فقر و خشونت؛ رابطه از كدام طرف است؟

poverty-and-violenceآیا فقر به درگیری داخلی منجر مي‌‌‌شود؟ مطالب این مقاله با ارائه آخرین شواهد و مستندات، نشان مي‌‌‌دهد كه خشکسالی و در پی آن کاهش درآمد در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، احتمال بروز خشونت در این کشورها را افزایش داده است.

آیا فقر محرک درگیری داخلی خواهد بود؟ مطالعات کولیر(2) و هافلر(3) در سال‌‌های 1998 و 2004 و فیرون(4) و لیتین(5) در سال 2003 نشان مي‌‌‌دهد که فقر و درگیری‌‌های داخلی به صورت توامان به وقوع مي‌‌‌پیوندند. اما آیا همبستگی مثبت میان فقر و درگیری داخلی، ثابت مي‌‌‌کند که این نوع منازعات در نتیجه فقر مي‌‌‌باشند ؟ در این مورد دلیل قانع‌‌کننده‌اي برای محتاطانه نتیجه گرفتن وجود دارد. مشکلات اقتصادی و درگیری‌‌های داخلی هر دو نشانه‌‌هایی از طیف وسیعی از معضلات سیاسی و اجتماعی هستند. در اینجا شبهه ای همچون سوال مرغ و تخم مرغ به وجود مي‌‌‌آید، آیا فقر احتمال وقوع درگیری را بالا مي‌‌‌برد یا بالا بودن امکان بروز درگیری به فقر منجر مي‌‌‌شود؟
برای پاسخ به این مساله که آیا فقر به آغاز درگیری‌‌های داخلی منجر خواهد شد یا نه، من اطلاعات مربوط به بارش باران در سال‌‌های پیش از وقوع این نوع منازعات در کشورهای جنوب صحرای آفریقا در سال‌‌های 1980 تا 2006 را به تفصیل مورد بررسی قرار دادم. واضح است که سطح زندگی در این کشورها در سال‌‌های خشکسالی، پایین‌‌تر از روند طبیعی و در سال‌‌های با بارش بیشتر از مقدار متوسط، بالاتر از روند طبیعی قرار داشته است. اگر فقر ناگهانی، وقوع درگیری‌‌های داخلی را درپی داشته باشد، بدین ترتیب در سال‌‌های خشکسالی وقوع این نوع منازعات باید محتمل‌‌تر بوده باشد.

خشکسالی و شروع درگیری‌‌های داخلی
در سال‌‌های 1980 تا 2006، ما شاهد وقوع چهل و هشت درگیری داخلی در کشورهای جنوب صحرای آفریقا بوده‌ایم.(6) آیا شروع این درگیری‌‌ها بیشتر در دوره خشکسالی بوده است؟ برای بررسی این مطلب من تک تک کشورهای جنوب صحرای آفریقا را بررسی نمودم تا دریابم چه تعداد از این منازعات در ده سال با کمترین میزان بارش به وقوع پیوسته اند و در ده سال با بیشترین میزان بارش، ما شاهد چه تعداد درگیری داخلی در این کشورها بوده‌ایم. در صورت مستقل بودن وقوع درگیری‌‌های داخلی از میزان بارش، ما انتظار داشتیم در این دو دوره ده ساله با تعداد یکسانی از بروز منازعات روبه‌رو شویم.
اما سوابق، تعداد درگیری‌‌های داخلی در سال‌‌های خشکسالی را تقریبا دو برابر تعداد دفعات بروز این پدیده در سال‌‌های پرباران نشان مي‌‌‌دهد. 23 درگیری در سال‌‌های کم بارش و 12 درگیری در سال‌‌های پربارش شروع شده‌اند.
به بیان دیگر، دو سوم درگیری‌‌ها در ده سال با کمترین میزان بارش و یک سوم درگیری‌‌ها در ده سال با بیشترین میزان بارش حادث شده‌اند. بدیهی است که اگر وقوع درگیری‌‌ها در سال‌‌های کم و پر بارش را به یک میزان محتمل بدانیم، مشاهدات ما مي‌‌‌تواند اتفاقی باشد. اما اتفاقی بودن این مشاهدات زیاد محتمل نیست. اگر وقوع درگیری‌‌های داخلی با میزان بارش سالانه ارتباطی نداشته باشد، احتمال بروز 3/2درصد یا سی و پنج درگیری در سال‌‌های کم بارش کمتر از 5درصد خواهد بود. در این صورت فرضیه افزایش احتمال شروع درگیری‌‌های داخلی در سال‌‌های با بارندگی اندک، با استفاده از معیارهای اطمینان آماری قابل رد نخواهد بود.
این مساله زمانی آشکارتر گردید که من در هر کشور هشت سال کم بارش و هشت سال پربارش را مدنظر قرار دادم. در این نمونه، 20 مورد از 29 درگیری به وقوع پیوسته در این سال‌ها، یعنی چیزی درحدود 70 درصد آنها، در سال‌‌های کم بارش حادث شده‌اند. در این نمونه نیز، منجر شدن انحرافی تصادفی از برآمد 50-50، به چنین نتیجه ای غیرمحتمل است. در صورت برابری احتمال وقوع درگیری‌‌های داخلی در سال‌‌های کم و پر بارش، احتمال شروع بیست یا بیشتر از بیست مورد از بیست و نه درگیری، در سال‌‌های کم بارش تنها 3درصد مي‌‌‌باشد.
برای تايید این الگو، به تحلیل رگرسیون متوسل شدم. در آغاز یک متغیر نشانه گر، به گونه ای که در سال شروع درگیری مقدار 1 و در سایر موارد مقدار صفر را اختیار کند، تعریف و سپس شاخص شروع درگیری را با صورت لگاریتمي ‌‌‌سطح بارش با تاخیر زمانی رگرس نمودم. تحلیل من همچنین این قابلیت را دارد که احتمال بالاتر گسترش درگیری در برخی کشورها نسبت به بقیه آنها را بپذیرد. نتایج تجربی بر این نکته دلالت دارند که سطح بارندگی 10 درصد پایین‌‌تر از متوسط، احتمال شروع درگیری داخلی در کشور را به 1درصد بالاتر از مقدار متوسط افرایش مي‌‌‌دهد. و این نتیجه در سطح اطمینان 92 درصد، ازا لحاظ آماری معنی دار است. این برآمد زمانی از لحاظ کمي‌‌‌و آماری تقویت شد که من شوک‌‌های عمومي‌‌‌موثر بر احتمال شروع درگیری‌‌های داخلی را هم لحاظ نمودم (برای مثال بعد از پایان جنگ سرد وقوع این نوع منازعات داخلی محتمل‌‌تر شده است). در این مورد، سطح بارش 10درصد کمتر از متوسط، احتمال وقوع درگیری را به سطحی 1.25 درصد بالاتر از مقدار متوسط افزایش مي‌‌‌دهد و این نتیجه در سطح اطمینان 96 درصد از لحاظ آماری معنی‌دار است. این نتایج زمانی بیشتر تقویت شد که من اجازه دادم تا احتمال شروع منازعات در کشورهای مختلف روندهای متفاوتی را دنبال نمایند. من وقتی که با این شیوه تحلیل به بررسی جنگ‌‌های داخلی، که همان درگیری داخلی با بیش از 1000 کشته سالیانه مي‌‌‌باشد، به تنهایی و جدای از سایر منازعات از این دست پرداختم، هرگز ارتباطی با خشکسالی نیافتم.

ارتباط نرخ رشد بارندگی و شروع درگیری‌‌های داخلی
poverty-and-violenceافرادی که تحقیقات دانشگاهی در حوزه درگیری‌‌های داخلی و شوک‌‌های اقتصادی را دنبال مي‌‌‌کنند، ارتباط نزدیک تحلیل من و پژوهش میگوئل، ساتیانا و سرگنتی را تصدیق خواهند نمود. میگوئل، ساتیانا و سرگنتی ارتباط احتمال وقوع درگیری‌‌های داخلی و نرخ رشد بارندگی را بررسی نمودند و دریافتند که در سال‌‌های با نرخ رشد بارندگی منفی (کاهش سطح بارندگی) احتمال وقوع منازعات داخلی افزایش مي‌‌‌یابد. من به شرح ارتباط وقوع این نوع منازعات با سطح بارندگی کمتر یا بیشتر از متوسط (برای سنجش اثر خشکسالی) پرداختم. این دو رویکرد به دلیل گرایش شدید سطح بارندگی به برگشت به مقدار متوسط، دلالت‌‌های متفاوتی دارند.
برای مثال، در طی یک خشکسالی نمونه، رویکرد میگوئل، ساتیانا و سرگنتی نشان مي‌‌‌دهد، خطر درگیری ابتدا به مقداری بیشتر از سطح متوسط کشوری افزایش مي‌‌‌یابد و در نهایت به سطحی پایین‌‌تر از متوسط سقوط مي‌‌‌کند. این پدیده به دلیل سقوط سطح بارندگی در سال‌‌های خشکسالی و افزایش آن بعد از پایان خشکسالی، به جهت بازگشت به میانگین، روی مي‌‌‌دهد. شکل شماره یک برآورد خطر وقوع درگیری داخلی در دوران خشکسالی را در رویکرد میگوئل، ساتیانا و سرگنتی MMS و تحلیل من به نمایش مي‌‌‌گذارد.
مشخص است که در سال‌‌هایی که به دلیل شوک منفی بارندگی ما با سطح بارندگی کمتری نسبت به میزان مورد انتظار روبه‌رو هستیم، تحلیل من بر سطح بالای خطر وقوع درگیری داخلی دلالت مي‌‌‌کند. اما در نقطه مقابل در رویکرد MMS با بازگشت سطح بارندگی به مقدار میانگین، خطر وقوع درگیری داخلی به سطح متوسط کشور کاهش مي‌‌‌یابد. در همین رابطه، تفاوت دیگر این است که براساس تحلیل من، خطر وقوع درگیری داخلی در پی خشکسالی بیشترین میزان را خواهد داشت، اما در رویکرد MMS در این نمونه خطر شروع این نوع منازعات در آینده برابر با میزان متوسط است (بالاتر از متوسط سال‌‌های آتی و کمتر از متوسط سال بعد از آن).
تجربه نشان مي‌‌‌دهد كه میل سطح بارندگی به بازگشت به مقدار میانگین به اندازه ای قوی است که تقریباً نرخ رشد پایین بارندگی در سال‌‌های آتی پربارش، همچون سال‌‌های کم بارش قبل از آن، به یک اندازه محتمل است. شکل دو این موضوع را نشان مي‌‌‌دهد. توده نقطه‌‌های آبی رنگ، نشان دهنده همبستگی میان نرخ رشد بارندگی و سطح بارندگی در سال گذشته (Rainfallt-1)، که برحسب انحراف از میانگین کشوری محاسبه شده است، مي‌‌‌باشد. به دلیل وجود خاصیت بازگشت به میانگین، همبستگی منفی است، یعنی سطوح بارش بالاتر در دوره گذشته با نرخ رشد بارندگی پایین‌‌تر همراه خواهد بود.
این شکل همچنین همبستگی مثبت نرخ رشد بارندگی و سطوح متعاقب بارندگی (Rainfallt) را نشان مي‌‌‌دهد. دو توده نقطه تقریبا حول محور عمودی متمرکز بر صفر، کاملاً متقارن هستند. از این رو، هنگامي‌‌‌که ما در مقایسه دو سال، کاهش X درصد در بارش را مشاهده مي‌‌‌کنیم، سطح بارندگی ممکن است در سال اول Y درصد بالاتر از میانگین و یا درسال دوم Y درصد پایین‌‌تر از میانگین باشد. بنابراین یافته میگوئل، ساتیانا و سرگنتی(7) مبنی بر ارتباط وقوع درگیری داخلی و نرخ رشد پایین بارندگی با تحریک درگیری توسط بارش پایین‌‌تر یا بالاتر از میانگین سازگار است. یعنی بارش پایین‌‌تر یا بالاتر از میانگین هر دو به یک میزان مي‌‌‌توانند محرک شروع درگیری داخلی باشند.
در نتیجه رویکرد آنها به این سوال که آیا درگیری داخلی به وسيله شوک‌‌های منفی بارندگی تحریک مي‌‌‌شود یا نه، جواب نمي‌‌‌دهد. در مقاله «شوک‌‌های ناپایدار اقتصادی و درگیری‌‌های داخلی»(8) که در سال 2008 به چاپ رسید، نشان دادم که اگر در سال‌‌های کم بارش، وقوع درگیری داخلی را محتمل‌‌تر بدانیم، اثر نرخ رشد بارندگی بر وقوع این نوع منازعات مي‌‌‌تواند به طور معنی داری مثبت، منفی یا حتی غیر موثر باشد.

نتیجه گیری
اگر شروع درگیری داخلی را تاحدی ناشی از وقوع فقر ناگهانی بدانیم، بروز آن در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، در سال‌‌های با بارش کمتر از میانگین، باید محتمل‌‌تر باشد. من این موضوع را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار دادم. این نتیجه به همراه تاثیر بارندگی بر درآمد، من را قادر نمود تا تاثیر فقر ناگهانی بر احتمال وقوع درگیری‌‌های داخلی را برآورد نمایم. برآورد من نشان مي‌‌‌دهد که شوک درآمدی منفی 5درصد، احتمال وقوع درگیری داخلی را 15درصد افزایش مي‌‌‌دهد.

 

1. Antonio Ciccone
2. Collier
3. Hoeffler
4. Fearon
5. Laitin
6. UCDP/PRIO civil conflict data; see the International Peace Research Institute, 2007
7. (Miguel, Satyanath, and Sergenti (2004
8. Ciccone, A. (2008). Transitory Economic Shocks and Civil Conflict. CEPR Discussion Paper 7081

 

نوشته: آنتونیو سیکونه (استاد اقتصاد کلان دپارتمان اقتصاد و بازرگانی دانشگاه پومپه ئوفابرا Universitat Pompeu Fabra و پژوهشگر CEPR)

مترجم: مصطفی جعفری

برگرفته: دنیای اقتصاد

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *