سرگئی برین یکی از دو بنیانگذار اصلی گوگل است که در سال ۱۹۷۳ در مسکو، روسیه به دنیا آمد. سرگئی دوران کودکیش را تا شش سالگی در شهر تولدش سپری میکند تا آنکه نهایتا پدر ریاضیدانش از همسرش میخواهد که بساط زندگی در شهر مادریشان را جمع کنند و از روسیه مهاجرت کنند. چرا که در شوروی کمونیستی آن زمان، فضا برای دانشمندی یهودی که سودای فضانورد شدن در سر داشت به هیچ وجه روشن و خوشایند نبود. پدر و مادر سرگئی برای ویزای ایالات متحده اقدام میکنند و از آن رو که چنین اقدامی در شوروی آن زمان اصلا مطلوب نبوده است، هر دو مجبور میشوند از کارهایشان که تدریس در دانشگاه بود، کنارهگیری کنند و تا زمان جواب ویزا زندگی را با داشتههایشان سپری کنند. بالاخره و بعد از یک سال درخواست ویزایشان پذیرفته میشود و این خانواده برای از سرگرفتن زندگیای جدید عازم ایالات متحده میشوند.
زمانی که سرگئی نوجوان بود، و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، پدرش از طرف دانشگاه مریلند امریکا – که در آن مدرس بود – مامور هدایت اردویی علمی به روسیه میشود، در این سفر سرگئی نیز به همراه پدر به محل خاطرات کودکیاش میرود و در همان جا، لحظهای پدر را به خلوتی میکشد و از او به خاطر انتخاب به موقعاش برای مهاجرت و خلاصی از وضعیت خفقانبار آن زمان مسکو، قدردانی میکند.
سرگئی تحصیلات ابتدایی و تکمیلی را در ایالات متحده پیگیری کرد و برای شروع تحصیلات عالی به دانشگاه مریلند و پس از آن به استنفورد رفت، جایی که با شریک و دوست آیندهاش لری پیج آشنا شد و از همانجا و بر اثر همان دوستی پایههای احداث کمپانی غول آسای گوگل ریخته شد.
برین شخصیتی ماجراجو به نظر میرسد که رویاهای بزرگی در سر دارد. این روحیه ماجراجویی وی که شاید تا حدودی ارثی نیز باشد مانند علاقه شدید پدر به فضانوردی، در کارهای روزمره و پروفایل گوگل پلاس وی نیز آشکار است، صفحه شخصی وی پر است از کارها و تفریحاتی هیجانانگیز، از چتر بازی و شیرجه آزاد در آسمان گرفته تا سرمایهگذاری بر روی تحقیقات هوا-فضایی. از طرف دیگر موقعیت فعلی وی در کمپانی گوگل نیز از چنین ویژگی برخوردار است، چرا که وی مدیر بخش پروژههای ایکس گوگل به شمار میآید، پروژههایی که قرار است جهان را جایی متفاوت برای زندگی کنند. پروژههایی نظیر گوگل گلس (عینک هوشمند گوگل)، بالنهای مهیاگر اینترنت، ماشین بدون راننده گوگل و غیره. وی در یکی از سخنرانیهایش که در موسسه تد ایراد کرده است، میگوید: «وقتی ما پانزده سال پیش در حال احداث گوگل بودیم، رویای من این بود که تکنولوژیای فراهم آوریم تا اطلاعات خود به خود به سمت شما بیایند نه این که لزوما بخواهید به دنبال اطلاعات خاصی باشید تا از آن بهرهمند شوید. بلکه اطلاعات باشند که با شناختن شما و علایقتان به سمت شما بیایند، و عینک گوگل اولین اقدام برای تحقق بخشیدن به این رویا است.» البته از طرف دیگر وی در زمینه بازار وبسایتها و فعالیتهای مجازی نیز به شدت تیزهوش است و تمام قراردادهایی که منعقد کرده، سودهای سرشاری را راهی شرکت متبوعش کرده است. قراردادهایی مانند خرید وبسایت پرطرفدار و پرمخاطب یوتیوب در سال ۲۰۰۶.
پس از آشنایی برین با پیج این دو که در آغاز در اکثر موضوعات با هم مخالف بودند، رفته رفته با شخصیت و ایدههای یکدیگر احساس نزدیکی کردند و دیری نپایید که دریافتند ایدههای هر یک مکمل دیگری است، این بود که تصمیم گرفتند موتور جستجویی عظیم را برای دانشگاه خود طراحی کنند و برای شروع از کامپیوتر های ارزان قیمت خوابگاه سروری ایجاد کردند، ولی طولی نکشید که این سرور به خاطر ترافیک بالای مراجعه برای سیستم کامپیوتری دانشگاه که توان اداره آن همه ترافیک اطلاعاتی را نداشت، مشکلآفرین شد به طوری که آنها مجبور شدند پروژه خود را متوقف کنند.
اما این تجربه باعث پیگیری رویایشان شد و با کمک یکی از استادان دانشگاه به نام «اندی بکتولشیم» که به توانایی آنها اعتقاد داشت، توانستند سرورهایی را خریداری کنند و در گاراژ یکی از همکلاسیهایشان که بعدتر همسر سرگئی شد، کمپانی عظیمالجثه گوگل را کلید بزنند. نکته جالب ماجرا اینجا بود که چکی که استاد برای کمک به آنها و سرمایهگذاری بر روی کارشان به میزان صدهزار دلار صادر کرده بود، در وجه کمپانی گوگل بود، کمپانیای که هنوز وجود نداشت و صاحبانش برای نقد کردن چک باید تا زمان تاسیس و ثبت آن که دو هفتهای به طول انجامید، صبر میکردند. اما گوگل از همین گاراژ کوچک شروع شد و در عرض کمتر از یک دهه به چیزی تبدیل شد که ما میشناسیم.
سرگئی براساس گزارش گاردین، شخصیتی به شدت انسان دوست است و در تمام طول دوره موفقیت و ثروتمندی خویش، کارهای انسان دوستانه خود را فراموش نکرده و مبالغ هنگفتی را تاکنون صرف تحقیقات پزشکی و سرطان کرده است. به ویژه در زمینه بیماری پارکینسون، که مادرش «یوگینیا» را درگیر خود کرده بود، مبالغ عظیمی را به دانشگاه مریلند اهدا کرد که صرف تحقیقات در زمینه این بیماری و یافتن راهحلهایی برای بهبود آن کنند. وی بعد از ازواجش با «ان وجیچکی» در سال ۲۰۰۷ بنیاد برین-وجیچکی را با کمک همسرش بنیان نهاد که مشغول تحقیقات علمی در شاخههای مختلف است. این بنیاد بعد از جدایی این زوج در سال گذشته نیز به کار خود ادامه میدهد.
در میان ثروتمندان خودساخته و آدمهای هم سطح برین همیشه افرادی هستند که بخشی از سرمایه و ثروت خویش را صرف اقدامات انساندوستانه و علمی و فرهنگی میکنند ولی در این بین سرگئی برین موقعیتی متفاوت دارد. به طوری که مجله اکونومیست به وی لقب «مرد روشنگر» داده است، و این نقل قول را از سوی وی آورده است:«دانش همیشه چیز خوبی است و به این خاطر همیشه باید میزان بیشتری از آن مورد استفاده همگان قرار بگیرد.»
سرگئی فردی فرهیخته است و ایدههایی روشن برای دسترسی آزادانه و سریع همه مردم در سراسر دنیا به اطلاعات دارد. که بعضی از آنها را در پروژههایی نظیر بالنهای وایفای گوگل دیدهایم. علاوه بر این با نگاهی به وبسایت گوگل در مییابیم که این شرکت طرحهایی عظیم و گسترده را برای بهبود بسیاری از کاستیها و کمبود های دنیای کنونی در دست اجرا دارد. از طرحهایی برای بهبود دسترسی مردم مناطق عقب مانده به اطلاعات و بهبود وضعیت معشیتی مردمان فقیر افریقا گرفته تا طرحهای کلان محیط زیستی و تامین منابع برای خلاقیتهای بدیعی که توان پشتیبانی مالی از جایی دیگر ندارند؛ مدیریت اکثریت این پروژهها بر عهده این مدیر توانمند گوگل است.
از دیگر اقدامات ماجراجویانه برین می توان به سرمایهگذاریاش در صنعت توریسم فضایی در سال ۲۰۰۸ اشاره کرد، رقم این سرمایهگذاری چهار و نیم میلیون دلار بود. یکی از دیگر کارهای جالب توجه که توسط برین انجام پذیرفته و شاید توسط هیچ یک از دیگر همتایانش صورت نگرفته است، بازی در فیلم اینترنشیپ (کارآموزی) در نقش خودش در گوگل است.
سرگئی برین همیشه در طول سال های گذشته از آغاز تاسیس گوگل تاکنون دست به ابتکارات زیادی زده است. پس باید منتظر ماند و دید که قدم بعدی وی برای تحقق آرزویش که دسترسی همیشگی همگان به اطلاعات است، چه خواهد بود.
برگرفته: توانا تک
Hits: 0