مدیریت ریسک شرکتی[1]: مجموعه‌ای از فعالیت‌هایی که در خدمت بهینه‌سازی پذیرش ریسک در زمینه حسابداری ارزش دفتری هستند.

Corporate Risk Managementمدیریت ریسک مالی (FRM)[2] از پیمان بازل در مورد مقررات بانک‌داری طی دهه 1980 و 1990 نشات می‌گیرد. اگر آن زمان بر سر یک موضوع اجماع وجود داشت، آن موضوع، ضرورت به‌روزرسانی تکنیک‌های مدیریت دارایی-بدهی بود. در این تکنیک‌ها، ریسک‌ها براساس اثر آن‌ها بر نتایج حسابداری -از قبیل درآمد، خالص درآمد بهره و بازده دارایی‌ها[3]– تعریف می‌شدند. ازدیاد ابزارهای خارج از ترازنامه[4] مانند مشتقات[5] و اوراق بهادارسازی[6]، باعث گردید که این سنجه‌ها به راحتی قابل دستکاری باشند.

 

راه حل مدیریت ریسک مالی، چشم‌پوشی از سنجه‌های ارزش حسابداری و تمرکز بر ارزش بازار[7] است. تیل گولدیمن[8] (1994) چنین می‌گوید:

در سراسر بازارها، اوراق بهادار[9] مورد معامله جانشین بسیاری از ابزارهای غیرنقدشونده شده‌اند، برای مثال تسهیلات و وام‌های رهنی، تبدیل به اوراق شده‌اند تا امکان مبادله آن‌ها فراهم شود. بازارهای جهانی اوراق بهادار گسترش یافته‌ و مشتقات مربوط به بورس‌ها و بازارهای فرابورس تبدیل به اجزای اصلی بازارها شده‌اند.
این پیشرفت‌ها همراه با توسعه فن‌آوری پردازش داده‌ها، باعث حرکت از مدیریت مبتنی بر حسابداری تحقق‌یافته[10] به‌سوی مدیریت مبتنی بر علامت‌گیری از موقعیت‌های بازار[11] شده‌اند.

ریسک‌های مالی را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد:
ریسک بازار[12]
ریسک اعتباری[13]
ریسک عملیاتی[14]
تکنیک‌های جدید ارزیابی و مدیریت این ریسک‌ها، همگی بر آثارشان بر ارزش بازاری شرکت تمرکز دارند. بنابه تعریف، ریسک بازار ناشی از عدم‌اطمینان در مورد ارزش‌های آتی بازار است. مدل‌های جدید ریسک اعتباری، نکول‌های بالقوه یا کاهش اعتبار را با استفاده از روش‌های علامت‌گیری از بازار[15] ارزیابی می‌کنند. ریسک عملیاتی نیز از طریق هزینه‌های مستقیم بالقوه و بالفعل آن ارزیابی می‌شود.

چنین تکنیک‌هایی در حالت‌هایی قابل استفاده هستند که ارزش‌های بازاری به آسانی در دسترس بازار. گسترش‌ این تکنیک‌ها به سایر بخش‌های بانک یا حتی شرکت‌های غیر مالی مساله‌ساز بوده است. این نکات مربوط به قلمرو حسابداری ارزش دفتری[16] است. این‌که این روش‌ها بتوانند نسبت به ارزش‌گذاری اقلامی مانند حقوق صاحبان‌سهام[17]، بدهی‌های بازنشستگی[18]، تجهیزات کارخانه[19]، دارایی فکری (مالکیت معنوی)[20] یا ذخایر منابع طبیعی بپردازند سخت و تا حدی غیرممکن است.

مدیریت ریسک شرکتی[21] به مثابه یک اصطلاح کلی برای فعالیت‌هایی ظهور کرد که در خدمت بهینه‌سازی پذیرش ریسک در زمینه حسابداری ارزش دفتری هستند. این مفهوم، عمدتا ریسک‌های شرکت‌های غیر مالی و همین‌طور آن‌دسته از ریسک‌های خطوط تجاری موسسات مالی که درگیر تجارت یا مدیریت سرمایه‌گذاری[22] نیستند را دربر می‌گیرد. ریسک‌ها از یک شرکت به شرکت دیگر بسته به عواملی از قبیل اندازه، نوع صنعت، تنوع خطوط تجاری، منابع سرمایه و … متفاوت هستند. عملیات مدیریت ریسکی که برای یک شرکت مناسب است لزوما برای شرکت دیگر مناسب نیست. به همین دلیل مدیریت ریسک شرکتی مفهوم مبهم‌تری نسبت به مدیریت ریسک مالی دارد. این رویکرد، تکنیک‌های متنوعی را از FRM و ALM ترکیب نموده و به‌کار می‌گیرد. شرکت‌ها از میان این تکنیک‌ها، روش‌هایی را انتخاب کرده و آن‌ها را متناسب با نیازهای خود تطبیق می‌دهند.

مدیریت ریسک شرکتی[23]

در حوزه شرکتی، ریسک‌ها در قالب سه دسته ریسک‌های بازار، عملیاتی و اعتباری طبقه‌بندی می‌شود.
در این‌جا ریسک اعتباری کمترین چالش را به همراه دارد. هر میزان که شرکت‌ها در معرض ریسک اعتباری (برخی زیاد و برخی دیگر خیلی کم) قرار داشته باشند، تکنیک‌های جدید و سنتی مدیریت ریسک اعتباری به‌راحتی قابل پیاده‌سازی هستند.

ریسک عملیاتی به‌طور گسترده برای شرکت‌ها کاربرد ندارد. این ریسک شامل عواملی مانند ریسک مدل و یا خطاهای واحد پشتیبانی است. برخی عوامل مانند کلاهبرداری یا بلایای طبیعی، شرکت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند، اما شرکت‌ها دهه‌هاست که از طریق حسابرسی داخلی[24]، مدیریت تاسیسات[25] و بخش‌های حقوقی[26] این ریسک را شناسایی می‌کنند. همچنین شرکت‌ها در معرض ریسک‌هایی قرار می‌گیرند که همانند ریسک عملیاتی نهادهای مالی است، اما این ریسک‌ها برای خطوط تجاری آن‌ها منحصر به‌فرد است. یک شرکت هواپیمایی ممکن است که در معرض ریسک‌های ناشی از تغییرات آب و هوایی، خرابی تجهیزات و تروریسم قرار بگیرد. یک شرکت تولید انرژی ممکن است در معرض ریسک تعمیرات غیرمنتظره تاسیسات قرار بگیرد. در مدیریت ریسک شرکتی، این ریسک‌ها -که با ریسک عملیاتی شرکت‌های مالی هم‌پوشانی دارند اما منحصر به شرکت‌های غیرمالی هستند- را ریسک‌های عملیاتی[27] می‌نامند.

چالش واقعی مدیریت ریسک شرکتی، ریسک‌های مرتبط با ریسک بازار و نه خود ریسک بازار است. یک شرکت نفتی ذخایر نفتی نگهداری می‌کند. ارزش ذخایر این شرکت با تغییر قیمت نفت در بازار نوسان می‌کند، اما این امر به چه معناست؟ ذخایر نفت یک ارزش بازاری ندارند. یک رستوران زنجیره‌ای رشد می‌کند، و ارزش رستوران‌هایش افزایش می‌یابد. اما غیر ممکن است که بتوان به این رستوران‌ها یک ارزش بازاری تخصیص داد. چیزهایی که فاقد ارزش بازار هستند ریسک بازار ندارند. این قبیل ریسک‌های در نقطه مقابل ریسک بازار، ریسک تجاری[28] هستند.

در قلمرو مدیریت ریسک شرکتی، تقسیم‌بندی ریسک‌ها به ریسک‌ بازار، اعتباری و عملیاتی به کناری گذاشته و از دسته‌بندی دیگری استفاده می‌شود:
ریسک بازار
ریسک تجاری
ریسک اعتباری
ریسک‌های عملیاتی
شرکت‌ها در معرض برخی ریسک‌های بازار، از قبیل ریسک تغییر قیمت کالا یا تغییر نرخ ارز قرار دارند. این ریسک‌ها معمولا تحت‌الشعاع ریسک‌های تجاری قرار دارند. به‌طور خلاصه چالش اصلی مدیریت ریسک شرکتی، مدیریت ریسک تجاری است.

تکنیک‌های شناخت ریسک‌های تجاری به دو دسته تقسیم می‌شوند:
تکنیک‌هایی که با ریسک‌های تجاری همانند ریسک‌های بازار برخورد می‌کنند، به‌نحوی‌که می‌توان مستقیما از فنون FRM استفاده کرد؛
تکنیک‌های که به ریسک‌های تجاری از دیدگاه ارزش دفتری نگاه می‌کنند، در این‌جا تکنیک‌های تعدیل و تطبیق کننده مربوط به FRM و ALM مناسب است.
هر دو رویکرد فوق در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرند.

ارزش‌اقتصادی[29]

تکنیک‌های مورد استفاده در رویکرد اول، بر مفهوم ارزش اقتصادی متمرکز هستند. ارزش اقتصادی، ایده مبهمی است که مفهوم ارزش بازار را تعمیم می‌دهد. اگر برای یک دارایی ارزش بازار وجود داشته باشد، در این صورت ارزش بازار آن دارایی همان ارزش اقتصادی است. اگر ارزش بازار وجود نداشته باشد، در این‌صورت ارزش اقتصادی آن دارایی برابر با ارزش ذاتی[30] آن است. ارزش اقتصادی را می‌توان به دو روش اختصاص داد. یک روش این است که از سنجه‌های حسابداری ارزش دارایی استفاده و سپس تعدیلاتی انجام شود به‌نحوی‌که منعکس‌کننده ارزش ذاتی آن دارایی ‌باشد. این رویکرد با تحلیل ارزش افزوده اقتصادی[31] (EVA) به‌کار برده می‌شود. رویکرد دیگر ساخت مدلی برای پیش بینی ارزش احتمالی دارایی است، به این شرط که یک بازار نقدشونده[32] برای آن موجود باشد. در این رویکرد، ارزش اقتصادی را ارزش مبتنی بر مدل[33] می‌نامند.

پیش از این روش‌هایی برای تعیین ارزش اقتصادی ایجاد شده بود که این روش‌ها با ارزش اقتصادی، همانند ارزش بازار، در تضاد قرار داشتند. پس از این تکنیک­های استاندارد مدیریت ریسک مالی از قبیل ارزش در معرض خطر[34] (VAR) یا تخصیص سرمایه اقتصادی[35] مورد استفاده قرار گرفتند.

این رویکرد اقتصادی برای مدیریت ریسک تجاری درصورتی قابل پیاده‌سازی است که بیشتر اقلام ترازنامه شرکت را بتوان بر اساس روش علامت‌گیری از بازار[36] ارزش‌گذاری کرد. برای پیاده‌سازی تکنیک‌های FRM، تنها لازم است که ارزش اقتصادی تعداد اندکی از اقلام تعیین شود. یک مثال در این خصوص می‌تواند یک عمده فروش کالا[37] باشد. بیشتر اقلام ترازنامه‌اش را اقلام فیزیکی یا پیمان‌های آتی[38] که بر روی کالاها بسته شده، تشکیل داده است، که می‌توان بیشتر آن‌ها را از طریق رویکرد علامت‌گیری از بازار ارزش‌گذاری کرد.

استفاده از ارزش‌گذاری اقتصادی در بازارهای انرژی و گاز طبیعی بحث‌برانگیز است. در این‌ بازارها انرژی‌های واقعی معامله می‌شود و لذا برای بیشتر بخش‌ها می‌توان از مدل‌های مبتنیبر علامت‌گیری از بازار برای ارزش‌گذاری استفاده کرد. با این‌حال، تولیدکنندگان سرمایه‌گذاری عظیمی در کارخانجات و تجهیرات انجام‌ می‌دهند و نمی‌توان آن‌ها را با استفاده از مدل‌های مبتنی بر علامت‌گیری از بازار قیمت‌گذاری کرد. فرض کنید که برخی از انرژی‌ها به صورت آنی‌وآتی[39] طی سه سال آتی مورد معامله قرار گیرد. دارایی که با استفاده از آن انرژی تولید می‌شود دارای عمر مورد انتظار 50 سال است، این بدین معناست که ارزش اقتصادی دارایی باید منعکس کننده این مسیر آتی فرضی 50 ساله باشد. این مسیر آتی[40] در دنیای عمل وجود ندارد، لذا بایستی از طریق یک مدل این مسیر را شبیه‌سازی کرد. سرانجام این‌که ارزش اقتصادی تعیین شده تا حد زیادی وابسته به فرضیاتی است که در اغلب موارد این فرضیات قراردادی و دل‌بخواهی است.

در این زمینه تعیین ارزش‌های اقتصادی کافی نیست. تحلیل‌های VaR نیز نیازمند انحراف معیار[41] و همبستگی[42] است. تعیین انحراف معیار و همبستگی برای قیمت‌های 50 سال آتی که خودشان فرضی هستند اساسا بی‌معناست. اما بر اساس این انحراف معیارها و همبستگی‌ها است که مقدار VaR گزارش می‌شود.

این تکنیک‌های شک‌برانگیز، به‌طور گسترده‌ای (نه به طور کامل) توسط تجار انرژی ایالات متحده در دهه 1990 و اوایل دهه 2000 مورد استفاده قرار گرفتند. یکی از شرکت‌های معروفی که از این فنون استفاده کرد شرکت انرون[43] بود، که در استفاده از ارزش‌های اقتصادی برای گزارشگری داخلی و ترکیب‌ آنها با گزارش‌های ‌مالی تهیه شده برای سرمایه‌گذاران زیاده‌روی کرد. ورشکستگی سال 2001 شرکت انرون و افشاگری‌های پس از آن، تکنیک‌های مبتنی بر علامت‌گیری از بازار را زیر سوال برد.

ارزش دفتری[44]

رویکرد دوم برای شناخت ریسک تجاری، با تعریف ریسک‌هایی که در قالب ارزش دفتری حسابداری معنادار هستند، شروع می‌شود. معمول‌ترین ریسک‌های مطرح در این چارچوب عبارتند از:
ریسک‌ درآمد[45]: ریسک ناشی از عدم اطمینان در مورد درآمدهای آتی گزارش‌شده.
ریسک جریان نقدی[46]: ریسک ناشی از عدم‌اطمینان آتی در خصوص جریانات نقدی گزارش‌شده.
از دو ریسک فوق، ریسک درآمد به ریسک بازار نزدیک‌تر است. با این حال، هنوز از فرضیات قراردادی مربوط به ‌ارزش‌گذاری اقتصادی اجتناب می‌کند. چراکه درآمد حسابداری شرکت یک مفهوم روشن و قابل‌لمس است. مساله‌ ریسک درآمد این‌است که درآمد یک مفهوم غیر اقتصادی است. ممکن است درآمدها دال بر یک ارزش اقتصادی باشند، اما اغلب می‌توانند گمراه‌کننده بوده و به‌راحتی قابل دستکاری هستند. یک شرکت می‌تواند درآمد بالایی گزارش کند درحالی‌که‌ امتیازات بلندمدت آن به‌دلیل سرمایه‌گذاری ناکافی یا فن‌آوری‌های رقیب در حال از بین رفتن باشند. معاملات مالی می‌توانند باعث ایجاد درآمدهای کوتاه‌مدت بالا به هزینه از دست‌دادن درآمدهای بلندمدت شرکت شوند. گذشته از این‌ها، تکنیک‌های سنتی ALM بر درآمد متمرکز هستند و لذا نقاط ضعفشان تا به امروز گریبان‌گیر شرکت بوده است.

ریسک جریان نقدی شباهت کمتری با ریسک بازار دارد. این ریسک بیشتر به نقدینگی مرتبط است تا بر ارزش شرکت، البته این موضوع تنها تا حدودی درست است. هر کسی که با شرکت‌های ورشکست‌شده کار کرده، می‌تواند سوگند یاد کند که «پول پادشاه است». زمانی که شرکت دچار مشکل می‌شود، درآمدها و ارزش‌های بازاری شرکت تعهدات را پرداخت نمی‌کنند. جریان نقدینگی، خون زندگی شرکت است. با این حال همانند ریسک درآمد، ریسک جریان نقدی نیز تنها تصویر ناقصی از ریسک تجاری شرکت را منعکس می‌کند. جریان‌های نقدی نیز قابل دستکاری هستند و ممکن است باعث پنهان ماندن کاهش ارزش شرکت شوند.

تکنیک‌های مدیریت ریسک درآمد و ریسک جریان نقدی شدیدا مبتنی‌بر تکنیک‌های مطرح در ALM، به‌ویژه تحلیل سناریو[47] و تحلیل شبیه‌سازی[48] است. همچنین از برخی تکنیک‌های مطرح در FRM نیز استفاده می‌شود. در این حوزه، ارزش در معرض خطر (VaR) به درآمد در معرض خطر[49] (EaR) یا جریان نقدی در معرض خطر[50] (CFaR) تغییر نام می‌دهد. برای مثال ممکن است EaR به صورت 10% صدک[51] درآمد فصلی گزارش شود (که برابر با 90% صدک زیان‌ گزارش شده ضرب در منفی یک است).

محاسبه صحیح EaR و CFaR با VaR متفاوت است. EaR و CFaR سنجه‌های ریسک[52] بلندمدت با افق‌های زمانی 3 ماهه یا یک ساله هستند، درحالی‌که VaR به‌طور معمول برای افق‌های زمانی یک روزه محاسبه می‌شود. همچنین EaR و CFaR براساس قوانین حسابداری محاسبه می‌شوند، درحالی‌که VaR براساس اصول مهندسی مالی[53]. معمولا EaR یا CFaR، ابتدا توسط تحلیل شبیه‌سازی محاسبه شده و سپس توزیع احتمال درآمد یا جریان نقدی برای دوره مربوطه محاسبه می‌شود، که از آن برای تعیین میزان سنجه‌های مورد نظر EaR یا CFaR استفاده می‌شود.

تصمیمی که باید اتخاذ شود این ‌است که از افق زمانی ایستا استفاده شود یا پویا. اگر مدیریت خواهان تحلیل EaR برای درآمد فصلی است، آیا تحلیل مربوطه باید ریسک را برای درآمد فصل جاری ارزیابی کند؟ اگر این امر مدنظر باشد افق زمانی با روز اول فصل شروع و به تدریج با پایان فصل به سمت صفر حرکت می‌کند. گزینه دیگر این است که از افق زمانی ایستای سه ماهه استفاده شود. پس از نخستین روز فصل، نتایج برای درآمد واقعی آن دوره مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، بلکه برای برخی از درآمدهای فرضی آن دوره سه ماهه به‌کار برده می‌شود. مزیت افق زمانی پویا این است که نگرانی اصلی مدیریت را شناسایی می‌کند -آیا مدیریت به سطح درآمد هدف‌گذاری شده در این فصل دست می‌یابد؟ نقطه ضعف این روش این‌است که سنجه ریسک دائما تغییر می‌کند- اگر EaR در طی یک هفته کاهش یابد، آیا بدین معناست که ریسک واقعی شرکت کاهش یافته، یا تنها منعکس‌کننده کاهش افق زمانی است؟

نتیجه‌گیری

درحالی‌که دو رویکرد مدیریت ریسک تجاری مبتنی‌بر ارزش اقتصادی و ارزش دفتری از لحاظ فلسفی با هم متفاوت هستند، می‌توانند تکمیل‌کننده همدیگر باشند. برخی شرکت‌ها همزمان این دو رویکرد را برای ارزیابی جوانب مختلف ریسک تجاری به‌کار می‌برند.

این مقاله بر چالش منحصربه‌فردی که در مدیریت ریسک شرکتی وجود دارد، متمرکز شده است. با این‌حال مباحث زیادی در مورد مدیریت ریسک شرکتی وجود دارد که با مدیریت ریسک مالی همپوشانی دارد؛ مانند نیاز به تابع مدیریت ریسک، نقش فرهنگ شرکتی، موارد مرتبط با فن‌آوری، استقلال و غیره. برای آشنایی بیشتر با این موضوع به مقاله مدیریت ریسک مالی[54] رجوع کنید.

 

پی نوشت ها:

[1] Corporate Risk Management
[2] Financial Risk Management
[3] Return on Assets
[4] Off-Balance Sheet
[5] Derivatives
[6] Securitization
[7] Market Values
[8] Till Guldimann (1994)
[9] Securitized
[10] Accrual Accounting
[11] Marking-to-market
[12] Market Risk
[13] Credit Risk
[14] Operational Risk
[15] Mark-to-Market
[16] Book Value
[17] Private Liabilities
[18] Pension Liabilities
[19] Factory Equipment
[20] Intellectual Property
[21] Corporate Risk Management
[22] Investment Management
[23] Corporate Risk Management
[24] Internal Audit
[25] Facilities Management
[26] Legal Departments
[27] Operations Risks
[28] Business Risks
[29] Economic Value
[30] Intrinsic Value
[31] Economic Value Added
[32] Liquid
[33] Mark-to-Model
[34] Value-at-Risk (VaR)
[35] Economic Capital
[36] Marked to Market
[37] Commodity Wholesaler
[38] Forward Positions
[39] Spot and Forward
[40] Forward Curve
[41] Standard Deviations
[42] Correlations
[43] Enron Corp
[44] Book Value
[45] Earnings Risk
[46] Cash Flow Risk
[47] Scenario Analysis
[48] Simulation Analysis
[49] Earnings-at-Risk (EaR)
[50] Cash-Flow-at-Risk (CFaR)
[51] Quantile
[52] Risk Metrics
[53] Financial Engineering
[54] Financial Risk Management

 

برگرفته

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *