opec-flag19 شهریور 1339 نمایندگان پنج کشور حاشیه خلیج فارس شامل ایران، عراق، کویت و عربستان همراه با ونزوئلا در کنفرانس بغداد گرد هم آمدند. گردهمایی‌ای که نتیجه آن تولد سازمانی بود که هنوز بعد از نیم‌قرن، به درست یا غلط، مهم‌ترین و قدرتمندترین بازیگر صحنه نفت و احتمالاً انرژی جهان ارزیابی می‌شود: سازمان کشورهای صادرکننده نفت، یا اوپک. اما درست در همین روزهای سالگرد تاسیس این سازمان، برخی تحلیلگران از پایان عمر آن می‌گویند. اشاره آنها، به ناتوانی اوپک در کنترل بازار نفت و سقوط قیمت نفت به زیر 100 دلار است؛ گویی بود و نبود این سازمان تاثیر خاصی بر بازار ندارد. اما اوپک چگونه تاسیس شد؟

برای احقاق حقوق
در شرایطی که قراردادهای نفتی به شکل یک‌طرفه‌ای منافع شرکت‌های بین‌المللی را در نظر داشت و تلاش برای تغییر آن از چند دهه پیش آغازشده بود، اوپک تاسیس شد. غلامحسین حسن‌تاش، کارشناس ارشد اقتصاد انرژی و تحلیلگر بازار نفت، در خصوص عوامل موثر بر تشکیل اوپک به «تجارت فردا» می‌گوید: «مبارزاتی که از سال‌ها پیش در اغلب کشورهای عضو اوپک با شرکت‌های نفتی صاحب‌امتیاز شروع شده بود و اجحافاتی که این شرکت‌ها می‌کردند، اندک‌اندک این کشورها را به این نتیجه رساند که به تنهایی نمی‌توانند در مقابل هفت‌خواهران مسلط، مقاومت کنند. کشورها به سرمایه و تکنولوژی نیاز داشتند و اگر شرایط قراردادی سخت‌تری را وضع می‌کردند، شرکت‌ها سرمایه خودشان را به جای دیگری می‌بردند. لذا به این نتیجه رسیدند که باید با یک همکاری جمعی این کار را انجام دهند. عامل اصلی این بود، هرچند برخی معتقدند دو مرحله کاهش قیمت نفت در سال‌های 1958 و 1959 این کشورها را تحریک کرد به تشکیل اوپک اقدام کنند ولی این مورد به نظر من، یک علت تشدیدکننده بود و نه علت اصلی.» با افزایش تدریجی تعداد کشورهای عضو سازمان، نفوذ اوپک افزایش یافت و مذاکراتی بین طرف‌های قرارداد صورت گرفت که از جمله می‌توان به طرح مشارکت در دهه 1960 اشاره کرد که بر اساس آن کشورهای عضو سازمان در تولید و صادرات نفت سهیم می‌شدند.

شاید اوج ماجرای تلاش اوپک برای احقاق حقوق کشورها، در سال 1971 به بار نشست. در این سال، اجلاس بیست‌ودوم اوپک در تهران منجر به انعقاد «توافقنامه تهران» شد. جمشید آموزگار، وزیر دارایی، نمایندگی ایران را در اوپک بر عهده داشت. توافقنامه تهران شامل چند بخش اساسی بود که از آن جمله می‌توان به افزایش مالیات شرکت‌ها به 55 درصد و افزایش قیمت نفت در چند مرحله اشاره کرد. این توافقنامه، آغازی بود بر افزایش مداوم قیمت نفت. بر اساس آمار اوپک، قیمت نفت از 67/1 دلار در سال 1970 به 05/3 دلار در سال 1973 و 73/10 دلار در سال 1974 رسید. ارزش صادرات نفتی کشورهای عضو اوپک از 2/17 میلیارد دلار در سال 1970 به 3/41 میلیارد دلار در سال 1973 و 2/125 میلیارد دلار در سال 1974 رسید. شوک نفتی اول در سال 1973 عامل اصلی افزایش قیمت نفت در این زمان بود. حسن‌تاش معتقد است آمریکا در زمینه افزایش قیمت نفت در آن زمان، نظر مساعدی داشت: «آمریکا در آن دوران، در مصرف بی‌رویه انرژی مشکل داشت. در زمینه حمایت از تولیدکنندگان داخلی نفت و انرژی هم مشکل داشت چون آنها نمی‌توانستند با نفت ارزان اوپک مقابله کنند. ارزش دلار بعد از شکست آمریکا در جنگ‌های کره و ویتنام، کاهش پیدا کرده بود و این کشور با وجود هزینه‌های سنگین، نتوانسته بود برابری دلار و طلا را حفظ کند. لذا مجموعه مطالعات تحت عنوان کمیسیون لینکن به دولت آمریکا توصیه می‌کرد راه‌حل بسیاری از مشکلات اقتصاد و انرژی، افزایش قیمت‌های جهانی نفت است. همین است که می‌بینید شاه ایران نیز بعد از 1970 راجع به افزایش قیمت نفت شعار می‌داد.» با بروز شوک نفتی دوم در سال 1979 که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود، درآمد نفتی کشورهای عضو اوپک مجدداً افزایش یافت و به 214 میلیارد دلار رسید. در سال 1986، شوک نفتی جدید این بار در جهت کاهش قیمت‌های جهانی نفت روی داد. قیمت نفت از 01/27 دلار در سال 1985 به 53/13 دلار رسید و باعث شد درآمد کشورهای اوپک از محل صادرات نفت از 9/152 میلیارد دلار در سال 1985 به 4/98 میلیارد دلار در سال 1986 کاهش یابد. حسن‌تاش در خصوص شوک نفتی دوم می‌گوید: «شوک سوم که شوک سقوط قیمت نفت بود، ناشی از اقدام عربستان بود. این کشور در آن زمان ظرفیت مازاد زیادی داشت و این بحث را مطرح کرد که اوپک تاکنون از قیمت حمایت کرده و دائم تولیدش را برای حفظ قیمت کم کرده است ولی از این پس باید به دنبال به دست آوردن سهم بازار باشد، که در اقتصاد به آن دامپینگ قیمتی برای خارج کردن رقبا از بازار می‌گویند، و این موجب افزایش تولید و سقوط قیمت در سال 1986 شد.»

جایگاه ایران
ایران یکی از پنج کشور بنیانگذار اوپک به شمار می‌رود. پنج کشوری که اکنون تعدادشان به 12 افزایش یافته است. نخستین دبیرکل اوپک نیز فواد روحانی (1382-1286)، از ایران بوده است. او به عنوان یک کارشناس برجسته و بین‌المللی در زمینه مسائل حقوقی و انرژی شناخته می‌شد و علاوه بر آن به ترجمه و تالیف آثاری نیز پرداخته بود. روحانی از ابتدای سال 1961 به عنوان نخستین دبیرکل اوپک فعالیت خود را شروع کرد و تا آوریل 1964 این سمت را عهده‌دار بود. سمتی که بعد از او هیچ ایرانی نتوانست آن را به دست آورد و طی سال‌های اخیر محل مناقشه کشورها بوده است. طی دوران دبیرکلی روحانی، نخستین کنفرانس سالانه اوپک در سال 1961 در تهران برگزار شد. 10 سال بعد، در بیست و دومین کنفرانس اوپک اعضای این سازمان برای یک بار دیگر در تهران گرد هم آمدند. رویدادی که با وجود گذشت بیش از چهار دهه از آن، کماکان به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ سازمان از آن یاد می‌شود. در اجلاس مذکور که به ریاست جمشید آموزگار برگزار شد، تصمیم گرفته شد در صورت عدم توافق بر سر افزایش سهم کشورهای تولیدکننده از درآمدهای نفتی، قیمت‌ها به صورت یک‌طرفه افزایش یابند و تحریم وضع شود. توافق موسوم به «توافق تهران» در 14 فوریه 1971 (25 بهمن 1349) به امضای طرفین رسید و بر اساس آن، سود کشورها به 55 درصد رسید، قیمت هر بشکه نفت 33 سنت افزایش یافت و علاوه بر آن افزایش‌های دیگری نیز به صورت موردی در قیمت نفت اعمال شد. ایران تا دهه‌ها بعد، میزبانی اوپک را در دست نداشت تا اینکه در سال 2005 (1383 شمسی) و ماه‌های آخر دوران قبلی وزارت نفت بیژن زنگنه، اعضای اوپک برای نشست 135 این سازمان در ایران، و این بار شهر اصفهان، گرد هم آمدند. سخنرانی شیخ احمد فهد الاحمد الصباح، وزیر انرژی کویت و رئیس کنفرانس، با اشاره به میزبانی پیشین ایران در سال 1971 آغاز شد که فصلی نو در روابط اوپک و کشورهای بین‌المللی نفتی به شمار می‌رفت. آن کنفرانس، آخرین کنفرانس سالانه اوپک به میزبانی ایران به شمار می‌رفت.

وقتی کنفرانس اوپک در سال 2005 در تهران برگزار می‌شد، بر اساس آمار اوپک، تولید ایران در بالاترین سطح خود طی تمامی دوران پس از انقلاب قرار داشت: 091/4 میلیون بشکه در روز. ایران با اختلاف بیش از یک میلیون‌بشکه‌ای نسبت به ونزوئلا، دومین تولیدکننده بزرگ نفت این سازمان بعد از عربستان به شمار می‌رفت. صادرات نفت ایران 394/2 میلیون بشکه در روز بود. یک سال قبل یعنی در سال 2004، صادرات نفت ایران به رقم 684/2 میلیون بشکه در روز رسیده بود و ایران در این زمینه نیز صاحب جایگاه دوم در اوپک بود. افول تدریجی تولید و صادرات نفت ایران از همان سال‌ها شروع شد.
در سال‌های 2010 و 2011، تولید نفت ایران به محدوده کمتر از 6/3 میلیون بشکه در روز رسید. مشابه این آمارها توسط بانک مرکزی نیز اعلام شده‌اند: در سال 1384، تولید نفت ایران 106/4 میلیون بشکه در روز و صادرات نفت 691/2 میلیون بشکه در روز بود که در سال 1390 ارقام مذکور به ترتیب به 619/3 میلیون و 107/2 میلیون رسیدند. در همین سال‌ها بود که ایران بر اساس حروف الفبا، به عنوان رئیس دوره‌ای سال 2011 انتخاب شد و مسعود میرکاظمی که وزیر نفت بود، به نمایندگی از ایران سمت مذکور را بر عهده گرفت. میرکاظمی چند ماه بعد، به دلیل برنامه ادغام وزارتخانه‌های نفت و نیرو برکنار شد و محمود احمدی‌نژاد راساً سرپرستی وزارت نفت را در دست گرفت و در عمل نیز می‌توان گفت ریاست دوره‌ای اوپک را به عنوان بالاترین مقام وزارت نفت، عهده‌دار شد. با انتقادهای صورت‌گرفته به او، این بار محمد علی‌آبادی به سمت سرپرست وزارت نفت منصوب شد تا طی دوران ریاست ایران بر اوپک، یک رئیس جدید برای این سازمان تعیین شود. علی‌آبادی طی دوران سرپرستی وزارت نفت، به اجلاس اوپک نیز رفت و به زبان انگلیسی صحبت کرد که فیلم سخنرانی او به زبان انگلیسی تا مدت‌ها به اشتراک گذاشته می‌شد و نقل محافل به شمار می‌رفت. در ضمن این حاشیه‌ها، برخی نیز از خوانش سخنرانی از روی کاغذی سخن گفتند که عبارات انگلیسی بر روی آن به زبان فارسی نوشته شده بود. علی‌آبادی، آخرین رئیس ایران در اوپک نبود و بعد از او، رستم قاسمی که با رای مجلس به عنوان وزیر نفت انتخاب شده بود، به عنوان رئیس جدید اوپک فعالیت خود را آغاز کرد. با وجود عملکرد نسبتاً قابل قبول قاسمی طی این دوران، برخی معتقدند تغییرات مکرر در وزارت نفت خاطره‌ای نه‌چندان خوش از دوران ریاست یک‌ساله ایران بر اوپک برجای گذاشت. خاطره‌ای که اکنون و در سال‌های بعد از تحریم، با افول بیش از پیش تولید و صادرات نفت ایران نیز همراه شده است. ایران که نقشی اساسی و تعیین‌کننده در تصمیم‌گیری‌های اوپک طی دهه‌های 1340 و 1350 داشت، بر اساس آخرین گزارش‌های ماهانه اوپک، اکنون بعد از عربستان و عراق و به اندازه کشورهایی مثل کویت و امارات متحده عربی نفت تولید می‌کند. بر اساس آخرین گزارش سالانه اوپک، ایران در سال 2013 روزانه به طور متوسط 2/1 میلیون بشکه نفت صادر کرده است؛ یعنی جایگاه هشتم اوپک در صادرات. یکی از برنامه‌های اصلی زنگنه در دوران جدید وزارت، احیای ظرفیت صادرات نفت به رقم سال 1384 عنوان شده است. رقمی که شاید بتواند ایران را به جایگاه سال‌های نه‌چندان دور بازگرداند و البته تحقق آن تا حد زیادی در گرو رفع تحریم‌ها خواهد بود.

سازمان تشریفاتی؟
سهم اوپک در بازار جهانی روشن‌تر از آن است که توضیح آن نیازمند اعداد و ارقام باشد. بیش از 80 درصد ذخایر اثبات‌شده نفت جهان، یعنی بیش از 1200 میلیارد بشکه، در اختیار کشورهای عضو این سازمان است. بیش از 40 درصد تولید نفت جهان توسط اوپک تولید می‌شود که این رقم در سال 2013 معادل 6/31 میلیون بشکه در روز بوده است. ارزش صادرات نفت اوپک در سال 2013 بیش از 1100 میلیارد دلار بوده است که عدد بزرگی به شمار می‌رود. اگرچه محوریت اوپک را مساله نفت تشکیل می‌دهد، کشورهای عضو این سازمان سهم قابل توجهی از ذخایر گاز جهان نیز دارند که مساوی حدود نیمی از این ذخایر است، یعنی بیش از 95 تریلیون مترمکعب. همین سهم قابل توجه از بازار، مزید بر استدلال‌های متداول درباره کم‌اثر بودن سازمان در تصمیم‌گیری‌های بازار نفت است.

این سهم از بازار، باید خود را در سیاستگذاری‌ها به روشنی نشان دهد که به عقیده بسیاری از کارشناسان این‌گونه نیست. حسن‌تاش در این خصوص می‌گوید: «اوپک در دهه اول توفیقات محدودی داشته و توانست هفت‌خواهران را کنترل کند. بعد از سال 1973، آژانس بین‌المللی انرژی نیز در سال 1975 تاسیس شد و آژانس به تدوین استراتژی بلندمدت انرژی کشورهای صنعتی اقدام کرد. این کشورها انرژی را به صورت جامع (و نه فقط نفت) دیدند و سیاست‌های بلندمدتی را تدوین کردند که هنوز هم بعد از چند دهه تغییر اساسی در آنها اتفاق نیفتاده است. در مقابل، اوپک صرفاً بر نفت متمرکز است و استراتژی بلندمدت هم ندارد. لذا آنها هستند که سیاستگذاری‌های جامع و اصلی را انجام می‌دهند و اوپک عملاً به عنوان یک رگولاتور یا تنظیم‌کننده بازار و قیمت نفت عمل کرده است. از یک طرف واگرایی کشورهای عضو اوپک زیاد و عامل همگرایی آنها تقریباً به نفت محدود است که روابط بین کشورها این مساله را به خوبی نشان می‌دهد. از سوی دیگر اوپک هیچ‌وقت استراتژی بلندمدت نداشته است و اگر داشت، مثلاً می‌توانست با یک طراحی بلندمدت قیمت‌های نفت را در نوساناتی حساب‌شده نگه دارد که جلوی سرمایه‌گذاری‌های رقیب را بگیرد و سهم بازار را حفظ کند. اوپک این‌گونه استراتژی‌ها را نداشته و به نفت محدود شده است. حتی اوپک وارد بحث میعانات گازی نشده و این میعانات جزو سهمیه‌بندی اوپک نیست در صورتی که با افزایش تولید گاز در اغلب کشورهای عضو اوپک، میزان میعانات که رقیبی برای نفت خام محسوب می‌شود، در حال افزایش است. بنابراین اوپک روزبه‌روز کم‌اثرتر شده است.» حتی اگر هیچ تردیدی در خصوص نقش محوری اوپک در افزایش قیمت نفت و احقاق حقوق کشورهای نفت‌خیز وجود نداشته باشد، کماکان به نظر می‌رسد این سازمان متناسب با ذخایر و تولید خود بر بازار نفت مسلط نیست و بخش زیادی از آن به مسائل درونی آن بازمی‌گردد. تصمیم‌گیری‌های سازمان عملاً هیچ پشتوانه اجرایی قابل توجهی ندارند. سهمیه‌بندی‌ای که به نوعی مهم‌ترین راهکار اجرایی اوپک است، در بسیاری موارد توسط کشورهای عضو نادیده گرفته می‌شود و البته هیچ جریمه روشنی هم برای آن وجود ندارد. شیوه تعیین سهمیه نیز محل بحث است. کشورهای بزرگ و کوچک تولیدکننده نفت به لحاظ سازمانی، از قدرت رسمی مساوی برخوردارند؛ اگرچه به صورت غیررسمی این‌گونه نیست و به عنوان مثال، عربستان با بیشترین ظرفیت تولید، نقش اساسی در تعیین قیمت‌ها دارد. شکاف میان کشورهای عضو سازمان و به طور خاص ایران و عربستان تصمیم‌گیری در بسیاری از موارد را با مانع روبه‌رو می‌کند. به عنوان مثال در بحث تعیین دبیرکل جدید، سازمان با بن‌بست روبه‌روست و سال‌هاست تنها راهکار چیزی نیست جز تمدید دبیرکلی. مجموع این عوامل همراه با کاهش قیمت نفت به کمتر از 95 دلار موجب شده است گزارش‌هایی در خصوص «مرگ اوپک» و پایان کار این سازمان منتشر شود. فوربس در گزارشی، از کاهش قدرت اوپک و افزایش قدرت روسیه و آمریکا در بازار نفت نوشته است. همزمان، فارن پالیسی نیز در مطلبی به تاثیر فناوری‌های جدید تولید انرژی بر کاهش قدرت اوپک پرداخته است. نمونه‌هایی از این دست نشان می‌دهد این ایده که قدرت اوپک در بازار نفت با افول مواجه بوده، روزبه‌روز در حال گسترش و فراگیری است؛ ایده‌ای که هر روز دلایل بیشتری در دفاع از آن به دست می‌آید.

 

برگرفته

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *