آیا نظریات مطرحشده در «ثروت ملل» را نخستین بار اسمیت مطرح کرد؟
مقدمه
در این مقاله، ما در نظر داریم تا به طور محدودی، تلاشهای علمی ابنخلدون را در مقایسه با تلاشهای علمی آدام اسمیت، به ویژه در زمینه مزایای تقسیم کار، مورد آزمون قرار دهیم.
اندیشههای اقتصادی ابنخلدون
بولاکیا (1971)، بیوگرافی مختصری از ابنخلدون تهیه کرده و در آن همچنان که تفسیر میکند چگونه ابنخلدون به نتایج اقتصادی دست یافت و «آنها را در یک مدل کاملاً منطقی سازماندهی کرد»، به معرفی ایدههای اقتصادی او نیز پرداخته است.1 بولاکیا ایدههای ابنخلدون در رساله «مقدمه»2 را که در مورد نظریه تولید، نظریههای ارزش، پول و قیمتها و نظریه توزیع مطرح شده در کنار نظریههای مربوط به چرخههای موجود در جمیعت و مالیه عمومی، مرتب کرده است. ما در اینجا اعلام میکنیم که این نظریهها لزوماً مجموعهای از خطوط هستند که بولاکیا با بر گرفتن آنها از رساله «مقدمه» و سازماندهیشان، زیرگروههای نظریه اقتصادی مدرن را ایجاد کرده است. ابنخلدون شروع به نگارش تاریخی از جهان کرده بود و مفاهیم اقتصادیای که لحاظ کرد نیز زیرمجموعه مباحث مربوط به تاریخ و علوم اجتماعی بود. بنا بر سازماندهی انجامشده از سوی بولاکیا، نظریههای اقتصادی ابنخلدون به طور قابل توجهی منطقی هستند و در مورد اینکه این ایدهها با نظریه اقتصادی مدرن و توسعه تاریخ اندیشههای اقتصادی مرتبط باقی ماندهاند، تردید اندکی وجود دارد.
تقسیم نیروی کار
فصل نخست رساله «مقدمه» در حکم فصل نخست کتاب «ثروت ملل» اسمیت است، که به معرفی مزایای تقسیم نیروی کار میپردازد. در واقع ابنخلدون مزایای تخصص را به شکل شرایطی «لازم» برای نجات یافتن3 ارائه میکند و این مفهوم را با محاسبه جزیی مهارتها یا صنایع گوناگون و ابزارهای لازم برای تولید سطوح معیشتی مواد غذایی، تبیین میکند. روش ابنخلدون در تضاد با روش معروف آدام اسمیت است که در آن مزایای تقسیم نیروی کار را با ارائه محاسبه جزیی مراحلی که برای ساخت سوزن لازم است، ارائه میکند. اسمیت مدعی میشود یک فرد در غیاب تقسیم نیروی کار، در هر روز نمیتواند بیش از 20 عدد سوزن تولید کند، در حالی که 10 نفر نیروی کار روی هم رفته میتوانند در هر روز، 12 پوند یا به طور خالص 48 هزار عدد سوزن تولید کنند. ابنخلدون زمانی که به تبیین علت این میپردازد که یک شخص، قدرت این را ندارد که حتی غذای مورد نیاز خودش را هم فراهم کند، میگوید: «هر یک از این عملیات، نیازمند شماری از ابزارها و مقدار بسیار بیشتری از صنایع نسبت به موارد مورد اشاره است.»4
مازاد و تجارت
هم ابنخلدون و هم اسمیت، بحث مربوط به سودهای به دست آمده از طریق تخصصیسازی را گسترش دادند تا به این نتیجه برسند که تجارت موجب مازاد تولید میشود. نخست، ابنخلدون بود که این ایده را مطرح کرد که اشخاص نمیتوانند بدون همکاری با یکدیگر «نجات» یابند و به طریق اولی این ایده را تشریح کرد که چنین همکاریای موجب دستیابی به سطحی از تولید میشود که بیش از مقدار مورد نیاز گروهی است که با یکدیگر همکاری میکنند. همچنین ابنخلدون توضیحات خود را اینگونه ادامه میدهد که چگونه این مازاد میتواند در امر تجارت با ساکنان شهرهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد. در حالی که تمرکز ابنخلدون بر مزایای تجارت از منظر کلان اقتصادی است، آدام اسمیت ابتدا در فصل دوم کتاب خود به ایده تجارت اشاره میکند. او تقسیم نیروی کار را به عنوان یک منطق متمایز برای انسان در امر تخصصیسازی در نظر میگیرد. اسمیت سپس تمایز بحثبرانگیزی (در زمان خود) را بین ثروت پولی (انباشت طلا و نقره) و ثروت حقیقی یک کشور – که همانا مبادله طلا میان کشورهاست – مطرح میکند. بدینسان، اسمیت از سیستم تخصصیسازی و تجارت شخصی که در نهایت منجر به حمایت از ثروت همه کشورها میشود، طرفداری میکند. این ایده که ثروت یک کشور، انباشت ذخایر آن کشور از فلزات گرانبها نیست، برای قرن هجدهم میلادی تا حدی بدیع و تازه محسوب میشود، اما بیسابقه نیست. چنان که ابنخلدون این مساله را 400 سال پیش از آن عنوان کرده بود.
تاثیر تفاوتهای جمعیتی
مزایای تخصصیسازی و تجارت، هردو مولف (ابنخلدون و اسمیت) را به اندیشیدن در مورد تاثیر رشد جمعیت بر اقتصاد واداشته است. ابنخلدون به طور کلی در مورد ظهور و سقوط امپراتوریها مینویسد و به طور مرتب میان محیطها و موقعیتهای شهری و روستایی مقایسه انجام میدهد. مشخصاً او در مورد تاثیر رشد جمعیت طی دوره ظهور یک شهر بحث میکند. بنابراین، همچنان که جمعیت (و عرضه نیروی کار) افزایش مییابد، به طور همزمان تقاضا برای کالاها و خدمات لوکس نیز افزایش مییابد. علاوه بر این، این کالاها و خدمات غیرضروری افزایشیافته را نیروی کاری تولید میکنند که در مهارتهای کوچکتر و منحصربهفردتری تخصص یافتهاند. ابنخلدون نشان میدهد که ساکنان کویر تا زمانی که بادیهنشین باقی بمانند، تنها ملزومات زندگی را در اختیار خواهند داشت و همچون آنهایی که میتوانند خود را با یک سبک زندگی کمتحرک تطبیق دهند، قادر به استفاده از مزایای تخصصیسازی و تجارت نیستند.5 این ایده شبیه به آن چیزی است که در پاراگراف آغازین فصل سوم کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت تشریح شده است. اسمیت به عنوان مثالی از نوعی از کارگر که تنها میتواند «کار پیدا کرده و امرار معاش کند»، به یک باربر اشاره میکند. اسمیت سپس با مثالی دیگر، نیاز نسبی برای مهارتهای گوناگون در مناطق با جمعیت کمتر را عنوان میکند. اسمیت این مثالها را در راستای ایجاد محدودیتهایی بر سر مزایای تقسیم نیروی کار و به ویژه تعریف محدودیتهای ناشی از توسعه بازار فراهم میکند. بار دیگر آدام اسمیت و ابنخلدون همچون یکدیگر میاندیشند، اگرچه در این مورد اسمیت چشمانداز بیشتری فراهم میکند که بر اساس آن نواحی با جمعیت بیشتر، برای کارگران امکان تخصص بیشتری فراهم میکنند.
بازارها، نظام قیمت و نظریه ارزش
آدام اسمیت اندیشههای ابنخلدون را در مورد اینکه ارزش اساسی یک کالا میبایست به عنوان یک محصول ساختهشده از سوی نیروی کاری در نظر گرفته شود که برای تولید آن وجود نیروی کار ضروری است، تکرار میکند.
نتیجهگیری
به خوبی مشخص است که بسیاری از ایدههایی که در کتاب «ثروت ملل» گنجانده شدهاند، از جمله مزایای تقسیم نیروی کار، به طور کامل محصول خود آدام اسمیت نیستند. برای اطمینان خوانندگان مقاله، این نخستین مقالهای نیست که به نقش ابنخلدون اذعان میکند، اما در عین حال در این مقاله تلاش شده تا با قوت بیشتری بر نقش ابنخلدون به عنوان پدر بسیاری از بنیانهای اندیشه اقتصادی مدرن تاکید شود؛ به ویژه نقش او به عنوان عامل تاثیرگذار بر آدام اسمیت در نگارش کتاب «ثروت ملل».
منبع:
Ibn Khaldun and Adam Smith: Contributions to the Theory of the Division of Labor and Modern Economic Thought / James R. Bartkus, PhD (Southeastern Louisiana University), M. Kabir Hassan, PhD (University of New Orleans).
پینوشتها:
1- Boulakia (1971, p. 1105)/ 2- The Muqaddimah
3- Survive
4- منظور از صنایع، مهارتهای نیروی کار یا مشاغل مهارتی است.
5- فصل 1، صفحه 249.
ترجمه: احسان برین
Hits: 0