حق انحصاري دارويی باید شکسته شود به گونهای که کشورهای جهان سوم بتوانند به آنها دسترسی داشته باشندشکست انحصار دارو باید به عنوان راه قطعی کاهش تعداد داروهای درمانی توسعه يافته و بازاريابي شده مورد توجه قرار گیرد.
کارخانجات داروسازي در حال انجام تحقیقات متعدد هستند تا جريانهاي سود آتي را براي شرکتهای خود بياورند. دانشمندان شايد به خاطر تعهد حرفهاي يا كسب احترام گروه همسالان خود کار ميکنند، اما اين پول شرکت است که تسهیلات تحقیقاتي، ابزار و حقوق و مزایا را تامین میکند.
سازش و توافقی وجود دارد بین اجازه دادن به شرکتهای دارويی در بازيابي هزينههاي توليد خود و نشان دادن نرخ بازدهي معمول، و اينكه اجازه بهره جستن از قیمتهاي انحصاري را پيدا كنند. در حال حاضر آنها اجازه يافتهاند از مجوز 20 ساله انحصاري برخوردار شوند، قبل از آنکه سایر شرکتها بتوانند محصول آنها را کپی کنند و داروهای معادل و ژنریک تولید شود. شرکت تحقیقاتي باید در خلال این مدت هزينههاي سرمایهگذاری را بازيابي كند، پيش از آنکه با رقابت حاصل از انواع داروهاي كم هزينه روبهرو شود. در عمل زمان «تحت حمايت قرارگرفتن» کوتاهتر است و فرآیند آزمایش و خطا و تلاش برای تبیین تاثير و امنیت داروی تولیدی و فرآیند تصویب قانونی ایمن بودن دارو حدودا 12 سال از زمان ثبت اختراع طول میکشد. یعنی تنها 8 سال برای حفظ و بهرهبرداري از بازار واحد باقی میماند و به همین دلیل است كه برخي داروها قيمت بسيار زيادي دارند.
کشورهای فقیرتر نمیتوانند از عهده پرداخت این قیمتها برآیند و به همین دلیل رو به داروهای مشابه و ژنریک میآورند. اگر این اتفاق بیافتد آنگاه نمونههاي ارزان قيمت به سرعت به داخل بازار کشورهای ثروتمند وارد میشود و سودآوری كارخانههاي توليد دارو و توانايي آنها در توسعه داروهای جديد را تضعیف میکند. به هر حال برخی شرکتهای دارويي به توافقات داوطلبانهای با کشورهای فقیر دست يافتهاند که اجازه تولید كنترل شده داروهای ژنریک برای بیماران فقیرتر را ميدهد.
این تفاهمات در سطحي گسترده کاربرد دارد، به طوري که بیماران کشورهای ثروتمند قیمتهاي بالا برای داروهايی میپردازند که در ظرف چند سال بيماران کشورهای فقیر با قيمتهاي كمتر به آنها دسترسي خواهند يافت. به اين معنی که مردم غنی، مثل هر چیز دیگر، اول از همه به داروهاي جديد دسترسی پیدا میکنند، و البته به این معنی نیز هست که مردم فقیرتر سرانجام از این داروها بهرهمند خواهند شد.
مدارس باید محیطي عاری از مخاطره برای فرزندانمان فراهم آورند
چیزي به اسم محیط عاری از خطر وجود خارجي ندارد. درجاتي از مخاطره داريم و روشهايي براي مديريت و كنترل مخاطره وجود دارد. بزرگ شدن و تربيت يافتن، منطقه عاری از خطري نیست. کودکان با ارتکاب اشتباهات است كه امكان یاد گرفتن پيدا میكنند. آنها هنگام بازي كردن به خود و به دیگران صدمه میزنند. هر روز آبستن بسیاری از حوادث مثل ضرب و صدمه ديدن و خراشيدگي است. در برخی موارد سخت و جدیتر حتی استخوانها شکسته میشود. مدرسه نمیتواند عاری از مخاطره باشد. در آنجا پر از گوشه و کنار و سطوح تند و تيز و میز و صندلیهای حادثهساز است. بچهها ورزش و بازی میکنند. بچهها ممکن است به خودشان صدمه بزنند و جراحت بردارند. دو راه وجود دارد یا باید آنها را بيمهابا در معرض مخاطرات بالقوه قرار داد یا آنها را به شدت محدود و کنترل کرد به گونهای که هیچ آزادی نداشته باشند و تجربهای کسب نکنند. مدارسی که استفاده از سنگ مرمر را ممنوع میکنند، چون ممکن است بچهها سر بخورند یا چوببازی را منع میکنند چون ممکن است بچهها استخوان همدیگر را بشکنند، در واقع بچهها را از بخشی از بچگی و دوران کودکیشان منع میکنند.
كوشش در عاري از خطر كردن مدارس منجر به ممنوع ساختن بازدیدهای خارجی و بیرونی مثل میدان اسکی و تعطیلات پرماجرا مثل اردو و یا قایقسواری ميشود. حتی بازدیدهای آموزشی میتواند ممنوع شود چون خطر حوادث ترافیکی و جادهای وجود دارد. هیچیک از این كارها لطفي در حق بچهها نميكند. این ممنوعيتها جلوي تجربه كردنهاي آموزنده را ميگيرد و حتی آنها را از احساس آزادی در لذت بردن و هیجانهاي سرخوشانهاي که دنیای کودکی بايد پر از آنها باشد، باز میدارد.
بخشي از مشكل در فرهنگ دادخواهي است که میگوید هر چيزي که اتفاق میافتد، به خاطر كوتاهي و اشتباه کسی است و هر بار كه بچهای صدمه میبیند، آن کس باید بهای آن را بپردازد. بخشی از آن بوروکراسی سلامت و ايمني است که به دنبال پوشش دادن خويش است. هر چیزی که اتفاق میافتد به دنبال پيدا كردن متهمي هستند تا مسووليت را به دوش او بيندازند، بنابراين مقامات دولتي به دنبال پیشبینی هر حادثه احتمالی هستند تا اجازه ندهند از ناحيه آن صدمهای به آنها وارد شود. آنها سعی میکنند مدارس را به مکانی تبديل سازند که هیچکس مورد تعقیب قانوني قرار نگیرد یا مسوولین سلامت و ايمني مورد ملامت قرار نگيرند که چرا نتوانستید حوادث را پیشبینی کنید. به اين منظور آنها الزاما مدارس را مکان نامناسبي برای بچهها میسازند. مدارس مانند خود دوران کودکی، نمیتوانند عاری از مخاطره باشند.
برخی چیزها، مثل سلامت، را نباید ابزاري برای كسب سود ساخت
چرا که نه؟ اگر كسب سود، انسانها را تحريك به عرضه کالاها و خدمات ضروري ميكند، پس این میتواند راهی مفید برای تضمين عرضه سلامت باشد. توليد تمامی کالاها و خدمات مستلزم صرف هزینه است، و اميدداشتن به كسب سود، روشي خوب برای تشویق مردم به تولید آنها است. قیمتها به صورت يك نمايه و نشانگر، به آنها میگوید فعالیت خود را به کدام سمت سوق دهند. وقتی قیمتها بالا است مردم تولید میکنند، چون سود بیشتری میبرند و در فرآیند تولید، آنها كمبودهايي که باعث بالا رفتن قیمتها شده است را از بين ميبرند.
یک بازار اصيل و واقعي براي چیزهايی مثل سلامت، منابع را در جايي که مورد نیاز است، قرار ميدهد. مردم به همان حدی به مراقبت سلامتی اهمیت میدهند که متقاضی آن هستند و در حدی ممکن است متوقف شوند که احساس کنند هزینه آن را باید بپردازند. برای دهها سال، انگلستان به نسبت همتايان خويش با بخشهای سلامت خصوصی بزرگتر، به ميزان سرانه كمتري در نظام سلامت ملي خود هزینه کرده است. مردم مبالغ بيشتري را شخصا صرف سلامت ميكردند تا اینکه از محل مالیاتستاني برای سلامت آنها هزینه ميشد. این به خاطر آن نیست که نظام سلامت ملي انگلستان ارزش بهتر و بیشتری میدهد، خیر، بلکه بر عکس به نتایج ضعیفتری دست يافته است. انگلستان تعداد اسكنرهاي كمتري به ازاي هر 1000 نفر جمعیت خود دارد، کمتر از حد معمول واحدهاي دياليز كليه دارد، عمل کلیه كمتري دارد و در همۀ معیارها از حد کمتری برخوردار است و در بسیاری از بیماریهاي مهم داراي حد مرگ و میر زودرس بالاتری نیز است.
ممکن است تصور شود كه غذا حتي از سلامت مهمتر است. اما تصورکنید وضعیت غذايي چگونه میشد اگر قرار بود اغلب مردم برای تهیه مایحتاج خود به دولت وابسته باشند و هزينه غذا از طريق نظام مالیاتستاني تامين ميشد، تحت يك نظام اداري دولتي اداره میشد و فقط از طريق شعب عرضه و تداركرساني تاييد شده دولتي در اختيار مردم قرار ميگرفت. هر چند غذا مهم است، اما بازار خصوصی خیلی لایقتر از بخش برنامهریزی شده دولتی میتواند تامین مایحتاج غذايي ما را تضمين کند. اگر خواهان جامعهای هستیم که در آن حتی مردم فقیر بتوانند مراقبت سلامت كافي داشته باشند راهی بهتر از تدارك و عرضه انبوه دولتی وجود دارد. میتوان اطمینان یافت که مراقبت سلامت در سطحي گسترده و قابل دسترس همگان وجود دارد و منابعي فراهم شدهاند تا مردم فقیر هم بتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
نويسنده: ماسن پيري
مترجم: جعفرخيرخواهان
Hits: 0