Risk Blocksدوستی دارم که خیلی از بدشانسی‌اش می‌نالد. انقدر کارهای ناتمام و به مشکل خورده دارد و انقدر در کارها و زندگی‌اش با مشکل روبرو شده است که دیگران هم قبول کرده‌اند آدم بدشانسی است.
فرصتی پیدا کردم که با او بنشینم و در مورد مشکلاتش که به اعتقاد او بیشتر ناشی از بدشانسی‌اش بود، کمی صحبت کنم.

 

  • خراب شدن ماشین در وقتی‌که نه کیف پول همراه داشته است و نه تلفن همراه.
  • رفتن شریک تازه‌ی کاری‌اش و به وجود آوردن مشکلات جدی برای کسب‌وکارش
  • خورده شدن پولی که به‌تازگی در کاری سرمایه‌گذاری کرده بود، با اعلام ورشکستگی صاحب‌کار

یاد دوست دیگری هم افتادم که مشکلاتی کمی مشابه داشت. پول خوردن‌ها و موفق نشدن‌ها و … گویا این داستان‌ها کمی تکراری است.

بیشتر که فکر کردم، دیدم این مشکلات و بدشانسی‌ها را در پروژه‌های کاری نیز می‌بینیم.

  • قرار است پروژه‌ای یک‌ماهه انجام شود ولی مجری پروژه بدقول از آب درمی‌آید و بعد از گذشت شش ماه، هرروز به دلیلی پروژه را عقب می‌اندازد.
  • طبق پیش‌بینی‌ها، پروژه می‌بایستی در ماه سوم به سوددهی می‌رسیده ولی در ماه دهم، هنوز از سود خبری نیست.
  • پیش‌بینی می‌کردیم با امکاناتی که داریم می‌توانیم پروژه را اجرا کنیم ولی در نیمه‌های راه، منابع تخصیص داده‌شده با پیش آمدن یک حادثه پیش‌بینی‌نشده، به اتمام می‌رسد.
  • همه چیز خوب پیش می‌رفته که یک‌دفعه دستگاه از کار می‌افتد و جایگزین یا تعمیرکاری هم نیست.
  • قرار است سخنرانی کنیم ولی باطری‌های میکروفون یک‌دفعه تمام می‌شود و برنامه را خراب می‌کنند.

بیشتر که بررسی و تأمل می‌کنیم، به نکته مهمی می‌رسیم: بیشتر اتفاقات ناگواری که رخ‌داده و ما آن‌ها را به حساب بدشانسی و یا بد کار کردن دیگران گذاشته بودیم، ناشی از بی‌فکری، عدم برنامه‌ریزی، عدم تحقیق و به‌طور خلاصه و علمی‌تر، عدم مدیریت ریسک است.
اتفاقات ناگوار همیشه رخ می‌دهند و نمی‌توان جلوی آن‌ها را گرفت؛ ولی می‌توان تا حدی آن‌ها را پیش‌بینی کرد و برای مقابله با آن‌ها آماده شد.

  • من اگر می‌خواهم با ماشینم بروم بیرون، باید به این هم فکر کنم که اگر مشکلاتی مانند تصادف یا خرابی ماشین برای من به وجود آمد، چگونه می‌توان از مشکل به وجود آمده عبور کنم.
  • من اگر می‌خواهم با کسی شریک شوم، شاید بهتر باشد زمان بیشتری را تحقیق کنم و از شریک جدیدم مطمئن شوم؛ و یا در زمان سرمایه‌گذاری، از اوضاع شرکت و حساب شرکا اطلاعات بیشتری کسب کنم.
  • در پروژه‌ها همیشه باید توانایی‌ها و نمونه کارهای انجام‌شده را بررسی کنم و فقط به شنیده‌ها و رزومه اکتفا نکنم.
  • اگر قرار است کسب‌وکار یا پروژه‌ای را اجرا کنم، باید حتماً به مشکلاتی هم که در این راه ممکن است با آن‌ها مواجه شوم فکر کنم.

در یک‌کلام، باید ریسک‌ها را پیش‌بینی و مدیریت کنم.

ما بدشانس نیستیم؛ ولی ممکن است بی‌تدبیر، بی‌فکر و بی‌برنامه‌ باشیم.

 

برگرفته: مدیران ایران

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *