برای تجزیهوتحلیل وضعیت مالی یک شرکت نمیتوان فقط به صورتهای مالی و ارقام آن اکتفا نمود. بلکه ایجاد ارتباط معنیدار میان مفاهیم و اقلام این صورتها و مقایسه آنها با یکدیگر، دیدگاه جامع و دقیقتری برای بررسی وضعیت فعلی شرکت و پیشبینی آینده آن بهدست میدهد.
نسبتهای مالی، اقلام موجود در صورتهای مالی را بررسی کرده و آنها را از مفهوم ریالی به نسبتهای قابل مقایسه تبدیل میکند. این نسبتها میان عوامل مؤثر صورتهای مالی ارتباط معنیدار برقرار کرده و با ایجاد این ارتباط بین اطلاعات موجود در گزارشهای مالی، به استفادهکنندگان قدرت تحلیل میدهد. نسبتهای مالی ازجمله ابزار تحلیل بنیادی محسوب شده که در مطالب گذشته به آن اشاره شده است.
نسبتهای مالی چیست؟
به ارتباط منطقی و ریاضی که بین اقلام موجود در صورتهای مالی وجود دارد و بهصورت نسبت بیان میشود، نسبت مالی میگویند. از نسبتهای مالی بهمنظور ارزیابی کیفی اطلاعات کمی، ارائه گزارش و طبقهبندی صورتهای استفاده میشود.
نکته قابلتوجه در بررسی نسبتهای مالی این است که از هر نسبت مالی میتوان بهعنوان یک سیگنال خبری در کنار سایر نسبتها، استفاده کرد و در تصمیمگیری نباید فقط یک نسبت مالی را بهعنوان ملاک تصمیمگیری قرار داد. گزارشهایی که براساس نسبتهای مالی ایجاد میشوند، نتایج عملیات و وضعیت مالی شرکت را در یک دوره مالی خاص بیان میکنند.
طبقهبندی کلی نسبتهای مالی:
در یک طبقهبندی کلی و با توجه به ماهیت نسبتهای مالی، هر یک از آنها در یکی از گروههای زیر قرار میگیرند؛
- گروه اول – نسبتهای نقدینگی
- گروه دوم – نسبتهای سودآوری
- گروه سوم – نسبتهای کارایی
- گروه چهارم – نسبتهای سرمایهگذاری و اهرمی
گروه دیگری از نسبتهای مالی، نشاندهنده وضعیت سهام شرکت در بازار هستند؛ به این نسبتها، نسبتهای بازار گفته میشود که در مطالب بعدی، به توضیح این گروه از نسبتها خواهیم پرداخت.
گروه اول- نسبتهای نقدینگی:
نسبتهای نقدینگی، توانایی نقدی شرکت را بررسی کرده و به ارزیابی توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری و تعهدات کوتاهمدت شرکت میپردازد. از مهمترین و رایجترین نسبتهای این گروه میتوان، نسبت جاری و آنی(سریع) را نام برد.
نسبت جاری:
مفهوم نسبت جاری آن است که داراییهای جاری شرکت تا چه حد بدهیهای جاری آن را پوشش میدهند. به بیان ساده این نسبت توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت(جاری) از طریق داراییهای کوتاهمدت(جاری) نشان میدهد. برخی از تحلیلگران معتقدند عدد مناسب برای این نسبت یک است و اگر این نسبت کمتر از یک باشد، شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت خود دچار مشکل است.
نحوه محاسبه نسبت:
نسبت جاری حاصل تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری شرکت است.
بدهی جاری/ داراییهای جاری = نسبتهای جاری
تجزیهوتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت جاری به این معناست که بستانکاران میتوانند نسبت به دریافت اصل وام و سود خود از شرکت، اطمینان کافی داشته باشند. لذا شرکت بهراحتی میتواند کمبود نقدینگی خود را از محل استقراض از بستانکاران تأمین کند. از سوی دیگر به دلیل ارتباط معنادار میان ریسک و بازده، کاهش ریسک بستانکاران در مقابل کاهش بازده سهامداران قرار دارد. از طرفی تمرکز بیشازحد بر داراییهای جاری که بخش غیر مولد شرکت محسوب میشود، بهنوعی شرکت را دچار عدم مدیریت نقدینگی میکند. در تعیین حد مطلوب و مناسب برای نسبت جاری، نوع فعالیت شرکت، اوضاع کلان اقتصادی، ترکیب داراییهای جاری و موقعیت و اعتبار شرکت تأثیر بهسزایی میگذارند.
چنانچه نسبت جاری بیشازحد بالا باشد به این معناست که شرکت به نحو مطلوب از داراییهای جاری خود برای سودآوری استفاده نمیکند. از طرف دیگر پایین بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نامطلوب نقدینگی شرکت است و شرکت باید انواع داراییهای جاری ازجمله موجودی نقد، حسابها و اسناد دریافتنی، اوراق بهادار کوتاهمدت و یا موجودیها را افزایش دهد.
بهعنوان مثال نسبتهای جاری شرکت الف در ۵ سال مالی متوالی بهصورت زیر است:
سال مالی: ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۱۳۹۲ ۱۳۹۳ ۱۳۹۴
نسبت جاری ۱/۳۷ ۰/۸۰ ۰/۸۷ ۱/۱۳ ۰/۸۲
میانگین نسبت جاری در این شرکت برابر با ۰/۹۹ است. با توجه به نظر برخی تحلیلگران که عدد مناسب را برای این نسبت یک تشخیص دادهاند، عدد حاصل شده تقریباً مناسب است. همانطور که در جدول بالا قابل مشاهده است در سالهای مورد بررسی این نسبت تقریباً در بازه ۰/۸ تا ۰/۸۷ قرار دارد. میتوان گفت شرکت ریسک خود را مدیریت کرده و بستانکاران با ریسک سوخت مطالباتشان مواجه نخواهند شد. اما بهمنظور بررسی عدم تأخیر در وصول مطالبات، باید به سایر نسبتهای مالی نیز توجه نمود. برای قضاوت سال مالی ۱۳۹۳ که شرکت بیشترین مقدار نسبت جاری را به خود اختصاص داده است باید به سایر اقلام صورتهای مالی شرکت مراجعه نمود. در مجموع میتوان گفت شرکت ریسک کمتری را به بستانکاران انتقال داده اما در مقابل سود کمتری را هم برای سهامداران به همراه داشته است.
استفادهکنندگان از نسبت جاری:
اکثر استفادهکنندگان از نسبتهای جاری، بستانکاران کوتاهمدت و اعتباردهندگان به شرکتها هستند. چنانچه نسبت جاری بیشتر از یک باشد، اعتباردهندگان میتوانند نسبت به پرداخت مطالباتشان در سررسیدهای مشخصشده اطمینان داشته باشند.
نسبت آنی / سریع:
اگر از داراییهای جاری، موجودی کالا و پیشپرداختها را کسر کنیم عدد حاصل شده مقدار داراییهای سریع شرکت را نشان میدهد. این نوع دارایی شامل وجوه نقد، سپردههای بانکی، اوراق بهادار کوتاهمدت و حسابهای دریافتنی است. چون موجودی کالا و پیشپرداختیها را نمیتوان همیشه درکوتاهمدت به وجه نقد تبدیل کرد، این دو آیتم را از داراییهای جاری کم میکنیم. زیرا در صورت عدم حذف این دو آیتم، بستانکاران و اعتباردهندگان نمیتوانند توانایی بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت شرکت را ارزیابی کنند. برای بهدست آوردن نسبت آنی، باید میزان داراییهای سریع را نسبت به بدهیهای جاری بسنجیم و نسبت فوق را بهدست آوریم.
نحوه محاسبه نسبت:
بدهیهای جاری/دارایی سریع = نسبت آنی
دارایی سریع: مجموع داراییهای جاری منهای موجودی کالا و پیشپرداختها
این نسبت ارتباط بین داراییهای جاری که به سرعت به وجه نقد تبدیل میشوند و بدهیهای جاری را بیان میکند.
تجزیهوتحلیل نسبت:
از بالا بودن عدد نسبت سریع (آنی) دو برداشت میتوان داشت:
۱- ایجاد اطمینان خاطر بیشتر برای اعتباردهندگان کوتاهمدت شرکت
۲- بیشازحد بودن نقدینگی و یا مطالبات شرکت
هر دو عامل ذکر شده در بالا بهدلیل ضعف مدیریت شرکت یا محافظهکاری بیشازحد شرکت در تأمین نقدینگی جاری، اتفاق میافتد.
پایین بودن این نسبت بیانگر احتمال وجود مشکلات آتی در پرداخت تعهدات کوتاهمدت برای شرکت است. گروهی از تحلیلگران معتقدند چنانچه نسبت آنی کمتر از یک باشد، شرکت در معرض خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهیها، قرار دارد.
نسبت آنی شرکت معمولاً از نسبت جاری آن کوچکتر است. زیرا موجودی کالا و اسناد پرداختنی که در نسبت جاری وجود دارد در نسبت آنی لحاظ نمیشود.
از مقایسه نسبت جاری و آنی شرکت در یک دوره چندساله یکی از نتایج زیر حاصل میشود:
الف- ثبات نسبی: ممکن است اختلاف دو نسبت در طی سنوات گذشته ثابت باقیمانده باشد که در این حالت میان موجودیها و حجم تولید و فروش شرکت تناسب برقرار است. به این معنا که شرکت تغییر اساسی در روند حال حاضر خود نسبت به گذشته ایجاد نکرده است.
ب- افت نسبی: چنانچه روند تفاضل نسبت جاری و آنی در طی چند سال نزولی باشد، بهگونهای که نسبت آنی کمتر از نسبت جاری باشد، افت نسبی به وجود آمده است. این موضوع بیانگر آن است که موجودی مواد اولیه و میزان تولید، هماهنگ با فروش رشد نکرده است. درصورتیکه سایر اطلاعات تکمیلی نیز این موضوع را تأیید کنند، شرکت باید در آینده نزدیک برای حفظ موقعیت خود برنامههای توسعهای داشته باشد.
ج- رشد نسبی: این حالت زمانی اتفاق میافتد که اختلاف میان دو نسبت در طی سالها، روند افزایشی داشته باشد. این امر میتواند نشاندهنده تراکم موجودی کالا در شرکت باشد که این موضوع میتواند به علت وجود مشکل در فروش محصولات، باشد.
نسبتهای آنی شرکت “الف” طی ۵ سال از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴، در جدول زیر قابل مشاهده است:
سال مالی ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۱۳۹۲ ۱۳۹۳ ۱۳۹۴
نسبت آنی ۰/۶۳ ۰/۳۸ ۰/۴۶ ۰/۷۶ ۰/۴۲
نسبت جاری ۱/۳۷ ۰/۸۰ ۰/۸۷ ۱/۱۳ ۰/۸۲
میانگین نسبت آنی برای شرکت “الف” در ۵ سال موردنظر ۰/۵۳ و میانگین نسبت جاری شرکت ۰/۹۹ است. تفاوت این دو نسبت ناشی از موجودی کالا و اسناد پرداختنی شرکت بوده و روند اختلاف نسبت جاری و نسبت آنی شرکت در طی این سالها تقریباً ثابت باقیمانده و درنتیجه در حالت ” ثبات نسبی” قرار دارد.
گروه دوم- نسبتهای سودآوری:
نسبتهای سودآوری نشاندهنده منبع درآمد شرکت و تأثیر آن بر کل سود شرکت است. این نسبتها یکی از شاخصهای مهم در تعیین کارایی مدیریت شرکت، توانایی در کسب سود یا نرخ بازگشت مناسب در سرمایهگذاریها است. نسبتهای سودآوری، نحوه تأمین سود شرکت از محل درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایهگذاریها و … را بررسی میکند. درنتیجه میتوان گفت این نسبتها در ارزیابی کفایت مدیریت شرکت در تحصیل سود و عملکرد کلی نقش بسزایی دارند.
نسبت سود ناخالص به فروش:
نسبت سود ناخالص به فروش نشان میدهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چند درصد سود به دست آمده است. این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروشرفته را بررسی کرده و رابطهی بین فروش و هزینههای تولید کالای فروختهشده را نشان میدهد. نسبت سود ناخالص به فروش، تأثیر غیرمستقیم بهای تمام شده کالا را در سود شرکت نمایش میدهد.
نحوه محاسبه نسبت:
برای محاسبه نسبت سود ناخالص به فروش کافی است، سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) را بر فروش تقسیم کنیم و عدد حاصل را در ۱۰۰ ضرب نماییم.؛
۱۰۰* ( فروش / سود ناخالص)= نسبت سود ناخالص به فروش
نحوه محاسبه سود ناخالص: بهمنظور محاسبه سود ناخالص کافی است بهای تمامشده کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت، کسر نماییم.
تجزیهوتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود ناخالص به فروش، نشاندهنده این است که شرکت توانسته کالاهای خود را با قیمتی بالاتر از بهای تمامشده به فروش برساند. بالا بودن میزان این نسبت، نشانه خوبی یرای شرکت محسوب میشود. زیرا بیانگر میزان سود ناخالص شرکت از هر یک ریال فروش محصولات و خدمات آن است.
رشد این نسبت، موفقیت شرکت در تولید ارزانتر کالا یا فروش آن به قیمت بالاتر را نشان میدهد. در مقابل، پایین بودن این نسبت،شرکت را ازنظر رقابتی در وضعیت نامناسبی قرار میدهد. چنانچه این نسبت را از عدد ۱ کسر کنیم، عدد بهدستآمده نسبت بهای تمامشده به فروش را نمایش میدهد.
نسبت سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی تأثیر فروش در سود عملیاتی را نشان میدهد. برای درک بهتر این نسبت به توضیح مختصری در خصوص سود عملیاتی میپردازیم؛ سود عملیاتی حاصل تفاوت درآمدهای عملیاتی از هزینههای مربوط به تولید محصول مانند بهای تمامشده کالا، هزینههای اداری و عمومی و توزیع و فروش است.
نسبت سود عملیاتی نشاندهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
نحوه محاسبه نسبت:
برای محاسبه نسبت سود عملیاتی شرکت کافی است میزان سود عملیاتی آن را بر مبلغ فروش تقسیم نماییم.
فروش/ سود عملیاتی=نسبت سود عملیاتی
تجزیهوتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود عملیاتی نشاندهنده موفقیت شرکت در ایجاد سود حاصل از عملیات معمولی خود است. کاهش مستمر این نسبت میتواند شرکت را در شرایط پر پر ریسک قرار دهد.
نسبت بازده فروش:
نسبت بازده فروش نشان میدهد از هر یک ریال فروش چه میزان سود خالص برای شرکت ایجادشده است. این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینههایی مانند هزینه تأمین مالی شرکت که ارتباطی با فروش ندارد، در این نسبت تأثیر داده میشود.
نحوه محاسبه نسبت:
برای محاسبه نسبت بازده فروش باید سود خالص (سود ویژه قبل از مالیات) را بر فروش خالص تقسیم کنیم.
فروش خالص/ سود خالص سود(قبل از مالیات) = بازده فروش
تجزیهوتحلیل نسبت:
رشد نسبت بازده فروش، در طول دورههای زمانی نشاندهنده بهبود عملیات شرکت است و درصورتیکه عملیات شرکت در سطح فعلی حفظ شود، میتوان انتظار بازده بیشتری را در آینده داشت. استمرار روند رو به رشد در نسبت بازده فروش، اغلب در شرایط انحصار کامل برای شرکت ایجاد میشود. زیرا مشتری قدرت چانهزنی زیادی نداشته و رقبای زیادی در بازار وجود ندارد.
معمولاً نسبت بازده فروش برای یک شرکت بهسختی در بلندمدت روند روبه رشد خود را حفظ میکند دلیل این امر آن است که بعد از یک دوره موقت رقبای جدید وارد بازار شده و آن را از انحصار کامل خارج میکنند و زمینه را برای کاهش این نسبت فراهم میآورند.
نسبت بازده ارزش ویژه:
نسبت بازده ارزش ویژه بیان میکند از هریک ریال حقوق صاحبان سهام چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد شده است. این نسبت، بازدهی متعلق به صاحبان سهام را نمایش میدهد.
نحوه محاسبه نسبت:
برای محاسبه نسبت بازده ارزش ویژه، ابتدا در صورت وجود سهام ممتاز در شرکت، سود آن را از سود خالص کسر کرده و سپس عدد بهدستآمده را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم میکنیم. برای بیان این نسبت بهصورت درصد،عدد حاصل را در ۱۰۰ ضرب مینماییم.
حقوق صاحبان سهام/ (سود خالص-سود سهام ممتاز) =بازده ارزش ویژه
۱۰۰ * بازده ارزش ویژه =درصد بازدهی ارزش ویژه
تجزیهوتحلیل نسبت:
بهمنظور تحلیل نسبت بازده ارزش ویژه،باید ابتدا با مفهوم ارزش ویژه آشنا شویم؛ ارزش ویژه یا حقوق صاحبان سهام، حاصل تفاضل بدهیهای جاری از داراییهای جاری ترازنامه شرکت است.
حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایهای است که در اختیار شرکت قرار دارد. بدیهی است بزرگ بودن این نسبت، بسیار مطلوب سهامداران شرکتها است و در حقیقت صاحبان سهام شرکت، این نسبت را مهمترین نسبت مالی میدانند زیرا نتایج سرمایهگذاری ایشان را نشان میدهد. نسبت بازده ارزش ویژه بیانکننده میزان موفقیت شرکت در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی است.
نسبت بازده داراییها:
نسبت بازده داراییهای نشاندهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود استفاده کرده است و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد نموده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
نحوه محاسبه نسبت:
برای محاسبه این نسبت باید سود خالص قبل از کسر مالیات را بر متوسط داراییهای شرکت، تقسیم نماییم.
۱۰۰ *( متوسط داراییها/سود خالص) = نسبت بازده دارایی
نحوه محاسبه میانگین یا متوسط داراییهای شرکت: متوسط داراییها برابر است با مجموع داراییها در ابتدا وانتهای دوره مالی موردبررسی تقسیمبر ۲
تجزیهوتحلیل نسبت:
نسبت بازده داراییها، بازدهی ایجادشده بهواسطه داراییهای شرکت را مشخص میکند. بالا بودن عدد حاصل از این نسبت، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از داراییهای خود نشان میدهد و هر چه عدد نسبت بالاتر باشد، به معنای کسب سود بیشتر از داراییهای موجود شرکت است.
نسبت بازده سرمایه در گردش:
برای توضیح این نسبت ابتدا به بررسی مفهوم سرمایه در گردش میپردازیم. سرمایه در گرش شرکت، حاصل تفاضل بدهیهای جاری از داراییهای جاری آن است. در واقع این نسبت بیانکننده میزان سود خالص(قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن است.
نحوه محاسبه نسبت:
نسبت بازده سرمایه در گردش حاصل تقسیم سود خالص(قبل از کسر مالیات) بر سرمایه در گردش شرکت است.
سرمایه در گردش/ سود خالص = نسبت بازده سرمایه در گردش
با فرض ثابت بودن سرمایه در گردش، رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه در گردش خواهد شد. با توجه به اینکه سرمایه در گردش حاصل تفاوت داراییهای جاری از بدهیهای جاری است و چون دارایی جاری ماهیت نقدی دارد، برای افزایش بازدهی باید بهطور پیدرپی در حال تبدیل به هزینه، محصول و مجدداً به دارایی باشد. نسبت بازده سرمایه در گردش، در ارزیابی کارایی شرکت در زمینه بهکارگیری سرمایه در گردش برای افزایش فروش، مورد استفاده قرار میگیرد. لازم به ذکر است سرمایه در گردش ارتباط مستقیمی با فروش، موجودیها، وجوه نقد و حسابهای دریافتنی دارد.
Hits: 0