موضوع را با چند پرسش ساده آغاز میکنیم.
- آیا همیشه رشد اقتصادی سبب کاهش فقر میگردد؟ ویا برعکس؟
- آیا رابطه ی این دو پدیده اقتصادی رابطه یک به یک و مستقیم است و یا عوامل دیگری هم میتواند در میان باشد؟
- آیا کاهش فقر بدون رشد اقتصادی ویا رشد منفی اقتصادی, ممکن است؟
برای پاسخ به پرسش های فوق باید پای پدیده ی جدیدی بنام “نابرابری اقتصادی” را به میدان کشید; یعنی همان توزیع ناعادلانه درآمد و دارایی بین غنی و فقیر , به کلام دیگر فاصله ی پولی بین طبقات مختلف جامعه.
هرگونه تغیری در فقر میتواند زاییده ی دو پدیده باشد; نخست “رشد اقتصادی”دو دیگر “نابرابری اقتصادی”.
یعنی با ثابت نگهداشتن نابرابری و افزایش نرخ رشد فقر کاهش میابد. برعکس با ثابت نگهداشتن رشد و افزایش نابرابری فقر افزایش میابد.
شاید پرسشی مطرح شود که “آیا رشد اقتصادی برای کاهش فقر مفید است یا خیر؟”
پاسخ به پرسش های فوق را میتوان در دو حالت مورد ارزیابی قرار داد:
حالت نخست:رشد اقتصادی با نابرابری اقتصادی ثابت:
چون در این حالت ضریب نابرابری اقتصادی ثابت فرض شده است, بنا درآمد غنی و فقیر با عین فیصدی افزایش میابد.
این افزایش درآمد, درآمد بعضی از افراد واقع در زیر خط فقر را, افزایش داده و ممکنآنها را از زیر خط فقر بالا بکشد. که این نمایانگر تاثیر مثبت رشد بالای فقرزدایی است.
حالت دوم: رشد اقتصادی و نابرابری اقتصادی متغیر:
در این حالت رشد اقتصادی توام با تغیر در نابرای اقتصادی است. یعنی رشددرآمد غنی و فقیر یکسان نیست.
اینجا هم دو حالت پیش میاید
نخست: افزایش نابرابری اقتصادی:
با افزایش ضریب نابرابری اقتصادی, رشد اقتصادی سبب افزایش فاصله طبقاتی در جامعه میگردد.
یعنی درآمد غنی بیشتر رشد میکند و از فقیر کمتر, غنی غنی تر میشود و فقیر فقیر تر. در این حالت رشد اقتصادی نه تنها از فقر نمیکاهد، برعکس بر آن می افزاید.
دوم: کاهش نابرابری اقتصادی:
رشد توام با کاهش نابرابری میتواند سبب کاهش بیشتر فقر گردد. که این کاهش فقر بیشتر از مقدار رشد اقتصادی است.
حالا سوالی مطرح میشود که چی چیزی سبب شده تا فقر با یک نرخ بیشتر از نرخ رشد, کاهش یابد؟
پاسخ به سوال فوق همان “کاهش در نابرابری اقتصادی” است.
اینجا دو عامل سبب کاهش بیشتر فقر گردیده است; یکی رشد اقتصادی و دیگر کاهش نابرابری اقتصادی.
منظور از کاهش نابرابری اقتصادی “توزیع مجدد درآمد” از غنی به فقیر است. یعنی کاستن از درآمد غنی و افزودن به در آمد فقیر, که این خود به تنهایی میتواند باعث کاهش فقر گردد.
حالا میپردازیم به پرسش سوم ” آیا کاهش فقر بدون رشد اقتصادی ویا رشد منفی اقتصادی, ممکن است؟ “
پاسخ به سوال فوق “بلی” است. طوریکه قبلا تذکر داده شد کاهش فقر از دو راه ممکن است, یکی رشد اقتصادی دیگر “توزیع مجدد آمد” یا “کاهش نابرابری”.
حالا فرض میکنیم که رشد اقتصادی “صفر” است, پس با چی راهکاری میتوان از فقر کاهید؟ بدون شک همان “توزیع مجدد درآمد” یا “کاهش نابرابری اقتصادی”
حتی با رشد اقتصادی منفی (کاهش در عاید سرانه) نیز میتوان از مقدار فقر کاهید مشروط بر اینکه مقدار “کاهش نابرابری” بیشتر از مقدار رشد منفی باشد.
خوب این توزیع مجدد درآمد هم مبحث دیگریست که با کارشیوه های متفاوت دولت از قبیل “تکس یا مالیه” امکان پذیر است, که خارج از دایره این مبحث است.
جمع بندی:
رشد اقتصادی در یک کشورهمیش به معنی کاهش فقر نیست.
این نابرابری اقتصادیست که تعیین کننده تاثیر رشد اقتصادی بالای فقر است.
فقرزدایی لااقل از دو راه ممکن است; نخست افزایش در رشد اقتصادی, دوم کاهش در نابرابری اقتصادی.
نویسنده: طارق بصیر
بازدیدها: 0