whats-creative-destruction

تخریب خلاق به فرایندی اطلاق می‌شود که نشان می‌دهد چگونه نظام سرمایه‌داری به تغییر مداوم ساختار اقتصاد می‌انجامد. صنایع و شرکت‌های قدیمی که مانند گذشته سود نمی‌دهند، تعطیل می‌شوند و به این ترتیب سرمایه و نیروی کارشان به کسب‌وکارهای تولیدی سودآور منتقل می‌شود. بر این اساس، تعطیلی شرکت‌ها و از بین رفتن برخی مشاغل در درازمدت به نفع اقتصاد جامعه تمام می‌شود.

 

تخریب خلاق و مارکسیسم

کارل مارکس (فیلسوف و اقتصاددان آلمانی) بر این باور بود که ماهیت نظام سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) گرایش ذاتی به خودتخریبی دارد و سبب نابودی خود می‌شود. به عقیده‌ی مارکس، جنگ‌ها و بحران‌ها عواملی برای از بین بردن بهره‌وری هستند و سبب می‌شوند نظام سرمایه‌داری، دور جدیدی از ثروت را برای صاحبانش به ارمغان بیاورد. مارکس می‌دید که نظام سرمایه‌داری می‌تواند خود را احیاء کند، اما اعتقاد داشت میل باطنی این نظام به نابودی، در نهایت به پایان یافتن آن می‌انجامد.

مارکس در رساله‌ی مشهورش به نام بیانیه‌ی کمونیست اظهار داشت: «در این بحران، بخش بزرگی از بهره‌وری فعلی و حتی نیروهای تولیدکننده‌ی قبلی به‌طور دوره‌ای از بین می‌روند».

تخریب خلاق و شومپیتر

مفهوم تخریب خلاق را برای اولین بار جوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter) (اقتصاددان اتریشی- آمریکایی) در کتاب خود، «کاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموکراسی» (Capitalism, Socialism and Democracy) معرفی کرد. او در این کتاب عبارت «توفان تخریب خلاق» را به کار برد که گاهی از آن با نام توفان شومپیتر یاد می‌کنند. اندیشه‌های شومپیتر مبتنی بر خوانش دقیق نظریات مارکس بود. مارکس اعتقاد داشت بحران سرمایه‌داری و تخریب به نابودی آن منجر می‌شود اما شومپیتر تخریب خلاق را روشی ضروری و طبیعی برای ایجاد و رشد بازار جدید می‌دانست.

شومپیتر در کتاب کاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموکراسی (۱۹۴۲) می‌گوید: «نظام سرمایه‌داری بنا به ماهیت خود شکل یا روشی از تغییر اقتصادی است و هرگز نمی‌تواند پایدار باشد. آنچه سبب سرپا نگه‌داشتن نظام سرمایه‌داری می‌شود، کالاهای مصرفی جدید، روش‌های جدید تولید یا حمل‌ونقل، بازارهای جدید و شکل‌های جدید سازمان‌های صنعتی هستند که شرکت‌های سرمایه‌داری ایجاد می‌کنند».

تخریب خلاق و سیاست اقتصاد آزاد

اقتصاددانان بازار آزاد، تخریب خلاق را فرایندی ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌دانند و به طور کلی مخالف تلاش‌های دولت برای متوقف کردن فرایند زوال و نوسازی هستند. برخی اقتصاددانان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر بانکی در عملکرد خود با شکست مواجه شود، دولت نباید مداخله کند. زیرا بانکی که نمی‌تواند از عهده‌ی وظایف خود برآید، همان بهتر که تعطیل شود و دولت باید از سرپا نگه‌داشتن این سیستم مالی بد خودداری کند.

توجیهات بازار آزاد برای تخریب خلاق

  • اگر یک شرکت به جایی برسد که دیگر سودآور نباشد، باید تعطیل شود تا سرمایه و نیروی کار آن بتوانند به شرکت‌ها و صنایعی که سودآور هستند منتقل شوند. اگر این تمایل به تغییر در ما نباشد، همچنان گرفتار استانداردهای زندگی قرن نوزدهم می‌مانیم.
  • خطر تعطیلی شرکت‌ها آنها را وامی‌دارد در جهت جریان تغییرات بازار حرکت کنند و خود را با شرایط جدید وفق دهند. به عنوان مثال، در عصر الکترونیک روزنامه‌های کاغذی باید به فکر حضور آنلاین نیز باشند.
  • نابودی مشاغل معمولا اتفاق خوشایندی نیست. درست است که تخریب خلاق بسیاری از مشاغل را از بین می‌برد، اما در طول تغییرات اقتصادی، مشاغل جدیدی ایجاد می‌شود که کمتر کسی به آنها توجه می‌کند. دوره‌های تغییر بازار کار در درازمدت، سبب افزایش دستمزدها نیز می‌شود.
  • در سال ۱۹۲۰، بیش از یک میلیون نفر در صنعت ذغال‌سنگ بریتانیا کار می‌کردند. در حال حاضر از آن تعداد فقط چند هزار نفر باقی مانده‌اند. این تغییر نیروی کار سبب رشد صنایع و شرکت‌های جدید در بخش خدمات شده است که شرایط و استانداردهای بهتری برای زندگی به ارمغان می‌آورد.

مثال‌هایی از تخریب خلاق

ماشین‌آلات نساجی
اختراع ماشین‌آلات نساجی که با نیروی بخار کار می‌کردند، سبب شد هزینه‌های تولید پوشاک تا حد زیادی کاهش یابد. با روی کار آمدن این ماشین‌آلات، صنعت تولید پوشاک به شیوه‌ی سنتی منسوخ شد و جای خود را به صنعت جدید تولید پوشاک داد. این تغییر عظیم سبب ایجاد مشاغل جدیدی برای کارگران شد. (البته در این مورد خاص، تخریب خلاق به جنبش لودیت‌ها انجامید. پیروان این جنبش نسبت به این تغییرات اعتراض داشتند و می‌گفتند امرار معاش آنها با مشکل روبه‌رو شده است.)

کارخانه‌های بزرگ که بعدها در شهرهای شمال انگلستان بنا شدند، در حال حاضر به دلیل واردات ارزان‌تر این کالاها از آسیا بسته شده‌اند. با تعطیل شدن این کارخانه‌ها، اقتصاد محلی بیشتر به بخش خدمات گرایش یافته و تولید بسیار کمتر شده است.

موسیقی
صنعت موسیقی از دیرباز با تغییرات فناوری دچار تغییرات فراوان شده است. در طول این تغییرات بسیاری از شرکت‌های فعال در عرصه‌ی موسیقی جای خود را به شرکت‌های دیگر دادند.

  • در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰، نوار کاست جای صفحه‌ی گرامافون را گرفت و به شرکت‌های تولیدکننده‌ی آن خسارت وارد کرد. در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، دیسک‌ها و سی‌دی روی کار آمدند و کاست را از دور خارج کردند. در زمان کوتاهی، دیسک فشرده برای شرکت‌هایی مانند فیلیپس و سونی بسیار سودآور بود.
  • با این حال از ابتدای دهه‌ی ۲۰۰۰، فرایند دانلود سبب کاهش سود تولیدکننده‌ها و فروشندگان دیسک‌ها شد. شرکت‌هایی مانند ناپستر و اپل تغییرات بسیاری در عرضه‌ی موسیقی به‌وجود آوردند. به این ترتیب جهان موسیقی و شرکت‌های سنتی پخش موسیقی به کلی دگرگون شدند.

مشکلات تخریب خلاق

در اقتصاد بازار آزاد، هر شرکتی که دیگر سود نمی‌دهد (بدون توجه به پیامدهای تعطیل شدن آن) باید از دور خارج شود. به همین دلیل، برخی استدلال می‌کنند فرایند تخریب خلاق ممکن است در درازمدت به آسیب‌هایی بینجامد، بنابراین باید به‌دقت مدیریت شود. مهم‌ترین مشکلات ناشی از تخریب خلاق به شرح زیر است:

۱. بیکاری
با تعطیل شدن هر صنعت یا شرکت، نیروی کار آنها نیز شغل‌شان را از دست می‌دهند. هیچ تضمینی وجود ندارد که کارگران بیکارشده، برای تغییر شغل مهارت کافی داشته باشند. لازم است دولت تا آنجا که ممکن است برای رسیدگی به اوضاع بیکاران مداخله‌ کند.

۲. مزایای اضافی
برخی صنایع علاوه بر خدماتی که ارائه می‌دهند، ممکن است مزایای دیگری نیز برای جامعه داشته باشند. به عنوان مثال، در دهه‌ی ۱۹۹۰ بسیاری از شرکت‌های ساخت راه‌آهن‌ در انگلستان تعطیل شدند و سرمایه‌گذاران به ساخت جاده‌ روی آوردند. زیرا در بسیاری از موارد، اتومبیل کارآمدتر از قطار بود. با این حال، ۴۰ سال بعد ممکن است تعطیلی راه‌آهن‌ها به ضرر مردم باشد؛ زیرا راه‌آهن می‌تواند به کاهش تراکم جاده‌ها و آلودگی هوا کمک کند.

۳. بیکاری منطقه‌ای
در اقتصاد تغییر یافته، رکود منطقه‌ای ممکن است چنان خرابی به بار آورد که مدت‌های طولانی ادامه داشته باشد. ممکن است برخی مناطق نتوانند با تعطیلی صنایع و نابودی مشاغل در مقیاس بزرگ مقابله کنند. ممکن است مشاغل جدید که در اقتصاد جدید ظهور می‌کنند برای مناطقی با سطح بیکاری بسیار بالا جوابگو نباشد. در این صورت احتمال دارد مدتی طولانی شاهد رشد و بهره‌وری کم و بیکاری منطقه‌ای باشیم.

۴. برنده و بازنده
فرایند تخریب خلاق، ممکن است برای برخی از افراد منافع زیادی به همراه داشته باشد و در مقابل، برخی دیگر در این میان کاملا بدبخت شوند. بنابراین احتمال دارد این فرایند به‌جای بهبود اوضاع جامعه، به توزیع نامناسب درآمد افراد بینجامد.

۵. ناکارآمدی
تعطیلی یک صنعت گاهی می‌تواند خود سبب ناکارآمدی شود. اگر شرکتی با تجربه و دارای سرمایه‌ انسانی و کاری بسته شود، ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا این منابع به‌طور مؤثر توزیع شوند. نظریه‌ی برگشت‌ناپذیری نشان می‌دهد بیکاری کوتاه‌مدت می‌تواند از نرخ طبیعی خود بالاتر برود.

عوامل مؤثر بر عدم سوددهی شرکت‌ها

دلایل متعددی برای عدم سوددهی یک شرکت وجود دارد. اما عدم سوددهی، لزوما به این معنا نیست که شرکت باید برای همیشه بسته شود. گاهی ممکن است خسارت‌های ناشی از تعطیلی کامل یک شرکت جبران‌ناپذیر باشد. عوامل کوتاه‌مدت زیر ممکن است سوددهی یک شرکت را با مشکل مواجه کنند:

  • تعرفه‌های سنگین که برای صادرات تعیین می‌شود؛
  • رکود کوتاه‌مدت که بر بازدهی شرکت اثر منفی می‌گذارد؛
  • وقفه‌های کوتاه‌مدت در بازار کار به دلایلی مانند اعتصابات؛
  • اشباع موقت بازار به خاطر واردات آن محصول از خارج از کشور.

در این موارد، فقدان سوددهی شرکت به معنای ناکارآمدی آن نیست. ممکن است با حمایت دولت به صورت موقت، شرکت از پس مشکلات خود برآید و دوباره سرپا بایستد. حتی ممکن است برای یک شرکت امکان بازسازی و تغییر ساختار سازمانی وجود داشته باشد. در این حالت، نجات شرکت سودمندتر از تعطیلی آن خواهد بود.

 

نوشته : بهاره رضاجو  |  منبع: اکنامکس‌هیلپ  |  برگرفته: چطور

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *