ممکن است در زندگی با افراد زیادی روبه رو شوید که فکر می کنند توانایی و مهارت رهبر شدن را دارند، اما معدود افرادی را می بینید که واقعاً از آن مهارت ها بهره مند باشند. رهبری قابل یادگیری است، اما خیلی از ما آن را دست کم گرفته و فکر میکنیم که با خصوصیات و مهارت های مدیریت و رهبری زاده شده ایم. و از اینرو این مرحله ی مهم پیشرفت نادیده انگاشته می شود.
خیلی از مردم هم پیرو افکار رسانه ها هستند و تصور میکنند که رهبران، قهرمانانی هستند که باید جان همه را نجات دهند؛ آنها این واقعیت را نادیده می گیرند که رهبران نیز موجوداتی فناپذیر هستند که همان اشتباهاتی که همه ی ما ممکن است مرتکب شویم را انجام می دهند.
اما یک چیز هست که در مورد رهبران کاملاً متفاوت می باشد؛ و آن این است که آنها می توانند به عقب برگردند. رهبران واقعی، بعد از شکست هنوز قادرند ما را متقاعد کنند که بار دیگر از آنها پیروی کرده و آن راه را طی کنیم.
اما سوال مهم این است؛ چه خصوصیاتی این افراد را از بقیه جدا میکند و چگونه میتوانیم این ویژگی ها و خصوصیات را در خود ایجاد کنیم؟
الهام
یک رهبر بیش از یک فرد است؛ او در راس گروه است. این اوست که به نظر می رسد همیشه می داند چه باید بکند و همه برای مشاوره و راهنمایی سراغ او می روند.
او نه تنها دیدگاه خوبی دارد، بلکه می داند چطور باید با دیگران ارتباط برقرار کند. یک رهبر خوب باید بتواند پیامش را با منطق به دیگران برساند. نتیجه این است که همه معمولاً تحت تاثیر روشنی دیدگاه او و راسخ بودن اعتقادش قرار می گیرند و خیلی زود از او پیروی خواهند کرد.
با اینکه مردم معمولاً از توانایی های رهبر در شگفت هستند، اما منبع اصلی و واقعی الهام او از دو تمرینی ناشی می شود که همه می توانند انجام دهند؛ اول برنامه ریزی و دوم هدفمندی. رهبر کسی است که تعیین می کند چه اهدافی اهمیت بیشتری دارد و برای رسیدن به آن اهداف طرح ریزی و برنامه ریزی می کند. او همان کسی است که برای هر مشکلی، راه حلی در آستین دارد، چون او قبل از اینکه حتی شما کارتان را شروع کنید، آن مسایل را به دقت بررسی کرده است.
اعتماد به نفس
رهبران واقعی از خودشان کاملاً مطمن اند. آنها احساس می کنند که ظرفیت و توانایی آن را دارند که از حد متوسط بالاتر روند و باعث تحقق پذیرفتن کارها شوند.
معمولاً این اعتماد از این واقعیت ریشه می گیرد که آنها افرادی بسیار بامهارت هستند و می دانند برای تحقق پذیرفتن امور چه باید بکنند. از طرف دیگر، برخی رهبران موفق خودشان خیلی با مهارت و کاردان نیستند اما می توانند اینگونه افراد را تشخیص دهند.
ثبات قدم
یک رهبر قدرتمند باید روی حرف و فکر خود ثبات و پایداری نشان دهد و زود تحت تاثیر نظرات و دیدگاه های مختلف قرار نگیرد. اما این را نباید با کله شقی و لجاجت اشتباه گرفت که اشتباهی مهلک است. درعوض، یک رهبر موفق باید بتواند تصمیماتی منطقی و عقلانی و عاری از تعصب بگیرد.
میل به ریسک کردن
خیلی از افراد ریسک نمی کنند چون از شکست می ترسند. اما اگر شما یک رهبر موفق هستید باید از خود بپرسید؛ آیا این کار ارزش ریسک کردن دارد؟
یک رهبر واقعی اگر تشخیص داده است که فواید آن کار بیشتر از خطرات احتمالی آن است، باید بتواند سایرین را هم هدایت کند. اما در این صورت هم خیلی از ما جرات و جسارت خطر کردن را نداریم، اما همیشه افرادی که همیشه بیشترین ریسک را می کنند، از امن ترین موقعیت برخوردارند.
اگر خطر را بررسی کرده اید و تشخیص داده اید که ارزش ریسک کردن دارد، باید بتوانید بر این مانع ذهنی غلبه کنید. اگر اینکار برایتان دشوار است، طرحریزی کنید. هرچه آمادگی تان بیشتر باشد، موقعیت هم برایتان کم خطرتر خواهد بود.
سماجت و پیگیری
رهبران بدون جنگ و جدال تسلیم نمی شوند. همیشه همه چیز آسان به دست نمی آید، و رهبران باید آنقدر تلاش کنند تا بالاخره موفق شوند. اما همچنین باید هوشیار باشند که برای جنگی که معلوم است عاقبت آن شکست است تلاش نکنند، در این مورد باید از نقشه دوم استفاده کنند.
قاطعیت و یقین
شما به عنوان یک رهبر باید بتوانید تصمیمات دشواری را که دیگران از گرفتن آن ترس دارند را با قاطعیت بگیرید. رهبرانی که خیلی نرم و ملایم باشند معمولاً قادر به اتمام کارها نخواهند بود و اغلب مورد سو استفاده قرار می گیرند. باید بتوانید در مواقعی که کارتان ایجاب می کند حتی بی رحم هم باشید و همچنین بر تصمیم تان استوار باشید.
چند بعدی بودن
رهبران معمولاً با همه جنبه های کارشان آشنا هستند و می دانند هر کاری چطور انجام می گیرد. این دیدگاه وسیع، اگر با باریک بینی و توجه به جزئیات همراه شود، آنان را قادر می سازد تا مسائل را بهتر و سریعتر از دیگران تشخیص دهند.
میل به فداکاری
آیا حاضرید برای انجام شدن کار همه چیزتان را بگذارید؟ رهبر شدن موقعیتی سخت است، چون نیاز به مواجهه و کنترل بسیار زیاد با دیگران دارد. و این ممکن است زندگی خصوصی شما را هم درگیر کند. باید ببینید می توانید این فداکاری را انجام دهید یا نه!
قابلیت سازگاری
استراتژی ها و راهکارهایی که امروز جواب می دهند، ممکن است فردا به درد نخورند، و یک رهبر باید خیلی سریع این مسله را تشخیص دهد. همانطور که شرکت باید خود را وفق دهد، مدیر و رهبر هم باید بتواند. او باید بطور مداوم مهارت های تازه بیاموزد و رویکردهای تازه ای را امتحان کند.
رهبر نباید حتی لحظه ای هدف خود یا هدف زیردستان خود را فراموش کند. اگر اینکار را بکند، منسوخ و قدیمی خواهد بود و دیگران را هم با خودش پایین خواهد کشید. از اینرو مهم است که رهبر بتواند خود را با تغییرات هماهنگ کند و دیگران را نیز به آن سو هدایت کند.
رهبر شدن
رهبر شدن نیازمند زمان و تلاش بسیار است، اما تقریباً برای همه ممکن است. از خودتان بپرسید که چرا دیگران باید به حرف شما گوش دهند و آنقدر تلاش کنید تا کسی شوید که احترام آنها را جلب کند.
Hits: 0