت. زیرا همانگونه که بانکها از افرادي که به آنها وام داده است ربا میگیرد، به ثروتمندانی که اموال خود را در حسابهاي بهره دار به بانک میسپارند ربا میدهد. براي نمونه بانکی که سودهاي حاصلۀ او از بدهکارانش مثلا دو میلیون تومان باشد مبلغی نیز به همین میزان باید به عنوان رباي حسابهاي سپرده و … به افراد معدودي از ثروتمندان بپردازد. روي این حساب بانکی که در یک سال مثلا مبلغ دو میلیون تومان از هزاران فقیر و ناتوان و محتاج به عنوان ربا دریافت میکند مبلغی به همین میزانها باید به عنوان ربا حسابهاي افراد معدودي از ثروتمندان به آنان بپردازد.
بله ممکن است سر سال سودهاي دریافتی بانک از طریق ربا بیشتر از سودهاي پرداختی باشد؛ مثلا سودهاي دریافتی یک میلیون و دویست هزار تومان باشد، در حالی که سودهاي پرداختیش بیش از یک میلیون تومان نباشد. و نیز امکان دارد گاهی هم سودهاي دریافتی یک بانک از طریق ربا سر سال کمتر از سودهاي پرداختی او باشد؛ مثل اینکه برعکس سودهاي دریافتی بانک یک میلیون تومان باشد در حالی که سودهاي پرداختیش یک میلیون و دویست هزار تومان باشد. بنابراین (الغاء ربا) زیان بزرگ و خسارت مهمی در بودجۀ بانکها ایجاد نمیکند، که بعضی از افراد الغاء ربا را محال میپندارند. بلکه باید گفت: جریان برعکس است، و در بسیاري از بانکها که میزان سپردهها در آن بیشتر است از وامهائی که به مردم میدهند، الغاء ربا در اینگونه بانکها از خسارتهاي فراوانی جلوگیري خواهد نمود. نتیجه اینکه: تأمین حقوق کارمندان بانک تنها منحصر به (ربا) نیست به طوري که اگر ربا از بانکها حذف شود کارمندان بدون حقوق بمانند.

3. چرا وام بی بهره بدهیم؟
این سومین پرسش است در این باره. چگونه بدون بهره وام بدهیم؟
چرا ما ثروت خود را به مردم بدهیم که مدت زمانی در پرتو آن آسایش کنند، و پس از مدتها پول ما را بدون هیچ گونه سرآمد و ربحی همانطور که گرفته اند به ما پس بدهند؟ در پاسخ این پرسش خواهیم گفت:
اولا: سود مربوط به اصل مال و ثروت نیست، بلکه بهره در مقابل کار و کوشش است، آیا مشاهده نمیکنید: اگر ثروت فراوانی زیرزمین دفن شده باشد؛ هر چند هم که سالیان دراز بر آن بگذرد، اگر چیزي از آن کاسته نشود چیزي بر آن افزوده نخواهد شد؛ اما ثروت اندکی که با آن تجارت و داد و ستد انجام گیرد در هر معاملهاي به میزان آن ثروت بهره بر آن افزوده خواهد شد؟ حال که از نظر طبیعی میبینیم بهره مربوط به اصل ثروت نیست؛ بنابراین صاحب مال چه حقی بر گیرنده وام دارد؟ از نظر اصل ثروت که دانستیم مال خود به خود صلاحیت جلب سود و بهرهاي ندارد. و از لحاظ کار و کوشش هم که صاحب ثروت براي زیاد شدن مال خود عملیاتی روي ثروت خود انجام نداده است. پس روي چه حسابی باید بر ثروت وام دهنده اضافه شود، و تنها به خاطر اینکه مدت زمانی پول خود را بدست نیازمندي داده است موقع بازپس گرفتن ثروت خود اضافه بر مبلغ پرداخت شده چیزي مطالبه نماید؟
در ثانی:
چرا از ثواب آخرتی و خوشنودي خداوند غافل هستیم زیرا قرض دادن از کارهاي نیکی است که از نظر اسلام داراي ثواب و پاداش فراوان است، گاهی انسان تجارت میکند و با ثروت خود 5% یا 10 % یا 15 % بهره بدست میآورد، و گاهی هم انسان یک تجارت معنوي میکند و خداوند براي او بهرهاي به میزان 100 % و بیشتر در حساب آخرتش منظور میکند. ما که مسلمان هستیم؛ و اعتقاد به آخرت و پاداش خداوندي داریم، چه مانعی دارد که بوسیله قسمتی از اموال خود سود دنیائی بدست بیاوریم، و بواسطه قسمت دیگري از ثروت خویش بهرههاي آخرتی پسانداز کنیم؟ بلکه ثواب آخرت در قرضالحسنه بسیار بیشتر از 100 % است. چرا؟ براي اینکه ثواب صدقه طبق صریح قرآن ده برابر اصل مال است: (هرکس در راه خدا احسان کند ده برابر آن پاداش دارد)
و حدیث شریف میفرماید: قرض دادن بهتر از صدقه دادن است، اینک به این روایت توجه فرمائید: شیخ صدوق در کتاب (ثواب الاعمال) از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت میکند که فرمودند: (اگر من مالی را به کسی قرض بدهم در نظرم بهتر است از آنکه به اندازة همان مال را به کسی صدقه بدهم). بلکه پاداش قرض الحسنه از اینها هم بیشتر است زیرا صدقه به نسبت ده برابر است. در حالتی که قرض به نسبت هیجده برابر خواهد بود اینک به این روایت توجه فرمائید: امام جعفر صادق (ع) فرمودند: (در قرض الحسنه انسان یک بر هیجده ثواب میبرد). آیا این اندازه بهره براي مسلمانان سودي بزرگ و ربحی کلان بشمار نمیآید؟ امروزه در بانکها خیلی که زیاد بهره به شما بدهند 8% یا 9% است. اما بهرة قرض الحسنه نزد خداوند به نسبت یک بر هیجده میباشد. بنابراین مسلمانها! بیائید به برادران دینی خود وام بدون بهره بدهیم تا از این بهرة عالیتر و بیشتر برخوردار گردیم.
در ثالث: براي کسانی که قدرت کار ندارند و میخواهند از ثروت خود بهرهاي بدست بیاورند در قوانین اقتصادي اسلام باب مضاربه باز است: اینک خلاصۀ قانون مضاربه: مال از شخصی، کار از دیگري، و سود آن را به نسبت معینی با توافق یکدیگر میان خود تقسیم میکنند: نصف سود براي صاحب پول، و نصف دیگري براي کسی که با آن کار میکند؟ یا اینکه یک سوم سود براي صاحب پول، دو سوم دیگر مربوط به طرف باشد یا اینکه یک چهارم سود براي صاحب پول، و سه چهارم دیگر براي طرف. و همچنین به هر طرزي که توافق داشتند. فرقی که میان ربا و مضاربه موجود است از این جهت است:
1. بهره در ربا میزانی ثابت دارد 5% یا 10 % و … اما سود در مضاربه محدود نیست، بلکه سود طرفین به میزان سود معاملات آنان است چه زیاد باشد و چه کم.
2. سود ربا اکثراً اندك است، اما سود مضاربه چون یک سود بازرگانی است اکثرا بیشتر است. کمتر تجارتی یافت میشود که سود آن 5% باشد، معمولا سودهاي بازرگانی 20 % یا 30 % بلکه گاهی بالا رفته به 50 % و 60 % میرسد. و گاهی ممکن است سود یک تجارت به صد در صد هم برسد.
3. بهرة ربا حتمی است، به این معنی شخصی که با پول دیگري تجارت میکند چه در تجارت خود سود ببرد یا زیان باید میزان معینی همیشه ربا بدهد. ولی بهرة مال مضاربه حتمی و ثابت نیست، به این معنا که اگر اتفاقا تاجر در معامله خسارت دید، صاحب پول (اگر شریک خسارت نشود) چیزي بیشتر از مال خود مطالبه نمیکند. بنابراین اگر پول خود را بدون ربا به کسی به عنوان قرض یا مضاربه بدهیم بیش از ربا سود دنیوي و اخروي خواهیم برد.

4 چگونه میتوان بودجه را در بانک اسلامی حفظ کرد؟
این پرسش پنجمین مشکلی است که در راه تأسیس بانک اسلامی مانع بزرگی به نظر میرسد. چگونه ممکن است ما بتوانیم تعادل در بودجۀ بانک اسلامی را حفظ کنیم؟ زیرا همین که مردم دانستند بانک اسلامی قرض بی بهره میدهد. همگان براي گرفتن وام به سوي بانک اسلامی هجوم میآورند، و در همان اولین روز سرمایه و موجودي بانک تمام خواهد شد.
اما پاسخ این پرسش:
بله بانک اسلامی (قرض الحسنه) میدهد، بی آنکه بهره و ربا بگیرد اما با شرائطی معقول و در یک چهار چوب مطالعه شده و معین، که برنامۀ آن مانند برنامۀ همین بانکهاي امروزي است. بانکهاي امروزي هم یکباره تمام سرمایۀ خود را وام نمیدهند، بلکه مقدار معینی از سرمایۀ خود را اختصاص به این کار میدهند، و بقیۀ سرمایۀ خود را براي کارهاي دیگري از قبیل چکها، تجارتها، و ضمانتها و دیگر معاملات میگذارند. بانک اسلامی هم تنها یک (بانک قرض الحسنه) نیست و مانند سایر بانکها است با یک فرق که در بانک اسلامی تنها برنامۀ ربا دادن و ربا گرفتن لغو شده است، و به استثناي برخی از مواد جزئی دیگر از سایر کارهاي بانکی که قوانین اقتصادي اسلام آنها را نیز تجویز نمیکند. بله آن دسته از افراد که میخواهند به منظور تجارت نه براي رفع احتیاجات ضروري زندگی، از بانک اسلامی قرض بگیرند، بانک اسلامی نباید به این دسته افراد قرض الحسنه بدهد، بلکه به عنوان (مضاربه) پولی در اختیار آنان میگذارد که طرف با آن پول تجارت کند و سودهاي حاصله میان بانک اسلامی و طرف حساب، به نسبت معینی تقسیم گردد؛ و در فصل آتیه مقداري در این باره بحث خواهد شد. اما آن دسته از افراد تنگدست که احتیاج، آنها را وادار به قرض الحسنه از بانک اسلامی کرده است، لازمۀ برادري و انسانیت، و وجدان اخلاقی و روحیۀ خیرخواهی است که به این افراد بدون بهره قرض الحسنه داده شود، و این اقدام همانند دیگر اقدامات بهره قرض الحسنه داده شود، و این اقدام همانند دیگر اقدامات اجتماعی و انسانی است که دولتها و مؤسسات خیریه در جهان انجام میدهند.
فهرست عملیات اساسی بانک اسلامی: فهرست عملیات اساسی بانک اسلامی:
1. پرداخت قرض بدون ربا.
2. دریافت قرض بدون ربا.
3. قبول سپردهها.
4. مضاربۀ بانک اسلامی با عاملین بازرگانی.
5. مضاربۀ تجار با بانک اسلامی.
6. بازرگانی.
7. وکالت در مضاربه.
8. پرداخت حوالجات.
9. دریافت حوالجات.
10 . رهن.
11 . قرضهاي عادي.
12 . افتتاح اعتبارات بانکی.
13 . وامهاي صنعتی.
14 . معاملۀ سلف روي اسناد.
15 . معاملۀ سلف روي اجناس.
16 . نقد کردن سفتهها.
17 . صرافی پولها.
18 . مقاصه.
19 . و عملیات دیگر.

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *