«کارشناسان به منظور جلوگیری از بروز اختلاف در میان اعضای خانواده، شرکت منظم آنها را در جلسات، مکتوب کردن توافقات و استفاده از نظر مشاوران مستقل را پیشنهاد میکنند.»
«بعد از آنکه به مدت 15 سال در یک شرکت مشغول به کار بودم، سرانجام شغل پدر را انتخاب کردم و توانستم ارزش خالص شرکت را که در آن زمان منفی بود، به 4 میلیون دلار ارتقا دهم. سهم سه خواهرم که در مسائل کاری نقشی هم ایفا نمیکردند، 5/37 درصد و سهم من 5/32 درصد بود. باقیمانده سهم به پدر و مادرم تعلق داشت. اما اعضای خانواده، پیشنهاد من مبنی بر خرید سهم آنها را نپذیرفته و این طور پاسخ دادند که من مانند یک کارمند هستم و در صورت تمایل میتوانم کار را رها کنم. حس میکنم با مشکل بزرگی دست به گریبان هستم. اینطور نیست؟» دی بی، ارسال شده به صورت آنلاین. جان ای داویس، رییس دانشکده Families in Business Program (خانوادهها در برنامه کسبوکار)، شاغل در مدرسه کسب و کار هاروارد میگوید: «متاسفانه این مساله، مشکل رایجی است که در کسب و کارهای خانوادگی وجود دارد. افرادی که در کسبوکاری مشغول به کار بوده و در آن کار به موفقیتهایی دست پیدا کردهاند، غالبا احساس میکنند که دیگر اعضای خانواده غیر فعال بوده و خارج از فعالیتهای کاری قرار دارند.»
وی میگوید: «این مساله در ظاهر ممکن است دشوار به نظر برسد؛ اما باید این موضوع را نیز مد نظر قرار داد که همین خویشاوندان شما که در حال حاضر به فعالیتهای کاری مشغول نیستند، مالکیت پایداری را فراهم آوردهاند و به سایر کارمندان که در واقع اعضای خانواده هستند، این امکان را میدهند که تغییراتی را در شرکت ایجاد کرده و با دغدغه جزئی به جریان امور بپردازند. این مساله، مشارکت ارزشمندی است که کارآفرینان فاقد کسبوکار خانوادگی، از آن محرومند.
بدون شنیدن نظرات اعضای خانواده نمیتوان دریافت که آیا آنها با شما ناعادلانه رفتار میکنند یا خیر؟ در هر صورت، ظاهرا این طور به نظر میرسد که موضوعات چندگانه و مرتبط با اعتماد و ارتباطات، در میان است که باید در حضور شما و تمامی اعضای خانوادهتان مطرح شود.
بدگمانی تباهکننده
استیون مویر، مشاور کسب و کار خانوادگی و رییس شبکه کسب و کار خانوادگی در هارلیزویل پنسیلوانیا میگوید: «به عنوان نمونه شما تقریبا سه برابر خواهر و برادر خود از حق مالکیت برخوردار هستید و باید اطمینان حاصل کنید که میزان دستمزد دریافتی شما در سطح عادلانه بازار قرار دارد.»
وی میافزاید: «بنابراین غالبا مشاهده میشود که در کسبوکارهای خانوادگی سعی میشود پول کافی در اختیار اعضای خانواده قرار نگیرد. زمانی که عدم اعتماد حاکم باشد و ارتباط کافی در میان نباشد، شدت این مساله دوچندان میشود. اگر مسائل مالی بدون پنهانکاری و به صورت صادقانه بیان شوند، بدگمانی نیز رنگ خواهد باخت.»
کوئنتین فلمینگ، مشاور کسب و کار خانوادگی و مولف ساکن لسآنجلس میگوید: «تعجبی ندارد که خویشاوندان شما قصد ندارند سهام خود را در شرکتی که در حال حاضر از ارزیابی سالمی برخوردار است، بفروشند. او میگوید: «میدانم شما از این که اعضای خانواده، پیشنهاد خرید سهام را نپذیرفتند، خرسند نیستید؛ اما حقیقت آن است که والدین و خواهران شما نیز درست مثل خود شما، مالک هستند و ظاهرا هیچ ساز و کاری برای مجبور کردن آنها به فروش سهامشان وجود ندارد آنها چرا باید این پیشنهاد را بپذیرند؟ در حالی که ارزش کسب و کار افزایش مییابد. حتی از این نیز فراتر میرود.»
وی میگوید، برگزاری منظم جلسات خانوادگی به منظور بحث و تبادل نظر پیرامون موضوعات و برنامههای کسب و کار ممکن است نقطه خوبی برای تدبیر در آینده شرکت باشد. مویر خاطرنشان میسازد: مطرح کردن موضوع با مشاور مستقل و خبره در امور کسبوکار خانوادگی نیز میتواند راهگشا باشد؛ بهخصوص اگر توافقنامه کتبی و برنامهریزی متوالی وجود داشته باشد.
جوآن نورتون، عضو گروه مشاور کسب و کار خانوادگی در ایروین کالیف میگوید: ممکن است در جلسات خانوادگی و انجام مذاکره در خصوص موضوع مالکیت – به تناسب افزایش ارزش کسب و کار – از کمک شخص ثالث نیز استفاده شود. وی اظهار میدارد: «گفتوگو با خواهران و والدین در جلساتی که برگزار میشود، ممکن است نتیجهای در بر نداشته باشد؛ اما این امکان وجود دارد که افراد به توافقهای بهتری در آینده دست یابند.»
مترجم: سید هاشم اطیابی
منبع: Businessweek
برگرفته: دنیای اقتصاد
Hits: 0