با توجه به اهمیت شناخت چگونگی مصرف از نگاه جامعه شناسی در این مجال نگاه جامعه شناسی اقتصادی مطرح می گردد. این نگاه از بعد زمانی اقتصاد امروز و دیروز را مورد مقایسه قرار می دهد.
نگاه جامعه شناسی اقتصادی امروز و دیروز به تولید و مصرف
جامعه شناسي اقتصادي گذشته: مطالعه توليد و عرضه
جامعه شناسی امروز: مطالعه مصرف و عرضه
فرض اساسی جامعه شناسي و اقتصاد در گذشته : كميابي در سطوح بالاي تقاضا براي كالا و خدمات
فزونی ظرفيت توليد بر تقاضا مصرفي : عدم موضوعیت فروض کمیابی
در جامعه شناسی و اقتصاد امروز بيشتر سليقه مصرف كننده و جذب تقاضاي وي مطرح است.
لذا : ظهور بازاريابي به عنوان يك رشته علوم اجتماعي كاربستي
سبک های جدید زندگی ، نام های برتر ، مدها ، تخفيف و رفاه تام فروش تولید را مساله ساز کرده است
سه دوره تئوريهاي اقتصادي در مورد مصرف
دوره اقتصاد مركانتيليست ها یعنی مصرف مولد
دوره مارژناليست ها یعنی مصرف فردي
دوره اقتصاد اخير یعنی مصرف كاركردي
تفاوت اين سه دوره
در فرض و هدف با هم متفاوتند یعنی در فرض رابطه مصرف و توليد
سطح تحليل يعني آيا در اقتصاد خرد مصرف را مطالعه مي كنند يا در اقتصاد كلان
آيا مصرف را بعنوان هدفي براي اهداف ديگر و بالاتر نگاه مي كنند يا مصرف را براي مصرف
مركانتيليست ها و مصرف
این مکتب ثروت جهان را معين و مشخص در نظر مي گرفت
رقابت براي بدست آوردن آن يك نوع بازي سرجمع صفر بود
سياست هاي ملي و بين المللي براي رفاه بيشتر مستقيما از طريق بدست آوردن هر چه بيشتر شمش هاي طلا امكان پذير است
بين مصرف توليدات داخلي كه موازنه تجاري را تقويت مي كرد و مصرف غير مولد يعني مصرف كالاهاي خارجي كه موازنه را منفي مي كرد تفاوت قائل بودند.
مارژناليست ها و مصرف
مارژناليست ها در مقابل مركانتيليست ها بودند
مصرف را بعنوان موتور محركه بازارها مي ديدند
منحني مارشال : قيمت هاي بازار در بازارهاي رقابتي هنگامي كه منحني هاي عرضه و تقاضا همديگر را قطع كنند بدست مي آيد.
در طرف عرضه منحني رفتارهاي خريداراني كه بطور عقلاني وسايل معين و محدود را براي بدست آوردن حداكثر اهداف نامحدود نمايش مي دهند هستند.
در اينجا اهداف فردي هستند.
خلاصه اينكه در اين مكتب مصرف نه بعنوان وسيله اي براي رسيدن به اهداف ديگر بلكه خود هدف است . هدف فردي به تنهايي.
مصرف براي تقاضا ايجاد مي شود و محرك توليد كننده براي توليد كالاست.
تئوري كاركردي
بازار يك كالا ويژگيهاي مختلفي دارند كه تقاضا و قيمت و مقدار مصرف را تعيين مي كنند. براي مثال براي خريد يك اتومبيل مصرف كننده خصوصيتهاي راحتي و امنيت و اقتصادي بودن را در نظر دارد نه تنها قیمت .
مساله دوم بدست آوردن فايده مندي بيشتر از مصرف يك كالاست.
جامعه شناسي اقتصادي و مصرف
جامعه شناسي هم فرض كميابي منابع را مانند اقتصاد در نظر دارد
اقتصاددانان مارژناليست تقاضا را به مثابه متغير مستقل متكي بخود كه از توليد و كل اقتصاد ناشي مي شوند در نظر مي گيرند
جامعه شناسان آن را محصول نيروهاي اجتماعي در جامعه مي بينند. در نتيجه بيشتر توجه جامعه شناسي در اطراف ساخت اجتماعي و فرهنگ دور مي زند.
اين نيروها مورد غفلت جريانهاي جاري و مهم اقتصاد هستند
جامعه شناسي اين نيروها را شكل دهنده و تعيين كننده مقدار، حجم و محتوي و الگوهاي مصرف مي دانند.
جامعه شناسي بيشتر نظر به بررسي انواع محصولاتي دارد كه فروخته شده و مصرف مي شوند و نه صرفا تنها مقدار كل دلارهاي مصرف و خرج شده. براي مثال به يك كالاي مصرفي مانند روزنامه به لحاظ ارزش قيمتي آن بر اساس رابطه مقدار تقاضا و عرضه آن نگاه نمي كند بلكه اين مساله را مطرح مي كند كه چرا مردم روزنامه مي خوانند و چه قسمت هايي بيشتر مصرف كننده دارد مثلا اخبار محلي ، طنز ، آگهي و ورزش. كدام گروه ها و اجتماعات اغلب بيشتر مي خرند.
سوالات اساسي تر در جامعه شناسی مصرف
چرا خدمات و كالاها توليد مي شوند؟
چطور مردم آن را انتخاب مي كنند؟
از چه كانال هايي آنها به دست مردم مي رسند؟
كساني كه قدرت مالي تامين كالاها را ندارند چطور مصرف مي كنند؟ متغير سن و نژاد و درامد و جنسيت و قوميت چه تاثيري در سبک مصرفي و شيوه زندگي دارد؟
خريداران چگونه يك كالارا مي شناسند؟
چرا تمامي اين سوالات در اقتصاد مورد بررسي نيست؟
علت روش شناسي : فرد گرايي روش شناختي است كه نيازمند جدا كردن كنش ها از تاثیرات اجتماعي شان است و نيز محاسبات عقلاني به مثابه تنها اساس هر كنشي است
چون اين موضوعات عموما خارج از حوزه هاي مطالعه اقتصادي است ، جامعه شناسي و علوم اجتماعي كاربستي در بازار يابي به ابعاد رفتاري و اجتماعي مصرف پرداخته اند.
Hits: 0