در درون مارکسیسم جهانی در حال حاضر دو تئوری اصلی بحران اقتصادی وجود دارد. یک تئوری بحران را از نقطه نظر قانون کاهش نرخ سود، که در «سرمایه» جلد ٣ آمده است، میبیند. تئوری رقیب در ارتباط با مکتب «مانتلی ریویو» است که قویاً تحت نفوذ مایکل کالچکی اقتصاددان قرار دارد.
برخلاف هواداران تئوری بحران کاهش نرخ سود، مکتب «مانتلی ریویو» موضوع انحصار و تقاضای پولی مؤثر را در ریشه توضیح آن از بحران و رکود سرمایهداری میبیند. جان بلامی فاستر در یک مقاله اخیر «مانتلی ریویو» به نام «مارکس، کالچکی، و استراتژی سوسیالیستی» میگوید که نظرات کالچکی کاملاً با نظرات مارکس همخوان است. تعجبآور نیست که با توجه به ادامه بحران جهانی سرمایهداری، بحث در این عرصه رونق دارد.
با این وصف، در پی یک مقاله بحثانگیز بهقلم مایکل هاینریش در یکی از شماره های اخیر «مانتلی ریویو»، بحث شکل سختتری بهخود گرفته است. هاینریش یکی از مُبلغین چیزی است که به «قرائت آلمانی جدید از مارکس» معروف شده، و تئوری ارزش را که مارکس در «سرمایه» نشان میدهد تفسیر میکند. «قرائت جدید» او از مارکس بر مطالعۀ مارکس در دانشگاههای آلمان غالب است.
به علت محدویت جا، چکیده استدلالات مطرح شده توسط هاینریش در شمارۀ بعد در اختیار خوانندگان «صدای سوسیالیستی» قرار خواهد گرفت. در شمارههای پس از آن، استدلالات مخالف آن که توسط مدافعان تئوری کاهش نرخ سود مطرح شده منتشر خواهد شد، به این امید که خوانندگان بتوانند از مباحث معاصر در تئوری مارکسیستی بحران اطلاع کامل بدست آورند. شرح این بحث، متأسفانه، به مقداری شناخت از تئوریهای بنیادی مارکسیستی پیرامون ارزش اضافی و ترکیب ارگانیک سرمایه نیاز دارد.
هاینریش سعی دارد نشان دهد که شناخت مارکس از بحران هرگز کامل نشد، و اینکه یک تئوری قطعی مارکسیستی از بحران وجود ندارد. طبق این، مارکس متعاقب انقلاب در دهه ١۸۵٠ از یک شناخت سادهانگارانه، تصادفی از بحران به شناختی رسید که مستقیماً بر مفاهیم یک «سقوط اقتصادی نهایی» قرار نداشت.
هاینریش اذعان دارد که جامعترین بررسی بحران با تز گرایش به کاهش نرخ سود در «سرمایه» یافت میشود: مارکس، گرچه نخستین کسی نبود که این ایده را مطرح کرد، اما همانطور که خود گفت نخستین کسی بود که یک توضیح منسجم را برای آن کشف نمود.
هاینریش چیزی را که او طیفی از مشکلات این تز مینامد مشخص میکند. نخست، به نظر میرسد از نظر تجربی غیرقابلانکار و نتیجتاً بطور موثق علمی نباشد. بعنوان مثال، بعلت گرایشاتی که تأثیر متقابل دارند، اگر شخص کاهش در نرخ سود در گذشته را در نظر بگیرد، این چیزی را اثبات نمیکند، زیرا قانون به تحول آتی مربوط است. بالعکس، اگر نرخ سود در گذشته بالا رفته باشد، این آنرا «رد نمیکند»، زیرا قانون نه یک کاهش همیشگی بلکه یک کاهش «گرایشی» را که میتواند در آینده رخ دهد، در نظر دارد. هاینریش میگوید گفته می شود مارکس فرض میکند که کاهش در نرخ سود در بلند مدت همه عوامل دارای تأثیر متقابل را خنثی خواهد کرد، اما دلیلی برای این منطق داده نشده است.
مشکل دوم با تز کاهش نرخ سود که هاینریش نشان میدهد در ارتباط با ترکیب ارزشی سرمایه است:
اگر ترکیب ارزشی سرمایه و همچنین نرخ ارزش اصافی افزایش یابد، در اینصورت هم صورت و هم خرج افزایش خواهد یافت. وقتی مارکس مدعی کاهش نرخ سود است، باید نشان دهد که در بلند مدت مخرج سریعتر از صورت رشد میکند. به گفتۀ هاینریش هیج مدرکی برای چنین مقایسهای در سرعت رشد وجود ندارد.
سود=P
سرمایه متغیر=V
سرمایه ثابت=C
ارزش اصافی=S
تلاشهای مارکس برای اثبات کردن این تز بر حول این ایده میچرخید که کاهش در نرخ سود میتواند در موردی رخ دهد که ارزش اضافی افزایش مییاید. اگر تعداد کارگران همچنان کاهش یاید، در آنصورت در نقطهای، برغم نرخ ارزش اضافی تولیده شده، ارزش اضافی که آنها تولید میکنند تنزل خواهد نمود. بهعنوان مثال، ٢۴ کارگر که هر یک ٢ ساعت کار اضافی میدهند مجموعاً ۴۸ ساعت کار اضافی میدهند. اما فرض کنیم افزایش در بهره وری رخ میدهد و فقط ٢ کارگر لازم است؛ این ٢ میتوانند فقط ۴۸ ساعت کار اضافی بدهند اگر هر کدام به مدت ٢۴ ساعت کار کند و دستمزدی دریافت نکند. اما، همانطور که مارکس گفت، چون عواملی که نرخ ارزش اضافی را افزایش میدهند (حتا طولانی کردن ساعت کار یکی از نتایج صنعت در مقیاس بزرگ است) گرایش به کاهش نیروی کار استخدام شده توسط یک سرمایه مشخص دارند، نتیجتاً همان عوامل نرخ سود را کاهش داده و این کاهش [در نیروی کار استخدام شده] را کُند میکنند.
اما، به نظر هاینریش «ما نمیتوانیم امکان این را که سرمایۀ بکار گرفته شده برای استخدام دو کارگر کوچکتر از سرمایه لازم برای استخدام بیستو چهار کارگر است، نادیده بگیریم.» هاینریش میگوید در فرمول نرخ سود صورت (ارزش اضافی) ممکن است به این علت که سرمایه متغیری که ارزش میآفریند کمتر شده است کاهش یابد، اما سرمایه متغیر در مخرج نیر کاهش مییابد. سرمایه ثابت ممکن است بهعلت ماشینی شدن افزایش یافته باشد، اما نرخ سود فقط زمانی کاهش مییابد که افزایش در سرمایه ثابت بیشتر از کاهش در سرمایه متغیر باشد. این بستگی به این دارد که «کدامیک از دو مقدار سریعتر تغییر خواهد کرد- و ما این را نمیدانیم.»
هاینریش در نیمه دوم مقاله خود میگوید مارکس افکار بیشتری پیرامون تئوری بحران داشت و بهنظر میرسید به مشکلات تز اولیه خود پی برده است. او اشاره میکند که مارکس تضاد بنیادی بین گرایش بهسمت تولید نامحدود ارزش اضافی و گرایش بهسمت تحقق محدود آنرا نشان میدهد.
به گفته هاینریش مارکس مُبلغ تئوری مصرفگرایی کم (under-consumptionist) نیست، زیرا او همچنین «انگیزه برای گسترش سرمایه» را بخشی از قدرت مصرف جامعه میداند. اما، محدویتهای انگیزه برای انباشت توسط مارکس بسط نیافته است: هاینریش میگوید برای این ضروری میبود که نظام اعتباری در این مشاهدات گنجانده شود. بهنظر هاینریش، از اینرو یک برخورد سیستماتیک به تئوری بحران را نمیتوان مستقیماً از «قانون گرایش نرخ سود به کاهش» نتیجه گرفت، بلکه این فقط پس از طرح مقولاتی مانند سرمایه نزولخوار و اعتبار شدنی است. آنطور که هاینریش میگوید: موضع تئوریکی که برای بحران توسط ویراستاری انگلس پیشنهاد شد کاملاً نادرست است، اما این پیشنهاد شدیداً تأثیرگذار بوده است: رویکردهای مارکسیستی بسیاری به بحران تئوری بطور کامل روابط اعتباری را نادیده میگیرند و علل ریشهای بحران را پدیدهای میدانند که هیچگونه ارتباطی با پول و اعتبار ندارد.
پاسخ انتقادی اقتصاددانان مارکسیست جهان به کار هاینریش در شمارۀ بعد ارایه خواهد شد.
● رجوع کنید به: مایکل هاینریش، «تئوری بحران، قانون گرایش سود به کاهش، و مطالعات مارکس در سالهای ١۸۷٠»، «مانتلی ریویو»، جلد ۶۴، شمارۀ ١١، آوریل ٢٠١٣
http://monthlyreview.org/2013/04/01/crisis-theory-the-law-of-the-tendency-of-the-profit-rate-to-fall-and-marxs-studies-in-the-1870s
● همچنین نگاه کنید به: «سرمایه بهطور عام و ساختار «سرمایه» مارکس» ، مایکل هاینریش، ترجمه حسن آزاد، «مجله هفته» ١۶ آوریل ٢٠١٣.
http://www.hafteh.de/?p=41516
«چگونگی کاهش نرخ سود (آموزش)»، سهراب. ن، «افق روشن»، سهشنبه ١١ بهمن ماه ١٣٩٠.
http://www.ofros.com/maghale/sohrabn_chksod1.htm
منبع: صدای سوسیالیستی، نشریه حزب کمونیست ایرلند
تارنگاشت عدالت
سپتامبر ٢٠١٣
برگرفته از تارنمای مجله هفته
Hits: 0