mentally-exhausted-signs

دلایل زیادی برای بروز خستگی ذهنی در زندگی‌های همه ما وجود دارد

سال ۲۰۲۰ برای همه مردم جهان سخت و طاقت‌فرسا بود.

پاندمی ویروس کرونا، تعطیلی چندباره کسب‌وکارها، محدودیت‌ها و قرنطینه‌ها، خبرهای بد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، سخت شدن وضعیت معیشتی و گرانی‌ها، تحصیل از راه دور فرزندان و دست و پنجه نرم کردن با اینترنت و ابزارهای آموزشی و در نهایت دورکاری اجباری بسیاری از کارمندان، همگی باعث شدند عصبی، خسته، زودرنج، احساساتی یا برعکس بی‌احساس شویم و برخی اوقات هیچ چیزی در دنیا برایمان اهمیت نداشته باشید. البته که برخی از ما اوضاع بهتری داریم و برخی دیگر بدتر هستند.

مارگارت ساید، دکتر روان‌پزشک می‌گوید: «همان‌طور که عظلات بدن ما پس از یک تمرین یا ورزش سخت، خسته می‌شوند؛ ذهن ما نیز می‌تواند به نقطه خستگی برسد.»

این دکتر روان‌پزشک توضیح می‌دهد که خستگی ذهنی از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است و ممکن است فردی زودتر یا دیرتر از دیگران به این نقطه برسد.

علل خستگی ذهنی هم متفاوت هستند. قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که ما را ملزم به مسئولیت‌پذیری می‌کند یا باید به دیگران کمک کنیم یا درگیر احساسات و عواطف زیادی شویم در بروز خستگی ذهنی دخیل هستند.

دقیقا مشابه وضعیتی که والدین در چند ماه گذشته تجربه کردند و دائم در یک تلاش برای ایجاد تعادل میان کار و مراقبت از فرزندان بودند. به این‌ها، امنیت خانواده و دور ماندن از ویروس کروا یا نگه داشتن وضعیت تحصیلی کودکان در یک سطح بالا را اضافه کنید.

دکتر ساید می‌گوید اگر متوجه شدید خواب خوبی ندارید و برای باز زمانی طولانی‌مدتی است که روحیه آشفته‌ای دارید؛ در مقابل اعضای خانواده یا همکاران صبور و انتقادپذیر نیستید؛ دائما دنبال فرار از دست دیگران و پناه بردن به نوشیدنی‌ها و داروهای آرامش‌بخش هستید؛ احتمالا دچار خستگی ذهنی شدید و اگر برای طولانی‌مدت در این وضعیت بمانید؛ خطر افسردگی و اضطراب در انتظار شما است.

در این صورت، ممکن است دیگر نتوانیم ساده‌ترین کارهای روزمره زندگی را انجام دهیم و فرسودگی شغلی پیدا کنیم. تامین مخارج زندگی سخت می‌شود و شاید کارمان را در این اوضاع از دست بدهیم.

آشنایی با علائم خستگی ذهنی می‌تواند کمک کند تشخیص بدهید در چه سطحی هستید و چگونه باید دوباره به حالت عادی برگردید. ۹ علامت رایج خستگی ذهنی که باید مراقب باشید عبارتند از:

۹ نشانه خستگی ذهنی

۱- بی‌تاب هستید
وقتی از نظر ذهنی خسته می‌شویم؛ کوچک‌ترین چیزی برای ما غیرقابل‌تحمل می‌شود. ذخایر احساسی ما کمتر و کمتر شده است و عادی‌ترین کنش‌ها در زندگی روزانه، ما را از صبر و تحمل خارج می‌کند. مثلا نسبت به نبستن بند کفش‌های کودک ۵ ساله عصبانی می‌شویم یا اینکه بی‌تاب هستیم امروز چه غذایی درست کنیم یا چرا همسرمان نمی‌داند باید چه چیزی از بیرون خریداری کند.

۲- تحریک‌پذیر هستید
خستگی ذهنی باعث می‌شود همیشه در وضعیت جنگ با دیگران باشید. دائما در مرز برخورد و مبارزه و هجوم هستیم؛ چون بدن ما احساس می‌کند باید مراقب خطرات احتمالی در محیط خود باشد.

۳- تمرکز داشتن یک چالش است
به طور شفاف، کارهای زیادی در ذهن شما هست که باید انجام دهید ولی عدم تمرکز اجازه نمی‌دهد. اگر فهمیدید هنگام صحبت کردن نمی‌توانید تمرکز کنید یا انجام دادن کارهای روزانه برای شما سخت شده و تمرکز خوبی روی هر چیزی ندارید؛ باید زنگ خطر درباره ذهن خودتان را به صدا دربیاورید؛ چون می‌تواند یک نشانه از خستگی ذهنی شما باشد و در ادامه اساسی‌ترین عملکردهای زندگی شما را مختل کند.

۴- زیاد می‌خورید
شاید همه بستنی‌های بچه‌ها را در فریزر بخورید یا به خوردن انواع نوشیدنی‌ها، شکر و احیانا مواد مخدر علاقه زیادی داشته باشید. قدرت تصمیم‌گیری شما کاهش پیدا کرده است و بدن شما به طور طبیعی دنبال موادی برای زنده ماندن است و اولویت‌بندی می‌کند.

۵- بی‌خواب شدید
شما خیلی خسته هستید ولی راحت نمی‌خوابید. از نظر ذهنی خسته هستید ولی آرامش ندارید. خواب یک فعالیت فعال برای مغز است. وقتی خوب می‌خوابید که مغز شما بتواند به خوبی کار کند ولی ذهن آشفته و خسته است و عملکرد درستی ندارد. کم‌خوابی یا بی‌خوابی خودش می‌تواند خستگی‌های روحی و ذهنی را تداوم ببخشد.

۶- استراحت کمکی نمی‌کند
حتی اگر بی‌خواب هم نباشید؛ باز استراحت‌های جسمی و خواب زیاد باعث بهبودی روحیه و ذهنی شما نمی‌شود. کم‌کم وضعیت جسمی شما بحرانی و خطرناک می‌شود و باید به طور جدی مراقب سلامتی خود باشید. سعی می‌کنیم با مطالعه، وقت گذراندن با دوستان یا رفتن به روان‌پزشک، کاری که خواب برایمان انجام نمی‌دهد را جبران کنیم. روان‌پزشکان می‌گویند کارهایی مانند یوگا، مدیتیشن، طبیعت‌گردی، استحمام گرم در این مواقع برای کاهش تنش‌ها مناسب است.

۷- کارهای کوچک هم طاقت‌فرسا هستند
وقتی از نظر ذهنی خسته می‌شوید؛ انجام دادن هر کاری بسیار سخت و طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد. حتی کارهای معمولی مانند تا کردن لباس‌های شسته شده برای شما کوهی بزرگ است. احساس می‌کنید همه‌چیز برای شما طولانی و بسیار سخت و زیاد است. مغز شما برای انجام هر کاری؛ حتی خیلی کوچک؛ احساس خستگی می‌کند.

۸- بی‌حس می‌شوید
یکی از علائم آشکار خستگی ذهن، از دست دادن احساسات درست نسبت به چیزها، وقایع و افراد است. کوچک‌ترین چیز بی‌اهمیتی می‌تواند شما را به گریه بیندازد یا ناراحت و عصبانی کند. خوب با بد چیزها برای شما ارزش خود را از دست می‌دهد. زندگی این‌قدر برای شما فرسوده شده که دیگر قدرت پردازش احساسات را ندارید و به تدریج سراغ احساس‌زدایی می‌روید.

۹- بیشتر اوقات بحث می‌کنید
تنش‌ها بسیار بالا است. بی‌دلیل با همکار، همسر، فرزندان و افراد نزدیک خود درگیر می‌شود و بحث‌های طولانی دارید. همه متوجه می‌شوند که اهل مجادله هستید. به این خاطر که نیازهای شما برآورده نمی‌شوند و در یک یاس و ناامیدی ناشی از آن به سر می‌برید که روی تعاملات شما با دیگران هم تاثیرگذار است.

چگونه می‌توان خستگی ذهنی را رفع کرد؟

اگر اخیرا چند نشانه از مواردی که در بالا گفته شد را در خود پیدا کردید؛ به نظر می‌رسد باید بیشتر مراقب باشید.

به این فکر کنید که چه چیزی باعث می‌شود احساس آرامش، امنیت و خوشبختی داشته باشید و نه تنها انرژی جسمی، بلکه نیازهای عاطفی شما را هم بازیابی می‌کند.

ممکن است همان کارهایی باشد که در هنگام استرس، خستگی جسمی، بی‌حوصله‌گی و تنهایی انجام می‌دهید. مثلا، قدم زدن در محله و خیابان‌های اطراف خانه، وقت گذراندن با حیوانات خانگی، پیاده‌روی یا صحبت با فردی که همیشه انرژی و حس خوبی به شما می‌دهد.

پیشنهاد می‌کنیم هر روز ۱۵ دقیقه مدیتیشن کنید. حتی اگر شده برای چند دقیقه یکی از ورزش‌ها یا تمرین‌های مدیتیشن را انجام دهید.

به علاوه، باید اصول اساسی زندگی را مهم برشمرید و روی آن‌ها تاکید کنید: تغذیه سالم، خوب خوابیدن، ورزش!

اگر برایتان مقدور است؛ برای یک روز یا بیشتر هیچ کاری نکنید. از محل کار مرخصی بگیرید و از گوشی موبایل، تلویزیون یا هر دستگاهی که باعث افزایش استرس شما می‌شود؛ دوری کنید.

نکته مهم دیگر داشتن حامی و پشتیبان است. اگر فردی در زندگی شما هست که همیشه پشتیبان و مراقب شما است و صحبت کردن با او می‌تواند به شما امید و امنیت بیشتر بدهد؛ حتما این کار را بکنید. احساسات خود را روشن و صریح به او بگویید و با تمام وجود به صحبت‌هایش گوش کنید تا کم‌کم احساسات شما هم ترمیم شوند. این فرد می‌تواند همسر و شریک زندگی، یک دوست، خواهر و برادر یا یک عضو خانواده باشد.

حتی یک درمان‌گر، پزشک معالج یا روان‌شناس می‌تواند به شما کمک کند. این افراد به شما کمک می‌کنند تا اتفاق‌های ناگوار یا خستگی‌های باقیمانده ذهنی را دور بریزید و مهارت‌های جدیدی شروع کنید تا دوباره دچار خستگی ذهنی نشوید.

 

منبع: fatherly   |   برگرفته: یک‌پزشک

Hits: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *