اقتصاد كلان چیست؟

macroeconomics-territory در اقتصاد كلان (‌‌Macroeconomics) روابط اقتصادی متغیرهایی مانند تولید، مصرف، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری، درآمد، رشد اقتصادی، تورم و مانند اینها مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر: اقتصاد كلان، بررسی وضع اقتصادی در سطح كل است و برخلاف اقتصاد خرد كه به بررسی قیمت‌ها، مقدار خرید، فروش، هزینه، درآمد و غیره در سطح بنگاهها و بازارهای فردی می‌پردازد، اقتصاد كلان مجموعه نظریه‌هایی است كه پدیده‌های اقتصادی را در سطح مقادیر جمعی تجزیه و تحلیل می‌كند و مجموع رفتارها و واكنشهای اقتصادی و نیز دورانهای بازرگانی و تغییرات ایجادشده در بازارهای كالاها و خدمات، كار، سرمایه و پول را مورد مطالعه قرار می‌دهد. دامنه اقتصاد كلان بسیار گسترده و مشتمل بر نظریه‌های سرمایه‌گذاری، تولید، درآمد، اشتغال، بیكاری، تورم، مصرف، سطح عمومی قیمت‌ها، نظریه‌های پولی و نرخهای بهره، سود، هزینه‌ها و بدهیهای دولت، كسری بودجه، تجارت خارجی و به‌طوركلی شامل مجموعه سیاست‌های مالی و پولی و رشد اقتصادی و حتی پیش بینی تغییر آنها در آینده است.

 

سوالات و موضوعات مطرح در اقتصاد كلان‌

همان گونه كه گفته شد، موضوعات و مفاهیم و سوالات فراوانی را می‌توان یافت كه در قالب اقتصاد كلان قابل طرح و بحث هستند، اما به نظر می‌رسد مهمترین موارد بدین‌قرارند:‌

1‌- چه عواملی در تعیین میزان تولید و اشتغال در جامعه موثرند و موجب نوسان آنها می‌شوند؟‌
2‌- چه عواملی در تعیین سطح عمومی قیمت‌ها موثرند و موجب نوسان آنها می‌شوند؟ تورم و ركود چگونه به وجود می‌آیند؟‌
3‌- چه عواملی در تعیین میزان متوسط نرخ دستمزد در جامعه موثرند؟‌
4‌- چگونه می‌توان آثار مصرف، سرمایه‌گذاری، مخارج دولت و تجارت بین‌الملل بر سطح كلی تولید و اشتغال و قیمت‌های داخلی و رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار داد؟
5‌- چه عواملی و چگونه كل تولید جامعه را بین مصرف و پس‌انداز تقسیم می‌كنند و این امر برتولید، اشتغال و قیمت‌ها چه آثاری بر جای می‌گذارند؟‌
6‌- چه عواملی موجب رشد مداوم در بخشهای مختلف اقتصادی می‌شوند؟

یادآور می‌شود كه در سطح كلان متغیرهای اقتصادی مانند مصرف، تولید، سرمایه‌گذاری، پس‌انداز، هزینه‌های دولتی و درآمد، همگی در سطح كلی مورد بررسی قرار می‌گیرند.‌

هدفهای مهم اقتصاد كلان‌

هدفهای اقتصاد كلان در گذشته و امروز گرچه تفاوتهای عمده‌ای را به ویژه از نظر سیاست‌گذاری‌ها و دخالت دولتها در امور اقتصادی داشته است، اما كلیت آنها در جامعه تغییر چندانی نكرده است. مهمترین هدفهای اقتصاد كلان دستیابی و یا نزدیك شدن به موارد زیر است: ‌
1‌- اشتغال كامل: وضعیتی كه در آن بیكاری غیر ارادی (نوعا در مورد نیروی انسانی) وجود نداشته باشد و یا در حداقل ممكن و قابل قبول باشد.‌
2- ثبات قیمت‌ها: یعنی سیاست‌گذاران اقتصادی با سیاست‌گذاریها و تصمیم‌های خود سعی كنند با اقدامات مناسب طوری عمل كنند كه قیمت‌ها (قیمت كالاها، خدمات، عوامل تولید و غیره) نوسانات زیادی نداشته باشند.‌
3‌- توزیع عادلانه درآمد در جامعه: دسترسی همه آحاد جامعه به امكانات با تبعیض و تمایز نباشد، به‌طوری كه شكافهای موجود بین دهكهای درآمدی جمعیت كشور كم شود و یا حداقل، زیادتر نشود.‌
4‌- رشد و توسعه اقتصادی مداوم: كه همان هدف‌غایی مادی و معنوی همه اقتصادهای دنیاست.‌

رشد اقتصادی چیست؟

هنگامی كه درباره نرخ رشد اقتصادی به عنوان عامل اصلی افزایش سطح زندگی در بلندمدت صحبت می‌كنیم، در واقع به این پرسش مهم پاسخ می‌دهیم كه: تغییر مثبت محصول ناخالص ملی واقعی چگونه باید حاصل شود؟ در نظریه‌های رشد، روابط متقابل میان عرضه عوامل، پس‌انداز و سرمایه در فرایند رشد به‌صورت الگو بیان می‌شود. در واقع در تابع تولید، آنچه موجب رشد اقتصادی می‌شود، رشد مجموعه نیروی كار، رشد سرمایه و بهبود كارایی‌ها یا دانش فنی هستند كه خود را در قالب بهره‌وری عوامل نشان می‌دهند. هركدام از این منابع سهمی در رشد دارند، اما از آنجا كه سهم نیروی كار تقریبا ثابت است و دانش فنی نیز در كوتاه مدت تغییر چندانی ندارد، ازجمله مهمترین منابع برای رشد اقتصادی، رشد سرمایه است كه در تعیین آن، پس‌انداز نقش بسیار مهمی ایفا می‌كند و پس‌انداز هم به درآمد بستگی دارد كه خود به سرمایه وابسته است، لذا اگرچه با فرایندی وابسته به هم روبرو هستیم؛ اما نرخ پس‌انداز در یك سیستم اقتصادی متعادل تعیین كننده میزان كالاهای سرمایه‌ای ( و سطح تولید ) است. هرچقدر نرخ پس‌انداز بالاتر رود، امكان افزایش میزان كالاهای سرمایه‌ای و سطح تولید فراهم‌تر خواهد شد. افزایش نرخ پس‌انداز تا رسیدن نظام اقتصادی به وضع پایدار جدید، رشد اقتصادی را بالا می‌برد. ‌

عوامل‌ موثر در كاهش رشداقتصادی‌ كدامند؟

مجموعه عوامل موثر در كاهش رشد اقتصادی عبارتند از: عدم ثبات قیمت‌ها، انحراف منابع از تولید، افزایش هزینه‌های مبادله و تجاری، كاهش آزادی اقتصادی، وجود موانع مختلف در جریان سرمایه‌گذاری خارجی و كاهش آن، تسلط دولت بر موسسات مالی و دخالت در جریان اعتبارات و غیره. از طرف دیگر، معمولا رشد اقتصادی بیكاری را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ به همین دلیل در بررسی‌های اقتصادی، رشد و بیكاری را با یكدیگر مورد مطالعه قرار می‌دهند. یعنی به منظور ارزیابی وضعیت ‌اقتصادی، توجه خاصی نسبت به رشد اقتصادی و بیكاری مبذول می‌شود. رشد مثبت و پایدار نشانگر توان بالا و سلامت اقتصاد است اما افزایش بیكاری و نوسانات زیاد رشد، نشانگر ضعف اقتصاد می‌باشد. با افزایش تولید ناخالص ملی(‌‌GNP) از بیكاری كاسته می‌شود و بالعكس. در این مورد توجه به مطالعات اوكان سودمند خواهد بود. 

قانون اوكان: رابطه معكوسی بین بیكاری و تولید ناخالص ملی وجود دارد؛ با افزایش نرخ بیكاری، تولید ناخالص ملی حقیقی كاهش می‌یابد.‌

از مطالب بالا می‌توان در تعریف اقتصاد كلان بهره گرفت تا در عبارتی موجز به فواید آن نیز پی ببریم. اقتصاد كلان عبارت از مطالعه و تجزیه و تحلیل پدیده‌ها و بررسی روابط بین متغیرهای كلی اقتصادی به منظور پیش‌بینی و اتخاذ سیاستهای مناسب برای آینده و نیز اصلاح سیاستها و تصمیمات كلان اقتصادی گذشته یك كشور است. پس با شناخت و كاربرد اقتصاد كلان انتظار داریم از یك طرف پیش‌بینی‌های لازم و مناسبی برای اقتصاد كشور صورت گیرد و از سوی دیگر، سیاست‌های اقتصادی گذشته به‌طور مداوم مورد بازنگری قرار گیرند تا وضعیت متغیرهای كلی اقتصادی بهبود پیدا كنند، رشد اقتصادی تحقق یابد و بیكاری و تورم مهارشوند.‌

بازیگران عرصه اقتصاد كلان و پدیدآورندگان بازارها

به‌طوركلی مفاهیم مربوط به چرخه اقتصادی (درآمد و تولید)، مفهوم درآمدملی، تولیدملی و غیره را در قالب مفاهیم كلی زیر می‌توان بیان نمود: آنچه در اقتصاد كلان مورد مطالعه و بررسی واقع می‌شود مجموعه روابطی است كه بین عوامل موثر در اقتصاد شكل می‌گیرد. در این عرصه خانوارها ( با مصارف و پس‌اندازها )، بنگاهها ( با سرمایه‌گذاری و تولید)، دولت (با هزینه‌ها و مالیاتها) و مجموعه بازارهای كالاها و خدمات یا بازارهای مالی و سرمایه كه در داخل و خارج از كشور شكل می‌گیرند، اقتصاد كلان یك جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
چرخه یا جریان اقتصادی مجموعه فعل و انفعال‌ها و فعالیتهایی هستند كه بین مجموعه عوامل ( نهاد‌های ) اقتصادی در سطح ملی ( خانوارها و بنگاهها ) جریان پیدا می‌كنند و منجر به اشتغال، تولید و درآمد می‌شوند. دولت به عنوان یك نهاد قانونی متناسب با سطح رشد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هرجامعه، در امور اقتصادی مداخله می‌كند كه چگونگی تاثیرگذاری و نقش آن در اقتصاد در قالب چرخه اقتصادی، متعاقبا مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.‌

توضیح متغیرها و مفاهیم اصلی حسابهای ملی و كلان اقتصادی‌
‌ در اقتصاد كلان متغیرهای گوناگونی وجود دارند كه تعدادی از آنها از اهمیت زیادی برخوردارند. همچون درآمد(محصول) ملی، سطح عمومی قیمت‌ها، سطح عمومی اشتغال و بیكاری، نرخ بهره، تراز پرداخت‌ها و نرخ ارز و مانند این‌ها خواهد پرداخت. درآمد ملی، محصول ملی و تولید ملی به‌طور عام، كل تولیدات یك كشور را نشان می‌دهند. به‌عبارت دیگر حسابهای ملی برآورد منظمی از محصول ناخالص ملی را ارائه می‌كنند كه موجب سنجش عملكرد اقتصاد كشور در تولید كالاها و خدمات می‌شوند. ‌

درآمد ملی(‌‌NI)‌

درآمد ملی عبارت است از: مجموع عایدیها و درآمدهای حاصل از عوامل تولید كه به منظور تولید كالاها و خدمات در یك اقتصاد ملی در یك دوره مالی (مثلا یك سال) به كار گرفته می‌شوند (مانند حقوق و دستمزد نیروی انسانی، اجاره زمین و ساختمان، سود سرمایه و بهره، حقوق مالكیت و مانند آن). در واقع درآمد ملی در یك جامعه كل دریافت‌های عوامل تولیدند كه در سطح ملی باید معادل ارزش كالاها و خدمات تولید و مبادله شده توسط بنگاه‌ها باشند.‌
حسابداری ملی: دانشجویان درس اقتصاد كلان در مباحث اقتصادی حسابداری ملی با مفاهیم تولید ناخالص ملی، تولید خالص ملی و تولید ناخالص داخلی و نیز محاسبه شاخص‌های مختلف آشنا می‌شوند.‌

تولید یا محصول ناخالص ملی ‌

تولید (یا محصول) ناخالص ملی عبارت است از: مجموعه ارزش تمامی كالاها و خدمات نهایی تولید شده در یك دوره معین مالی (مثلا یك‌سال).كلمه نهایی از آن جهت استعمال می‌شود كه یك كالا یا خدمت اقتصادی، دوبار محاسبه نشود. مثلا كالای واسطه‌ای در محاسبات منظور نمی‌شود یا اگر بشود برای محاسبه ارزش كالای نهایی، باید ارزش كالای واسطه‌ای از آن كم شود؛ یعنی این كالاهای واسطه‌ای برای فروش مجدد خریداری نشده باشند. به‌عبارت دیگر تولید ناخالص ملی معیاری برای سنجش اندازه‌گیری فعالیتهای اقتصادی است كه در یك دوره مالی به‌وقوع پیوسته‌اند. می‌توان گفت با بررسی مجموعه ارزشهای تمام كالاها و خدمات تولید شده در یك دوره مالی می‌توان به وضعیت اقتصادی جامعه پی برد. تولید ناخالص ملی ممكن است به‌صورت اسمی یا جاری (با وجود تغییر سطح عمومی‌ قیمت‌ها) مورد بررسی قرارگیرد و یا ممكن است با ارقام واقعی مورد مطالعه قرار گیرد.‌

تولید یا محصول خالص ملی (‌‌NNP)‌

معمولا محصول خالص ملی به منزله عامل سنجش بهتری از میزان فعالیت‌های اقتصادی، كه با توجه به ذخیره سرمایه و نیروی كار موجود، می‌تواند برای دوره‌های طولانی تداوم پیدا كند، مورد استفاده قرار می‌گیرد. می‌توان با كسر نمودن ذخیره استهلاك از محصول ناخالص ملی، محصول خالص ملی یا درآمد خالص ملی را به‌دست آورد:‌ D-‌ GNP = NNP‌ ‌یعنی هرگاه میزان استهلاك هر دوره از تولید ناخالص ملی آن دوره كم شود، تولید خالص ملی به دست می‌آید. میزان استهلاك(‌‌D) ، ارزش كالاهای سرمایه‌ای است كه در جریان تولید هر دوره مورد استفاده قرار گرفته و در واقع مستهلك شده‌اند. ‌

مصرف شخصی‌

مصرف شخصی بخشی از درآمدخانوارها است كه در یك دوره مالی صرف كالاها و خدمات مصرفی می‌شود و در قالب مخارج در می‌آید. عوامل موثر بر مصرف شخصی شامل دارایی‌ مصرف‌كنندگان است كه به‌صورت پول نقد، دسترسی به سپرده‌های بانكی، اوراق بهادار و غیره بوده كه درجه نقدشوندگی آن‌ها زیاد باشد و شامل مصرف كالاهای مصرفی بادوام همچون یخچال، اتومبیل و غیره و نیز افزایش استاندارد زندگی از نظر مصرف خدمات و كالاهای مصرفی بی‌دوام مانند: نان، گوشت، سینما و مانند اینها می‌شود. ضمنا توسعه اعتبارات مصرف‌كننده، نرخ بهره، تغییرات قیمت‌ها، انتظارات مصرف‌كننده و توزیع درآمد از‌جمله عواملی هستند كه روی مصرف مصرف‌كننده تاثیر دارند كه البته بین اقتصاددانان اتفاق‌نظر كامل در مورد تاثیر و درجه تاثیر آنها وجود ندارد. در قسمت هزینه‌های مصرفی بخش خصوصی، بیشتر به مفاهیم مصرف پرداخته خواهد شد.‌

پس‌انداز ‌

پس‌انداز بخشی از درآمد خانوارهاست كه در دوره مورد بررسی به مصرف نرسیده و خانوارها مصرف آن را به امید مصرف بیشتر و بهتر در آینده، به تاخیر انداخته‌اند. این وجوه معمولا در بازار مالی (موسسات پولی و اعتباری یا بورس) سپرده‌گذاری یا پس‌انداز می‌شوند. اقتصاد یك جامعه هر چقدر در جذب پس‌اندازها و هدایت آنها به سمت سرمایه‌گذاریهای ثابت، موفق‌تر و به سامان‌تر عمل كند، در جهت رشد و توسعه بیشتر حركت خواهد كرد. ‌

سرمایه‌گذاری‌

سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی شده مجموعه وجوهی است كه توسط بنگاه‌ها و دولت به‌صورت كالاهای سرمایه‌ای، ماشین‌آلات، تجهیزات، ساختمان و مانند آن از بازار كالاها و خدمات سرمایه‌ای خریداری می‌شود. تغییر در موجودی انبارها (تغییر در موجودی‌ها اعم از كالا، كالای نیم‌ساخته یا مواد اولیه) جزء سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی شده است، در حالی كه تغییرات ناخواسته جزء سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی نشده به ‌شمار می‌رود. به عبارت دیگر، وقتی بنگاهها و نیز یك كشور در وضعیت عادی قرار داشته باشند، كل سرمایه‌گذاریها و از جمله موجودی انبار را متناسب با برنامه‌ریزی خود تنظیم و اجرا می‌كنند. اما در وضعیت‌های دیگر موجودی انبارها ممكن است به دلیل رونق اقتصادی یا ركود اقتصادی دچار تغییرات شوند و به ترتیب كاهش یا افزایش یابند. به همین دلیل است كه به تغییر در موجودی انبارها، سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی نشده گفته می‌شود.‌

مالیاتهای خالص‌

به‌طور كلی، مالیاتها عبارت از مجموعه وجوهی است كه مطابق قوانین موضوعه توسط بنگاهها، شركتها و مردم برای تامین مخارج و اداره كشور به دولت پرداخت می‌شود. مالیاتهای خالص‌عبارت از مجموعه مالیاتها(T) منهای پرداختهای انتقالی دولت به مردم و بنگاههاست (‌‌Tr یارانه و غیره). ‌(مالیات خالص= كل مالیاتهای دریافتی دولت منهای پرداختهای انتقالی): ‌Tn =T- Tr

هزینه‌های دولت (‌G)‌

هر دولتی برای اداره امور كشور مجبور به انجام هزینه‌هایی است كه این هزینه‌ها نیازمند تامین مالی می‌باشد و بایستی منابع تامین آنها مشخص گردد. هزینه‌های دولت عبارت از مجموعه مخارجی است كه دولت در یك دوره مالی برای تحقق هدفهای مورد نظر خود صرف خرید كالاها و خدمات می‌كند. این وجوه معمولا توسط مردم به‌طور مستقیم و غیرمستقیم پرداخت می‌شود.‌

موجودی انبار

بنگاههای اقتصادی همواره برای اینكه جریان تولید و فروش بر اثر به‌وجود آمدن نوسانات بازار دچار وقفه نشوند، مجبور هستند مقداری موجودی انبار داشته باشند. موجودی انبار یا سرمایه در گردش مقدار كالای ساخته شده آماده فروش، كالاهای نیمه ساخته در جریان یا در فرایند تولید و مواد اولیه‌ای است كه به عنوان ذخیره، جریان تولید و فروش را به‌طور متناسب تداوم می‌بخشند. چنانچه موجودی یا ذخیره مواد اولیه برای ادامه جریان تولید بنگاهها ناكافی باشد و یا موجودی كالای نهایی در انبار بنگاهها متناسب با قراردادهای فروش آنها نباشد، روند تولید و فروش كالاهای نهایی به مخاطره خواهد افتاد.‌

تولید(یا محصول) ناخالص داخلی (GDP) ‌

تولید (یا محصول) ناخالص داخلی، میزان موفقیت اقتصاد یك كشور را با تغییرات مثبت ‌‌GDP نشان می‌دهد. تولید (محصول) ناخالص داخلی، ارزش پولی تولید كالاها و خدماتی است كه سهم خارجیان مقیم كشور و كالاهای واسطه‌ای از آن خارج شده و سهم هموطنان مقیم در خارج كشور نیز در آن به حساب نیامده باشد. به بیان دیگر، ارزش آنچه صرفا در داخل مرزهای یك كشور( توسط گروه مقیم) تولید شده باشد، محصول ناخالص داخلی نامند. به این ترتیب، اگر در رابطه زیر جمع جبری درآمد عوامل تولید، داخل پرانتز، مثبت باشد، تولید ناخالص داخلی كوچكتر از تولید ناخالص ملی است و بالعكس:‌‌(درآمد خارجیان مقیم در داخل‌- درآمد عوامل تولید از خارج) + تولید ناخالص داخلی= تولید ناخالص ملی‌
‌ افراد و موسسات مقیم و غیرمقیم: كلیه افراد و موسساتی كه در قلمرو داخلی (سرزمین داخلی) یك كشور زندگی می‌كنند یا به فعالیت اشتغال دارند، حوزه داخلی اقتصاد را تشكیل می‌دهند. مجموعه افراد و موسسات (عوامل اقتصادی) حوزه داخلی اقتصاد به دو گروه؛ مقیم و غیرمقیم قابل تقسیم می‌باشد. اشخاص مقیم به افراد و موسساتی اطلاق می‌شود كه یا بومی كشور موردنظر باشند (به مفهوم تابعیت برای افراد و تابعیت و ثبت برای شركت‌ها و موسسات) و یا مدت اقامت آنان در كشور مربوطه بیش از یك‌سال باشد. افراد و موسساتی كه فاقد شروط فوق‌الذكر باشند، غیرمقیم تلقی می‌شوند. بنابراین خارجیانی كه برای مقاصد متفاوت از جمله گذران ایام تعطیل، استفاده از خدمات پزشكی، تورهای مطالعاتی، شركت در كنفرانسها و شركت در مسابقات ورزشی به كشور وارد می‌شوند، كاركنان ناوگانهای خارجی، تجار خارجی، كارگران فصلی با كمتر از یك‌سال اقامت، نمایندگان سیاسی سفارتخانه‌ها، كنسولگری‌ها، دستگاهها و سازمانهای بین‌المللی كه اعضای آنها تابعیت كشور مربوطه را نداشته باشند، جملگی غیرمقیم تلقی می‌شوند.
در حسابداری اقتصادی غالبا لفظ ملی به عنوان جایگزین لفظ مقیم به‌كار می‌رود و در تعیین مرز بین عوامل اقتصادی مقیم و غیر مقیم معمولا تابعیت و اقامت بیش از یك‌سال ملاك اصلی تشخیص است.‌

تولید(یا محصول) سرانه ناخالص داخلی‌

تولید(محصول) سرانه ناخالص داخلی معیاری است كه معمولا سطح زندگی مردم در جوامع مختلف را نشان می‌دهد. اگر تولید ناخالص داخلی در هر دوره بر جمعیت كشور در آن دوره تقسیم شود، تولید سرانه ناخالص داخلی به‌دست خواهد‌آمد. گرچه تولید سرانه، نحوه توزیع درآمد آن جامعه را نشان نمی‌دهد، اما نشان می‌دهد كه درآمد یك شهروند به‌طور متوسط در جامعه مورد نظر چقدر است.‌

ارزش افزوده ‌

به ارزشی كه در جریان یك مرحله یا مراحل مختلف تولیدی به ارزش یك كالا یا مواد اولیه (واسطه‌ای) اضافه ‌گردد، ارزش افزوده گفته می‌شود. پس می‌توان گفت ارزش نهایی یك كالا، همه ارزش‌های ایجاد شده مراحل مختلف قبلی را در بر دارد

راههای محاسبه ارزش افزوده‌

1‌- برای تعیین ارزش افزوده هر مرحله، ارزش كالاهای واسطه‌ای مورد استفاده در تولید یك كالا از ارزش محصول تولید شده نهایی كسر می‌شود. ‌
2- با محاسبه مجموعه مبالغ پرداختی به عوامل تولید به‌كار گرفته شده در جریان تولید یك كالا (كار، سرمایه، مواد و غیره)، ارزش افزوده آن محاسبه می‌شود. همچنین همین شیوه را برای محاسبه ارزش افزوده در بخشهای مختلف اقتصادی مانند كشاورزی، صنعت، خدمات و غیره و در كل كالاها و خدمات در یك جامعه نیز به‌كار می‌برند.‌

كسری (مازاد) بودجه‌

‌ با فرض این‌كه منبع اصلی درآمد دولت فقط مالیات باشد، اگر دولت دریك دوره مالی بیش از مالیاتهای خالص دریافتی(‌‌T) خرج(‌‌G) كند، كسر بودجه و اگر كمتر از آن خرج كند، مازاد بودجه خواهد داشت (كه به ترتیب از بازارهای مالی قرض كرده و یا به آنها قرض می‌دهد).‌

كسری (مازاد) تجاری‌

‌ اگر كشوری در طول یك سال (دوره مالی) مجموعه ارزش وارداتش از خارج از كشور به واحد پول بیشتر (كمتر) از صادراتش باشد، در آن صورت با كسری (مازاد) تجاری روبروست.‌

اقتصاد پویا و اقتصاد ایستا

‌ تئوریهای اقتصادی را می‌توان به دو صورت پویا و ایستا مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار داد. هرگاه این مطالعه و بررسی در طول زمان باشد، به آن پویا (دینامیك) گفته می‌شود؛ یعنی متغیرهای اقتصادی و علت پدیده‌های اقتصادی طی زمان در نظر گرفته می‌شوند. برای مثال درآمد و رشد اقتصادی جامعه در یك روند زمانی اعم از كوتاه‌مدت و بلندمدت مورد بررسی قرار می‌گیرد. اما هرگاه بررسی و مطالعه متغیرهای اقتصادی در یك‌زمان خاص صورت‌گیرد و در این بررسی، زمان نقشی نداشته باشد، به آن اقتصاد ایستا گفته می‌شود. در اقتصاد ایستا معمولا یك وضعیت اقتصادی (اعم از اشتغال، تولید، درآمد، تعادل، سرمایه‌گذاری، مصرف و غیره) با موارد مشابه آن در یك زمان دیگر مقایسه و نتیجه‌گیری می‌شود؛ برای مثال هرگاه عرضه و تقاضای بازار و نقطه تعادل آن را مشخص سازند و تقاضا بنا به عللی جابجا شود، نقطه تعادل جدید را با نقطه تعادل قبلی آن مقایسه و نتیجه‌گیری می‌كنند، بدون اینكه فرایند زمانی این دو نقطه مورد مطالعه قرار گیرد.‌

 

اقتصاد كلان ‌

نوشته: دكتر مصطفی شریف‌

ناشر: اطلاعات‌

چاپ اول: 1387

 

در كتاب حاضر، ابتدا مفاهیم درس اقتصاد كلان به صورت توصیفی و بدون استفاده از روابط پیچیده ریاضی و مدلها توضیح داده شده و سپس پیچیده‌تر می‌گردد.

به عبارت دیگر، خصوصیات و ویژگیهای هركدام از مفاهیم با توضیحات و مثالهای گوناگون برای خوانندگان تشریح گردیده و به مرور بر دامنه این مفاهیم و متغیرها و ارتباطات آنها افزوده شده است.

این كتاب در هشت فصل تدوین یافته است. در فصل اول قلمرو و كلیات مربوط به اقتصاد كلان، موضوعات و هدفهای مهم اقتصادكلان توضیح داده شده است.

فصل دوم راههای گوناگون محاسبه تولید ملی و نیز بخشهای مختلف اقتصادی را بیان می‌كند. در فصل سوم و ضمیمه آن، درباره تعادل و عدم تعادل در اقتصاد و اتحاد اساسی و شاخصهای گوناگون قیمت بحث شده است.

فصل چهارم كتاب به بررسی نظریه‌های مختلف در خصوص اجزا درآمد ملی و محاسبه گوناگون مربوط به درآمد، مصرف، پس انداز، سرمایه‌گذاری و غیره اختصاص دارد. آنچه در فصلهای قبلی مورد مطالعه قرار گرفته است به نوعی در فصل پنجم، به صورت كاربردی درآمده و در قالب مدلها و الگوها و كاربرد آنها در سیاستهای اقتصادی مطرح شده است. فصل ششم به مباحث پول، سیاستهای پولی و تعادل در بازار داراییها و كالاها و غیره می‌پردازد. در فصل هفتم درباره تورم و بیكاری و در فصل هشتم درباره تجارت بین‌الملل، نظریه مزیت مطلق و مزیت نسبی، تراز پرداختها و غیره بحث می‌شود.

منبع : روزنامه اطلاعات –  دكتر مصطفی شریف – عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی‌

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *