برگرفته از مقدمه کتاب «بانک تهیدستان»
امروزه، «وام خرد» یکی از عبارتهای پرکاربردی است که در بحث «توانمندسازی فقرا» به آن اشاره میشود. در میان پروژههای مختلفی که در حوزه «وامهای خرد» در نقاط مختلف دنیا اجرا شدهاند، بسیاری معتقدند پروژه محمد یونس با عنوان «گرامینبانک» موفقترین پروژه بوده است. اما کدام ویژگیهای پروژه «گرامینبانک» باعث شده این پروژه موفقترین پروژه دنیا در حوزه «مایکروکردیت» قلمداد شود؟
باید توجه کنیم که یکی از محدودیتهای عمدهای که فقرا با آن روبهرو هستند، فقدان دسترسی به اعتبارات بانکی و منابع سرمایهای با قیمت مناسب است که بخشی از این مساله ناشی از نداشتن «وثیقه قابل قبول برای ارائه به بانکها» است. پروژه «گرامینبانک» بر حل این مشکل متمرکز شده و در بنگلادش -به عنوان یکی از کشورهای نسبتاً فقیر در حال توسعهای که با چالش شدید فقر به ویژه در مناطق روستایی خود مواجه است- با بهکارگیری یک مکانیسم مناسب برای ارائه «وامهای خرد» توانسته است کمک قابل توجهی در رفع نیازهای اولیه خانوارهای فقیر روستایی داشته باشد.
دسترسی خانوارهای فقیر به اعتبارات خرد، میتواند کلیدی برای بهبود وضع زندگی آنها باشد: مثلاً برای دهقانان فقیر روستایی وامهای کوچک میتواند وسیلهای برای خرید احشام جدید، بذر، کود، سم و … باشد که تا حد زیادی بهرهوری آنان در کشاورزی و دامداری را افزایش میدهد. همچنین برای کارگران روستایی بیبهره از زمین کشاورزی، دسترسی به اعتبارات خرد میتواند فرصتی برای یادگیری مهارتهای شغلی متنوع ایجاد کرده و به تدریج آنان را به کارگران ماهر تبدیل کند.
نهادهای تخصصی تامین مالی خرد که فقرا را هدفگذاری میکنند، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از دهه 1980 به سرعت گسترش یافتهاند اما در بین نهادهای مختلف، هیچکدام به موفقیت تجربه گرامینبانک در بنگلادش نبودهاند. موفقیت چشمگیر گرامینبانک توانسته است جایزه نوبل صلح را برای این موسسه و نیز اقتصاددان مسلمان بنیانگذار آن (محمد یونس) به همراه آورد. در حال حاضر گرامینبانک توانسته است اسم بنگلادش را از نماد «قحطی» به نماد «امید» تبدیل کند.
اما در موفقیت بالای گرامینبانک، چند ویژگی مهم نقش داشتهاند که یکی از مهمترینشان این بوده است که بانک گرامین توانسته امکان وامدهی به طبقات فقیر را بدون «وثیقه مالی» فراهم آورد و در واقع نوعی «وثیقه اجتماعی» را جایگزین «وثیقه مالی» کند. بر اساس رویه گرامینبانک، وامدهی به گروههای پنجنفره صورت میگیرد و هر فرد برای دریافت وام باید به گروه پنجنفرهای بپیوندد که کلیه اعضای گروه متعهد به بازپرداخت منظم اقساط وامها هستند. هر وامگیرنده در اولین نوبت مبلغ کمی را میتواند به عنوان وام دریافت کند ولی در صورت بازپرداخت منظم همه اقساط، میتواند میزان دریافت وام خود در نوبت بعد را 10 تا 15 درصد افزایش دهد. به این ترتیب، یک مکانیسم انگیزشی از جنس «اجتماعی» ایجاد شده است که در کنار سایر نظارتهای رایج برای بازپرداخت اقساط وامها، توانسته است نظم بالایی را بر بازپرداخت اقساط حاکم سازد.
ویژگی مهم دیگر گرامینبانک این است که صرفاً یک بانک تجاری نیست و در حوزههای اجتماعی نیز خود را مسوول میداند. برای مثال تمام افراد متقاضی وام که باید عضو گروههای پنجنفره باشند، ملزم هستند در جلسات آموزشی مرتبط با حوزه کاری خود (از کشاورزی و دامداری گرفته تا صنایع دستی و امثالهم) شرکت کنند. در این جلسات آموزشی در کنار ارائه آموزشهای مربوط به کسب و کارهای خرد، ارزشهای اخلاقی و اجتماعی همچون انضباط شخصی، سختکوشی، تعهد اجتماعی و اصول بهداشت فردی و اجتماعی نیز مورد تاکید قرار میگیرد. به این ترتیب گرامینبانک بالا بردن سطح آگاهی و مهارتهای اعضایش را جزو وظایف خود میداند.
ویژگی کلیدی بعدی گرامینبانک، هدف قرار دادن زنان است به نحوی که بیش از 95 درصد وامگیرندگان زنان هستند. این سیاست گرامینبانک تا حدی ناشی از این واقعیت است که فقر و بیکاری در بین زنان روستایی بنگلادشی بیشتر از مردان است. برای مثال بر اساس آمارهای ارائهشده از سوی گرامینبانک، حدود 50 درصد از زنانی که برای دریافت وامهای خرد به گرامینبانک مراجعه میکنند، بیکار هستند (در مقابل بیکاری 7درصدی برای مراجعهکنندگان مرد). نکته دیگر آن است که ارائه مستقیم وامهای خرد به زنان، تاثیر محسوسی بر ارتقای تغذیه و سلامت خانوارهای فقیر روستایی داشته است. برای مثال یک پژوهش در میان وامگیرندگان گرامینبانک نشان میدهد به ازای هر 100 واحد وام پرداختشده به زنان، میزان هزینه خانوار مربوطه در زمینه سلامت و آموزش کودکان معادل 18 واحد افزایش داشته است (در مقابل افزایش 11 واحدی برای وامهای پرداختی به مردان).
اما در کنار جزییات فعالیت «گرامینبانک» که با تفصیل بیشتر در کتاب پیش رو بررسی شده، این پرسش مهم مطرح میشود که: ایجاد نهادی مشابه گرامینبانک در ایران (با لحاظ ویژگیهای بومی کشورمان) و نقشآفرینی این نهاد در کاهش فقر در کشور، تا چه حد واقعبینانه است؟
در پاسخ به این پرسش باید ابتدا توجه کنیم که برخی از مولفههای اقتصادی ایران، به دلیل برخورداری از درآمد نفت، متفاوت از بنگلادش است. همچنین باید بدانیم که تاسیس یک نهاد مالی غیردولتی ایرانی فعال در حوزه ارائه وامهای خرد به فقرا، حتی اگر موفقیتهایی در سطح «گرامینبانک» به دست آورد، باز هم نخواهد توانست فقر را در کشور 76 میلیون نفری ما ریشهکن کند و برای دستیابی به ایرانی با درصد ناچیز افراد زیر خط فقر، لازم است گامهایی اساسی نیز توسط دولت برداشته شود؛ از توسعه کمی و کیفی آموزش و بهداشت گرفته تا توسعه پوشش بیمه بیکاری و نیز مهارتآموزی مناسب در سطوح تحصیلی راهنمایی و دبیرستان به نحوی که آن دسته از فارغالتحصیلان این دورهها که مجبورند بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی وارد بازار کار شوند (عمدتاً فرزندان خانوارهای کمدرآمد)، مهارتهای کاری و نیز آموزشهای اجتماعی مناسبی را فرا گرفته باشند.
اما در کنار این نکته، اگر بپذیریم که متاسفانه سطح معیشت بسیاری از هموطنانمان در مناطق حاشیهنشین شهرهای بزرگ و نیز در روستاها و شهرهای کوچک زیر خط فقر قرار دارد، در آن صورت طبیعی به نظر میرسد که بسیاری از ویژگیهای ساکنان مناطق محروم ایران مشابه ساکنان مناطق محروم بنگلادش باشد و لذا به نظر میرسد ایجاد یک نهاد مالی مشابه گرامینبانک در ایران، در صورتی که از سوی بخش غیردولتی تاسیس شده و در عین حال ایجاد برخی اصلاحات در راستای سازگاری بیشتر با ویژگیهای بومی ایران را در نظر بگیرد، میتواند اثرات مثبت ارزشمندی را در کاهش فقر بر جای گذارد؛ البته به شرط آنکه چارچوبهای قانونی و حقوقی کشور به مانعتراشی در برابر شکلگیری این نهاد مالی غیردولتی نپردازد. اگر چارچوبهای حقوقی فعلی مانعی بر سر راه ورود بخش غیردولتی به تاسیس نهادی مشابه گرامینبانک به حساب میآید، لازم است موانع مربوطه را هموار سازیم. به امید رونق پروژههای دارای پشتوانه منطقی و علمی با هدف کاهش پایدار فقر در ایرانزمین؛ هم از سوی دولت و هم از سوی بخش غیردولتی.
Hits: 0