یک حقوقدان و پژوهشگر تاريخ علوم مطرح کرد: اختراعات بزرگ تاریخی، دزدی فکر یا خلاقیت فردی؟
اینکه اختراعات مهم تاریخ بشر تا چه قدر مرتبط با فکر و خلاقیت یک نفر یا محصول اندیشه و تجربه علمی افراد و گروههای گوناگون بوده است پرسشی است که در دهههای اخیر از سوی بسیاری از پژوهشگران مطرح شده است.
اخیرا مارک لملی، پژوهشگر تاریخ علوم و استاد دانشکده حقوق استانفورد در مقاله ای با عنوان «افسانه مخترعان یکهتاز» چنین استدلال کرده که اکثر اختراعات قرن نوزدهم و بیستم به افراد خاصی تعلق نداشته بنابراین آنها را نمی توان به یک نفر نسبت داد و حتی شاید نتوان آنها را اختراع حقیقی نامید چرا که بیشتر جنبه حقوقی دارند.
(برای نمای بزرگتر انفوگرافیک بالا، اینجا کلیک کنید.)
لملی در وب سایت نشر الکترونیکی علوم اجتماعی (Social Science Electronic Publishing) زمینهها و ریشههای هفت مورد از این اختراعات مشهور را چنین بررسی کرده است:
تلگراف: داستان مربوط به کشف تلگراف با «ساموئلمورس» آغاز میشود. وی به هنگام صحبت در مورد نیروی الكتريسيته مغناطیسی با دوستان خود یکباره متوجه شد که اگر علائم الکتریکی می توانند در همان لحظه از طریق سیم منتقل شوند پس میتوان اطلاعات را نیز از این طریق مخابره کرد. ولی این فقط یک داستان است. حقیقت این است که افراد زیادی به غیر از «ساموئل مورس» تقریبا همزمان با وی دستگاه تلگراف را اختراع کردند به طوری که دیوانعالی بریتانیا حاضر نشد این اختراع را به اسم یک نفر ثبت کند.
تلفن: در مورد تلفن هم مثل تلگراف، این اختراع به یک نفر یعنی «الکساندر گراهام بل» نسبت داده شده است. ولی شاید تنها اختراع «بل» این بود که علائم الکتریکی را به صدا تبدیل کند.
اما ساختن دستگاهی که بتواند چنین کاری را بکند یک گام بسیار طبیعی برای تکمیل تلگراف بود و به همین خاطر به طور همزمان تعداد زیادی مشغول کار روی اختراع چنین دستگاهی بودند. مثلا «فیلیپ رایز» در سال ۱۸۶۰ دستگاه مخابره صدا را ساخته بود و یک مخترع دیگر به نام «فردیناند هلمهولتز» دستگاه گیرنده را ابداع کرد. نقش «گراهام بل» در حقیقت تقویت میزان گیرندگی این دستگاه بود تا بتواند همه صداها را دریافت کند. ولی او با پیروزی در به ثبت رساندن اختراع در مراجع قضایی و بازاریابی و ساخت این محصول توانست چنین جایگاهی در تاریخ اختراعات به دست آورد. در واقع چنانکه مشهور است بعد از ظهر روز دوم ژوئن سال ۱۸۷۵ میلادی مصادف با ۱۱ خرداد ۱۲۵۴ شمسی، الکساندر گراهام بل با همکاری دوستش واتسن موفق به اختراع تلفن شد، و در ژانویه ۱۸۷۶ میلادی دستگاه تلفن بل به کار افتاد. دهم مارس ۱۸۷۶ میلادی (۱۲۵۵ شمسی) بل از اتاق خود بهوسیله این دستگاه به دستیارش در اتاق دیگر پیام داد : «آقای واتسن بیایید با شما کار دارم». و این ظاهرا نخستین پیام تلفنی بشر است.
لامپ برق: همواره بر سر نقش توماس ادیسون در این اختراع اختلاف نظر وجود داشته است. ولی همه می دانند لامپهایی که با نوعی کنش الکتریکی روشن می شوند قبل از ادعای ادیسون وجود داشته اند. به همین خاطر سازندگان قبلی این وسیله، که تعدادشان اندک هم نبود، از ادیسون به خاطر ثبت این اختراع به نام خود شکایت کردند. تنها چیزی که ادیسون به روند تکمیل این اختراع افزود کشف این نکته بود که نوعی از گیاه نی برای انتقال الکتریسته و تولید نور به نسبت مواد دیگری مثل کاغذهای آغشته به کربن، ظرفیت و میزان مقاومت بیشتری دارد.
پروژکتور سینما: داستان مربوط به پروژکتور سینما از همه موارد دیگر ساده تر است. اصل ماجرا در این مورد مشخص دزدیدن اختراع دیگران است. فردی به نام «فرانسیس جنکینز» آنچه را که بعدها پروژکتور نام گرفت، یعنی دستگاهی که نوار مجموعه ای از عکسهای به هم چسبیده را با سرعت یک بیست و چهارم ثانیه نشان می دهد، اختراع کرد. اما حامی مالی وی این دستگاه را دزدید و آن را به شرکت بزرگی که صاحب سالنهای تئاتر و سینما بود فروخت.این شرکت آن را «ادیسون ویتاسکوپ» نامید فقط به این خاطر که در آن زمان اسم ادیسون مشهور بود و میتوانست به موفقیت این دستگاه کمک کند. آنچه که بعدها از قبل اختراع این دستگاه به توماس ادیسون نسبت داده میشد در حقیقت نتیجه یک دزدی آشکار بود.
خودرو: امروزه اکثر خودروها نام بنیانگذاران شرکتهای تولیدکننده و یا طراحان و سازندگان اولیه آنها را بر خود دارند مثل بنز، پژو یا رنو. اما بسیاری از این شرکتها قبل از تولید خودرو، سازنده دوچرخه بودند. صنعت اتومبیلسازی بهترین نماد و نمونه از تدریجی و گاه همزمان بودن شکلگیری اختراعات است. اولین کسانی که یک خودرو چهار چرخ و دارای موتور محرکه را ساختند «دایملر» و «مایباخ» بودند و چند دهه بعد هم «هنری فورد» روش تولید مدرن و انبوه اتومبیل را تکمیل کرد. خلاصه اینکه وسیله ای مثل اتومبیل بسیار پیچیده تر از آن بود که یک نفر به تنهایی بتواند خود را صاحب این اختراع بداند. حماسه اتومبیل در واقع در سال 1860 شروع میشود که در آن جین اتین لینورا مخترع بلژیکی اولین موتور گازی را اختراع کرد که از روی آن تمام موتورهای درون سوز توسعه پیدا کرد.اما در اولین موتور مخلوط گاز ذغال سنگ و هوا قبل از جرقه متراکم نمی شدند و در نتیجه این موتور موثر نبود.
تلاش بعدی در سال 1876 بود هنگامی که کانت نیکلاس اتو مهندس آلمانی توانست به طور موفقیت آمیز اصول چهار زمانه را که توسط بودا روکاسفرانسوی پیشنهاد شده بود به کار برد.
در همین زمان بنزین یکی از فرآوردههای تقطیر شده از نفت خام به جای گاز ذغالسنگ به کار گرفته شد. در طول 1880 بیشترین پیشرفت در آلمان توسط گوتیب دیملر وکارل بنز صورت گرفت. دیملر که با ویلهلم مایباخ کار میکرد، اولین موتورش را در سال 1883 تولید کرد این موتور که با سرعت 900 دور در دقیقه کار می کرد در حدود 4 برابر بیشتر از موتورهای اتو سرعت داشت که شگفتی آفرین بود. از سوی دیگر بنز ساختن وسایل نقلیه با نیروی جلو برنده خودکار را شروع کرد و در سال 1885 او اولین موتورش را در عقب یک اتومبیل سه چرخ نصب کرد.
در حدود یک سال و اندی بعد هر دو اتومبیلهایشان را برای فروش عرضه کردند سپس در سال 1890 رنه پانهارد و امیل لواسار با کسب مجوز ساخت موتورهای دایملر در کشور فرانسه شروع به کار کردند. در اولین موتورهایشان، موتور در وسط اتاقک قرار داشت اما آنها در سال 1891 اتومبیل کاملتری ساختند که در آن موتور اتومبیل در جلو اتاق نصب شده بود و بدین ترتیب طرح اتومبیل برای سالیان دراز ریخته شد. لواسار سهم زیادی در تکامل صنعت اتومبیل دارد. اوتوانست سیستم انتقال قدرت را که تا آن زمان تسمهای بود به صورت کلاچ و گیربکس در آورد. به علاوه سیستم موتور جلو و چرخ عقب محرک را طراحی کرد و مهم تر از همه اتومبیل به عنوان واحد محرکه مطرح شد نه یک سه چرخه یا چهار چرخه و یا کالسکه.
هواپیما: همیشه این طور گفته می شود که برادران « رایت» اولین کسانی بودند که آن هواپیمای معروف شان را در آسمان به نمایش درآوردند اما در سال ۱۸۹۹ که آنها تحقیق در مورد تاریخ پرواز را شروع کردند به اسنادی دسترسی داشتند که سابقه آن به لئوناردو داوینچی می رسید و به «اوتو لیلینتال» ختم میشد. اما آنها توانستند پیچیدهترین مشکل شی پرنده یعنی حفظ ثبات آن را حل کنند و به این ترتیب اولین هواپیما به پرواز درآمد.
هواپیمای دو باله برادران «رایت» از دو ملخ که در پشت بالههای اصلی قرار داشت، تشکیل شده بود. یک رشته سیم و چرخ دندانه دار نیرو را از موتور به ملخها منتقل میکرد. وجود دو سکان عمودی نیز تعادل هواپیما را برقرار میکرد و خلبان میتوانست با استفاده از اهرم فرمان، هواپیما را هدایت کند. این هواپیما کمتر از 48کیلومتر در ساعت سرعت داشت و تنها به مدت 59ثانیه در هوا به پرواز درآمد، اما پرواز آن سرآغاز عصر هوانوردی بود. در آن زمان، پرواز در ارتفاعات زیاد غیرممکن بود، اما مخترعین در سالهای بعد با انجام تغییراتی در مدل هواپیماها، موفق به ساخت مدلهایی با قدرت پرواز در ارتفاعات بسیار زیاد شدند.
تلویزیون: اختراع تلویزیون به نام «فیلو تی . فارنزوورث» مشهور شده ولی این نه یک اختراع بود و نه به وی تعلق داشت. گروه کثیری از دانشمندان در سراسر جهان مشغول کار برای ساخت دستگاهی بودند که در حقیقت یک رادیوی تصویری باشد. یکی از موضوعات اصلی برای تکمیل چنین دستگاهی ساختن ابزاری بود که با کمک پرتاب الکترونها بتواند تصاویری را که دریافت میشوند روی یک صفحه منعکس کند.«فارنزوورث» در سال ۱۹۲۷ توانست چنین دستگاهی را تکمیل کند، ولی برخلاف ادیسون او به فکر بازاریابی و تولید انبوه این وسیله یا ثبت تلویزیون به نام خود نیفتاد. بنابراین باید گفت که «فارنزوورت» درحقیقت یکی از مخترعان تلویزیون است و نه تنها مخترع آن.مارک لملی در پایان این مطلب مینویسد که در کنار این موارد، اختراعات دیگری بوده که میتوان آنها را واقعا و تماما محصول تلاشهای انفرادی یک مخترع ارزیابی کرد.از جمله این اختراعات میتوان به کشف پنی سیلین توسط «الکساندر فلمینگ» یا کشف فیلم توسط «لوئیس داگور» اشاره کرد. ولی در این دو مورد و موارد مشابه دیگر حوادث و گاه حتی اشتباهات این افراد باعث شده است که پژوهشهای آنها به ثمر رسیده و کشف و اختراعی را به تنهایی تکمیل کنند و به ثبت برسانند.
برگرفته: دنیای اقتصاد و ویژوال کاپیتالیست
Hits: 0