gnp-and-developmentبرای استفاده از تولید ناخالص ملی به عنوان شاخص توسعه، عقاید مختلفی وجود دارد. کسانی که استفاده ازآنرا برای سنجش توسعه، توصیه می کنند دلایلی را مانند زیر عنوان می کنند:

  1. تولید ناخالص ملی یا داخلی شاخص است که نمایانگر مجموعه فعالیت های اقتصادی وتوان اقتصادی کشور دریک سال است که افزایش آن تقریباً شرط لازمی برای توسعه هرجامعه است.
  2. اندازه گیری تولید ناخالص ملی یا داخلی با وجود پیچیدگی های آن درطول زمان توسط همه کشورها فهمیده واجراء شده است.
  3. بیشتر کشورهای عضو سازمان ملل متحد، برآوردهای از محصول ناخالص ملی یا داخلی خود را برای درج آمار واطلاعات رسمی سازمان ملل متحد وسایر سازمان های وابسته به آن ارسال می دارند.

افرادی که استفاده از تولید ناخالص ملی را به عنوان شاخص برای سنجش توسعه توصیه نمی کنند دلایلی به شرح زیر می آورند:

  1. تولید ناخالص ملی یا داخلی تنها برخی از جنبه های اقتصادی توسعه را درنظر می گیرد. نمی توان از این شاخص برای تحلیل جنبه های دیگر غیر اقتصادی جامعه مستقیماً استفاده کرد. ازسوی دیگر تولید ناخالص داخلی سرانه یا درآمد ملی سرانه، الگوی توزیع درآمد را درجامعه نشان نمی دهد
  2. دربسیاری ازکشورهای درحال توسعه بخش اعظمی از تولیدات خانواده ها به ویژه درمناطق روستایی وارد معاملات بازار نمی شوند، لذا درمحاسبه تولید ناخالص داخلی ملحوظ نمی شوند.
  3. تولید ناخالص داخلی، کیفیت زندگی را نشان نمی دهد. همچنین به کیفیت محصولات وبه بازارآمدن محصولات نو وجدید درطی زمات توجهی ندارد.
  4. بسیاری از کشورهای درحال توسعه، درتدوین حساب های ملی خود فقرآماری واطلاعاتی دارند ومحاسبات آنها کامل ‌و به درستی منعکس کننده فعالیت های اقتصادی شان نیست.
  5. درمقایسه تولید ناخالص ملی کشورها با یکدیگر، تعیین نرخ ارز بسیار مهم است که می تواند درنتایج مقایسه تاثیر عمده گذاشته ونتایج گمراه کننده ای به همراه داشته باشد.

همانطور که دربالا ذکر شد تولید ناخالص ملی سرانه یا درآمد ملی سرانه، توزیع درآمد را دریک کشور نشان نمی دهد. یعنی درجامعه ای ممکن است که تولید ناخالص ملی سرانه یا درآمد ملی سرانه افزایش یابد درحالی که توزیع درآمد بدتر شده باشد. بنابراین افزایش درآمد سرانه دریک کشور نمی تواند الزاماً انعکاس از افزایش سطح رفاه عموم افراد جامعه باشد. وقتی الگوی توزیع درآمد درجامعه نابرابر باشد الگوی مصرف نیز براساس آن تعیین می شود. همچنین مداخله های اقتصادی دولت درتثبیت قیمت ها وایجاد نرخ های اقتصادی می تواند درمحاسبه تولید ناخالص ملی تاثیر گذاشته وآنرا ازشاخص که نمایانگر شاخص فعالیت واقعی اقتصاد باشد بدور دارد. همچنین درتبدیل تولید ناخالص ملی به ارز خارجی، ممکن است نواقص به وجود آید که آن بستگی به تعیین واحد پول داخلی دربرابر ارز می باشد. همچنین درکشورهای پیشرفته، افراد بیشتر غذای خود را از خارج منزل تهیه می کنند که درمحاسبه تولید ناخالص ملی منظور می شود درحالی که درکشورهای فقیر، مواد غذایی به ویژه در روستاها توسط خود افراد تولید ومصرف می شود.

بنابرین با توجه به اشکالات فوق سوال مهمی که مطرح می شود این است که جداول حساب های ملی واقعاً چه ارزشی دارد؟

تا آن جای که به کشورهای کمترتوسعه یافته مربوط می شود بسیاری از فعالیت های اقتصادی دراین کشورها درآمارهای رسمی شان محسوب نمی شود. لذا برای رفع این نقیصه از روش های برآوردی وتخمینی استفاده می شود که می تواند با خطای زیادی همراه باشد. همچنین ساخت وسازی که توسط جوامع روستایی انجام می شود نیز درحساب های ملی منظور نمی شود.

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *