یک فیلسوف معروف روزی آینده جوامع را اینگونه پیشبینی کرده بود که هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود! پیشبینی او با ورود به عصر مدرنیته و پس از آن در دوران پستمدرن، کمابیش تحقق پیدا کرد. بسیاری از نهادهای دیرپا و باورهای عمیق دود شدند و به هوا رفتند. عدهای معتقدند اکنون نوبت بانکها شده است که دود شوند و به هوا بروند. ظهور نسل جدیدی از کسبوکارهای نوپا یا همان استارتآپها که در حوزه فناوری مالی کار میکنند و به اختصار فینتک (Fintech) خوانده میشوند عامل اصلی شکلگیری این باور است. فینتکها پرچمدار جریانی هستند که معتقد است ما به بانکداری نیاز داریم اما به بانکها نیازی نداریم. این بخشی از جریانی است که به بانکزدایی (De-banking) از صنعت مالی منجر خواهد شد.
فینتک چیست؟
فینتکها کسبوکارهای نوآورانهای هستند که با ارائه خدمات مالی جدید سیطره بانکهای سنتی بر صنعت مالی را به چالش کشیدهاند. آنها سرویسهای مختلفی نظیر پرداخت فرد به فرد، تامین مالی جمعی، پرداختهای با شرایط متنوع و دهها سرویس مالی دیگر را با استفاده از موبایل و اینترنت و شبکههای اجتماعی بهگونهای انجام میدهند که مشتری سهولت بیشتری احساس کرده و کارمزد کمتری هم میپردازد. فینتکها بانک نیستند اما بسیاری از خدمات بانکها را ارائه میدهند. PayPal که بزرگترین فینتک دنیا است عملاً با یک ایده ساده پرداخت بر اساس ایمیل شکل گرفت و اکنون از بسیاری از بانکهای دنیا بزرگتر و قدرتمندتر شده است. یک مطالعه جدید نشان میدهد حدود 70 درصد کاربران آمریکایی ترجیح میدهند بهجای استفاده از بانکهای خود از سرویسهای مالی ارائهشده از سوی گوگل، آمازون، اپل و پیپل استفاده کنند. تخمین زده میشود که برای هر محصول بانکها حدود 4000 محصول رقیب وجود دارد. بهرغم چنین فعالیت گستردهای بیش از 60 درصد از مدیران بانکی در آمریکا از خطراتی که فینتکها در آینده نزدیک برای بانکها ایجاد خواهند کرد آگاه نیستند. گزارش دیگری از شرکت Capgemini با عنوان World retail banking report 2016 نشان میدهد نفوذ فینتکها در حوزههای نوظهور و در بین نسل جوان بیشتر است. با این حال پیشبینی میشود به زودی این نفوذ در تمامی حوزهها و در میان تمامی سنین خواهد بود. این گزارش همچنین به تفکیک مناطق جغرافیایی مختلف نشان میدهد مردم چقدر به فینتکها در قیاس با بانکها اعتماد دارند. طبق این گزارش در مجموع 48 درصد مردم به فینتکها اعتماد دارند در حالی که اعتماد مردم به بانکها 63 درصد است. در آمریکای شمالی 90 درصد مردم به فینتکها اعتماد کامل یا نسبی دارند در حالی که 96 درصد به بانکها اعتماد نسبی و کامل دارند. اما در آفریقا و خاورمیانه اعتماد مردم به بانکها کمتر است. 51 درصد مردم به بانکها اعتماد کامل دارند و 41 درصد اعتماد نسبی دارند در حالی که 23 درصد به فینتکها اعتماد کامل دارند و 65 درصد اعتماد نسبی دارند.
مطالعات مختلف نشان میدهد علاوه بر اعتماد نسبی مردم به بانکها، تنوع کانالهای دسترسی به مشتریان و مدیریت ریسک دو عامل دیگری هستند که مزیت بانکها در قیاس با فینتکها تلقی میشوند. اما سرعت عرضه محصولات جدید و سهولت کاربری هم دو مزیت اصلی فینتکها در رقابت با بانکها هستند. شرکت KPMGدر گزارشی با عنوان The need for speed گزارش کرده است که حدود 48 درصد از مشتریان 21 تا 24 ساله، 44 درصد مشتریان 25 تا 34ساله و 37 درصد از مشتریان بالای 35 سال معتقدند که ارائه سرویسهای شخصی با کیفیت بالا برایشان مهمتر از تخصص مالی است. تخصص مالی آن چیزی است که بانکها دارند و سرویسهای شخصیشده با کیفیت بهتر چیزی است که فینتکها دارند.
سرمایهگذاری در فینتک
در نتیجه همین روند است که سرمایهگذاران خطرپذیر (VCها) پنج سال گذشته بیش از 12 میلیارد دلار در استارتآپهای فینتک سرمایهگذاری کردهاند به نحوی که در سالهای اخیر همواره فینتک بالاترین جذب سرمایهگذاری خطرپذیر را در قیاس با دیگر صنایع داشته است. به گزارش موسسه Life.SREDA که خود یکی از بزرگترین VCهای دنیاست در سال 2015 تعداد فینتکهای با ارزش بالای یک میلیارد دلار در دنیا 24 شرکت بود که در مجموع 112 میلیارد دلار ارزشگذاری شده بودند. در سال 2016 تعداد آنها به 25 رسید اما ارزش مجموع آنها به 150 میلیارد دلار افزایش یافت. نکته جالب گسترش سریع فینتکها در آسیاست. 60 درصد سرمایهگذاری روی فینتکها در سال 2016 در سه کشور چین، هند و سنگاپور انجام شده که هند بهتنهایی 35 درصد را جذب کرده است. جالب اینکه عمده سرمایه از آمریکا و کشورهای اروپایی جاری شده است. ژاپن شش درصد، اندونزی پنج درصد، فیلیپین چهار درصد و مالزی دو درصد از مجموع سرمایهگذاری روی فینتک در دنیا را به خود اختصاص دادهاند. پاکستان، لائوس، میانمار، بنگلادش، ویتنام و کامبوج هم هشت درصد سرمایهگذاری روی فینتکها در دنیا را کسب کردهاند.
بانکها و فینتکها
در سال 2016 یک گزارش Capgemini که به بررسی ارتباط میان بانکها و فینتکها اختصاص داشت نشان میداد 65 درصد مدیران ارشد بانکها فینتکها را شریک (Partner) خود میدانند، 28 درصد به چشم رقیب به آنها نگاه میکنند و تنها هفت درصد معتقدند فینتکها و بانکها ربطی به هم ندارند. جالب اینکه همین نظرسنجی نشان میداد همکاری در توسعه محصولات و خدمات مهمترین استراتژی بانکها برای کار با فینتکهاست و در رتبههای بعدی سرمایهگذاری و ایجاد پلتفورم مشترک قرار دارد. بخش مهمی از سرمایهگذاری روی فینتکها هماکنون از سوی موسسات سرمایهگذاریای انجام میشود که پشت آنها بانکها هستند.
پیشبینی میشود بانکها ارتباط مستقیم با مشتریان را کاهش خواهند داد اما یک پلتفورم ارائه سرویس بانکی را با قابلیت ایجاد خدمات دارای ارزشافزوده، باز، امن و پایدار که امکان ادغام با دیگر راهکارها را هم داشته باشد ایجاد خواهند کرد. البته باید توجه داشت هیچ دلیلی وجود ندارد که تمام حوزههای صنعت بانکداری به یکسو بروند، مثلاً مکانیسمهای رقابت برای بانکداری خرد بسیار متفاوت با همین مکانیسمها در بانکداری شرکتی است، در نتیجه ممکن است در این دو حوزه سناریوهای متفاوتی رخ دهد. هماکنون فینتکها بیشتر در بانکداری خرد و در سرویسهایشان به مشتریان حقیقی موفق عمل کردهاند. بعضی حوزه فعالیت فینتکها عملاً به نفع بانکها بوده و همکاری بانکها را طلب میکند. مثلاً برخی فینتکها در حوزه تشخیص تخلف یا کلانداده کار میکنند که منطقاً مشتری آنها بانکها هستند. یا فینتکهایی که اعتبارسنجی مشتریان را انجام میدهند بهشدت وابسته به بانکها بوده و در ائتلاف با بانکها میتوانند فعالیت کنند. به همین دلیل است که بسیاری از بانکها ظهور فینتکها را فرصت تلقی کرده و معتقدند پس از بازتعریف زنجیره ارزش بانکداری، بانکها میتوانند کارکردهای جدیدی برای خود تعریف کنند.
بانکداری باز
سالها ما عادت داشتیم اگر کار بانکی داریم شال و کلاه کنیم و به شعبه بانک برویم. اینترنت و موبایل این عادت را تغییر دادند. نرمافزارهای بانکداری اینترنتی و بانکداری موبایل، شعبه را به خانه مشتریان آوردند. اما یک چیز دستنخورده باقی مانده بود: کار بانکی را فقط در چهاردیواری بانک میشد انجام داد. اما با آغاز عصر بانکداری باز، این نیز در حال دود شدن و به هوا رفتن است. بانکداری باز بهواسطه ارائه استانداردهای نرمافزاری جدیدی که API باز نامیده میشوند ممکن شده است. این استانداردها به نرمافزارهای مختلف امکان میدهند با یکدیگر تبادل داده داشته باشند بدون آنکه به بخشهای محرمانه و حفاظتشده هم دسترسی داشته باشند.
بانکداری باز فرصت باز کردن فرآیند نوآوری و توسعه محصول را در بانکها فراهم کرده است. اکنون هر کسی که سرویس بانکی خاصی را طلب میکند میتواند به API ارائهشده از سوی بانک متصل شده و سرویس مورد نیازش را درون سیستم خودش ایجاد کند.
سال گذشته در اتحادیه اروپا ضوابط مالی و پرداخت با رویکرد ارائه API باز بازنگری شد و قانون PSD2 که مبنای انجام همه تعاملات مالی الکترونیکی در سرتاسر اتحادیه اروپاست مصوب شد. همه کشورهای عضو موظف هستند از ابتدای سال 2018 این قانون را اجرا کرده و طبق ضوابط آن API باز ارائه دهند. تقریباً همه بانکهای بزرگ دنیا در دو سال اخیر API باز ارائه میکنند. بعضی از آنها پلتفورم جامعی از APIها ارائه میدهند و بعضاً تا 200 سرویس بانکی را به این صورت عمومی و باز کردهاند. اکنون موسساتی در دنیا شکل گرفتهاند که API بانکهای مختلف را گردآوری کرده و یکجا به فینتکها ارائه میدهند. بعضاً بانکهایی وجود دارند که عملیات آنها صرفاً با ارائه API انجام میشود. مثلاً بانک آلمانی Fidorبدون شعبه یا ابزارهای کلاسیک بانکداری و تنها با کمتر از 150 کارمند در حدود نیممیلیون مشتری دارد.
رگولاتوری فینتک
همزمان با توسعه بانکداری باز و رشد فینتکها اهمیت نظارت بر این صنعت بیشتر هم شده است. تا پیش از این نظارت بر بانکها از سوی بانکهای مرکزی انجام میشد و کمتر جنبه تکنولوژیک داشت. اما با ظهور فینتکها و توسعه پلتفورمهای بانکداری باز اکنون از بانکهای مرکزی انتظار میرود وظیفه رگولاتوری فینتک را بر عهده گیرند. البته در برخی کشورها نهاد رگولاتوری فینتک مستقل از بانک مرکزی است اما روند غالب چنین نیست. بهخصوص بحث حملات سایبری در صنعت بانکی اهمیت رگولاتوری فینتک را بیشتر کرده است. طبق آمارهای موجود در سالهای اخیر، حملات سایبری به صنعت مالی سه برابر بیشتر از صنایع دیگر بوده است. از اینرو افزایش امنیت سیستمهای بانکی یکی از موارد ضروری است. بهخصوص با ارائه API باز و ورود اشخاص ثالث به فرآیندهای بانکی اهمیت این موضوع بیشتر شده است. در شش سال گذشته 112 میلیارد دلار از سوی سارقان هویت در صنعت بانکی به سرقت رفته است. در عین حال رگولاتوری فینتک نباید بهگونهای باشد که راه را بر نوآوری ببندد. به همین منظور رگولاتورهای فینتک در کشورهایی نظیر سنگاپور، هنگکنگ، انگلیس و هلند در حال استفاده از رویکرد سندباکس
(Sand box) هستند. سندباکس به معنای ایجاد یک فضای کسبوکار کنترلشده و موقت و اختصاصی برای یک فینتک است. فینتک مذکور باید درخواست خلاص شدن از برخی محدودیتها (Relaxation) را به مدت معین و با شرایط معین به رگولاتور بدهد. رگولاتور پس از بررسی درخواست اگر شرایط لازم را در متقاضی احراز کند مجوز این خلاص شدن موقت را صادر کرده و از آن پس بهدقت عملکرد آن فینتک را زیر نظر میگیرد. بر اساس نتیجه این تجربه چنانچه رگولاتور احساس کند محدودیت مورد نظر را میتواند بهصورت دائم و فراگیر حذف کند آن را رسمی خواهد کرد. با این شیوه عملاً رگولاتور آزمایشگاهی برای آزمون و خطا دارد. این رویکرد البته مخالفانی هم دارد که این کار را دست و پاگیر و کندکننده نوآوری میدانند اما در آسیای شرقی در مجموع موفق عمل کرده است.
نوشته: آیدا خدیویفرد | برگرفته: تجارت فردا
Hits: 1