شما در یک برخورد یا رویداد حسابی سرخورده و ناامید میشوید.
همکار شما یک موفقیت بزرگ کسب کرده و از شما پیشی گرفته است؛ یک آشنا در خانواده توجه همه را به خود جلب کرده و باهوشتر از شما نشان میدهد یا اینکه دوستی به سرعت پلههای موفقیت در زندگی را طی میکند که باعث میشود احساس شکست کنید و اینکه شما هیچوقت موفق نمیشوید.
آیا شما در همه این وضعیتها آدم بدی هستید؟
سوزان آ. دیوید (Susan A. David)، دکترای روانشناسی میگوید: کاملا نه! احساسات قوی و شدید فقط بخشی از زندگی هستند. مهم است چگونه تصمیم بگیرید این احساسات را کنار بگذارید و ازشان دور شوید.
دیوید یک روانشناس در دانشکده پزشکی هاروارد و یک سخنران TED است. او در حال مطالعه روی احساسات انسانها و چگونگی تاثیرشان روی شخصیت آنها است. تحقیقات او نشان میدهد افرادی که دارای حس دلسوزی بیشتری نسبت به خود هستند؛ انگیزه و موفقیت بیشتری کسب میکنند.
این روانشناس در پست آخر وبلاگ خود برای TED Ideas، نکات کاربردی درباره چگونگی برخورداری از مهربانی نسبت به خود یا به تعبیر دیگر دوست داشتن خودمان ارائه داده است؛ بهویژه هنگامی که روحیه ما خراب است و احساس ضعف و شکست میکنیم.
سعی نکنید احساسات ناخواسته را کنار بزنید یا انکار کنید
دیویو در TED Talk خود احساسات را به یک کیک شکلاتی تشبیه میکند.
تصور کنید یک کیک شکلاتی بسیار خوشمزه در یخچال است. حالا سعی کنید آن را نادیده بگیرد و بدان بیتوجه باشید. هرچه بیشتر تلاش کنید؛ احتمالا کمتر موفق خواهید شد. احساسات هم چنین وضعیتی دارند.
دیوید توضیح میدهد: «تحقیقات درباره سرکوب کردن عواطف و واکنشهای هیجانی نشان میدهند وقتی نادیده یا کنار گذاشته میشوند؛ قویتر خواهند شد.»
نادیده گرفتن و انکار احساسات به شما کمکی نخواهد کرد و برعکس اجازه میدهد آنها شما را کنترل کنند.
احساسات خود را بپذیرید و تایید کنید؛ مهم خوب یا بد بودن این احساسات نیست؛ بلکه بپذیرید چنین احساسی دارید.
وارد حالت مراقبه شوید
دیوید ما را تشویق میکند که احساسات خود را به شکل یک داده (Data) نگاه کنیم. سعی کنیم منبع خشم، عصبانیت، استرس و ناامیدی خود را درک کنیم. با کنجکاوی به احساسات خود نزدیک شوید و از خودتان بپرسید این احساس به شما چه میگوید؟
دفعه بعدی که درگیر یک احساس چالشبرانگیز شدید؛ این مراقبه را امتحان کنید. با خود بگویید: «من متوجه میشوم که احساسم … (خودتان جای خالی را پر کنید)».
به عنوان مثال، در محل کار استرس دارید. به جای اینکه به خودتان بگویید «استرس دارم»؛ بگویید «متوجه میشوم که استرس دارم.»
این پذیرش به شما کمک میکند تا ببینید چرا این احساس به سراغ شما آمده است و قضاوت درباره آن را حذف میکند. در عوض، دنبال چرایی آن میروید.
از مراقبه به ترسیم پاسخ برسید
اگر بتوانید نفس عمیقی بکشید و بعد بفهمید چه چیزی باعث این احساس شده است؛ نیمی از راه را رفتید.
دیوید میگوید وقتی بتوانید درباره احساسات و تجربیات خود کنجکاو شوید؛ ۵۰ درصد مسیر دلسوزی و ترحم نسبت به خودتان را رفتید.
اکنون سعی کنید بهترین اقدام را انجام دهید. پرسش بعدی که باید از خودتان بپرسید این است: «کدام کار و اقدام مرا به سوی ارزشهایم (اهدافم) سوق میدهد؟»
وقتی در محل کار استرس دارید؛ میتواند دلایل زیادی داشته باشد. وقتی منبع استرس را شناسایی کنید؛ گام بعدی باید به چگونگی رفع آن فکر کنید.
نوشته: میثاق محمدیزاده | منبع: INC | برگرفته: یکپزشک
Hits: 0