regaining-the-lost-reputation

اعتماد به شرکت‌ها در حد بسیار بحرانی قرار گرفته است. به گفته کلیر ملفورد، اما 7 گام وجود دارد که توسط آن شرکت‌ها می‌توانند اعتماد از دست رفته شان را مجددا به دست آورند.

آیا اعتماد به شرکت‌ها در پایین ترین سطح خود قرار گرفته است؟ اگر بتوان بر مبنای شاخص‌هایی که اخیرا منتشر شده‌اند نتیجه‌گیری کرد، من عمیقا معتقدم که همینطور است. نتایج تحقیقات سال 2012 «Edelman Trust Barometer»، بیشترین نزول در سطح اعتماد به مدیر عامل‌ها ــ به عنوان «منبع اطلاعات قابل اطمینان»ــ (از 50 درصد به 38 درصد) را نشان می‌دهد، همچنین نتایج تحقیقات نشان دهنده موج عظیمی از درخواست‌ها (از طرف بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان) برای نظارت بیشتر است.

شرکت‌ها برای ‌اینکه از پایداری بیزنس‌شان اطمینان حاصل کنند و همچنین به توسعه پایدار جامعه‌ای که قرار است در آن فعالیت و زندگی کنند کمک کنند، باید رشد هوشمندانه (کسب بیشتر با هزینه کمتر)، فراگیر (در راستای کاهش نابرابری) و مسوولانه‌ای (که مصرف صحیح را در جامعه ترویج می‌کند) را برای خود متصور شوند.

اما اعتماد جامعه به توانایی بیزنس برای انجام کارها کاهش یافته است. بنابراین بیزنس، قبل از‌اینکه بخواهد تعریف جدید رشد را عملی کند، باید ابتدا اعتمادها را جلب کند که ‌این خود برای یک شرکت عامل کلیدی است تا بتواند به فعالیت خود ادامه دهد.

خوب، یک کسب و کار چطور می‌تواند اعتماد از دست رفته‌اش را دوباره به دست آورد؟

ما هفت فاكتور برای تغییر رفتار یک شرکت در نظر گرفته‌ایم که شرکت توسط آن می‌تواند روی اعتماد مشتریان، تامین‌کنندگان، سرمایه‌گذاران و ناظران تاثیر بگذارد.

1. کیفیت، نوع و امنیت کالاها و خدمات، قیمت آنها و استمرار مطلوبیت در ‌این زمینه

2. ارزش اجتماعی که شرکت به وجود می آورد: ‌این ارزش چه مستقیم و چه غیرمستقيم، از طریق‌ایجاد اشتغال و اثر سرریزی که روی اجتماع می‌گذارد، باید مورد بررسی قرار گیرد. همچنین باید توجه شود که مدل بیزنس آنها چگونه به افرادی که مستقیما از فعالیت شرکت سودی نمی‌برند، منفعت می‌رساند.

3. کیفیت مدیریت: مدیران چقدر از قوانین و فعالیت‌های تعریف شده فراتر روند که صنایع بهتر یا رفتارهای اجتماعی بهتری را شکل دهند و ‌این حوزه‌های نوین را وارد حوزه قانون‌گذاری کنند.

4. اخلاق و شرافت: قوانین علیه فسادهای اداری، طرز برخورد با کارگران، محل و سطح مالیات‌های پرداخت‌شده، دستمزد مدیران و پاداش‌ها و نسبت آنها با میانگین سایر دستمزدها، نفوذ سیاسی شرکت و کمک‌های مالی با هدف سیاسی و ثبات سیاست‌های شرکت در رابطه با سایر پست‌ها.

5. شفافیت و پاسخگويی: سطح صداقت و شفاف بودن در مورد سیاست‌های شرکت، مدیریت شرکت و پذیرش عواقب ناشی از ‌این صداقت و عواقب ناشی از شفاف‌سازی.

6. سطح اقدامات انجام شده در حال حاضر در راستای حفاظت از محیط زیست برای نسل‌های ‌آینده.

7. بررسی ‌این موضوع که یک شرکت تا چه حد در تقابل با سایر شرکت‌ها موفق عمل می‌کند، همچنین چقدر در تقابل با دولت‌ها یا فعالان جامعه مدنی موفق است تا بتواند ارزش‌های اجتماعی را نشر دهد.

اجرای‌این هفت گام در شرکت‌های مختلف بسیار متفاوت است، از شرکت‌هایی که رویکردشان «حداقل‌سازی زیان» است که فقط چند نکته را در اولویت قرار می‌دهند، تا شرکت‌هایی که به دنبال حداکثر کردن سودی هستند که به جامعه می‌رسانند و تمام هفت گام را برخواهند داشت.

اعتماد عامل کلیدی برای شرکت‌ها است تا بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و چنین به نظر می‌رسد که چالش بزرگی بر سر راه برندسازی است. ما به وضوح شاهد ‌این هستیم که هر روزه برندهای بیشتری برای ارزشمندتر کردن برندهای خود، بخشی یا تمام ‌این هفت نکته را در دستور کار خود قرار می‌دهند.

 

مترجم: طلیعه لطفی‌زاده  |  منبع: گاردين  | برگرفته: دنیای اقتصاد

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *