خانه تكاني باورها
چقدر خوب هست كه هر از گاهي باورهايمان را يک مروري كنيم. بد نيست ادم چند وقت يک بار ذهنيات و تفكراتش را خانه تكاني كند .واضح تر بگویم.ما در مورد رفتار و افكارمان بيشتر از آنيكه فكر كنيم بر حسب عادت فكر ميكنيم و عمل ميكنيم. براي چند لحظه بدون تعصب اين مطلب را بخوانيم. قبول؟!
باور ها
انیشتین میگفت : « آنچه در مغزتان میگذرد، جهانتان را میآفریند. »
استفان کاوی (از سرشناسترین چهرههای علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که میگوید:« اگر میخواهید در زندگی و روابط شخصیتان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایشها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان میخواهد قدمهای کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگیتان ایجاد کنید باید نگرشها و برداشتهایتان را عوض کنید .»
او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموستر میکند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچههایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچههایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب میکردند. یکی از بچهها با صدای بلند گریه میکرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن میکشید و خلاصه اعصاب همهمان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچهها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمیآورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچههایتان واقعاً دارند همه را آزار میدهند. شما نمیخواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد میافتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمیگردیم که همسرم، مادر همین بچهها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمیدانم باید به این بچهها چه بگویم. نمیدانم که خودم باید چه کار کنم و … و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»
استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره میپرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمیبینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه میدهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمیدانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و….
اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور میتواند تا این اندازه بیملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب میخواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»
« حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض میشود. کلید یا راه حل هر مسئلهای این است که به شیشههای عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازهای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است
فقط 10 دقيقه بنشينيم در یک جاي خلوت و تك تك طرز فكر ها و رفتارهايي كه بطور نا خود اگاه عادتمان هست مرور كنيم. ميدانيد چه اتفاقي ميافتد؟
اگر واقعا بدون تعصب تك تك اعمال و افكارمان را مرور كنيم به خوبي ميتوانيم خوب و بدهایش را از هم تفكيك كنيم. خوبها و به درد بخور هایش را تقويت كنيم و بدها وكثيف هایش را دور بندازيم تا بيش ازاين در زندگيمان دست و پایمان را نگيرند. انسان به طور ذاتي بدون اينكه نياز به اقا بالا سري داشته باشد توانايي تشخيص خوب و بد را دارد. مگه نه؟؟؟!!!
خب منظورم از اين خانه تكاني چيست؟:
در ادبياتمان بهش ميگویند:
چشمها را بايد شست .طور ديگر بايد ديد…..
در ادبيات عرفاني مان هم بهش ميگویند:
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم……فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم
با كلاسها هم بهش ميگویند:
مهندسي مجدد يا ري انجينيرينگ:Re-Engineering
بزرگان هم بهش ميگویند:
مراقب افكارت باش كه گفتارت ميشود. مراقب گفتارت باش كه رفتارت ميشود. مراقب رفتارت باش كه عادتت ميشود. مراقب عادتت باش كه شخصيتت ميشود و مراقب شخصيتت باش كه سرنوشتت ميشود..
مذهبي ها هم بهش ميگویند:
يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت
بازدیدها: 0