صرفنظر از اینکه ما چه میزان تنوع در پرتفوی خود ایجاد کنیم حذف تمامی ریسکها میسر نخواهد بود . از دید یک سرمایه گذار ما مستحق دریافت آن نرخ بازدهی هستیم که نسبت به ریسک تحمل شده پاداشی در خور باشد . مدل قیمت گذاری دارییهای سرمایه ای به ما کمک می کند تا ریسک سرمایه کذاری را محاسبه کرده و نرخ بازدهی مورد انتظار بایسته را تعیین کنیم قبل از اینکه بحث شلوغ شود دوباره تکرار می کنیم . CAPM یک مدل است که به ما کمک کند تا دو چیز مهم مشخص شود.
ریسک و بازدهی مورد انتظار
در هر سرمایه گذاری دو مولفه اساس عبارتند از بازدهی مورد انتظار و ریسکی که برای بدست آوردن این بازدهی بایستی متحمل شد و با استفاده از CAPM همین دو عامل مهم را مشخص می کنیم .
در اینجا ما به فرمولی که در پس زمینه این مدل قرار دارد ، مدارکی دال بر تایید و رد مدلCAPM و معنای آن برای یک سرمایه گذاری عادی خواهیم پرداخت .
تولد مدل
مدل CAPM توسط یک اقتصاد دان مالی به نام آقای ویلیام شارپ در کتاب تئوری پرتفوی و بازارهای سرمایه مطرح شد و از بابت مطرح کردن همین مدل برنده جایزه نوبل اقتصادی شد .مدل او با ایده این شروع می شود که یک سرمایه گذاری منفرد شامل دو نوع ریسک است .
1 – ریسک سیستماتیک
این نوع ریسک مربوط به بازار است و گریزی از آن نیست مثل نوسان نرخ بهره ، رکورد اقتصادی و مسائلی مثل جنگ
2 – ریسک غیر سیستماتیک
این ریسک که به ریسک خاص نیز معروف است مختص سرمایه گذاری در سهام خاصی است و با افزایش تنوع سهام موجود در یک پرتفوی می توان از آن اجتناب کرد . در اصطاح فنی تر . این ریسک نشان دهنده آن قسمت از بازدهی سهام است که با حرکات بازار ارتباطی ندارد .
تئوری مدرن پرتفوی نشان می دهد که از طریق تنوع بخشی می توان ریسک خاص را از بین برد ولی مشکل اساسی این است که که با تنوع سازی معادل بازار هم نمی توان ریسک سیستماتیک را از حذف کرد به عبارت دیگر اگر پرتفوی شما متشکل از تمام سهام بازار هم باشد باز هم ریسک سیستماتیک هنوز در جایی خود ایستاده و قصد رفتن ندارد . بنابراین در محاسبه بازدهی مناسب . این ریسک سیتماتیک است که سرمایه گذار را اذیت می کند .
مدل CAPM بوجود آمده است تا این جانور موذی غیر قابل حذف را اندازه گیری کند ، تا هر چند نمی تواند آن را از بین ببرد حداقل میزلان خسارت وارده توسط آن را پیش بینی کند .
شارپ می کفت که باز دهی یک سهام منفرد یا سبدی از سهام بایستی برابر هزینه سرمایه آن باشد .
فرمول اساسی مدل CAPM که رابطه بین ریسک و بازدهی مورد انتظار را نشان می دهد به شرح ذیل می باشد .
نقطه شروع این مدل – نرخ بهره بدون ریسک است که برای آن بازدهی اوراق قرضه ده ساله دولتی در نظر گرفته می شود .
به این نرخ بدون ریسک صرفی اضافه می شود که سرمایه گذارن از بابت پذیرش ریسک اضافی انتظار آن را دارند . این صرف بازار سهام حاصل تفاوت نرخ بازدهی مورد انتظار کل بازار و نرخ بازدهی بدون ریسک است. در فرمول فوق به صرف بازار سهام ضریبی ضرب شده است که شارپ آن را بتا نامیده است . اما بتا دیگر چیست .
بتا
بر طبق مدل CAPM بتا واحد اندازه گیری ریسک سیستماتیک مربوط به سهام است . در واقع بتا ، میزان بالا و پایین رفتن قیمت سهم با میزان بالا و پایین رفتن قیمت کلیه سهام بازار را اندازه گیری می کند .
اگر حرکت قیمت سهام یک شرکت کاملا منطبق با حرکت بازار سهام باشد گفته می شود که بتای آن سهام برابر یک می باشد . سهامی که تبای آن 5/1 باشد در صورت کسب بازدهی ده درصد بازار ، بازدهی برابر 15 درصد کسب خواهد کرد . و در صورت بازدهی منفی ده درصد ی برای بازار بازدهی منفی معدل 15 درصد خواهد داشت .
طریقه محاسبه بتا بدین صورت می باشد در یک دوره زمانی مشخص مثلا یک ماهه ، بازدهی های روزانه یک سهم با بازدهی های روزانه بازار مقایسه شده و از طریق روشهای آماری ارتباط حرکتی این دو بازدهی باهم مشخص می شود.
در یک تحقیق دانشگاهی که در سال 1972 با عنوان آزمون تجربی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای توسط بلک فیشر و همکاران وی به عمل آمد وجود یک رابطه خطی بین بازدهی پرتفوی های سهام و بتا های آنها بدست آمد . آنها روند قیمت سهام شرکتها در بورس اوراق بهادار نیویورک را در فاصله زمانی 1931 تا 1965 مورد مطالعه قرار دارند .
در نموداری که آمده است محور افقی نشان دهنده بتای یک سهم یا یک پرتفوی و محور عمودی نشان دهنده بازدهی های آن سهم یا پرتفوی سهام می باشد .
در مقایسه با صرف ریسک بازار سهام بتا نشان دهنده میزان پاداش مورد توقع سرمایه گذاران در بازار سهام برای تحمل ریسک اضافی است . اگر بتای سهام 2 و نرخ بهره بدون ریسک 3 درصد و بازدهی بازار 7 درصد باشد بازدهی مازاد بازار در مقایسه با نرخ بهره بدون ریسک معادل 4 درصد خواهد شد (4-7)است و بازدهی مازادسهام بر 2ابر 2*4 و برابر 8 درصد می باشد و نرخ کل بازدهی مورد انتظار سهام برابر مجموع بازدهی مازاد سهام و نرخ بهره بدون ریسک یعنی 11 درصد می باشد(3+8)
پس به این نتیجه می رسیم که سرمایه گذاری که در دارای ریسکداری سرمایه گذاری می کند یک صرفی نسبت به نرخ بهره بدون ریسکی به نام صرف ریسک یا پاداش ریسک بدست آورد اما سوال اساسی این است میزان این صرف چه اندازه ای باشد .
اندازه آن برابر حاصل ضرب بتا در صرف ریسک بازار سهام است از یاد نبرده ایم که صرف ریسک بازار سهام عبارت است از ما به التفاوت نرخ بازدهی مورد انتظار بازار از نرخ بازدهی یا نرخ بهره بدون ریسک .
در یک تحلیل ساده با مقایسه نرخ بازدهی مورد انتظار یک سرمایه گذاری که از مدل بدست می آید با بازدهی واقعی که از آن بدست خواهد آمد ( مثلا از طریق نسبت قیمت به سود ) می توان گفت که سهام به قیمت منا سبی خریداری شده است یا خیر
معنی مدل CAPM برای شما چیست ؟
این مدل نشانگر یک تئوری ساده است که نتیجه ساده ای را نیز در پی دارد . این مدل می گوید تنها دلیلی که یک سرمایه گذار بازدهی بالاتر از میانگین بازار از طریق سرمایه گذاری در یک سهام بدست آورد این است که ریسک بیشتری را متحمل شود و یا سهامی را انتخاب کند که ریسک آن بیشتر از ریسک کل بازار است . هیچ تعجب آور نیست که این مدل توانست بر تئوری مدرن مالی غلبه کند اما سوال اساسی این است ؟ آیا در واقعیت هم این مدل به این دقت کار می کند . کاملا روشن نیست . بزرگترین عامل این ابهام چیزی نیست به جز همان عامل بتا
پروفسور اما و همکاران وی بازدهی های سهام بورسهای نیویورک ، بورس آمریکا و بورس نزدک را در بین سالهای 1963 تا 1990 مورد مطالعه قرار دادند و متوجه این نکته شدند که در این فاصله زمانی نسبتا طولانی ، تفاوت در بازدهی های سالهای مختلف از طریق تفاوتهای بتاهای آنها قابل توصیف نمی باشد . همچنین ارتباط خطی بین بتا و بازدهی های یک سهم در یک دوره زمانی کوتاه برقرار نمی باشد . نتایج این تحقیقات اساس مدل CAPM را مورد تردید قرار داد, و خاطر نشان ساخت که احتمالا این مدل نادرست باشد . نمودار به نتایج این تحقیق اشاره می کند .
اگر چه تحقیق فوق و بعضی از تحقیقات انجام شده اعتبار این مدل را مورد تردید قرار داده اند ولی این تردیدها از میزان استفاده از این مدل در جوامع سرمایه گذاری و مالی نکاسته است . اگر چه از طریق محاسبه و دانستن بتای یک سهام ، کار تشخیص و پیش بینی حرکت و واکنش یک سهم نسبت به حرکت بازار تمام شده نیست اما سرمایه گذاران حداقل با اطمینان خاطر می توانند ادعا کنند که پرتفوی های با بتای بزرگتر از یک از بازار جلوتر خواهند بود – چه در جهت بازدهی منفی و چه در جهت بازدهی مثبت و پرتفوی های با بتاهای کوچکتر حرکتی کندتر از بازار خواهند داشت .
این مطلب برای سرمایه گذران و به خصوص مدیران صندوقها مطلب حایز اهمیتی است چرا که آنها از نگه داشتن پول به صورت وجوه نقد بیزار هستند ودر صورت داشتن تصور اینکه بازار برای مدتی خرسی خواهد بود می توانند در سهام های با بتای پایین سرمایه گذاری کنند .
به عبارت دیگر با دانستن بتاهای اوراق مختلف و با توجه به سیاست ریسک و بازدهی خود می توانند به تنظیم پرتفوی بپردازند در شرایط بازار گاوی روی سهام های با بتای بالاتر از یک و در شرایط بازار خرسی روی سهامهای با بتای کمتر از یک سرمیه گذاری کنند .
مدل CAPM بطور فزاینده ای سرمایه گذاران در اوراق بهادار و مخصوصا سرمایه گذاران ریسک گریز را شاخص محور کرده است .
علت ایت امر به به پیغام اصلی مدل CAPM بر می گردد . این پیغام چنین است . شما در صورتی میتوانید به بازدهی های بالاتر از بازدهی کل بازار برسید که سهامهای با ریسک بیشتر از ریسک بازار که همان سهامهای با بتای بالاتر از یک باشد را انتخاب کنید .
نتیجه گیری
اگر چه نمی توان گفت که محاسبات این مدل محاسبات دقیق و کاملی هستند ولی می توان ادعا کرد که روح این مدل مطلب درستی را بیان می کند . این مدل یک معیار قابل استفاده ای از اندازه گیری ریسک را بیان می کند و به سرمایه گذاران کمک می کند تا میزان بازدهی شایسته و بایسته خود را در مقابل ریسکی که متحمل می شود تشخیص دهند .
Hits: 0